eitaa logo
کانال مولودی وعروسی مجمع الذاکرین🌸
30.7هزار دنبال‌کننده
3هزار عکس
1.7هزار ویدیو
116 فایل
جدیدترین اشعاروسرودهادرکانال ما خوش آمدین🌹 @ewwmajmamolodi #کانال_مولودی_مجمع_الذاکرین مدیریت👇 @khadeem110 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما در روبیکا 👆
مشاهده در ایتا
دانلود
روز آتش زدن بدی ها پریدن از روی مشکلات روشن کردن عشق و‌محبت مبارک (چهارشنبه سوری) خوبه بدونیم با ارزش ترین حس دنیاست آرامشه و چه دعایی قشنگتر از این که برات یک دنیا آرامش یک دنیا تندرستی و یک عالم خوشبختی و برکت از خدای بزرگ خواستارم...🌸🤲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چهار شنبه سوزی🔥((نه چهارشنبه سوری)) مرا پندی است بهر نوجوانان. بترسم از شبی سوری بر آنان. در این شب جان مردم در امان نیست. کسی مسئول جان مردمان نیست. هوس بازان بی عقل وشعوری. ترقه باز در چارشنبه سوری. دمادم مــــــوجب آزار مردم. زبانها شان بود بدتر ز کژ دم. نه فهمی نه شعوری احترامی. که بعضیشان شدند مثل حرامی. برای شادی کذب شبانه. به مردم گشته اند چون تازیانه. اگر شادی بود آزارمردم. زجان گریم به حال زارمردم. شب شادی شبی است که دست بگیری. زمحتاجی فقیری دست بگیری. شب شادی شبی است که غم ندارد. کسی از بهر مردم غم نکارد. شب شادی فقط دل جستجو کن. (غلاما) حال مردم پرس جو کن. غلامرضانوترکی همدانی. @ewwmajmamolodi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺 برجسم و تن خسته ی ما جان آمد یک بلبل شوریده به بستان آمد ❤️ 🌺 خوش باش وبخندوگل بگو ای جانا میلاد " رقیه ، جانه جانان آمد 😍
دل به عشقِ تو سپردم من جایی دیگه اسیر نمیشم هر چقدر حسین حسین میگم خدا می دونه سیر نمیشم دوباره اسمِ حسین اومدُ دوباره جنونِ من بی حدُ دلِ من بی بهونه پَر زدُ منمُ پرچمِ رو گنبد دار و ندارم،همه کَس و کارم نوکر در خونَتَن ایل و تبارم ثروت من عشقِ اربابِ تا با توأم فقیر نمیشم هر چقدر حسین حسین میگم خدا می دونه سیر نمیشم دلمُ دستِ شما دادمُ روز و شب به پاتون افتادمُ میشنوی صدایِ فریادمُ نوکرت همه ی اجدادم دار و ندارم،همه کَس و کارم نوکرِ درِ خونَتَن ایل و تبارم... اونقدر کریم و آقایی دور و بَرِت همیشه گداست عُمریِ حسین حسین میگم خودِ حسین میگه عباس حاجتِ دلِ گرفتارِ وُ قَمرِ آسمونِ تارِ وُ برای حسین علمدارِ وُ تا ابد سید و سالارِ دار و ندارم،همه کَس و کارم نوکرِ درِ خونَتَن ایل و تبارم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
جلب کرمِ رقیه خاتون صلوات بر عمر کمِ رقیه خاتون صلوات آمد غم و غصه از دل بابا رفت بر پاقدمِ رقیه خاتون صلوات (این ماه) دل از (ماهِ محرم) برده شادی آورده با خودش غم برده دل برده حسین از تمام عالم این کیست دل حسین را هم برده ..... تابید حسین و قمرش هم آمد سجاد و علیِ اکبرش هم آمد گل بود به سبزه نیست آراسته شد یعنی که رقیه دخترش هم آمد ای کاش که در آخرِ ماه شعبان گویند که ماهِ آخرش هم آمد گیرید به دست جان که جانانه رسید ریزید ز عرش در که دردانه رسید فردوس برین با همه سرسبزی خویش انگشت به لب مانده که ریحانه رسید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امشب قلم مسیر تولا گرفته است اذن سرودن از خود مولا گرفته است کار جنون هر شبه بالا گرفته است بعضی کنایه ها پر ما را گرفته است خواهم که باز حق سخن را ادا کنم دستم قلم اگر که قلم را رها کنم لبریز شد ز عشق و محبت سبوی عشق دادم به قطره قطره ی اشکم وضوی چشم وقف جمال آینه شد جستجوی چشم گفتی بخوان ز فاطمه، گفتم به روی چشم چشمی که روشن از جبل النور می شود سرمه ز تربتش نکشد کور می شود گفتی بگو مقدمه، گفتم رقیه جان گفتی بخوان ز خاتمه گفتم رقیه جان گفتی بخوان ز فاطمه، گفتم رقیه جان گفتم، بدون واهمه گفتم رقیه جان نام رقیه فاطمه باشد به هوش باش او فاطمه است فاطمه، دیگر خموش باش در بُعد مادی، ثمر باغ عصمت است در بُعد معنوی که سراپا قیامت است این گفته را دلیل و روایت چه حاجت است دختر به مادرش نرود جای حیرت است این بی قرین، تجلی سیمای مادر است یک چشمه ی جدا شده از حوض کوثر است این گل برای خرمی روزگار، بس این لاله بر طراوت باغ و بهار، بس نامش جلالتی است که در ذوالفقار بس باشد به کارنامه اش این افتخار بس او را نسب به سوره ی والفجر می رسد با دست او به گریه کنان اجر می رسد هرچند هستیش همه تاراج رفته است در موج خون به سینه ی امواج رفته است احرام اشک بسته، به حجاج رفته است او با سر حسین به معراج رفته است او تُعرِجُ الملائکه و ذی المعارج است باب المراد و دختر باب الحوائج است تا شد کنار شمع خرابه نشین مقیم فرمود با حسین که ای در غمم سهیم چون می وزید بر سر زلف شما نسیم می شد دل رقیه ات از غصه ها دونیم گفتم به خویش آنکه به نی ربنا کند آیا شود که گوشه ی چشمی به ما کند؟ حالا که آمدی و نشستی مقابلم حالا که آمدی و شدی شمع محفلم حالا که شعله ور شده از وصل، حاصلم راضی نمی شود به جدایی دگر دلم بوسه گرفت و رفت که از تاب رفته بود انگار سال هاست که در خواب رفته بود بر چهره ی سه ساله کمی ژاله مانده بود بر زخم های پیکر او ناله مانده بود رنگی کبود بر رخ چون هاله مانده بود او مانده بود و آن زن غساله مانده بود با یک سوال تلخ و جوابی که تلخ بود آخر چرا شده است همه پیکرش کبود؟ ای نور چشم و دختر غم پرور حسین یادآور غم و محن مادر حسین جان تو شد فدای حسین و سر حسین دست مرا بگیر تو ای دختر حسین لطفی نما که سختی هجران کشیده ام چندی شده است کرببلا را ندیده ام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا