قاسم نعمتی
حق سیرتی به صورت انسان رسیده است
آئینه دار جلوه یزدان رسیده است
از ماورای عرصه جولان جبرئیل
دیباچه ای ز مظهر خوبان رسیده است
وقتی که پای صحبت عرش است و کبریا
آذین کنید خانه که مهمان رسیده است
سرزنده می شود همه گلهای ارغوان
عشقی لطیف تر ز بهاران رسیده است
از آسمان نمایشِ رحمت چه دیدنیست
الطافِ حق چو بارش باران رسیده است
در مدحت جمالِ سرا پا خدائی اش
سر رویِ دست ، یوسف کنعان رسیده است
از بسکه دلرباست مناجاتهای او
از رویِ شوقْ موسیِ عمران رسیده است
ذکر شهادتین به لبهای کوچکش
کودک ولی کمالِ مسلمان رسیده است
بابُ المراد گل پسر ثامن الحجج
دُردانه امیر خراسان رسیده است
در بین ازدحام گدا کوچه وا کنید
نور دو چشم حضرت سلطان رسیده است
ریحانه بهشتی شمس الشموس شد
خورشید زاده ای زِ امامان رسیده است
بابا کُش است ناز علی اکبریِ او
تاج سر تمام جوانان رسیده است
مولَی الکریم بنده نوازی ، گره گشا
دلسوز سائلان و فقیران رسیده است
عاشق کُشَ است لحن حجاز لبانِ او
تفسیرِ جامع همهْ قُرآن رسیده است
مسکینی و اسیر و زمین خورده ای بیا
شأنِ نزول سوره انسان رسیده است
مجنون که جایِ خود به تمنای دیدنش
لیلی به گیسوی پریشان رسیده است
زانو زده به پیشِ علومش تمام علم
علامه همیشه دوران رسیده است
تضمین شیعه بودن ما با ولایتش
احیا گر مبانی ایمان رسیده است
دستش که هیچ نام عظیمش گره گشاست
صاحب لوای بخشش و احسان رسیده است
با نام او براتِ شهادت دهد رضا
باب وصالِ جمله شهیدان رسیده است
مُهر امامت است میانِ دو شانه اش
در ظلمت زمان ، مَهِ تابان رسیده است
چون مادرش مشخصه حق و باطل است
میزانِ بینِ جنت و نیران رسیده است
اربابِ ما مُراد چهل ساله رضا
بدرالمنیر لیله هجران رسیده است
حاجت بیاورید که بابا شده رضا
کوری چشم جمله حسودان رسیده است
شادم ولی غمی دلِ من رنج می دهد
شرح غمم به ناله سوزان رسیده است
رویِ نگار ما و نگاه نَسَب شناس؟؟؟!!!
زین غصه بر لبم به خدا جان رسیده است
حیفْ این پسر به چنگ حسودی اسیر شد
مانند مادری که جوان بود و پیر شد
برخیز ای جوان سر خود بر زمین مَکِشْ
تو زخم دیده ای پَرِ خود بر زمین مَکِشْ
ای مادری تر از همه کم دست و پا بزن
پهلو شبیه مادرِ خود بر زمین مَکِشْ
بر تار گیسُوانِ تو جای لب رضاست
این گیسوی مطهر خود بر زمین مَکِشْ
اسبابِ رقص و شادی زنها شدی چرا
صورت به پیشِ همسر خود بر زمین مَکِشْ
اینان ز دست و زدنت کِیْفْ می کنند
طاقت بیار و پیکر خود بر زمین مَکِشْ
بر روی نازینْ لبِ تو خاک و خون نشست
پس آیه های کوثر خود بر زمین مَکِشْ
شکر خدا که نیست تماشا کند رضا
گوید دودیده ترِ خود بر زمین مَکِشْ
در کربلا پدر به سر التماس کرد
برخیز ای جوان سَرِ خود بر زمین مَکِشْ
بس کن حسین آبرویِ خویش را مَبَر
زانو کنار اکبر خود بر زمین مَکِشْ
کار عباست بُردنِ این جسم ، زینبا
با گوشه های معجر خود بر زمین مَکِشْ
#مدح #امام_جواد
#کانال_مولودی_مجمع_الذاکرین
Untitled 6.mp3
7.8M
🌹#ولادت_امام_جواد_علی_اصغر ع
🌹#شور
🎤مداح :کربلایی امیر برومند
@ewwmajmamolodi
#کانال_مولودی_مجمع_الذاکرین
شادی بی حده ماه رخشان اومده
مستونه بشید شاه خوبان اومده
هل هله کنید عشق سلطان اومده
اومده اونی که دوباره آسمونی کنه دلا رو
ببره هممونو مشهد بنویسه کربلا رو
دل و دلبر منه مستی محشر منه
شور مکرر منه باب المراده
سر و سرور منه سایه رو سر منه
دعای مادر منه امام جواده
یا جواد الائمه ادرکنی ...
با اومدنش جود و رحمتش میاد
خیر و برکتش از سرم بوده زیاد
قربونش برم عشقمه امام جواد
امید من اینه که امشب وسط شادی و شور شین
به دل آقام بیافته ببره همه رو کاظمین
راه حل حاجت ترنم کرامته
نوکریشم سعادته باب المراده
واسه هر دردی دواست
تاج سر فرشته هاست
گل پسر امام رضاست امام جواده
یا جواد الائمه ادرکنی ...
تو معدن عشق دُرّ نایاب اومده
آروم قرار واسه بی تاب اومده
هل هله کنید عشق ارباب اومده
اومده اونی که با دستاش وا میکنه گره کارو
اومده تو بغل ارباب میبره همه دلا رو
علی اصغر اومده غصه و قمصر اومده
انگاری حیدر اومده باده نابش
اومده یه نور عین شافع کل عالمین
اونکه تو خونه حسین عشق ربابه
شهزاده یا علی اصغر ...
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#کانال_مولودی_مجمع_الذاکرین
🌹#ولادت_امیرالمومنین_ع
🌹#مدح
🎤مداح :حاج محمود کریمی
@ewwmajmamolodi
💫💫💫💫💫💫💫💫
@ewwmajmamolodi
حضرت خیر البشر، پرورده ی خیر الانام
حضرت مولی الموالی، حضرت عالی مقام
حضرت عین الیقین، سر رشته ی حبل المتین
ایت الله العلی، بر کل آیات عظام
حضرت مشکل گشا، روح دعا و التجا
ای به هر دردی دوا، ای زخم ها را التیام
حضرت صاحب سند بر مسند مُلک اَبَد
صاحب دار الشفا، دار البقا دار السلام
حضرت نعم الامیر، ای عامر اَمر کبیر
حاکم هر انقلاب و هر جهاد و هر قیام
حضرت سر سلسله، بالا نشین قافله
بر سر ما، سایه سارِ دودمانت مستدام
حضرت شاه نجف، ای مالک بیت الشرف
حضرت لطفِ مکرر، حضرت جُودِ مُدام
عالمی پشت سرت، السابقون السابقون
زنده ام با وعده انا الیه الراجعون
دور پیشانیِ خود، پیچیده ای اسرار را
جان عالم بر لب آمد، باز کن دستار را
گنج ها می جوشد از، خاکِ قدم هایت ولی
وصله ی نعلینِ تو، پیچیده کرده کار را
روزِ خندق، جای جن و انس عبادت کرده ای
یک تنه با ضربه ای، برداشتی این بار را
فرقِ بینِ حق و باطل هستی و، در روز حشر
تو مُعیّن می کنی، آرایش حُضّار را
هفت شهر عشق را، عطار دنبال تو گشت
ما هم عازم گشته ایم، این راه نا هموار را
آسمان ها در نجف، با هم طلاقی می کنند
دستِ حق، گردانده دورِ گنبدت پرگار را
حق ز نازِ شستِ تو فرمود، ای احمد ببین
اعتبارِ ذوالفقارِ حیدرِ کرار را
وحی بر افلاک شد، از جانب پروردگار
لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار
نام تو بین دل و تشویش، حایل می شود
عِطر تو هر جا بپیچد سِحر، باطل می شود
تو هزاران سال، از خورشید نورانی تری
روز و شب با گردشِ چشمِ تو کامل می شود
آنقدر مشکل گشایی، انبیا هم مثلِ ما
یا علی گویند وقتی کار مشکل می شود
دین ما دینیست که، غیرِ از همه احکامِ شرع
راه و رسمِ عاشقی را، نیز شامل می شود
قبل ما گفتند و ما هم، همچنان خواهیم گفت
هر که از عشقِ تو دیوانه، شد عاقل می شود
من برای دیدنت، خود را محیا می کنم
عاقبت هر کس، به دیدارِ تو نایل می شود
وعده ی دیدار دادی، تا قدم رنجه کنی
خاک قبر از اشک های شوقِ من، گِل می شود
جان به شوقِ، دیدن رویِ تو آسان می دهم
بعد مردن باز هم، با دیدنت جان می دهم
گفته هایت در تنِ عالم، طنین انداز ماند
هر چه که گفتی، علم شد، هر چه نگفتی راز ماند
ای امام هر امام، ای چشمهِ سارِ معجزات
در میانِ نسلِ پاکت، قدرت اعجاز ماند
خانه ای بت خانه بود و، چون تو را شد زادگاه
مرکزِ توحید شد، در رتبه ی ممتاز ماند
@ewwmajmamolodi
بوذر و عمار، در چشمِ تو مستقرغ شدند
جعفر طیار، با دستِ تو در پرواز ماند
یا امیرالمومنین گفتیم و عشق آغاز شد
هر که محرم بود در بدوِ همین آغاز ماند
چارچوب خالیِ خیبر، شهادت می دهد
هر دری را باز کردی، تا قیامت باز ماند
ما که گفتیم از تو اما، از تو گفتن نیست این
قبل از این وادی، هزاران خواجه ی شیراز ماند
در بیان مختصر، اسلام مطلق با علیست
در تمامِ آسمان ها، حک شده حق با علیست
@ewwmajmamolodi
عالمانِ مجتهد، تا عارفانِ خرقه پوش
منتظر هستند، تا کی این تاک می آید به جوش
طعمِ انگورِ ضریحِ نقره را هر کس چشید
از حراس و هول محشر هم نمی آید به هوش
بوسه ای بر خوشه ای از نقش انگورش زدم
حاملان عرش با هم یک صدا گفتند نوش
خواجه بارِ این امانت، کارِ فال و قرعه نیست
بارِ عالم را، به جز حیدر، که میگیرد به دوش؟
مستم و از شعر هایم، مِی تراوش می کند
گر بمیرم هم، زبانِ من نخواهد شد خموش
ساقیِ ما، سهمِ هر کس را به قدرش می دهد
سهمِ قلب و سهمِ دست و سهمِ چشم و سهمِ گوش
هر کسی در جایگاهِ خویش او را دیده است
هم در اوج عرش، هم در حجره خرما فروش
@ewwmajmamolodi
روزی از بیتِ علی، پیدا و پنهان می خورد
عالَم از دستِ امیر المومنین، نان می خورد
سایه ایم، اما میانِ نور پنهان می شویم
تو تلالو می کنی، و ما فروزان می شویم
بوی ایوانِ نجف، ما را دگر گون می کند
بی اراده ذره ای، در دست طوفان می شویم
تا غبارِ سردِ دنیا، می نشیند روی دل
جذبه ات می آید و، از نو مسلمان می شویم
عشق یعنی، هر چه جانان خواست، جانا جان بخواه
می پسندی آنچه را جانانِ ما، آن می شویم
تا قیامت هر کجا حرف از فدایی های توست
لشکرِ اعزامیت، از خاک ایران می شویم
قلعه عشق است، هر جا خاک فرزندان توست
با هزاران حلقه دورِ قلعه، دژبان می شویم
دست ما بادا، الی مادام بر دامان تو
جد و آباد و عیال و اهلِ ما، قربان
@ewwmajmamolodi
#کانال_مولودی_مجمع_الذاکرین