#فاطمیه
📝"یَومُ إحراقُ النّارِ عَلَی بابِ أصلُ یَومِ العَذابِ"
💠امام صادق علیه السلام فرمودند:
✅«هیچ روزی مانند روز مصیبت ما در کربلاء نیست، اگرچه روز سقیفه و آتش به پا کردن بر در خانۀ امیرالمؤمنین و حسن و حسین و فاطمه و زینب و ام کلثوم و فضه و کشتن محسن با لگد، بالاتر و سختتر و تلختر است. چرا که اصل روز عذاب و سختی آن روز است»
📚الهدایة الکبری
📚فاطمیه ماثوره
۱۵ آذر ۱۳۹۹
هدایت شده از فـدک | مسجدالزهرا(س)کوهپایه
4_5895474905960417123.pdf
حجم:
266.5K
تاریخ و ترتیب حوادث منتهی ازشهادت پیامبراکرم (ص) تا شهادت حضرت زهرا (س)
@fadak_mzk
۱۵ آذر ۱۳۹۹
حاج محمود کریمی 4_5936171237213472680.mp3
زمان:
حجم:
9.2M
#بشنوید | #خانه_مادری
شبدوم فاطمیهدوم سال ۱۳٩۳
هیئت رایةالعبّاس (علیهالسّلام)
بی بصیرتی امت، زهرا را پشت در کشاند
#زمینه | #حاج_محمود_کریمی
#شب_دوم_فاطمیه_دوم_۱۳۹۳
#هیئت_رایة_العباس (علیهالسلام)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بی بصیرتی امت، زهرا را پشت در کشاند
مولا را مثل فاطمه، در داغ پسر نشاند
شکسته شد، حرمت طاها
شکسته شد، قامت زهرا
شکسته شد، بیعت مردم با مولا
از بی دینی اهل دنیا، واویلا
زهرا شد فدا پای مولا، واویلا
آسمان پر از آهِ، بیت الاحزانِ فاطمه
از این خون گریهها به لب، آمد جان فاطمه
بهار عمرش خزانی شد
قد رشیدش کمانی شد
مدینه با گریههایش، طوفانی شد
ساحل زخمی و دیده دریا، واویلا
زهرا شد فدا پای مولا، واویلا
حال فاطمه گواهست، بر مظلومیت علی
تا پای جان خود نشست، پای بیعت علی
مدینه این شهر پیغمبر
چه کرده با سورهی کوثر
چه کرده این داغ بی پایان، با حیدر
حیدر مانده با شهر غمها، واویلا
زهرا شد فدا پای مولا، واویلا
چشم خود از این جهان بست، بانوی خانه ی علی
کوهی از درد و غم نشست، روی شانه علی
علی چو بست دیدگانش را
به او سپرد کودکانش را
فدای مولای خود کرد او، جانش را
دیگر مرتضی مانده تنها، واویلا
زهرا شد فدا پای مولا، واویلا
بیبصیرتی امت، تا روز کربلا رسید
آتش از بیت فاطمه، تا به خیمهها رسید
ز نور حق شعلهور نیزه
سر حسین روی سرنیزه
چه میکند قاری قرآن، بر نیزه
بالا رفته تا عرش اعلا، واویلا
آیات خدا بر نیزهها، واویلا
۱۵ آذر ۱۳۹۹
حاج محمود کریمی4_5938165515083056844.mp3
زمان:
حجم:
10.2M
#بشنوید | #خانه_مادری
شبچهار فاطمیهاوّل سال ۱۳٩٦
هیئت رایةالعبّاس (علیهالسّلام)
۱۶ آذر ۱۳۹۹
فـدک | مسجدالزهرا(س)کوهپایه
#بشنوید | #خانه_مادری شبچهار فاطمیهاوّل سال ۱۳٩٦ هیئت رایةالعبّاس (علیهالسّلام)
گل امّید آسمون، که شده قامتت کمون
#زمینه | #حاج_محمود_کریمی
#شب_چهارم_فاطمیه_اول_۱۳۹۶
#هیئت_رایة_العباس (علیهالسلام)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
گل امّید آسمون، که شده قامتت کمون
تویی شادیِ خونمون، مادر بمون
شده کارِ شبونمون، ناله و آه و اشک خون
تا نشه تیره آسمون، مادر بمون
هنوزم این سؤاله برام
که سیلیِ توی کوچه چی بود؟!؟
هنوزم این سؤاله برام
چرا شده صورت تو کبود؟!؟
همیشه پیش چشممه
خاطرات یه خونهی پر دود
شب تا صبح بیخوابی، میسوزی، بیتابی
از دردات، چند وقته بیتابی
با چشم بارونی، واسه ما گریونی
زیر لب داری چی میخونی؟؟
اللهم عجل وفاتی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شده چشمات یه کاسه خون، شده پاهات پر از ورم
دیگه دستات نداره جون، وای مادرم
میبینم غربت تورو، توی اشک برادرم
میبینی حال زینب و، وای مادرم
هنوزم باورم نمیشه
چیزایی رو که میدونه حسن
هنوزم باورم نمیشه
که مادرم و تو کوچه زدن
هنوزم باورم نمیشه
که کاره خونه رسیده به من
با اشکات میسوزم، با سرفهات میمیرم
با بغضت عزا میگیرم
با این غم میجنگم، روز و شب دلتنگم
از دنیایِ بی تو سیرم
اللهم عجل وفاتی
۱۶ آذر ۱۳۹۹
#خانه_مادری
انشاءالله هرروز به بهانه انتشار قطعهای، دل رنجور
از غم مادر را گره میزنیم به حالوهوای این روزهای خانهی مولا
.
