eitaa logo
چادرم یادگار مادرم زهرا ♡‌•°
9.4هزار دنبال‌کننده
25.3هزار عکس
11هزار ویدیو
499 فایل
°• ❀﷽ ﴿مولاعلے(علیه السلام): هماناعفیف وپاڪدامݧ فرشتہ اےازفرشتہ هاست♥‌°﴾ . همھ چیزصلواتیست |میهمان مادَرماݧ حضرت زهرا(سلام‌الله‌علیها)هسٺیم . خادم : 📩|| @Farmandehh313 تبادلاٺ: 📋| @khademha شعبات: 🛒🛍 @Organic_saraye_bamboo@aramehaye_Jan
مشاهده در ایتا
دانلود
چادرم یادگار مادرم زهرا ♡‌•°
ادامه داستان واقعی #بنده_نفس_تا_بنده_شهدا🌷👇
🔶🍃🔶🍃🔶🍃 داستان واقعی و بسیار جذاب هفتادو یکم دیانا: داستان عشق زلیخا به حضرت یوسف شنیدی؟ -نه زلیخا تو اوج جوانی خواست یوسف با مال مکنت بدست بیاره اما نشد سالیان دراز طول کشید وقتی سلامتی ،زیبایی و مال و مقام ازدست داد یوسف پیدا کرد خداوند تمامی اینارا بهش برگردوند عاشق خدای یوسف شد یوسف را فراموش کرد از خونه دیانا اومدیم بیرون زینب :میخای بیای بریم تکیه ؟ -تکیه😳😳😳چیه ؟ زینب : همون حسینیه -اوهوم بریم ورودی حسینیه دوتا پرچم بزرگ با نوشته یالثارات حسین آویزون بود وارد که شدیم یه سری دختر جوان داشتن کار میکردن یه خانم سن بالای هم بهشون میگفت چیکار کنن یه دختر بچه ۳-۴ساله هم ظرف ها یک بار مصرف از یکی از دخترا میگرفت میبرد آشپزخونه میداد به مامانش زیرلب گفتم این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست ؟ زینب : سلاممممم دخترا خسته نباشید یکی از بچه ها: کم حرف بزن بیا کمک 😉😒 اومدن با من دست بدن یکیشون صورتش خاکی بود درحالی که دستمو میذاشتم تو دستش گفتم ایوای من صورتتون خاکه اون اشک از چشماش ریخت : لیاقت ندارم که گرد غبار حرمش ببینم بذار گرد بار حسینیه اش رو صورتم باشه اون روز تا عصر موندم ب بچه ها کمک کردم 💦🍃💦🍃💦🍃💦🍃 .................... ✍با ادامه داستان همراه ما باشید .... کپی فقط باذکر نویسنده وذکر صلوات مجاز است نویسنده: بانو....ش j๑ïท ➺ •♡| @fadaei_hazrat_zahra |♡•
چادرم یادگار مادرم زهرا ♡‌•°
🔶🍃🔶🍃🔶🍃 #داستــان_دنبــــاله_دار داستان واقعی و بسیار جذاب #بنده_نفس_تا_بنده_شهدا #قسمت_ هفتادو یکم
☸🍃☸🍃☸🍃 داستان واقعی و بسیار جذاب هفتاد و دوم اون چهارروز با آشفتگی من گذشت بالاخره شب اول محرم رسید زینب بهم زنگ زد که با داداش و زنداداش میان دنبالم حسین آقا (داداش زینب) تو عید غدیر خم با یه دختر کاملا مذهبی ازدواج کرد بعدش رفتن مشهد واسه شروع زندگی جالبش اینجا بود اسم خانم حسین آقا هم زینب بود 🙊🙊🙊 از پله ها رفتم پایین هردو زینب به احترامم پیاده شدن با شیطونی گفتم : وقتی حسین آقا میگه زینب کی جواب میده 😉 زینب: معلومه من چون ب زن داداش یا میگه خانمم یا زینب جان خخخخ تا رسیدن به هئیت زینب برام از ده شب اول محرم گفت که هرشب به نام یک عزیزیه و در مورد اون عزیز روضه و مداحی میکنند شب اول: حضرت مسلم بن عقیل شب دوم: حربن ریاحی شب سوم :رقیه خاتون(سلام الله علیها) شب چهارم: فرزندان حضرت زینب شب پنجم : حضرت عبدالله بن الحسن(علیه السلام) شب ششم : حضرت علی اصغر(علیه السلام ) شب هفتم : حضرت قاسم بن الحسن ((علیه السلام) شب هشتم : حضرت علی اکبر((علیه السلام) شب نهم: حضرت ابوالفضل((علیه السلام) ماه منیر بنی هاشم شب دهم : شب عاشورا من تو این ده شب ی ذره از امام حسین و یارانش فهمیدم بعد از محرم همچنان تحقیق کردم سال ۹۴در راهیان نور خدا و پیامبر و اهل بیتش شناختم راهیان نور ۹۴ برام فرق داشت بعد از برگشت از راهیان نور ۹۴ ثبت نام کردم برای خادمی .......... ☸🍃☸🍃☸🍃☸ .................... ✍با ادامه داستان همراه ما باشید .... کپی فقط باذکر نویسنده وذکر صلوات مجاز است نویسنده: بانو....