#قرآن_نور_است.
💠هر صبح در چشمه سار نور الهی، نورانی شویم.
صفحه ۱۶۵
@fadayiane_banoye_damshgh
🔘
#خدا_باهات_حرف_داره
📎 آیات این صفحه از سوره ی اعراف به داستان حضرت موسی (ع) با ساحران است.
🍃روز موعود فرا رسيد و ساحران همه مقدمات كار خود را فراهم ساخته بودند،
ريسمان و عصا كه درون آنها گويا مواد مخصوصى قرار داده شده بود كه در برابر تابش آفتاب، آن طنابها و عصاهاى توخالى را متحرک نشان میداد.
ساحران با غرور به موسى (ع) گفتند: یا عصا را بيفكن و يا ما وسائل خود را مى افكنيم.
موسى گفت: اول شما وسائل خود را بيفكنيد!
ساحران طنابها و ريسمانها را به وسط ميدان افكندند، مردم را چشمبندى كردند و...
☝️ دو نكته مورد توجه است:
۱ - صحنه عجيب سحر ساحران.
قرآن با جمله "و جاؤا بسحر عظيم" اشاره كرده كه صحنه اى را كه ساحران به وجود آورده بودند بسيار مهم و حساب شده بود.
۲ - استفاده از سلاح مشابه
فرعون ، براى مبارزه با موسى و هارون كوشش كرد از سلاح مشابهى استفاده كند و به پیروزی خود ایمان داشت.
👈بى خبر از اينكه موسى (ع) متكى به نيرویی است كه قابل مقابله و معارضه نیست ، بلکه نيروى لا يزال الهى است و قدرت او هر مقاومتى را درهم مى كوبد.
وحى الهى آمد، ناگهان تزلزل بر اركان فرعون و يارانش افتاد.
قرآن ميگويد: ما به موسى وحی كرديم كه عصايت را بيفكن ناگهان (به صورت اژدهائى درآمد و) با دقت و سرعت ، مارهاى دروغين و وسائل قلابى ساحران را جمع كرد (بلعید).
👈این سبب شد تا مردم بدانند عمل موسى (ع ) يك امر خارق عادت است و همه در مقابل آن عاجز و ناتوان ماندند، پس يك نيروى غيبى در كار بوده است.
🍃حق آشكار شد و به اين ترتيب آثار شكست در آنها نمايان شد و همگى خوار و كوچك و ناتوان شدند.
💠پیام صفحه ۱۶۵ قرآن
@fadayiane_banoye_damshgh
▪️🏴▪️
💠 رهبر انقلاب
🏴غیر از درس، #عاشورا یک #صحنه_عبرت است. انسان باید به این صحنه نگاه کند، تا عبرت بگیرد. یعنی چه، عبرت بگیرد؟
🏴یعنی خود را با آن وضعیت مقایسه کند و بفهمد در چه حال و در چه وضعیتی است؛ چه چیزی او را تهدید میکند؛ چه چیزی برای او لازم است؟ این را میگویند «عبرت».
🏴شما اگر از جادهای عبور کردید و اتومبیلی را دیدید که واژگون شده یا تصادف کرده و آسیب دیده؛ مچاله شده و سرنشینانش نابود شدهاند، میایستید و نگاه میکنید، برای اینکه عبرت بگیرید. معلوم شود که چطور سرعتی، چطور حرکتی و چگونه رانندگی ای، به این وضعیت منتهی میشود.
🏴این هم نوع دیگری از درس است؛ امّا درس از راه عبرتگیری است. این را قدری بررسی کنیم.
🏴اوّلین عبرتی که در قضیه عاشورا ما را به خود متوجه میکند، این است که ببینیم چه شد که پنجاه سال بعد از درگذشت پیغمبر) صلوات الله و سلامه علیه)،جامعه اسلامی به آن حدی رسید که کسی مثل #امام_حسین(علیه السّلام)، ناچار شد برای نجات جامعهی اسلامی، چنین فداکاری ای بکند؟
👈این فداکاری حسین بن علی (علیهالسّلام)، یک وقت بعد از هزار سال از صدر اسلام است؛ یک وقت در قلب کشورها و ملتهای مخالف و معاند با اسلام است؛ این یک حرفی است.
☝️اما حسین بن علی (علیهالسّلام)، در مرکز اسلام، در مدینه و مکه مرکز وحی نبوی وضعیتی دید که هرچه نگاه کرد چارهای جز فداکاری نداشت؛ آن هم چنین فداکاری خونین باعظمتی!
🏴مگر چه وضعی بود که حسین بن علی (علیهالسّلام)، احساس کرد که اسلام فقط با فداکاری او زنده خواهد ماند، و الّا از دست رفته است؟!
👈عبرت اینجاست.
روزگاری رهبر و پیغمبر جامعهی اسلامی، از همان مکه و مدینه پرچم ها را میبست، به دست مسلمانها میداد و آنها تا اقصی نقاط جزیزة العرب و تا مرزهای شام میرفتند؛ امپراتوری روم را تهدید میکردند؛ آنها از مقابلشان میگریختند و لشکریان اسلام پیروزمندانه برمیگشتند؛ که در این خصوص میتوان به ماجرای «تبوک» اشاره کرد.
🏴روزگاری در مسجد و معبر جامعهی اسلامی، صوت و تلاوت قرآن بلند بود و پیغمبر با آن لحن و آن نفس، آیات خدا را بر مردم میخواند و مردم را موعظه میکرد و آنها را در جادهی هدایت با سرعت پیش میبرد.
🏴ولی چه شد که همین جامعه، همین کشور و همین شهرها، کارشان به جایی رسید و آن قدر از اسلام دور شدند که کسی مثل یزید بر آن ها حکومت میکرد؟!
وضعی پیش آمد که کسی مثل حسین بن علی (علیهالسّلام)، دید که چارهای جز این فداکاری عظیم ندارد! 👈این فداکاری، در تاریخ بینظیر است.
چه شد که به چنین مرحلهای رسیدند؟
👈این، آن #عبرت است.
ما باید این را امروز مورد توجه دقیق قرار دهیم. ما امروز یک جامعهی اسلامی هستیم. باید ببینیم آن جامعهی اسلامی، چه آفتی پیدا کرد که کارش به یزید رسید؟ چه شد که بیست سال بعد از شهادت امیرالمؤمنین علیه الصّلاة و السّلام، در همان شهری که او حکومت میکرد، سرهای پسرانش را بر نیزه کردند و در آن شهر گرداندند؟!
🏴کوفه یک نقطه بیگانه از دین نبود! کوفه همان جایی بود که امیر المؤمنین (علیهالسّلام) در بازارهای آن راه میرفت؛ تازیانه بر دوش میانداخت؛ مردم را امر به معروف و نهی از منکر میکرد؛ فریاد تلاوت قرآن در «آناء اللیل و اطراف النهار» از آن مسجد و آن تشکیلات بلند بود. این، همان شهر بود که پس از گذشت سالهایی نهچندان طولانی در بازارش دختران و حرم امیر المؤمنین (علیهالسّلام) را، با اسارت میگرداندند. در ظرف بیست سال چه شد که به آنجا رسیدند؟
اگر بیماریای وجود دارد که میتواند جامعهای را که در رأسش کسانی مثل پیغمبر اسلام و امیر المؤمنین (علیهماالسّلام) بودهاند، در ظرف چند ده سال به آن وضعیت برساند، این بیماری، بیماری خطرناکی است و ما هم باید از آن بترسیم.
۱۳۷۱/۰۴/۲۲
@fadayiane_banoye_damshgh
#سیره_شهدا
معروف بود به سقا
همه جا توی همه مراسما و مهمانی ها و
هیئت ها عشق این رو داشت که به مردم آب برسونه
سقایی رو دوست داشت
عاشق آقا اباالفضل (سلام الله) بود
کافی بود بفهمه یکی تشنه است ، سریع براش آب می آورد
دوستاش می گفتن :
توی سوریه و در جنگ وقتی تشنگی فشار می آورد
مرتضی زود تر از همه آب فراهم می کرد.
خلاصه به عشق آقا ابالفضل (سلام الله)
معروف شد به سقا
مدافع حرم
#شهیدمرتضی_حیدری
🌹 اللهم عجل لولیک الفرج...🌹
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
✅
🇮🇷 @fadayiane_banoye_damshgh
🔸🔶 إنِّي سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمَكُمْ، وَ حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَكُمْ
🔹🔷 من در صلحم با كسی كه با شما صلح كرد، و در جنگم با كسی كه با شما جنگيد
#پیام_دوست
@fadayiane_banoye_damshgh