💖💐💕🔆💕💐💖
#داستــان_دنبــــاله_دار📚داستان واقعی و بسیار جذاب
#بنده_نفس_تا_بنده_شهدا
#قسمت_نهم
فردا ۵صبح آماده حرکت به سمت ......
اروند رود راه افتادیم
یه رود بزرگ آخر یه جاده خاکی
جاده ای ک گذر کردیم میان نخلستان های خییییییلی بزرگ بود و اکثر نخل ها بر اثر بمباران جنگ سوخته بودن
خودشون میگفتن پل که روش راه میرید
شهید حسن باقری طراحی اصلیش بود
با خودم زمزمه کردم
ترلان تو چرا اینجایی؟
نه فکرت ،نه پوششت ،نه خانوادت مثل اینا نیست
چرا اومدی ؟😐😐
تا به خودم اومدم دیدم کاروان رفته و من وسط نخلستان ها گم شدم
تو نخلستان میدویدم
و گریه میکردم
انگار زیر هر نخل یه مرد بود که بهم نگاه میکرد
یهو پام گیر کرد به یه چیزی و خوردم زمین همه جام خاکی شده بود
بلند شدم و شروع کردم به دویدن
به لب جاده خاکی که رسیدم
تا رسیدم لب جاده
کاروان رو دیدم
تو اروند رود یه بازار بود که توسط محلی های همونجا دایر شده بود
ماهم مثل این قحطی زده ها رفتیم بازار
از لوازم آرایش ،دمپایی ،عروسک،کلاه و بستنی و کلی خوراکیای دیگه برای خودم خریدم
غافل از اینکه امشب چه خواهد شد
بعداز اروندرود تو اتوبوس اعلام شد بزرگواران شهدا دعوتمون کردن معراج الشهدا ۳۶شهید گمنام میزبانمون هستن ...............
#ادامه_دارد
کپی فقط باذکر نویسنده وذکر صلوات مجاز است
نویسنده: بانو....ش
j๑ïท ➺
•♡| @fadaei_hazrat_zahra |♡•
#داستــان_دنبــــاله_دار📚داستان واقعی و بسیار جذاب
#بنده_نفس_تا_بنده_شهدا
#قسمت_دهم
آقای محمدی راوی اتوبوسمون با خواهرش اومده بود
تو اتوبوس که داشتیم میرفتیم معراج
مداحی بابای مفقود الاثر بابای زخمی گذاشتن
دیدم میخاست خواهرشو آروم کنه اما نمیتونست
رسیدیم معراج
من دیگه اعصابم نمیشکه
پاشدم دست دوستمو گرفتم گفتم بریم بیرون اعصاب ندارم
یک دفعه پسره محمدی جلوم سبز شد
محمدی: خانم معروفی کجا تشریف میبرید
-من اعصابم به این بازی ها نمیکشه 😡😡😡
محمدی: خواهر من ببین دوروزه هر توهینی خواستی کردی
اما حق نداری ب شهدا توهین کنید
-شهید 😂😂
چهارتا استخوان .......؟
محمدی: تورو به امام زمان بفهمید چی میگید😡😡😡😡
-برو بابا
تا اومد جواب منو بده یکی از دخترا با
وحشت صداش کرد :آقای محمدی 😭😭😭
آقای محمدی
زینب غش کرد
محمدی: یا امام حسین
خانم قنبری توروخدا بلندش کنین
با چندتا خواهرا بیاریدش بیرون
بچه ها دورش حلقه زدن
آب میپاشیدن رو صورتش
وقتی به هوش اومد
متوجه شدم زینب متولد ۶۷هست سه ماه بعداز
تولدش پدرش مفقودالاثر میشه
عجب آدمای بودن
رفتن شهید شدند بدون فکر کردن ب زن و بچشون
#ادامه_دارد
کپی فقط باذکر نویسنده وذکر صلوات مجاز است
نویسنده: بانو....ش
j๑ïท ➺
•♡| @fadaei_hazrat_zahra |♡•
#داستــان_دنبــــاله_دار📚داستان واقعی و بسیار جذاب
#بنده_نفس_تا_بنده_شهدا
#قسمت_یازدهم
بعداز معراج الشهدا رفتیم شلمچه
یه عالمه خاک بود😕😕
بعد نشستن روی خاک گریه میکردن
تازه هی میگفتن پارسال ازشهدای شلمچه،کربلا گرفتیم
کربلا کجاست 😣😣
تو شلمچه یه پسر جوانی بود
های های گریه میکرد
به خودم که اومدم دیدم منم نشستم
کنارش گریه میکنم
به خودم گفتم ترلان
تو چرا مثل اینا شدی
الحمدالله بهمون رحم کردن
بعداز شلمچه هیچ جا نبردن
انقدر خسته بودیم که سریع خوابمون برد
تو خواب یهو دیدم وسط یه بیابان خاکیم
رو تابلویش نوشته بود شلمچه
جماعتی بودن همه لباس خاکی تنشون بود
یهو یدونه اش گفت : بچه ها آقا دارن میان آماده باشید
من متعجب اینا کین من کجام
به خودم نگاه کردم لباس مناسب تنم نبود
منظور اون جماعت از آقا امام زمان
عج الله تعالی فرجه الشریف بود
آقا نزدیکم شدن با ناراحتی نگاشونو ازمن گرفتن
دوتا از همون آقایون که لباس خاکی تنشون بود
نزدیکم شدن و گفتن
تو به چه حقی اومدی خونه ما 😡
کی دعوتت کرد؟😡😡
به چه حقی به مادر ما توهین کردی ؟
یهو یه مردی وارد شد که همه صداش میکردن
حاج ابراهیم وارد شد و گفت : خواهرم بد کاری
کردی خیلی بد کردی
تو میدونی هرشب جعمه مادرمون
حضرت زهرا مهمون ماست
یهو دیدم دوتا خانم دارن منو میکشن سمت قبر
با جیغ از خواب بیدارشدم و.....
