✨﷽✨
🌼ارزش يك قطره اشك براى اباعبدالله عليه السلام
✍چون روز قیامت شود و بنده را در موقف حساب و کتاب بیاورند، وقتی نامه عملش را از حسنات تهی می بیند، با یأس راه جهنم را در پیش میگیرد. خطاب می رسد ای بنده به کجا می روی!؟ میگوید خود را مستحق آتش می دانم. در این هنگام خطاب می رسد که صبر کن، زیرا نزد ما امانتی داری. پس دانهای از درّ می آورند که شعاع نورش همه عرصات را روشن مینماید.
می پرسد من چنین دانه گرانبهایی نداشتم! ندا میرسد: این دانه، قطره اشکی است که در فلان مجلس در مصیبت حسین بن علی (عليه السلام) از دیدگانت جاری شد و ما آن را برای این روز که یوم الحسرة است، ذخیره کردیم تا به کارت آید. حالا این درّ را از تو خریداریم. آن را نزد انبیاء ببر تا قیمت گذاری کنند.
نزد آدم صفی الله (عليه السلام) می برد و آن حضرت می فرماید من سررشته قیمت این درّ را ندارم. نزد نوح (عليه السلام) و سایر انبیاء هم می آورد و همه به دیگری حواله مینمایند تا نزد خاتم الانبیاء (صلى الله عليه وآله) می آورد. حضرت میفرماید نزد علی مرتضی (عليه السلام) ببر. امیرالمؤمنین نیز او را نزد فرزندش حسین (عليه السلام) می فرستد.
وقتی درّ را به حضرت اباعبدالله (عليه السلام) می دهد آن حضرت، درّ را نزد خداوند می آورد و عرض میکند خدایا قیمت دانه این است که این بنده را به همراه پدر و مادرش به من ببخشی و ایشان را با من محشور کنی. خطاب می رسد که او را با پدر و مادرش به تو بخشیدیم و همسایهات در بهشت خواهند بود.
📚 از کتاب ارزشمند حسینیه نوشته ملا حبیب الله شریف کاشانی (ره)، ص34و35
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
@faghatkhoda1397
🍀داستان آموزنده🍀
✅🌹گویند : صاحب دلى ، براى اقامه نماز به مسجدى رفت.
🌹نمازگزاران ، همه او را شناختند ؛ پس ، از او خواستند که پس از نماز ، بر منبر رود و پند گوید....
🌹پذیرفت ... نماز جماعت تمام شد.
🌹چشم ها همه به سوى او بود.
🌹مرد صاحب دل برخاست و بر پله نخست منبر نشست.
📢بسم الله گفت و خدا و رسولش را ستود.
📢آن گاه خطاب به جماعت گفت :مردم! هر کس از شما که مى داند امروز تا شب خواهد زیست و نخواهد مرد ، برخیزد!
🚫کسى برنخاست.
📢گفت :حالا هر کس از شما که خود را آماده مرگ کرده است ، برخیزد !
🚫باز کسى برنخاست.
📢گفت : شگفتا از شما که به ماندن اطمینان ندارید ؛ اما براى رفتن نیز آماده نیستید
@faghatkhoda1397
✨﷽✨
🏴تلنگر
✍خیلی هنر کنید قرآن بخوانید و زیارت عاشورا، اما کیست که نداند شمر، حافظ قرآن بود. پسوند «حجت الاسلام» و «آیت الله» سند اعتبار و وجاهت کسی نبوده و نیست و نخواهد بود. اما کیست نداند که «عمرسعد» آن «اصغر کُپک» مختار نامه نبود و آیت الله العظمی عمر سعد کوفه بود.
شما خود را عمار دربار علی - احیانا- اگر ندانید، سرباز سید علی که - حتما- می دانید؛ اما کیست که نداند شمر سردار سپاه مولا علی در صفین بود و هم او سر قدسی حسین را روی «زانوی غم» نشاند. اثبات عشق با «نامه» ممکن نمی شود و رسم عاشقی به نوشتن هزاران نامه نیست؛
کیست که نداند شبث ابن ربعی - یک از آن هزاران بود که - نامه «فدایت شوم» به حسین نوشت و او را به کوفه خواند تا آخر سر، جزء همان ده نفری شود که بر پیکر مطهر حسین اسب تاختند. سند دلخوشی به رابطه خویشی را، تنها شیطان است که مهر و امضاء می کند. نسب و خویشی انسان، سبب احترام می تواند باشد، اما دلیل حق بودن هیچکس نیست. «سیادت» شاید در وزن و قافیه، به «حقانیت» نزدیک باشد، اما مترادفش نیست. کیست که نداند عمر سعد از خویشان حسین بود که فرمان حمله بر او را - با رها کردن اول تیر - صادر کرد...؟
@faghatkhoda1397
#شما_چی_تجربه_کردید_یک_روز_را..
🔆 آیت اللّہ العظمی بهجت :
(رحمہ اللّہ علیہ)
اگر یک روز بر ما بگذرد که در آن ، کاری را که خداوند متعال راضی نیست ، انجام نداده باشیم ، شکر دارد .