خانهی مادری؛ قطعات بازتدوین شده مداحی
بانوای #حاج_محمود_کریمی
.
پخش از پایگاه اطلاع رسانی فدک
@fadak_mzk
۱۶ آذر ۱۳۹۹
حاج محمود کریمی4_5942907554114832248.mp3
زمان:
حجم:
16.73M
#بشنوید | #خانه_مادری
شباوّل فاطمیهاوّل سال ۱۳٩٥
هیئت رایةالعبّاس (علیهالسّلام)
۱۷ آذر ۱۳۹۹
فـدک | مسجدالزهرا(س)کوهپایه
#بشنوید | #خانه_مادری شباوّل فاطمیهاوّل سال ۱۳٩٥ هیئت رایةالعبّاس (علیهالسّلام)
بسم الله نور، بسم الله نورٍ نور
#زمینه | #حاج_محمود_کریمی
#شب_اول_فاطمیه_اول_۱۳۹۵
#هیئت_رایة_العباس (علیهالسلام)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بسم الله نور، بسم الله نورٍ نور
هر کی اینجا مهمون میشه
کل درداش درمون میشه
حتی اون که دلش از سنگه
اینجا چشماش گریون میشه
هر چی کلید، تو عالمه
خدا سپرد به فاطمه
برا خدا، به ما سوا
حضرت زهرا مقدمه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ما که عشق و باور داریم
چه باکی از محشر داریم
تنها میشن همه امّا ما
صاحب داریم مادر داریم
قیامته قیامته
مردن براش شهادته
قسم به عشق، که فاطمه
اصل اصیل شفاعته
دنیا از نورش نورانی تا دورا دور
بسم الله نور، بسم الله نورٍ نور
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
این یک قطره از دریاشه
دنیا دست فرزنداشه
باید باشه پسر زهرا
اونکه اربابه ما باشه
ام الحسین خون خدا
ام الشهید به کربلا
یومٌ عَلیٰ وَجهِ الثریٰ
یومٌ عَلیٰ صَدْرِ المصطفیٰ
با اشک زهرا شد سر این خون مستور
بسم الله نور، بسم الله نورٍ نور
۱۷ آذر ۱۳۹۹
✨﷽✨
✍آیت الله مجتهدی (ره): در بنی اسراییل عابدی بود. شب خواب دید، در خواب به او گفتند؛ تو هشتاد سال عمر می کنی، چهل سال در رفاهی و چهل سال در فشاری. کدام یک را اول می خواهی؟ چهل سال زندگی خوب را یا چهل سال در فشار را؟ او گفت: من عیال مومنی دارم، با او مشورت می کنم. ببینم او چه می گوید؟
از خواب بیدار شد. رفت پیش عیالش و گفت؛ من چنین خوابی دیده ام، تو چه می گویی؟ زن گفت: بگو من چهل سال اول را در رفاه می خواهم. از آن شب به بعد از در و دیوار برایش می آمد. به هرچه دست می زد طلا می شد.
زنش هم می گفت: فلانی خانه ندارد برایش خانه بخر. فلان پسر می خواهد عروسی کند ندارد، فلان دختر می خواهد شوهر کند ندارد و... همسرش به او دستور می داد و او هم تا می توانست کمک می کرد.
سر چهل سال خواب دید. در خواب به او گفتند؛ خدا می خواهد از تو تشکر کند. چهل سال اول به تو داد، تو هم به دیگران دادی، می خواهد چهل سال دوم را هم در رفاه باشی.
