▪️آیا «ترامپ» برمیگردد؟
✍️ مصطفی امیری
▪️نامزد اصلی «صهیونیسم مسیحی» آمریکا، ترامپ است.
▪️اکنون نتانیاهو نیز به دنبال شخصی است که اسرائیل را خط قرمز میداند و به «یهود» نگاه مذهبی و اعتقادی دارد.
▪️در برابر «محور شیعی» وعده انتقام داده است: در برابر هر قطره خون نظامیان آمریکایی، چند لیتر خواهد ستاند.
▪️واشنگتنپُست از او به «کاندیدای آخرالزمان» یاد کرده است: Donald Trump The candidate of the apocalypse
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸ما برای رضای خدا آمده ایم..
ابرقدرت کیست؟
آمریکا کیست ؟ شوروی کیست؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 شیعۀ خوب کسی است که امام زمانش را حس کند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 عالم برزخ کجاست؟
☘استاد عالی
🟢 ارواح مومنین در عالم برزخ به کجاها رفت و آمد دارند؟!
⏱۳۰ ثانیه⏱
امام باقر علیهالسلام:
🌹«ارواح مؤمنین غروب هر روز، از جایگاه و منزل های برزخیشان به آن بهشت (وادیالسلام) میروند و از میوه ها و نعمت های دیگر بهرهمند میگردند و همدیگر را در آن جا میبینند و میشناسند و همین که فجر (صبح) طلوع میکند، از آن جا خارج می گردند.» (الکافی، ج۳، ص۲۴۷)
💎پس در روز در منزل های بهشتیشان هستند و از غروب به بعد، آنها را برای پذیرایی ویژه و لذتی مضاعف، به وادیالسلام میبرند. کما این که کفار هم علاوه بر جایگاه جهنمی شان، عذاب مضاعف و ویژهای در بیابان برهوت دارند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 عالم برزخ کجاست؟
☘استاد عالی
🟢 ارواح مومنین در عالم برزخ به کجاها رفت و آمد دارند؟!
⏱۳۰ ثانیه⏱
امام باقر علیهالسلام:
🌹«ارواح مؤمنین غروب هر روز، از جایگاه و منزل های برزخیشان به آن بهشت (وادیالسلام) میروند و از میوه ها و نعمت های دیگر بهرهمند میگردند و همدیگر را در آن جا میبینند و میشناسند و همین که فجر (صبح) طلوع میکند، از آن جا خارج می گردند.» (الکافی، ج۳، ص۲۴۷)
💎پس در روز در منزل های بهشتیشان هستند و از غروب به بعد، آنها را برای پذیرایی ویژه و لذتی مضاعف، به وادیالسلام میبرند. کما این که کفار هم علاوه بر جایگاه جهنمی شان، عذاب مضاعف و ویژهای در بیابان برهوت دارند.
سلام،
چای هندی و وفاق ملی!
استکان چای هندی رو گذاشتم جلوش؛ اما هیچ واکنشی نشان نداد. چشم دوخته بود به دیوار روبرو. دستم رو بردم جلوی صورتش و تکان دادم. دیدم نه اصلاً در این عالم نیست. دستم را گذاشتم روی شانهاش و تکانش دادم، به خودش آمد.
گفتم: کجایی بابا؟ خیلی تو فکری؟
پس کلهاش را خاراند گفت: هنوز تو کف این "وفاق ملی" ام.
- مگه چیز بدیه؟
- والا چه عرض کنم... رو کاغذ که چیز خوبیه؛ ولی تو عمل که میای، میبینی تا اینجای کار انگار همهش به نفع فتنهگران و مجرمان و خودفروختگان و فحاشان و رقاصان و اینا داره تموم میشه.
مجتبی که تا حالا ساکت بود گفت: اینو گوش کنین. میگن یه گرگ و شتری به خاطر بالا بودن اجارهها، مشترکا یه خونه رو اجاره کرده بودن. هر روز صبح بچههاشون رو توی خونه میذاشتن و خودشون میرفتن دنبال تهیهی غذا. یه روز که گرگ زودتر و دست خالی برگشته بود، یکی از بچهشترها رو خورد. وقتی سر و کلهی شتر از دور پیدا شد، گرگ زود جلو دوید و در حالی که سعی میکرد توی صداش نگرانی پیدا باشه، گفت: رفیق یکی از بچههامون نیست.
شتر با هول و ولا گفت: از بچههای من یا بچه های تو؟
گرگ قیافهی حق به جانبی به خودش گرفت و گفت: باز که ازون حرفا زدی! ما که بنامون بر "وفاق ملی" بود. من و تو نداره؛ یکی از بچههای "ما".
شتر که هیچ وقت این قدر قانع نشده بود؛ دیگر چیزی نگفت و زندگی همچنان به خوبی و خوشی ادامه پیدا کرد؛ فقط بدیاش این بود که هر چند وقت یک بار یکی از بچهشترها گم میشد؛ ولی شتر اصلا ناراحت نمیشد؛ چون عوضش" وفاق ملی"شان سر جاش بود.
در این فاصله که ما غرق شنیدن قصه بودیم. بهزاد از فرصت استفاده کرده و چای خودش و مجتبی و کریم رو بالا داده بود و در حالی که با پشت دست، آبخور سبیلش رو خشک می کرد گفت: عجب چیز خوبیه این وفاق ملی! یاحق