چادرم یادگار مادرم زهرا ♡•°
ـ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 📚 نام کتاب: دختر شینا 📖 شماره صفحه: 33 ـ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ بعد دو تا پا داشتم و دو تا هم قرض
ـ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
📚 نام کتاب: دختر شینا
📖 شماره صفحه: 34
ـ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
آه از نهاد صمد درآمده بود. بالاخره به امامزاده رسیدیم. گوسفند را قربانی کردند و چندنفری گوشتش را جدا و بین مردمی که آن حوالی بودند تقسیم کردند. قسمتی را هم برداشتند برای ناهار، و آبگوشتی بار گذاشتند.
نزدیک امامزاده، باغ کوچکی بود که وقف شده بود. چندنفری رفتیم توی باغ. با دیدن آلبالوهای قرمز روی درخت ها با خوشحالی گفتم: «آخ جون، آلبالو!» صمد رفت و مشغول چیدن آلبالو شد. چند بار صدایم کرد بروم کمکش؛ اما هر بار خودم را سرگرم کاری کردم. خواهر و زن برادرم که این وضع را دیدند، رفتند به کمکش. صمد مقداری آلبالو چیده بود و داده بود به خواهرم و گفته بود: «این ها را بده به قدم. او که از من فرار می کند. این ها را برای او چیدم. خودش گفت خیلی آلبالو دوست دارد.» تا عصر یک بار هم خودم را نزدیک صمد آفتابی نکردم.
بعد از آن، صمد کمتر به مرخصی می آمد. مادرش می گفت: «مرخصی هایش تمام شده.» گاهی پنج شنبه و جمعه می آمد و سری هم به خانه ما می زد. اما برادرش، ستار، خیلی تندتند به سراغ ما می آمد. هر بار هم چیزی هدیه می آورد. یک بار یک جفت گوشواره طلا برایم آورد. خیلی قشنگ بود و بعدها معلوم شد پول زیادی بابتش داده. یک بار هم یک ساعت مچی آورد. پدرم وقتی ساعت را دید، گفت: «دستش درد نکند. مواظبش باش. ساعت گران قیمتی است. اصل ژاپن است.»....
.
.
.
#شادےروح_امام_وشهداصلوات❤️
#کپےتنهاباذڪرصلوات 🌟
#دخترشینا 🌸🍃
√|| @fadaei_hazrat_zahra
چادرم یادگار مادرم زهرا ♡•°
ـ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 📚 نام کتاب: دختر شینا 📖 شماره صفحه: 34 ـ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ آه از نهاد صمد درآمده بود. بالاخر
ـ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
📚 نام کتاب: دختر شینا
📖 شماره صفحه: 35
ـ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
کم کم حرف عقد و عروسی پیش آمد. شب ها بزرگ ترهای دو خانواده می نشستند و تصمیم می گرفتند چطور مراسم را برگزار کنند؛ اما من و صمد هنوز دو کلمه درست و حسابی با هم حرف نزده بودیم.
یک شب خدیجه من را به خانه شان دعوت کرد. زن برادرهای دیگرم هم بودند. برادرهایم به آبیاری رفته بودند و زن ها هم فرصت را غنیمت شمرده بودند برای شب نشینی. موقع خواب یکی از زن برادرهایم گفت: «قدم! برو رختخواب ها را بیاور.»
رختخواب ها توی اتاق تاریکی بود که چراغ نداشت؛ اما نور ضعیف اتاقِ کناری کمی آن را روشن می کرد. وارد اتاق شدم و چادرشب را از روی رختخواب کنار زدم. حس کردم یک نفر توی اتاق است. می خواستم همان جا سکته کنم؛ از بس که ترسیده بودم. با خودم فکر کردم: «حتماً خیالاتی شده ام.» چادرشب را برداشتم که صدای حرکتی را شنیدم. قلبم می خواست بایستد. گفتم: «کیه؟!» اتاق تاریک بود و هر چه می گشتم، چیزی نمی دیدم.
ـ منم. نترس، بگیر بنشین، می خواهم باهات حرف بزنم.
صمد بود. می خواستم دوباره دربروم که با عصبانیت گفت: «باز می خواهی فرار کنی، گفتم بنشین.»
اولین باری بود که عصبانیتش را می دیدم. گفتم: «تو را به خدا برو. خوب نیست. الان آبرویم می رود.»...
.
.
.
#شادےروح_امام_وشهداصلوات❤️
#کپےتنهاباذڪرصلوات 🌟
#دخترشینا 🌸🍃
#ادامه_دارد.. ✅
√|| @fadaei_hazrat_zahra
📿نکته های صلوات
⚜ امام صادق ع فرمودند:
🌷 کسی که یک مرتبه با نیت (پاک و پسندیده) و با اخلاص کامل صلوات بر پیامبر و خاندان گرامیشان بفرستد
👈خدای متعال یکصد حاجت او را بر آورده می کند
🔻سی حاجت از حوائج دنیا
🔻هفتاد حاجت از حوائج آخرتش را
🌟 شب و روزمان را نورانی کنیم با صلوات بر محمد و آل محمد
✨اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم✨
📚#حجت_الاسلام_فرحزاد-برنامه سمت خدا
♡ㄟ(ツ)ㄏʝσɨŋ
•♡| @fadaei_hazrat_zahra |♡•
آیت الله مجتهدے(ره):
✨🌹«یکی از فواید نماز اول وقت
این است که به برکت امام زمان(عج) نمازهای ما مقبول میشود؛
چون امام زمان(عج)
اول وقت نماز میخواند
و نماز ما با نماز حضرت بالا مےرود.»
♡ㄟ(ツ)ㄏʝσɨŋ
•♡| @fadaei_hazrat_zahra |♡•
#خبر✅
افرادی که تمایل دارند به #خادمی در مناطق جنگی برای راهیان نور جنوب کشور با مراجعه به آدرس زیر ثبت نام کنند..
http://khademin.koolebar.ir/user/register
مهلت ثبت نام از تاریخ ۱۰ تا ۲۰ آذر ماه
خادمے رو به هرکسی نمیدنا؟؟😍💔
بجنبید💛
اوناییم که ثبت نام میکنن یه صلوات بفرستن😊
♡ㄟ(ツ)ㄏʝσɨŋ↧
♚✵ @fadaei_hazrat_zahra
هدایت شده از علیرضا پناهیان
13.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 امتحانم چیه؟
👈🏻 آدمها با هم متفاوتند، هرکسی باید راه خودش را پیدا کنه!
⚠️ مراقب باش فریب نخوری!
#تصویری
@Panahian_ir
هدایت شده از چادرم یادگار مادرم زهرا ♡•°
تومےآیے🌠
گلدانهاےروےطاقچه زیباترمےشوند🌹
کوچهها پر میشود از عطر ملیح تو💛
ستارهها بیشترمےخندند🌌
دلهایمان آرامترمےتپد❤
نسیم مهربانتر میوزد🍃
تو میآیےوغم به ناکجاآبادمیےگریزد🌸🍃
چه جاےغم چه جاےدل نگرانیست وقتےچشم هایت ما را به آرامش به لبخندفرامیخواند🌼
متن ارسالی مخاطبین ahrar(آذین)
صلوات براےاماممون🌠
#شبـتــون_خدایے🌸🍃
#التماس_دعا_براےخادماےکانال🍃
j๑ïท ➺
•♡| @fadaei_hazrat_zahra