ېامۿدؿ اڋرکڹے🌹
💠 سلام به همه نوجوونای ایرانی 🔹 دانشآموزای غیور ▫️میدونید که دیروز حضرت آقا دیدار مهمی با دانشآمو
💠 سلام به نوجوونای عزیز ساکن تهران
🔰 قرار شما با حاج میثم مطیعی برا حضور در راهپیمایی ۱۳ آبان:
📆 جمعه ۱۳ آبان ماه
⏰ ساعت ۱۰ صبح
📍خیابان طالقانی، نزدیک لانه جاسوسی آمریکا، نبش خیابان موسوی، مقابل بانک ملی ایران شعبه خشایار (معاونت امور شعب تهران)
روبروی اتاق صنایع و معادن و کشاورزی ایران
👈 موقعیت مکانی در نقشه :
https://nshn.ir/sbvPCZOxiV6H
🌹 ان شاء الله ساعت ۱۱ به همراه شما نوجوونهای عزیز برای شرکت در نماز جمعه به سمت دانشگاه تهران حرکت خواهیم کرد.
⚠️ خانوادههای گرامی دقت داشته باشند، مسئولیت کودکان و نوجوانان عزیز از ابتدای راهپیمایی تا پایان نماز جمعه به عهده والدین میباشد.
✅ @etyhhbi
🌾 #رمان_بی_تو_هرگز
🌾قسمت #سی_و_سوم
نغمه اسماعیل
این بار که علی رفت جبهه، من نتونستم دنبالش برم …
دلم پیش علی بود اما باید مراقب امانتی های توی راهی علی می شدم …
هر چند با بمباران ها، مگه آب خوش از گلوی احدی پایین می رفت؟ …😒
اون روز زینب مدرسه بود و مریم طبق معمول از دیوار راست بالا می رفت …
عروسک هاش رو چیده بود توی حال و یه بساط خاله بازی اساسی راه انداخته بود …
توی همین حال و هوا بودم که صدای زنگ در بلند شد و خواهر کوچیک ترم بی خبر اومد خونه مون …😊
پدرم دیگه اون روزها مثل قبل سختگیری الکی نمی کرد …
دوره ما، حق نداشتیم بدون اینکه یه مرد مواظب مون باشه جایی بریم …
علی، روی اون هم اثر خودش رو گذاشته بود…
بعد از کلی این پا و اون پا کردن …
بالاخره مهر دهنش باز شد و حرف اصلیش رو زد … مثل لبو سرخ شده بود …☺️🙈
– هانیه … چند شب پیش توی مهمونی تون … مادر علی آقا گفت …
این بار که آقا اسماعیل از جبهه برگرده می خواد دامادش کنه …
جمله اش تموم نشده تا تهش رو خوندم … به زحمت خودم رو کنترل کردم …
– به کسی هم گفتی؟ …😊
یهو از جا پرید …
– نه به خدا … پیش خودمم خیلی بالا و پایین کردم …🙈
دوباره نشست … نفس عمیق و سنگینی کشید …
– تا همین جاش رو هم جون دادم تا گفتم …🙈☺️
ادامه دارد ....
✍نویسنده:
#شهید_مدافع_حرم_طاها_ایمانی
🌾 #رمان_بی_تو_هرگز
🌾قسمت #سی_و_چهارم
دو اتفاق مبارک
با خوشحالی پیشونیش 😃😘رو بوسیدم …
– اتفاقا به نظر من خیلی هم به همدیگه میاید … هر کاری بتونم می کنم …
گل از گلش شکفت … لبخند محجوبانه ای زد و دوباره سرخ شد …☺️🙈
توی اولین فرصت که مادر علی خونه مون بود …
موضوع رو غیر مستقیم وسط کشیدم و شروع کردم از کمالات خواهر کوچولوم تعریف کردن …
البته انصافا بین ما چند تا خواهر …از همه آرام تر، لطیف تر و با محبت تر بود … حرکاتش مثل حرکت پر توی نسیم بود … خیلی صبور و با ملاحظه بود …حقیقتا تک بود … خواستگار پر و پا قرص هم خیلی داشت…
اسماعیل، نغمه رو دیده بود …
مادرشون تلفنی موضوع رو باهاش مطرح کرد و نظرش رو پرسید … تنها حرف اسماعیل، جبهه بود … از زمین گیر شدنش می ترسید …
این بار، پدرم اصلا سخت نگرفت …
اسماعیل که برگشت …🎊تاریخ عقد 🎊رو مشخص کردن …
و کمی بعد از اون، سه قلوهای من به دنیا اومدن …
👈سه قلو پسر … احمد، سجاد، مرتضی …😊
و این بار هم علی نبود …😒
ادامه دارد ....
✍نویسنده:
#شهید_مدافع_حرم_طاها_ایمانی
اعمال آخر شب👇🏻
1. وضو بگیرید
2 • قرآن رو ختم کنیم با خوندن : ⇣
{ ٣ بار سوره توحید }
3• پیامبران رو شفیع خودمون کنیم با ذکر : ⇣
{ ۱ بار : أَللّهُمَّ صَلِ عـلیٰ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَعَـجِّلْ فَرَجَهُمْ اَللهُمَ صَلِ عَـلےٰجَمیعِ الاَنبیاء وَالمُرسَلیݩ }
4 • مومنین رو از خودمون راضی کنیم : ⇣
{ ۱بار : اَللّهُمَ اغْفِرلِلمؤمنین وَالمؤمِنات }
5 • یک حج و یک عمره به جا بیاریم : ⇣
{ ۱ بار : سُبحانَ اللهِ وَالحَمدُالله وَلااِلهَ اِله الله وَاللهُ اَکبر }
6 • ثواب اقامه هزار ركعت نماز رو ببریم : ⇣
{ ٣ بار: «یَفْعَلُ اللهُ ما یَشاءُ بِقُدْرَتِهِ، وَ یَحْكُمُ ما یُریدُ بِعِزَّتِهِ» }
در آخر هم یه دعای کوچولو برا من بکنین🙂
با ما همراه باشید 👇🏻
eitaa.com/etyhhbi
سلام روالش روزی دوپارته روزایی ام که نتونم بزارم فرداش جبرانی شو قرار میدم
#ناشناس
eitaa.com/etyhhbi
جمله کلیدی امروز #حضرت_آقا :
به مناسبت ۱۳ آبان روز دانش آموز
" آمریکا ذره ذره آب میشود. خودتان را برای نظم جدید جهان آماده کنید... ✌️🏻!
#ایران
#لبیک_یا_خامنه_ای
@etyhhbi
ای ظهورت
دردها را خوشترین درمان
بیا... 🌱💚
#لبیک_یا_خامنه_ای
#پایان_مماشات
#امام_زمان
─┅•═༅𖣔✾✨🦋✨✾𖣔༅═•┅─
@etyhhbi