#ادامه_دارد
کپی فقط باذکر نویسنده وذکر صلوات مجاز است
نویسنده: بانو....ش
j๑ïท ➺
•♡| @fadaei_hazrat_zahra |♡•
🔺زمان خداحافظی صاحبخونه کناردرمی ایسته
ومهمانش روبدرقه میکنه
یک ماه مهمون خدابودیم
اگه خوب یابدبودیم
🔹ان شاالله همه مون روببخشه وبازم لیاقت دعوت داشته باشیم
رفـــقـــــا🌸🍃
عهدے که بستیم تو این روزا رو فراموش نکنیــما😊
یادمون نره ها💛
💔دلخسته خدا خدا خدا میکردم
یکماه برای تو دعا میکردم...
💔هرجمعه ی ماه رمضانی که گذشت
💞تا وقت اذان تو را صدا میکردم ...
🌤 #تعجیل_در_ظهور_3صلوات 🌤
j๑ïท ➺
•♡| @fadaei_hazrat_zahra |♡•
عید فطر پاک ترین و عیدترین عیدهاست💛
چرا که پاداش یک ماه عبادت❤
و شست و شوی جان در نهر پاک رمضان است👑
🌟ععیدتون مبارک🌟
خدایا
قلب هـایمان را
با قرآن نورانی ڪن . . .
در این لحظات پایانی
دعا برای جبهـہ مقاومت
فراموش نشود
لَا تَنْسَوا اِخوَانڪُم المُجَاهـِدینَ
مِنْ خَالِصِ دُعائِڪم
j๑ïท ➺
•♡| @fadaei_hazrat_zahra|❤
ایـــن همه کانالای عجیییــــب و غیر خدایی⛔
حیف نیست از این متن بگذرے؟؟؟❎❎
خواهـــرم✅
برادرم✅
بخونش⤵⤵⤵
شدیم نسلی که:
.
معلوم نیس چه مرگشه...😔
.
یه گوشی تو دست📲
.
چندتا اهنگ♪♪♪
.
ادّعای داغون بودن👈😞
.
همه شکست عشقی خورده💔
.
یه سری بیست چهاری کلش به دست...🚦
.
زیر ۲۰ سال همه درگیر گل و ....🤔
.
ریه ها داغون....🤒😷
.
معرفت ها الکی...💔
.
همش نقش، همش حرف...🗣👥🗣
.
پای عمل همه میکشن کنار....😶😶
.
موقع بدبختی ها یاد خدا میفتیم😕😔
.
دریغ از اینکه تو خوشی هامونم ب یادش باشیم😂🙄
.
چی ازمون ساختن؟؟؟🤔
.
یه نسل نا امید به آینده....!😒
.
پاشید جمع کنید مسخره بازیاتونو...😦
.
پسره متولد ۷۴ شد مدافع حرم😳
.
چند ماه بعد یه روبان مشکی کنار عکسش بود..🖊
.
فرق ما با این ادم چیه؟؟؟؟🤔
.
چطور اون میتونه بجای کلش از اعتقاداتش دفاع کنه!؟🙄😔
.
بجای زدن رل فور اور و سینگل فور اور تو پروفایلش ،
مرد و مردونه تو شناسنامش زدن: در دفاع از حرم شهید شد.....!
.
نسلی شدیم ک بی اعتقادی شده کلاس!😮
.
فکر میکنیم با فحش دادن پرچم میره بالا....!🚩🚩🚩🏳
.
غیرت و ناموس هم ک فقط ادعاش مونده....😤😑☹️
.
چند سال پیش تو همین مملکت هم سن های من و تو رفتن واسه ناموس ملت، واسه امنیت منو تو جون دادن....😔
.
سه تا شهید دادیم فقط و فقط برای برگردوندن جنازه ی یه دختر....
.
اما الان چی...؟؟؟؟😔
.
پسرا مملکتمون به جای غیرت ، زیر پست دخترا.... عکس های برهنه شون رو لایک میکنن و تو کامنت ها اراجیف میگن....😮😐😔
.
دخترامون معنای زیبایی رو گم کردن!!!😞
.
فکر میکنن هرچی برهنه تر باشن جذاب ترن..😱.
.
ن اینطور نیست....❌
.
با این عکس ها فقط چشمای یه سری آدم بوالهوس رو سیر میکنن😶
.
شدیم نسلی که حتی معتقد هامونم داره پاشون میلرزه😖
.
بیرون استغفر الله رو لبمونه و سرمون پایین....!😶🙄
.
ولی تو چت انگار یهو دین خدا عوض میشه....
.
همون دختری که بیرون نامحرمه، تو چت میشه محرم...😢😦😯
.
راحت با هم حرف میزنیم👥🗣
.
بجا سنگین و موقر بودن واسه هم عشوه میایم👉👉👉
.
نه دین این نیست که خشک مقدس باشی...🤔
ولی هرچیزی به جاش
.
عشوه هاتو بزار واسه همسرت...👨👩
.
نه یه آدم غریبه ک تو ذهنت باهاش رویاهاتو ساختی...
.
نه قرار نیست چیزی رو با حرفام به کسی تحمیل کنم💢
.
لا اکراه فی الدین.....
.
فقط یکم تلنگر.....📵⚠️⚠️⚠️⚠️
.
تا شاید به خودمون بیایم💠
.
یکی ۲۰ سالشه و مدافع حرم➡️➡️➡️➡️➡
.
یکی ۲۰ سالشه و درگیر لایک و کلش
.
بخدا ما فرقی با این بچه ها نداریم...😶
ما هم میتونیم....😯
.
شک نکن....🙂
.
فقط باید از یه جا شروع کنیم
. .
.
.
مطالب فوق به هیچ وجه برای توهین به کسی نبود...⭕️⭕️❌
فقط یکم تلنگر💢💢
برا خودم.....⛔️
تا یادم نره کی ام و واسه چی افریده شدم♦️
ببخشید لحنم یکم تند بود👉
ولی حقایق رو باید گفت...🗣
.
.
یا علی👐
در پناه حق 🌺
#تلنگر
رفتم گلزار شهدا امشب حالم خیلی بد شده
خدایا مردم دارند چکار می کن
ببخشید التماس دعا
#زخمیان_عشق_نوشتند✅
راستے
به خودمون بیایم حیــــــــفہ نسل ما درگیر باشه⛔
به خودمون بیایم حیفه خانوم و آقایی که شما باشین فاطمی وار و علی گونه نباشین..💛
اونموقع دلتـــــون شیرینے لبخند خدا رو حس میکنه❤❤❤
ڪتابت را بہ دوستت مے دهے و مے گویے : مواظب باش چاے رویش نریزد ،☕️
جلوے دست خواهر ڪوچڪت نگذارے رویش خط خطے ڪند . . .📝
تو بہ عنوان مالڪ آن ڪتاب آخرین توصیہ ها را بہ دوستت مے ڪنے و چقدر ناراحت مے شوے از آن روزے ڪہ در امانت خیانت ڪند ....🙄😡😡
🌸
🌸
🌸
خداوند تو را مے آفریند
و بہ عنوان مالڪ وجودت توصیہ مےڪند ڪہ :
مواظب تار مویت باش ☝️
ڪہ نگاہ نامحرم روے آن ننشیند👀
مراقب جسمت باش مبادا چشمان هرزہ رویش خط خطے ڪند✋
هواے نگاهت را داشتہ باش نڪند نگاہ بازے ڪنے و . . .😑
#زیبایی_امانت_خداست.
#چشمانت_امانت_خداست.
#امانتدار_باشیم🌷☺️
j๑ïท ➺
•♡| @fadaei_hazrat_zahra |♡•
اعمال شب عید فطر😊
#اللهمـ_عجلـــ_لـولـیـکــ_الــفــرجــ
#التماس_دعا_براےخادماےکانال
عید فطر، عید اولیای الهی است ،از جمله لیالى شریفه که در فضیلت و ثواب عبادت و احیای آن احادیث بسیار وارد شده است.
عید فطر، عید اولیای الهی است ،از جمله لیالى شریفه است و در فضیلت و ثواب عبادت و احیای آن احادیث بسیار وارد شده و روایت شده است که آن شب کمتر از شب قدر نیست و از برای آن چند عمل است:
* غسل است در وقتى که آفتاب غروب کرد.
* احیاء آن شب به نماز و دعا و استغفار و سؤال از حق تعالى و بَیتُوته در مسجد.
* آنکه بخواند در عقب نماز مغرب و عشاء:
اَللهُ اَکْبَرُ، اَللهُ اَکْبَرُ لا اِلهَ اِلا اللهُ، وَاللهُ اَکْبَرُ، اَللهُ اَکْبَرُ، وَلله الْحَمْدُ، اَلْحَمْدُ للهِِ عَلی ما هَدینا، وَلَهُ الشکْرُ علی ما اَوْلینا.
* آنکه چون نماز مغرب و نافله آنرا خواند، دستها را به سوی آسمان بلند کند وبگوید: یا ذَاالْمَن وَالطوْلِ، یا ذَاالْجُودِ، یا مُصْطَفِی مُحَمدٍ وَناصِرَهُ صَل عَلی مُحَمدٍ وَ الِ مُحَمدٍ، وَاغْفِرْ لى کُل ذَنْبٍ اَحْصَیتَهُ، وَهُوَ عِنْدَکَ فى کِتابٍ مُبینٍ؛ پس به سجده برود و صد مرتبه در سجده بگوید: اَتُوبُ اِلَى اللهِ. پس هر حاجت که دارد از حق تعالى بخواهد که انشاء الله برآورده خواهد شد.
* زیارت کند امام حسین علیهالسلام را که فضیلت بسیار دارد.
*ده مرتبه بگوید ذکر «یا دآئِمَ الْفَضْلِ» را که در اعمال شب جمعه است.
*بجا آورد ده رکعت نمازی که در شب آخر ماه رمضان وارد شده است.
* بجا آورد دو رکعت نماز؛ در رکعت اول بعد از حمد هزار مرتبه توحید و در دوم یک مرتبه بخواند و بعد از سلام سر به سجده بگذارد و صدمرتبه بگوید:
اَتُوبُ اِلَى الله پس بگوید: یا ذَالْمَن وَالْجُودِ، یا ذَاالْمَن وَالطوْلِ، یا مُصْطَفِىَ مُحَمدٍ صَلی اللهُ عَلَیهِ وَآلِهِ، صَل عَلى مُحَمدٍ وَ الِهِ، وَافْعَلْ بى کَذا وَکَذا. و بجای آن حاجات خود را بطلبد و روایت است که حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام این دو رکعت را به این کیفیت بهجا میآورد، سپس سر از سجده برمیداشت و میفرمود: بحق آن خداوندی که جانم بدست قدرت اوست هر که این نماز را بکند هر حاجت از خدا بطلبد البته عطا کند و اگر بعدد ریگهای بیابان گناه داشته باشد خدا بیامرزد و در روایت دیگر بجاى هزار مرتبه توحید صد مرتبه وارد شده لکن نماز را بعد از نماز مغرب و نافله آن باید بجا آورد.
* چهارده رکعت نماز کند؛ در هر رکعتى حمد و آیةالکرسى و سه مرتبه قل هُوَ الله اَحَدٌ تا برای او باشد به هر رکعتى ثواب عبادت چهل سال و عبادت هر که روزه گرفته و نماز خوانده در آن ماه.
j๑ïท ➺
•♡| @fadaei_hazrat_zahra |♡•
❤️ طلب عفو و بخشش از خداوند متعال در شب عید فطر
توصیه می شود این دعای بسیار شریف را در شب عید فطر بخوانیم و خود را مشمول عفو و بخشش خداوند متعال قرار دهیم:
«يَا مَنْ أَمَرَ بِالْعَفْوِ! يَا مَنْ يَجْزِي عَلَى الْعَفْوِ! يَا مَنْ دَلَّ عَلَى الْعَفْوِ! يَا مَنْ زَيَّنَ الْعَفْوَ! يَا مَنْ يُثِيبُ عَلَى الْعَفْوِ! يَا مَنْ يُحِبُّ الْعَفْوَ! يَا مَنْ يُعْطِي عَلَى الْعَفْوِ! يَا مَنْ يَعْفُو عَلَى الْعَفْوِ! يَا رَبَّ الْعَفْوِ! الْعَفْوَ الْعَفْوَ الْعَفْوَ.»
(من لا يحضره الفقيه، ج2، ص536)
عید فطـــــــــــر بر قلب پرهیزکاران مبارڪ❤️🌹
❄️🍃💦🍃❄️
لحظات غریبے سـت..
نمے دانی خوشحال باشے یا غمگین
غمِ اتمام یڪ میهمانے باشکـوه
و شادی جشنے بزرگ
خدای جانـم،
دارایے ام تنها همین یڪ ماه روزه است
از من بپذیر❤️
عید رمضان امد 🌹
و ماه رمضان رفت💞
صدشکرکه این امدوصدحیف که ان رفت
عید فطر
روز چیدن میوه های شادابِ استجابت
مبــارڪ باد...
امیدوارم تعطیلات شادی رودرکنار عزیزانتون داشته باشید🌹🌿
#شبــتــون_خدایے❤
#اللهمـ_عجلـــ_لـولـیـکــ_الــفــرجــ
#التماس_دعا_براےخادماےکانال
j๑ïท ➺
•♡| @fadaei_hazrat_zahra |♡•
عیـــــدتـــــون مبـــــارکـــــا🎈🎈🎈🎊🎊🎉🎉🎁🎁🌸🍃
j๑ïท ➺
•♡| @fadaei_hazrat_zahra |♡•
هدایت شده از چادرم یادگار مادرم زهرا ♡•°
ادامه داستان واقعی #بنده_نفس_تا_بنده_شهدا🌷👇
💖💐💕🔆💕💐💖
#داستــان_دنبــــاله_دار📚داستان واقعی و بسیار جذاب
#بنده_نفس_تا_بنده_شهدا
#قسمت_ دوازدهم
فقط جیغ میزدم گریه میکردم
با همون لباس رفتم پایین و با گریه میگفتم : توروخدا من ببرید شلمچه
از صدای جیغ و داد من تمامی آقایون اومدن بیرون
آقای محمدی و حسینی هم بیشون بود
محمدی: خانم معروفی بازم میخاید شهدا را مسخره کنید؟
- آقای محمدی توروخدا
تورو به همون امام زمان منو ببرید شلمچه
آقای محمدی: شلمچه دیگه تو برنامه مانیست
از شدت گریه و بی تابی هام سرم داشت گیج میرفت
بالاخره دلشون سوخت منو همراه با یه خانم و دوتا آقا بردن شلمچه
همونجا به شهدا قول دادم جوری باشم که اونا میخان
اونروز که کلا حالم بد بود
فردا صبحش ۱۵ نفرمون تو حال خودمون بودیم
روز دوم مارا بردن طلائیه خودشون میگفتن یه حاج ابراهیم همت نامی اینجا شهید شدن
یاد خوابم افتادم حاج ابراهیم
خدایا آینده من چی خواهدشد
#ادامه_دارد
کپی فقط باذکر نویسنده وذکر صلوات مجاز است
نویسنده: بانو....ش
j๑ïท ➺
•♡| @fadaei_hazrat_zahra |♡•
#داستــان_دنبــــاله_دار
📚داستان واقعی و بسیار جذاب
#بنده_نفس_تا_بنده_شهدا
#قسمت_ سیزدهم
بقیه جاها و مناطق که رفتیم ما ۱۵
نفر ساکت بودیم
فقط اسم فتح المبین تو ذهنم مونده
تو راه برگشت میان لرستان و همدان
یه جا برای ناهار نگه داشتن
رفتم یه قواره چادر مشکی خریدم
هرچقدر به تهران نزدیک میشیدیم حس
کلافگی من هم بیشتر میشد
وای خدایا یه هفته است میام مدرسه