🌟ما این را تجربه کرده ایم. کسانی که اول عمر کمک مالی به دیگران می کنند، در آخر عمر هم خوبند، ولی کسانی که اول عمر دارا بودند و کمکی نکردند، آخر عمر ورشکست می شوند و به گدایی می افتند ما این را تجربه کرده ایم...
۱۷ آذر ۱۳۹۹
حاج محمود کریمی4_5945159353928517653.mp3
زمان:
حجم:
14.5M
#بشنوید | #خانه_مادری
شبدوم فاطمیهاوّل سال ۱۳٩۲
هیئت رایةالعبّاس (علیهالسّلام)
۱۹ آذر ۱۳۹۹
فـدک | مسجدالزهرا(س)کوهپایه
#بشنوید | #خانه_مادری شبدوم فاطمیهاوّل سال ۱۳٩۲ هیئت رایةالعبّاس (علیهالسّلام)
کوچه ی باریک و روز روشن بود و
#زمینه | #حاج_محمود_کریمی
#شب_دوم_فاطمیه_دوم_١٣٩٢
#هیأت_رایة_العباس "ع"
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کوچهی باریکو، روز روشن بودو
توی دست مادر دستای من بودو
یهدفعه دیدم که، وسط کوچه دشمن بودو
توی یه چشم بهمزدن، سایهای رد شد از سرم
سایهی یک دست سیاه، که رفت به سمت مادرم
مادرم افتاد رو زمین، هنوز نمیشه باورم
نالهی مادر بیصدا، نالهی من وای جیگرم
نامرد راه کوچه رو بست
سیلی آیینه رو شکست
مادر پیش چشای من
روی خاک کوچه نشست
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یادمه خورشیدِ آسمون میلرزید
یادمه تا خونه پاهامون میلرزید
زیر چادر دستاش مثه بیدِ مجنون میلرزید
یکی نبود توو اون کوچه، که بگه بیحیا نزن
ناموس پیغمبرتو، بهخاطر خدا نزن
میون شعلهها زدی، این دفعه رو بیا نزن
دستت الهی بشکنه، انقده بیهوا نزن
اشکاش دونهدونه چکید
چشماش دیگه منو ندید
صاحب خونهی آسمون
سالم به خونه نرسید
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کی میدونه این درد، چقدر دشواره
داغ مادر دیدن، چه عذابی داره
لحظهای که دیدم، روی خاک افتاده گوشواره
به کی بگم که مادرم، تا خونهمون چه حالی داش(ت)
دستش رو شونم گذاشت، دیگه خودم شدم عصاش
هی مینشست روی زمین، جونی نمونده بود براش
آرومآروم نفسنفس، گریه میکرد یواشیواش
این داغ همه وجودمو
سوزوند بود و نبودمو
وقتی میون کوچهها
بردن گل کبودمو
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ای عزیز زهرا ای غریب مادر
دلمو بردی یاحسن بن حیدر
بهخدا آقاجان من غلامت هستم تا محشر
نوروز ما روزیه که، حرم تو بنا میشه
تازه از اون روز بخدا، مدینه باصفا میشه
دیگه چی از خدا میخوایم، حاجتمون روا میشه
اون حرمی که شعبهی، اوّل کربلا میشه
چشمم به کرم حسن
سایهاش رو سرمه حسن
سالِ دیگه قرار ما
روضه توو حرم حسن
۱۹ آذر ۱۳۹۹
✨﷽✨
✍لقماﻥ ﺣﮑﯿﻢ ﻧﯿﻤﻪ ﺷﺐ ﺑﺮﺍﯼ ﻧﻤﺎﺯ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﺷﺪ. ﺍﺭﺑﺎﺑﺶ ﺭﺍ ﺻﺪﺍ ﺯﺩ ﮐﻪ ﺑﺮﺧﯿﺰ تا ﺍﺯ ﻗﺎﻓﻠﻪ ﺟﺎ ﻧﻤﺎﻧﯽ ﺍﺭﺑﺎﺏ ﺧﻮﺍﺏ ﺭﺍ ﺗﺮﺟﯿﺢ ﺩﺍﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺑﺨﻮﺍﺏ ﻏﻼﻡ! ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﮐﺮﯾﻢ ﺍﺳﺖ! ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻧﻤﺎﺯ ﺻﺒﺢ ﺷﺪ حضرتﻟﻘﻤﺎﻥ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺍﺭﺑﺎﺏ ﺭﺍ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﮐﺮﺩ ﺗﺎ ﺍﺯ ﻗﺎﻓﻠﻪ ﻧﻤﺎﺯﮔﺰﺍﺭﺍﻥ ﺑﺎﺯ ﻧﻤﺎﻧﺪ. ﻭﻟﯽ ﺍﺭﺑﺎﺏ ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﻫﻤﺎﻥ ﭘﺎﺳﺦ ﺭﺍ ﺑﻪ حضرتﻟﻘﻤﺎﻥ ﺩﺍﺩ! ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ ﺩﺍﺷﺖ ﻃﻠﻮﻉ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ ﮐﻪ حضرتﻟﻘﻤﺎﻥ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺑﻪ ﺳﺮﺍﻍ ﺍﺭﺑﺎﺏ ﺁﻣﺪ ﮐﻪ ﺍﯼ بی خبر ﺍﺯ ﮐﺎﺭﻭﺍﻥ ﻧﻤﺎﺯﮔزاران ﺟﺎﻣﺎﻧﺪﻩ ﺍﯼ!
