دوستان انجمنی سلام
بر اثر سیل در استان گلستان،
تقریبا ۱۰۰۰ واحد مسکونی تخریب کامل و
بیش از ۸۰۰۰ واحد نیاز به بهسازی و تعمیر اساسی دارد.
نیاز های اساسی:
مصالح ساختمانی
موکت
فرش
یخچال
تلویزیون
گاز
سرویس آشپزخانه
کمد یا کابینت آشپزخانه
پتو
آبگرمکن زمینی
لباس
بشقاب و...
خشکبار مثل برنج، روغن، تن، عدس و..
و در حوزه نیروی انسانی به گروه های جهادی ساختمانی و تاسیساتی نیاز مبرم دارند.
عزیزان می توانند کمک های نقدی و غیر نقدی خود را به آدرس زیر تحویل نمایید:
خ امام چهارراه صدر جهان اتحادیه انجمن های اسلامی دانش آموزان استان
ازپنجم فروردین ساعات اداری
قبلا کتاب مواعظ ایت الله حق شناس که۴جلدی است معرفی کردم ولی به قدری مطالب آن ناب است خصوصا برا ماها که از درک محضربزرگان دستمان کوتاه است واز طرفی تاکید شده الرفیق ثم الطریق ،لذابرآن شدم برش های از کتاب رامجددمعرفی کنم هرچند انتخاب قسمتهای ناب از بیانات اهل حق بسیار دشوار است.
طبیعت لباسش راعوض کردتوهم عوض شو:یامحول الحول والاحوال "راکه میخوانی ،برای عوض شدن تصمیم بگیر!خصوصا که الان ماه رجب است"
ماه رجب است وفرمودند که "شهرالله اصم"است.خدا میفرماید:من نمیخواهم شما دراین ماه از کسی شکایت کنید.نمیخواهم لغزشهای شما را ببینم وبشنوم.میخواهم همه اش توجهات شما راببینم وبشنوم. باید قلب هایتان را بشویید هرشب دراین ماه ندامیشنوید:"هرکس از من هدایت بخواهد،اوراهدایت میکنم؛راههای حقیقت بخواهد برای اوبازمیکنم،دعای شمارا مستجاب میکنم"
هیچ مومن عاقلی نباید غفلت بورزد ؛بایدخودرا دراین ماه(ماه شعبان) ،باید برای ماه رمضان آماده کند.به این وسیله که خودش را از گناهان پاک کندواز مافات توبه کند.
وقتی دراین ماه امادگی پیداکردی،پروردگارمربی توخواهد شدوموانع را از جلوی تو برمی دارد .دنیا خشت وگِل نیست،دنیا تعلقات است،تعلقات راباید کنار بزنیم.
آره جانم !رجب گذشت ورفت؛چقدراز ماه رجب استقبال کردید؟ایا با عمل خودتان به ملک داعی لبیک گفتید؟
اگر بانفس خودت مدارا کنی درهمین کلاس میمانی !درهمین کلاس درجامیزنی
ماه شعبان واسطه وماه رمضان مقصد است،ماه رمضان هم نمیدانیم که ایا هستیم یا نیستیم؟آی جوانها !جوانیتان،صحت وسلامتتان،غنایتان ،فقرتان،همه را مغنتم بشمارید
✔️خاطره آیتالله خامنهای از بند آمدن سیل ایرانشهر در سال ۵۶ با تربت امام حسین از کتاب "خون دلی که لعل شد"🔻
پس از پایان نماز دیدیم سیل، شهر را فراگرفته و آب بالا آمده، تا جایی که به ایوان مسجد هم - که نیم متر از سطح زمین بلندتر بود - رسیده بود. با صدای بلند از مردم خواستم با این حادثه مقابله کنند. ابتدا گفتم فرشهای مسجد را جمع کنند و در جای بلندی بگذارند تا آب آن را از بین نبرد. بعد، از مردم خواستم احتیاطات لازم را برای حفاظت از کودکان و زنان به عمل آورند.
جریان سیل دو سه ساعت ادامه یافت و در این مدت ما صدای آوار خانه ها را یکی پس از دیگری می شنیدیم. حتی ترسیدم مسجد نیز خراب شود. همه چیز وحشتناک بود: تاریکی ناشی از قطع برق، سیل خروشان و بی امان، خراب شدن خانه ها و فریاد کمک خواهی مردم.
در چنین حالت بحرانی و وحشتناک، ذهن انسان فعال میشود و به دنبال هر وسیله ای برای مقابله با وضع موجود میگردد. قبلاً این مطلب را شنیده بودم که برای رفع چنین خطر فراگیر گریزناپذیری میتوان به تربت سیدالشهداء (علیه السلام) - به اذن خدای متعال - توسل جست. قطعه ای از تربت که خدا به برکت وجود ریحانه ی پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) بدان شرافت بخشیده، در جیب داشتم.
آن را از جیب بیرون آوردم، به خدا توکل کردم و آن را در میان امواج پرتلاطم سیل پرتاب کردم. لحظاتی نگذشت که به لطف و فضل خدا سیل بند آمد