دارم جنون پیدا میکنم
نمیدونم چه مرگمه
منتظرم این دیپلم کوفتی بگیرم بعد برم دبی
خدا کنه از دست این حس خلاصی پیدا کنم
آخیش بالاخره تموم شد 😆😆
فردا میرم دبی ☺️☺️
#ادامه_دارد
کپی فقط باذکر نویسنده وذکر صلوات مجاز است
نویسنده: بانو....ش
j๑ïท ➺
•♡| @fadaei_hazrat_zahra |♡•
#داستــان_دنبــــاله_دار
📚داستان واقعی و بسیار جذاب
#بنده_نفس_تا_بنده_شهدا
#قسمت_ چهاردهم
راهی دبی شدم تا از این حس بیخود و
بیقراری که داشت منو تا مرز جنون میبرد
راحت بشم
تو دبی مثلا برای اینکه خودم از این کلافگی راحت بشم
خودمو بازم با گناه سرگرم کردم
یه سه ماهی دبی بودم اما اصلا دیگه هیچ لذتی نمیبردم 😔😔😔
برگشتم ایران رفتم خونه خودم
بازم مثل گذشته به کارهام ادامه دادم
جدیدا وقتی گناه میکردم
بعدش یه چیزی مثل یه فیلم تار از ذهنم رد میشد و عذاب وجدان داشتم
یه ماهی گذشت مثلا رفتم بیرون خرید کنم
یه بنری توجهمو به خودش جلب کرد
متنش این بود
•••بازگشت دو پرستوی گمنام از منطقه شلمچه به تهران
فردا دانشگاه علوم پزشکی ساعت ۱۵
برگشتم خونه همه را از خونم بیرون کردم
ماهواره و دیش ماهواره رو پرت کردم تو حیاط
تلفن همراه ، لب تاپ ، تلفن خونه همه رو خرد کردم
گریه میکردم
سه هفته از گذشت زمان در روز یک وعده غذا میخوردم
شبیه مرده قبرستان شده بودم تا اینکه .......
#ادامه_دارد
کپی فقط باذکر نویسنده وذکر صلوات مجاز است
نویسنده: بانو....ش
j๑ïท ➺
•♡| @fadaei_hazrat_zahra |♡•
چادرم یادگار مادرم زهرا ♡•°
j๑ïท ➺ •♡| @fadaei_hazrat_zahra |♡•
قیمت..
دختر باید خانوم باشه (۲)
j๑ïท ➺
•♡| @fadaei_hazrat_zahra |♡•
چادرم یادگار مادرم زهرا ♡•°
قیمت.. دختر باید خانوم باشه (۲) j๑ïท ➺ •♡| @fadaei_hazrat_zahra |♡•
📋 #دختربایدخانوم_باشه (۲)
گرانبهاتر از آنچه می اندیشید
💎 بعضی وقت ها آدم ها الماس در دست دارند،
بعد چشمشان به گردو می افتد.
همین که خم می شوند تا گردو را بردارند،
الماس در شیب زمین چرخ میخورد
و در عمق چاهی فرو می رود.
چه می ماند؟
یک دهن باز،
یک گردوی پوک و دنیایی از حسرت!
💬 الماس که هیچ،
تمام دنیا ارزش یک تار موی #دختر را ندارد!
دختر بسیار بیشتر از آنچه خودش هم تصور کند، #ارزشمند و گرانبهاست؛
به شرط آنکه #بازیچه ی این و آن نشود
و #جایگاه والایش را با هیچ و پوچ عوض نکند.
حضرت علی(علیه السلام) میفرمایند:
«قیمت و بهای شما بهشت است، به کمتر از آن خود را نفروشید.»
[ نهج البلاغه، حکمت۴۵۶ ]
j๑ïท ➺
•♡| @fadaei_hazrat_zahra |♡•
🌸🍃
🍁: #شـہـیدانہ
آخر تا کی؟
چقدر شهدا وصیّت کنند که خواهران حجاب، حجاب. چرا از زینب و زهرا(س)
درس نمی آموزید؟
دیگر بقیّه با وجدان خودتان،
آخر کمی هم به آخرت فکر کنید
•| #شهید_محمدرضا_جمشیدیان
.کپے با ذکر پنج صلوات در تعجیل ظهور آقاے مهربانے ها امام زمان مهربانمان🌸🍃
j๑ïท ➺
•♡| @fadaei_hazrat_zahra |♡•
در قیامت نوبت حساب و کتاب
مِثقالَ ذَرّه هاست‼️
درشت ها که حساب کردن ندارند ‼️
مِثقالَ ذَرّه که میگویند
یعنی همان چند لحظه ای که
💥بوی عطر 💨تو تمام مردی را
بهم میریزد ‼️
مِثقالَ ذَرّه که میگویند
یعنی همان چند لحظه ای که
💥با ناز و عشوه برای نامحرمی میخندی😂
ولی فکرش ساعت ها درگیر همان
یک لبخند است ‼️🤔
مِثقالَ ذَرّه
یعنی همان چند لحظه اے که
💥حواست به حجابت نیست😥
و جوانی نیز در آن حوالی است ❗️
مِثقالَ ذَرّه
حساب و کتاب زمانی است که
💥با شوهرت بلند میخندی😂
و دختر مجردی هم در حال شنیدن است ❗️
مِثقالَ ذَرّه
حساب کردن زمانی است که
در پایان صحبت هایت با نامحرم
💥از روی ادب جانم و قربانت میپرانی😢
و رابطه ای را به همین اندازه سرد میکنی ❗️
مِثقالَ ذَرّه
یعنی همان چند لحظه ای که
💥با فروشنده خیلی صمیمی میشوی ..❗️
قدر این ها پیش ما خیلی کوچک است😓
و به حساب نمی آید ❗️
اما مِثقالَ ذَرّه که میگویند
همین هاست ❗️
همین کارهای کوچکی که
💥مثل ضربه ی اول دومینو خیلی کوچک است⚠️
اما انتهایش را روزی که پرده ها کنار رفت
خواهیم دید ❗️
🍃🍃🍃🍃🍃🌸
نمی دانی
چه مستی است
اگر این "ماه"🌙
با لبخند تو تمام شود!