ش j๑ïท ➺ •♡| @fadaei_hazrat_zahra |♡•
چادرم یادگار مادرم زهرا ♡‌•°
☸🍃☸🍃☸🍃 #داستــان_دنبــــاله_دار داستان واقعی و بسیار جذاب #بنده_نفس_تا_بنده_شهدا #قسمت_ هفتاد و دوم
☸🍃☸🍃☸🍃 داستان واقعی و بسیار جذاب هفتاد و سوم تو سال ۹۴کلا زندگیم عوض شد زینب راهی کربلا شد و من با اشک راهیش کردم خودمو هزاربار لعنت کردم که چرا سفر دوم کربلا را نرفتم تو این مدت منم پیگیر خادم الشهدا بودم تو سایت کوله بار عضو شدم شهریور ماه بود که باهام تماس گرفتن که کلاس خادمی داریم من همه ی آرزوم بود که خادم طلائیه و شلمچه باشم اما وقتی تو کلاس خادمی گفتن شرهانی قیافم 😐😐😐😣😣 دیدنی شد ای بابا شرهانی کجاست من اصلا این منطقه را نمیشناختم عجبا خدایا شانس پخش میکردی من کجا بودم رفتم خونه مامان :حنانه چته دختر؟ کشتی هات غرق شده ؟ -خادمیم افتاده شرهانی مامان:بسلامتی خب چته -من دوست داشتم طلائیه یا شلمچه باشم مامان :خدا خیر و صلاح آدما را بهتر میدونه برو لااقل یه ذره درمورد منطقه شرهانی تحقیق کن ببین کجاس و چی داره تا ی شناخت ازش داشته باشی -باشه ☸🍃☸🍃☸ .................... ✍با ادامه داستان همراه ما باشید .... کپی فقط باذکر نویسنده وذکر صلوات مجاز است نویسنده: بانو....ش j๑ïท ➺ •♡| @fadaei_hazrat_zahra |♡•
♥️✨ • • علـوےٖ‌هیبـٺ‌و‌باغیرٺ‌و‌یوسـف‌سیمـٰا🌙 چقـدَر‌شـٰالْ‌بہ‌این‌سیـّد‌ما‌می‌آیـدْ💚✨ • • 💙📿 ♡ㄟ(ツ)ㄏʝσɨŋ • ♚♡| @fadaei_hazrat_zahra |♡♛
💐خاطرات اربعینی شهدا 1️⃣ 💠پیش بینی شهید ابراهیم هادی درباره کاروان های اربعین اوایل جنگ بود و مرزها دست عراق بود. در ارتفاعات گیلان غرب بودیم. با حسرت به ابراهیم گفتم : یعنی میشه مردم ما راحت از این جاده عبور و به شهر خودشون برن؟ ابراهیم هادی گفت : چی میگی! روزی میاد که از همین جاده مردم ما دسته دسته به کربلا سفر می کنند...! 🖤😍🖤 جانم
••♥️•• فرداۍقیامت‌ڪه‌هیچ‌چیز‌انسان‌را نمیخرند‌..‌‌‌.. تنها‌اشڪ‌بر 🌱رامثل دانه‌ۍمروارید‌برایش‌نقد‌میڪنند.... ✨ ♡ㄟ(ツ)ㄏʝσɨŋ • ♚♡| @fadaei_hazrat_zahra |♡♛
أبا تو زبان عربی ینی ...، ینی ....، هم ینی ....، اباعبدالله: ینی بابای بنده های خدا، ای جانم... حالا صداش بزن ... ღ ♡ㄟ(ツ)ㄏʝσɨŋ • ♚♡| @fadaei_hazrat_zahra |♡♛
آلودِھ ٺَر زِ مَن نَبُوَد بَــر دَرَٺ ولــے ..! آقاٺَر از آنی ڪه بِرانے مـَرا .جانمـ😔 ♡ㄟ(ツ)ㄏʝσɨŋ • ♚♡| @fadaei_hazrat_zahra |♡♛
|🌿● درستہ‌من‌گناهکارم‌ولےکجاےکربلانوشتہ ورودگنهکاران ممنوع! 🐾
بَعدْ اَزْ این سینہ زَنےھاٰ دِلِ مَنْ بےتاٰب اَست عَکس گُنبد و سط صَحن دو چَشمَمْ قاٰب اَست اِی خوشْ آنْ کس که جواز سفرش امضا شد پای پیادہ حرَم اَربابْ است ♡ㄟ(ツ)ㄏʝσɨŋ • ♚♡| @fadaei_hazrat_zahra |♡♛