ﺑﺮﺧﯿﺰ ﮐﻪ ﺗﻤﺎﻡ هستی، ﺩﺭﺣﺎﻝ ﺳﺠﻮﺩ ﻭ ﺗﺴﺒﯿﺢﺍﻧﺪ، ﻭﻟﯽ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺧﻮﺍﺏ ﻏﻔﻠﺖ ﺭﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ! ﻭ ﺍﺭﺑﺎﺏ ﭘﺎﺳﺦ ﺩﺍﺩ ﮐﻪ ﺩﻝ ﺑﺎﯾﺪ ﺻﺎﻑ ﺑﺎﺷﺪ، ﺑﻪ ﻋﻤﻞ ﻧﯿﺴﺖ! ﺧﺪﺍ ﮐﺮﯾﻢ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻧﯿﺎﺯﯼ ﺑﻪ ﻋﺒﺎﺩﺕ ﻣﺎ ﻧﺪﺍﺭﺩ! ﺭﻭﺯ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺍﺭﺑﺎﺏ ﮐﯿﺴﻪ ﺍﯼ ﮔﻨﺪﻡ را ﺑﻪحضرت ﻟﻘﻤﺎﻥ ﺩﺍﺩ ﺗﺎ ﺑﮑﺎﺭﺩ. ﻭحضرت حضرتﻟﻘﻤﺎﻥ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﻔﺮﻭﺧﺖ ﻭ ﻣﺸﺘﯽ ﺗﺨﻢ ﻋﻠﻒ ﻫﺮﺯ ﺑﺮ ﺯﻣﯿﻦ ﭘﺎﺷﯿﺪ! ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺩﺭﻭ ﺍﺭﺑﺎﺏ ﺩﯾﺪ ﺩﺭ ﺑﺎﻍ ﺟﺰ ﻋﻠﻒ ﻧﯿﺴﺖ ﻋﻠﺖ ﺭﺍ ﺍﺯحضرت ﻟﻘﻤﺎﻥ ﺟﻮﯾﺎ ﺷﺪ!
حضرتﻟﻘﻤﺎﻥ ﮔﻔﺖ: ﺍﯼ ﺍﺭﺑﺎﺏ ﺍﺯ ﻋﻤﻞ ﺷﻤﺎ ﭼﻨﺎﻥ ﮔﻤﺎﻥ ﮐﺮﺩﻡ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﻧﯿﺖ ﺻﺎﻑ ﺑﺎﺷﺪ ﻋﻤﻞ ﭼﻨﺪﺍﻥ ﻣﻬﻢ ﻧﯿﺴﺖ! ﻟﺬﺍ ﻣﻦ ﮔﻨﺪﻡ ﮔﺮﺍﻧﺒﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺯﻣﯿﻦ ﻧﭙﺎﺷﯿﺪﻡ، ﺑﻠﮑﻪ ﺗﺨﻢ ﻋﻠﻒ ﻫﺮﺯ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻧﯿﺖ ﮔﻨﺪﻡ ﺑﺬﺭ ﮐﺮﺩﻡ!!!! ﭼﺮﺍ ﮐﻪ ﺧﻮﺩ ﮔﻔﺘﯽ ﻧﯿﺖ ﻭ ﺩﻝ ﺑﺎﯾﺪ ﺻﺎﻑ ﺑﺎﺷﺪ! ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﮐﺮﯾﻢ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﻪ ﻋﻤﻞ ﻣﺎ ﻧﯿﺎﺯ ﻧﺪﺍﺭﺩ!
#بهشت_را_به_بها_دهند_نه_بهانه
۱۹ آذر ۱۳۹۹