امام زمان امام مهربانے🌸🍃
امام مهربانمان براے همه ے ما دعــا کن🍃🍃
#شبــتــون_خدایے
#اللهمـ_عجلـــ_لـولـیـکــ_الــفــرج
#التماس_دعا_براےخادماےکانال
j๑ïท ➺
•♡| @fadaei_hazrat_zahra |♡•
هدایت شده از چادرم یادگار مادرم زهرا ♡•°
ادامه داستان واقعی #بنده_نفس_تا_بنده_شهدا🌷👇
💖💐💕🔆
#داستــان_دنبــــاله_دار
📚داستان واقعی و بسیار جذاب
#بنده_نفس_تا_بنده_شهدا
#قسمت_ پانزدهم
رفتم بیرون فقط گوشی خونه خریدم
تا زدمش ب برق صداش بلند شد
گوشی برداشتم
-الو بفرمایید
صدا:الو سلام حنانه جان
برای اولین بار از شنیدن اسم حنانه ناراحت نشدم
-ببخشید شما
صدا: نشناختی؟
-نه متاسفانه
صدا: زینب محمدی ام راهیان نور،
معراج الشهدا یادت اومد؟
صدام بغض آلود شد گفتم:بله بفرمایید
زینب:حنانه جان برات پیام دادم از داییم
-دایی شما؟ برای من ؟!!!
زینب : آره عزیزم داییم از شهدای شلمچه است
رفتم خونتون مستخدمتون گفت چندماه
رفتی خونه خودت
حالا آدرس خونتو میدی من بیام دیدنت؟
-آره آره حتما یادداشت کن
خیابون فرشته کوچه ..................
زینب: أأأ خیابون فرشته خخخخخ
من الان راه میفتم که دم دمای غروب برسم اونجا
فعلا یاعلی
- باشه
خداحافظ
بی تابیم توی اون ۵-۶ساعت بیشتر شد
خدایا خودت کمکم کن
تااومدن زینب سعی کردم پاشم یه
مقداری آبرو داری کنم
خونه رو جمع و جور کردم
یدفعه ب خودم اومدم صدای زنگ در بلند شد و ......
#ادامه_دارد
کپی فقط باذکر نویسنده وذکر صلوات مجاز است
نویسنده: بانو....ش
j๑ïท ➺
•♡| @fadaei_hazrat_zahra |♡•
💖💐💕🔆
#داستــان_دنبــــاله_دار
📚داستان واقعی و بسیار جذاب
#بنده_نفس_تا_بنده_شهدا
#قسمت_ شانزدهم
در باز کردم دیدم زینب پشت دره
از حجاب و صورت بدون رنگ و روغنش خیلی به دلم نشست
دستشو به طرفم دراز کرد وقتی دستمو گذاشتم تو
دستش از روی صمیمیت فشار داد
تعارفش کردم بشینه
زینب: حنانه جان بیا بشین عزیزم بعد
مدتها دیدمت تا باهم حرف بزنیم
-برات شربت بیارم میام
زینب: شربت 😳😳😳
من روزه ام عزیزم
-روزه ؟
زینب: هیچی عزیزم بیا بشین
حنانه ببین
من از بابام و داییم هیچی یادم نیست
حالا از دایی بیشتر چون قبل از تولدم تو
شلمچه مفقودالاثر میشن
بابام که خودت میدونی مفقودالاثره
حنانه ببین من نمیدونم بین تو شهدا
چه قول و قراری هست
اما هنوز اشکا و التماساتو برای شلمچه رفتن جلوی
چشممه ک ب مسئولا اصرار کردی تا بردنت
دوشب پیش داییم اومد به خوابم و گفت برو به
دوستت حنانه بگو ما منتظر توئیم
من مات و مبهوت به حرفای زینب گوش دادم
زينب:حنانه ببين الان ماه رمضونه، ماه مغفرت و رحمت
چندشب دیگه شبهای قدره
بهترین زمانه که برگردی به آغوش خدا
اینم شماره من ..... منتظر تماست هستم
زینب که رفت گوشه ذهنم فعال شد
رفتم سر کمد لباسام
اون آخر کمد یه چیزی بهم میگفت من اینجام
دستمو بردم سمتش جنس لطیف اما مهربون
چادرمو لمسش کردم
سه چهار روز بود کارم شده بود
چادرو بذارم جلوم و گریه کنم
بعداز سه چهار روز گریه شماره زینب گرفتم
-الو سلام زینب ......
