🌻پند پیر
از چین و چروکیده های پیشونیش نتونستم عکس بگیرم. ولی چروکهای دستش خیلی چشمنواز بود. کلا دست چروک برام تجربه و زحمت رو تداعی میکنه. بعد از سلام و حالپرسی، بهش گفتم نصیحتم کن ای پیر دنیا دیده. اول فکر کرد الکی یه چیز انداختم طفره رفت. جدیتم رو که دید گفت:
«هر صبح که بیدار میشی شکر خدا رو کن که یه روز دیگه بیدار شدی. بعد، قضیه معروف اونی که پا داشت و کفش نداشت رو تعریف کرد که طرف گفت خدایا بهم کفش بده، رفت جلوتر یکیو دید که پا هم نداره. غرض، اینکه راضی باش به چیزی که داری. در هر نقطهای که هستی چیزهایی داری که بعضیها ندارند. توجهت به همونا باشه، حسرت ثروت همسایه رو نخور که دردسره. گنج بزرگیه قناعت»
این جمله آخر رو سه بار تکرار کرد و رفت.
✍️ عبدالله عمادی (معین)
❁---❁---❁---❁------
📅 ۱۴۰۲/۴/۱۳
@abdollahemadi
محجوبه محجبه
نظرات و دلایل مختلفی در مقام تعلیل و استدلالورزی برای حجاب وجود دارد؛ در «دین» از زاویه حرمت شرعی، در «اخلاق» از زاویه عفت عمومی و امنیت اجتماعی، در «قانون» از زاویه قانون مدنی و حقوق شهروندی بر آن استدلال میشود. با توجه به آنکه مخاطب جامعه هدف (غیر محجبه های ایران) را به مذهبی و غیرمذهبی میتوان تقسیم کرد، دو نوع دلایل دینی و فرادینی را میتوان دستهبندی کرد.
... نوعی از دلایل هست که میتوان هر دو دسته را در دائره مخاطبان آن جای داد که به آن توجه کنند و بپذیرند؛ و آن دلایل «اخلاقی» حجاب است.
در حال حاضر رویکرد غالب مردم به مسأله انتخاب لباس، اخلاقی است نه دینی؛ آنها واژه «لباس مطلوب» یا «لباس مناسب» را بیشتر ترجیح میدهند تا «لباس شرعی» یا «پوشش رسمی». آنها بیشتر دوست دارند خود را «محجوبه» بدانند تا «محجبه». از این رو تبدیل حجاب به یک باور اخلاقی میتواند برای آنها متقاعدکننده باشد. بنا به گزارش مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی، درصد افرادی که حجاب را امری «ارزشمند» میدانند کاهش یافته است. بنابراین ترجیح دارد که ارزشمندی حجاب تبلیغ شود نه خود حجاب. و اینکه بیحجابی از نظر اخلاق باید بازتعریف و محتوای عالمانهای مبتنی بر اخلاق طراحی شود.
✍️ دکتر عبدالله عمادی (معین)
📘مشق ارشاد، ص ۳۵۶
پینوشت: محتوای عالمانه مذکور، در کتاب مشق ارشاد صص۳۵۷ تا ۳۶۳ آمده است. علاقمندان مراجعه فرمایند.
#روز_عفاف_و_حجاب
❁---❁---❁---❁------
@abdollahemadi
🌻راه میانه
یکی از خطاهای فکری برخی مدافعان حجاب آن است که حجاب و بیحجابی را در دو سوی یک «طیف» نمیبینند. بلکه پیوسته بیحجابی را مستلزم برهنگی، بیحیایی، گناهان، روابط آزاد و فسادهای جنسی میدانند و تنها مستندشان آمارهایی است که از وضعیت سقوط جوامع غربی نقل میشود. در حالی که اینطور نیست. نمیتوان انتظار داشت که نقد و نقض سیاستها و فرهنگ حاکم بر کشورهای غربی میتواند ادعای ما را در دفاع از حجاب ثابت کند. چرا که نفی او مستلزم این نیست. جواب نقضی نباید داد، جواب حلی باید داد. افراد زیادی هستند که به هر دو نقد دارند و در جستجوی راه میانهای هستند. باید حجاب را بومی کرد. باید برای همین مخاطب امروز طرح کرد، نه از همان زاویهای که برای زنان غربی طرح میشود.
(الگوهای نوآورانه و زیبای حجاب که طراحان لباس دنبال میکنند، یکی از راههای میانه است.)
✍️ دکتر عبدالله عمادی (معین)
📘مشق ارشاد، ص ۳۸۰
❁---❁---❁---❁------
@abdollahemadi
🌻اعتمادبنفس و خوشحالی
اعتمادبنفس، صرفا این نیست که شما به تواناییهای خودت ایمان داشته باشی. اعتمادبنفس این است که هر مقدار توان که داری، به قضاوت و حرف دیگران نسبت به آن کار نداشته باشی. خودت کار خودت را کنی و توجهت به خودت باشد. این حرف لزوما به معنای آن نیست که دیگران را به کتفت هم حساب نکنی و کاری به اطرافت نداشته باشی! بلکه به معنای آن است که دمبهدم نگران قضاوت شدن از جانب دیگران نباشی. بلکه تمام تمرکزت به خودت و کاری که باید انجام دهی باشد.
