eitaa logo
فداییان بانوی دمشق
903 دنبال‌کننده
28هزار عکس
11.3هزار ویدیو
151 فایل
#شهدا_علمداران_سپاه_عشق با مطالب شهدایی، مهدویت، تحلیلی_بصیرتی و فرهنگی🌷 با ما همراه باشید 🌸ارتباط با خادم کانال🌸 @tasnim2060
مشاهده در ایتا
دانلود
⭐️🌙 💠 #شب_نشینی_با_شهدا عهد بستن با شهیدان کار احساس است و عشقـ❤️ بهر ماندن بر سر پیمان بصیرت لازم است. #مدافع_حرم #شهید_محمود_رادمهر 🌹 #شبتون_شهدایی 🌙 @fadayiane_banoye_damshgh
🌺 💠 #یا_خیر_حاکمین سلام مهربان خدای من کسی که بهترین حکم را برای بندگانش صادر میکند امور زندگی ام را به خودت واگذار میکنم و از تو یاری میخواهم تا #فقط بنده ی تو باشم ❤️ روزم بنامت الهی به امید تو 🌺 @fadayiane_banoye_damshgh
#قرآن_نور_است. 💠هر صبح در چشمه سار نور الهی، نورانی شویم. صفحه ۲۰۸ @fadayiane_banoye_damshgh
🔘 📎 آیات ۵-۶ سوره ی یونس به گوشه اى از آيات عظمت خدا و مسئله آمد و شد شب و روزپرداخته شده است. 🍃میفرماید: آنچه خداوند در آسمانها و زمين آفريده، آيات و نشانه هائى است بر آنها كه پرهيزكارند و گناه، چشم دلشان را نابينا نكرده است. مى گويد: او كسى است كه خورشيد را ضياء و روشنى و قمر را نور قرار داد. 🍃خورشيد با نور عالمگيرش نه تنها بستر موجودات را گرم و روشن مى سازد بلكه در تربيت گياهان و... سهم عمده و اساسى دارد و اصولا هر حركت و جنبشى در كره زمين وجود دارد حتى حركت بادها و امواج درياها و جريان رودها و آبشارها و... از بركت نور آفتاب است و اگر روزى اين اشعه حياتبخش از كره خاكى ما قطع شود در فاصله كوتاهى تاريكى و سكوت و مرگ همه جا را فرا خواهد گرفت . 👈ماه با نور زيبايش چراغ شبهاى تار ما است ، نه تنها شبروان را در بيابانها رهبرى مى كند، بلكه روشنائى ملایمش براى همه ساكنان زمين مايه آرامش و نشاط است . 🍃و میگويد: خداوند براى آن منزلگاه هائى مقدر كرد تا شماره سالها و حساب زندگى و كار خويش را بدانيد. يعنى اگر مى بينيد ماه از نخستين شب كه هلال باريكى بيش نيست رو به افزايش مى رود تا حدود نيمه ماه و از آن پس تدريجا نقصان مى يابد تا يكى دو روز آخر ماه بعد در تاريكى محاق فرو مى رود و بار ديگر به شكل هلال ظاهر مى گردد، و همان منزلگاه هاى پيشين را طى مى كند. 👈اين دگرگونى عبث و بيهوده نيست ، بلكه يك تقويم بسيار دقيق و زنده طبيعى است كه عالم و جاهل مى توانند آن را بخوانند و حساب تاريخ كارها و امور زندگى خود را نگهدارند و اين اضافه بر نورى است كه ماه به ما مى بخشد. 👈 اين آفرينش و اين گردش مهر و ماه از بهر بازيگرى نيست ،خداوند آن را نيافريده است مگر به حق و نشانه هائى است براى گروه پرهيزكاران . 💠پیام صفحه ۲۰۸ قرآن @fadayiane_banoye_damshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺 #السلام_شاه_شهیدان😔 السلام اے عشق من اے شاهِ دين جان فدایٺ حضرٺ_عشق آفرین السلام اے ماهِ سر از تن جدا یاحسین یابن امیرالمومنین #اے_ڪشتہ_اشڪها💔 #بر_نام_تو_سلام @fadayiane_banoye_damshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺 #سلام_یا_صاحب_الزمان... از داغ غمت ڪمر خمیده ست بیا یڪبار دگر جمعه رسیده ست بی ا اے بـاخبــر از راز دل بیمـــارم تا عمر به آخــر نرسیده ست بیا 🔸اللّٰھـُــم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَج @fadayiane_banoye_damshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌ 🌺 ✍ دلت که بگـــــیرد دوای دردت شهیــــد گمــــــنام است ... کنار سـردار بے پـلاک فـــــقط تو باشی و او ... تو باشے و هزار درد فاش نشده ... تو او را نمــیشناسی ولی او خوب تـــــو را میشـــــناسد ... دردتـــــ را میداند ... دلم یـک درد و دل حسابی کنار بارگاهـت میخواهد ای شـــــهید ... درد و دلی از ... @fadayiane_banoye_damshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺 🌘 قبل از اذان صبح برگشت. پیکر شهید هم روی دوشش بود. خسته بود . برگه مرخصی را گرفت. بعد از نماز باپیکر شهید حرکت کردیم خسته بود وخوشحال . 🗻 می گفت: یک ماه قبل روی ارتفاعات بازی دراز عملیات داشتیم . فقط همین شهید جا مانده بود. حالا بعد از آرامش منطقه ، خدا لطف کرد و توانستیم اورا بیاوریم . 🌀 خبر رسیده بود تهران. همه منتظر پیکر شهید بودند. روز بعداز میدان خراسان تشییع باشکوهی برگزارشد. 🎇 می خواستیم چند روزی تهران بمانیم. اما به خاطر عملیات قرارشد فردا شب از مسجد حرکت کنیم. با ابراهیم وچند نفراز رفقا جلوی مسجد ایستاده بودیم. بعداز نماز مشغول صحبت وخنده بودیم. پیرمردی جلو آمد پدر شهید ی بود که ابراهیم، از بالای ارتفاعات آورده بود سلام کردیم وجواب داد. همه ساکت بودند. انگار می خواهد چیزی بگوید،اما !سکوتش را شکست، آقا ابراهیم ممنونم. زحمت کشیدی ، اما پسرم..... پیر مرد مکثی کرد وگفت: پسرم از دست شما ناراحت است !! ▫لبخند از چهره همیشه خندان ابراهیم رفت . ⁉چشمانش گرد شده بود از تعجب، آخر چرا !!! بغض گلوی پیرمرد را گرفته بود. چشمانش خیس از اشک بود . ⚡صدایش هم لرزان وخسته. دیشب پسرم را در خواب دیدم . می گفت: درمدتی که گمنام وبی نشان بر خاک جبهه افتاده بودیم، هر شب.... (س) به ما سر می زد . اما حالا! دیگر چنین خبری نیست می گویند: ! پیرمرد دیگر ادامه نداد. سکوت جمع مارا گرفته بود. به ابراهیم نگاه کردم. 💦 دانه های اشک از چشمانش غلط میخورد و پایین می آمد . می توانستم فکرش را بخوانم... را پیدا کرده ! 📚سلام بر ابراهیم ۱ @fadayiane_banoye_damshgh