ادامه دارد...
j๑ïท ➺
•♡| @fadaei_hazrat_zahra |♡•
💖💐💕🔆
#داستــان_دنبــــاله_دار
📚داستان واقعی و بسیار جذاب
#بنده_نفس_تا_بنده_شهدا
#قسمت_ هفدهم
-الو سلام زینب خوبی؟
زینب : سلام حنانه تویی خانمی؟
-آره عزیزم خودمم
زینب: منتظر تماست بودم
-🙈🙈🙈🙊🙊🙊
زینب میخام ببینمت
به کمکت نیاز دارم
زینب :باشه عزیزم
من دارم میرم بهشت زهرا قطعه سرداران بی پلاک
توام بیا اونجا ببینمت
-اووووم 🙊🙊🙊 میدونی چیه زینب
اینجا که میگی من اصلا نمیدونم کجاست
بلد نیستم
زینب:ایوای ببخشید من یادم نبود
باشه حاضر شو عزیزم بیام دنبالت باهم بریم 😛😛😛
-باشه
رفتم سمت کمد لباسام
مرگم گرفت خدایا اینا مانتون یا بلوز آخه
حنانه خاک تو سرت نکنم ✋✋
با اشک چشم و بغض گلو گوشی برداشتم
زینب 😢😢
زینب : جانم عزیزم چی شده ؟
-زینب من لباس درست حسابی ندارم برای
اینکه بخوام محجبه بپوشم
زینب: اشکال نداره گلم
بیا یه روز دیگه میریم مزارشهدا
امروز میریم خرید
-باشه ممنون
اونروز با زینب رفتم بازار تجریش خرید من
یه مانتو مناسب یه شلوار پارچه ای
یه روسری بلند خریدم
خریدامو کردیم اومدیم خونه من
زینب بهم یاد داد چطوری روسریمو
لبنانی سر کنم
چادر بذارم سرم
زینب رفت گفت کمک نیاز داشتم بهش زنگ بزنم
دوروز گذشته بود اما من دلم بهانه شلمچه میگرفت
رفتم چادر و روسریم سر کردم و آماده شدم رفتم ......
#ادامه_دارد
کپی فقط باذکر نویسنده وذکر صلوات مجاز است
نویسنده: بانو....ش
j๑ïท ➺
•♡| @fadaei_hazrat_zahra |♡•
چادرم یادگار مادرم زهرا ♡•°
دختر باید خانوم باشه(۳) j๑ïท ➺ •♡| @fadaei_hazrat_zahra |♡•
📋 #دختربایدخانوم_باشه (۳)
هندوانهی خوش خط و خال
💪 گاهی میخواهید بزرگی خودتان را به رخ خانواده بکشید و به همه ثابت کنید که دیگر بزرگ شده اید
و آماده ی زندگی!
درست کردن املت، تخم مرغ آب پز، برنج شفته یا سوخته، آش با کیفیت بالا در حد یک استخر پر از آب، همراه با تعدادی نخود و لوبیا و...
همه نشانه های اولیه ی این بزرگی است.
فقط مانده خرید
که آن را هم امروز ثابت خواهید کرد.
🍉 هندوانهی خوش آب و رنگی را
-که با قسم های فروشنده یقین به خوب و شیرین بودنش پیدا کرده اید-
خریده، خوش حال و شاد به سوی خانه حرکت می کنید.
با ذوق و شوق فراوان وارد خانه می شوید
و خیلی زود وسایل لازم برای ذبح شرعی هندوانه را آماده کرده،
لحظاتی بعد در حضور خانواده،
با شکاف عمیقی که در دل هندوانه پدید می آید،
هر قسمت آن به یک طرف پرتاب می شوند...
بی گمان در این لحظه ی تاریخی قرمزی گونه های شما بیشتر از قرمزی هندوانه است!
پس از چند ثانیه انگشتان خود را که چند سانت در اعماق صورت شما پیش روی کرده اند بیرون می کشید،
می گویید: وای! چقدر بد!
کاش لااقل خیار و یا کدو می خریدم.
💬 از #ظاهر آدم ها هم نمی توان به واقعیت و نیات درونی آنها پی برد؛
چه بسا پسران و مردانی که با ظاهر سازی، لفاظی و دهها قسم دروغ،آدم را #فریب می دهند.
#فریـــــــب_نخوریـــــــــد
j๑ïท ➺
•♡| @fadaei_hazrat_zahra |♡•
هدایت شده از چادرم یادگار مادرم زهرا ♡•°
ادامه داستان واقعی #بنده_نفس_تا_بنده_شهدا🌷👇
💖💐💕🔆
#داستــان_دنبــــاله_دار
📚داستان واقعی و بسیار جذاب
#بنده_نفس_تا_بنده_شهدا
#قسمت_ هیجدهم
میخواستم برم پایگاه
اما آدرسش یادم نبود
دوباره شماره زینب گرفتم و آدرس
پایگاه گرفتم رفتم
تموم طول مسیر تا پایگاه دعا میکردم
این پسره کتابی اونجا نباشه
حقیقتا ازش خجالت میکشیدم
بالاخره بعداز دوساعت رسیدم پایگاه
هیچ ذکری بلد نبودم
زیر لب گفتم خدایا خودت کمکم کن
وارد پایگاه شدم از بدشانسی من آقای کتابی اونجا بود
با بالاترین درجه استرس سلام کردم
بنده خدا همینجوری مشغول بود
جواب داد:سلام علیکم خواهرم بفرمایید درخدمتم
-ببخشید با آقای حسینی کارداشتم
سرش آورد بالا حرف بزنه ک حرفش نصفه موند
زنگ زد آقای حسینی اومد وقتی ماجرا را براش گفتم
گفت باید بریم پیش آقای میرزایی راوی اتوبوسمون بود
آقای حسینی و .... بقیه اصلا به روم نمیاوردن
من چه برخوردهای بدی باهاشون کردم
باید میرفتیم مزار شهدا
من و زینب و برادرش و آقای حسینی رفتیم مزار
یه آقای حدود ۵۱-۵۲ ساله از دور دیدم
یعنی خود آقای میرزایی بود
اصلا قیافشو یادم نبود
تا مارو دید بهم گفت :خانم معروفی
زودتر از اینا منتظرت بودم
بقیه دوستات زودتر اومدن
- خودمو گول میزدم نمیخواستم وجود شهدا را باور کنم
آقای میرزایی: اما شهدا ......