دو نفر را در نظر بگیرید که میروند جلوی جمع حرف بزنند؛ اولی نسبتا سواد و بیان خوبی دارد و استفاده از کلمات را بلد است اما از اینکه سخنرانیاش چجور از آب در میآید و دیگران چه نگاهی به او دارند، مضطرب است. دومی سواد خیلی خوبی ندارد و چندان به کلمات و جملاتی که بیان میکند مسلط نیست اما اصلا نگران این نیست که دیگران چنین فکری کنند که او سخنرانی بلد نیست. بلکه همان کلمات شکسته پکسته را بدون نگرانی به زبان میآورد. شما اگر در آن جمع باشید، درباره کدام یک از آنها میگویید که اعتمادبنفس دارد؟ قطعا اعتمادبنفس نفر دوم واضح و مشهود است. بارها برای ما مشابه چنین موقعیتهایی پیش آمده که کسانی را دیدهایم با توانایی های خوب ولی نمره خوبی به اعتمادبنفس آنها ندادهایم اما کسانی را دیدهایم با توانایی های متوسط یا کمتر ولی نمره اعتمادبنفس به آنها دادهایم. این نشان میدهد که اعتمادبنفس لزوما ربطی به توانایی داشتن یا نداشتن ندارد. بلکه به این ربط دارد که شما چقدر خودت هستی و چقدر نگران نگاه دیگران درباره خودت هستی.
کسانی که این نگرانی دائمی را همیشه با خود دارند که دیگران چه قضاوتی راجع به آنها و تیپشان و کارشان و حرفشان دارند، آدمهای خوشحالی نیستند. چون از چیزی نگرانند که در کنترل آنها نیست. نگرانیهایی که ما نتوانیم آنها را کنترل کنیم، قابلیت آن را دارند که همیشه حال ما را بد نگه دارند.
✍️ دکتر عبدالله عمادی (معین)
❁---❁---❁---❁------
📅 ۱۴۰۲/۴/۲۵
@abdollahemadi
معرفی کتاب مشق ارشاد.pdf
1.09M
۱۱ صفحه مرور، به جای ۴۱۱ صفحه مطالعه 😊
مقاله «آموزش هدایتگری تأثیرگذار؛ معرفی محتوایی کتاب مشق ارشاد؛ تأثیرگذاری و متقاعدسازی در امر به معروف و نهی از منکر»، نوشته دکتر علی ملکوتی نیا، در نشریه مبلغان منتشر شد.
مبلغان، شماره ۲۹۱، محرمالحرام ۱۴۴۵
@abdollahemadi
🏴🏴🏴🏴 ٖؒ﷽🏴🏴🏴🏴
🧱 بفرمایید
اگر کسی در خانه باصفایش را باز کرد و با لبخند به شما تعارف کرد، احترام بگذارید و وارد شوید.
آقای مهربان جهان، در تکیهخانه اش را باز کرده و شما را دعوت کرده. با احترام وارد شوید.
🧱 ماه احترام
محرم همواژه احترام است؛ یک معنایش یعنی «یک زمان که برایش حرمت قائلند و احترام دارد.» اما سؤال: چرا محرم، احترام دارد؟
احترام گذاشتن مخصوص چیزهای باارزش است. ارزش محرم به چیست؟
ارزش این ماه، به آن است که یک کاروان از انسانهای شریف و عدالتخواه به سرپرستی نماینده خداوند، علیه شیطان قیام کردند، از جانگذشتگی کردند و خونشان به زمین ریخته شد؛ خون حسین، خون ابالفضل، خون علیاکبر... و خونهایی یکی از یکی سرختر،.. مظلومتر،.. حیفتر..
🧱 به احترام محرم،
آن فوتبالیست، بعد از زدن گل در ماه محرم، شادی نکرد و مچبند مشکیاش را بوسید،
آن طلافروش، سوم محرم به احترام رقیه، گوشواره نفروخت،
آن سینما، پرده خود را تعطیل کرد،
آن دختر، با صورت بیآرایش بیرون آمد و به دستهایش لاک مشکی زد،
آن مادر برای تولد فرزندش که در محرم افتاده بود، جشن نگرفت.
آن راننده، لیست موزیکهایش را نوحه کرد.
آن عرقخور، دهانش را شست تا بعد از محرم.
آن ولی دم، از قصاص قاتل عزیزش گذشت.
آن خمود، بانشاط و پرانرژی شد.
آن ترسو، شجاعت را تمرین کرد.
آن مهربان، مهربانتر شد.
آن کاهلنماز، نمازخوان شد.
شما به احترام محرم چه میکنید؟
✍️ دکتر عبدالله عمادی (معین)
❁---❁---❁---❁------
📅 ۱۴۰۲/۴/۲۸
@abdollahemadi
وقتی امام حسین به کربلا رسید و به او گفتند اسم این مکان کربلاست، فرمود: خدایا از کرب و بلا به تو پناه میبرم.
از غم و غصه و بلایش به خدا پناه برد. گویی در برابر مصیبت سنگین پیش رویش احتیاج داشت در خود مقاومت و آرامش ایجاد کند.