#ادامه_دارد
کپی فقط باذکر نویسنده وذکر صلوات مجاز است
نویسنده: بانو....ش
j๑ïท ➺
•♡| @fadaei_hazrat_zahra |♡•
💖💐💕🔆
#داستــان_دنبــــاله_دار
📚داستان واقعی و بسیار جذاب
#بنده_نفس_تا_بنده_شهدا
#قسمت_ نوزدهم
آقای میرزایی: اما شهدا خواستنت و
انتخابت کردن که دست از بنده نفس بودن بکشی
و بنده خدا و رهرو شهدابشی
در مقابل حرفهای آقای میرزایی فقط سکوت جايز بود
دوسه روز بعد ما ۱۵نفر با آقای میرزایی ،محمدی ،
حسینی ،زهرا سادات و زینب رفتیم جنوب
این جنوب اومدن کجا، جنوب اومدن نه ماه پیش کجا
نزدیکای اهواز زهراسادات نزدیکم شد
سرم ب شیشه بود که زهرا سادات صدام کرد
زهراسادات : حنانه
اشکامو پاک کردم و گفتم : جانم
زهراسادات : یادته بهت گفتم معنی اسمتو
بفهمی دیگه ازش بدت نمیاد
-آره 😔😔😔
زهرا سادات :خب میخام معنی اسمتو بهت بگم
-ممنون میشم اگه بگی
زهرا سادات : حنانه اسم چهارده معصوم که بلدی ؟
-آره در حد همین اسم
سادات : خوب حالا من بعدا از زندگی همشون بهت میگم
-باشه
سادات :ببین بعداز شهادت امام حسین(علیه السلام)
تو روز عاشورا و شروع اسارت بی بی حضرت
زینب(سلام الله علیها )
توراه کربلا به کوفه یه مسجدی هست که الان
به مسجد حنانه معروفه
ماجراش اینه یک شب سر شهدای کربلا و
خود اسرای کربلا در این مسجد موند
ستون های مسجد به حال حضرت رقیه(سلام الله علیها )
طفل سه ساله امام حسین(علیه السلام )
و سر بریده سیدالشهدا گریه میکنن
حنانه یعنی گریه کن حسین
زهرا سادات رفت و من موندم یه عالمه غفلت و سرزنش 😭😔
حنانه ای که معنی اسمش گریه کن حسین
هست مست و غرق گناه بوده
رسیدیم اهواز و وارد مدرسه شدیم
این بار نق و نوق نکردم فقط بی تاب و
بیقرار شلمچه بودم
بالاخره صبح شد و به سمت .......
#ادامه_دارد
کپی فقط باذکر نویسنده وذکر صلوات مجاز است
نویسنده: بانو....ش
j๑ïท ➺
•♡| @fadaei_hazrat_zahra |♡•
💖💐💕🔆
#داستــان_دنبــــاله_دار
📚داستان واقعی و بسیار جذاب
#بنده_نفس_تا_بنده_شهدا
#قسمت_ بیستم
بالاخره صبح شد و به سمت شلمچه راه افتادیم
قلبم داشت از جا کنده میشد
انگار شهدا منو میدیدن
کفشامو در آوردم و پا برهنه روی خاک
شلمچه راه میرفتم
اشکام با هم مسابقه داشتن
روی خاک شلمچه نشستم و زانوهامو بغل کردم
شهدا من شرمندتونم
حنانه نبودم
مست و غرق گناه بودم قول میدم زینبی
بشم و بمونم
تمام اون سه چهار روز همش گریه میکردم
و با شهدا حرف میزدم
سفر تمام شد و من برگشتم تهران البته با چادر
وای مصیبت شروع شد
با چادر که وارد خونه شدم
بابا: اون چیه سرت مثل کلاغ سیاه شدی
یهو تو همین حین تیام وارد پذیرایی شد
تیام : اون چیه سرت شبیه این زنای پشت
کوهی شدی
فقط سکوت کردم
یک هفته بود منو خانواده ام مثل هم خوابگاهیا بودیم
فرداشب قراره یه مهمونی تو خونمون برگزار بشه
البته مهمونی که غرق گناهه
پدرم بهم هشدار داد مثل همیشه تو
جشن حاضر بشم
خیلی سریعتر از همیشه ۲۴ساعت گذشت
وارد پذیرایی شدم که ......
#ادامه_دارد
کپی فقط باذکر نویسنده وذکر صلوات مجاز است
نویسنده: بانو....ش
j๑ïท ➺
•♡| @fadaei_hazrat_zahra |♡•