📕 زمزم عرفان ، ص ۳۵۸
@faghatkhoda1397
✅ چه با خودت آوردی ؟
✍ آیت الله جوادی آملی :
خداوند در قرآن میفرماید :
«من جاء بالحسنة فله عشر امثالها»، نفرمود : کسی که در دنیا کار خوب بکند یا کسی که در دنیا ایمان بیاورد اهل نجات است، در هیچ جای قرآن نداریم که فرموده باشد «من فعل الحسنة» بلکه فرمود: «من جاء بالحسنة». این یعنی انسان باید یک قدرتی داشته باشد که بتواند این اعمال حسنه را با خود ببرد.
یعنی اعمالش در دستش نقد باشد. اینطور نباشد که در دستش کار خیر بگذارد بعد گناه کند، غیبت کند و... که با این کارها افعال خیرش بریزد. این مصداق همان «من فعل الحسنة» است که مورد نظر قرآن نیست، بلکه انسان باید آنطور باشد که بتواند همهی افعال نیک و خوب خودش را به همراه خود ببرد. لذا در صحنهء قیامت نمیگویند : تو در دنیا چه کردی؟ بلکه میگویند : چه با خودت آوردی؟
📝 درس تفسیر 93/09/03
@faghatkhoda1397
#نتیجه_رو_بسپر_به_خدا...
🍃آیه الله بهجت(ره) : وظیفه ما همین است که در صورت امکان امر بـه معروف و نهی از منکر کنیم. اما اینکه چه طور نتیجه بدهد مقدرات دست ما نیست.
@faghatkhoda1397
✅تمام کوشش شیطان !
✍امام خمینی(ره): بپرهیزید از اینکه خدای نخواسته حبّ دنیا و حبّ نفس بتدریج در شما رو به فزونی نهد، و کار به آنجا رسد که شیطان بتواند ایمان شما را بگیرد. گفته میشود تمام کوشش شیطان برای ربودن ایمان است. تمام وسایل و جدّیت های شبانهروزی او برای این است که ایمان انسان را برباید. کسی سند نداده که ایمان شما ثابت بماند. شاید ایمان «مستودع» باشد، و آخر کار شیطان از شما بگیرد، و با عداوت خداوند تبارک و تعالی و اولیای او از دنیا بروید. یک عمر از نعمت های الهی استفاده کرده، سر سفره امام زمان (ع) نشسته، و آخر کار خدای نخواسته بیایمان و با دشمنی با ولی نعمت خود جان بسپرید. بکوشید اگر عُلقه، ارتباط، و محبّتی به دنیا دارید، قطع نمایید.
📚جهاد اکبر ،ص65
@faghatkhoda1397
#آیا_اگه_همه_ما_اینجوری_بودیم
#فقیری_وجود_داشت❗️
ساواک دنبالم بود. عرصه را چنان تنگ کرده بودند که ناچار، مدتی مخفی شدم. با آن زندگی طلبگی و اوضاع مالی نهچندان خوب، مجبور شدم خانوادهام را به امان خدا، در قم رها کنم و بروم.
بعد از مدتی که برگشتم، همسرم گفت: «زمانی که شما نبودید، همسر آقای بهجت به منزل ما آمدند و یک کیسه برنج و مقداری پول آوردند. وقتی که خواستند بروند، برای احترام چند قدمی بیرون خانه همراهیشان کردم، دیدم آقازادهشان سر کوچه ایستادهاند!»
کیسۀ برنج را آورده بود؛ اما داخل نیامده بود.
برایم سوال شد: «چرا آقا، خود نیامدند؟ چرا همسر و فرزندشان با هم آمدند؟ چرا فرزندشان تنها نیامدند؟»
بعدها در روایاتی دیدم: «وقتی مرد خانوادهای در مسافرت است، مکروه است مرد دیگری درب آن منزل برود.»
(بر اساس خاطرۀ آیتالله مصباح یزدی)
📚 این بهشت، آن بهشت، ص24
@faghatkhoda1397
#قابل_توجه_روحانیون_ما…❗️
☘ حضرت آیة الله العظمی بهجت رحمة الله به یکی از روحانیان که گاهی در مجالس ایشان موعظه می کرد، فرمودند: بر منبر، خطبه های کوچک نهج البلاغه را بخوان و برای مردم بازگو کن چرا که وقتی آن خطبه ها خوانده شود، مردم در پای منبر شنونده ی امام علی علیه السلام خواهند بود.
@faghatkhoda1397
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#حکیمانه
شاید اهل بیت تا کنون هیچ یک از خواسته های دنیوی ما را برآورده نکرده باشند و اگر می بینی چیزی از آنها را هم داده اند، قبل از درخواست ما تقدیر شده و مقدر ما بوده است و ما خیال کرده ایم که خواسته ی ما برآورده شده است. این بدان خاطر است که آنها دلسوز ما هستند و می دانند که غالب خواسته های جاهلانه ی ما به صلاح ما نیست. اصلاً همه ی تلاش آنها این بوده است که دل ما را از دنیا بکنند و به سمت بهشت و آخرت توجه دهند ، آن وقت ما به زور دعا و توسل می خواهیم در را بشکنیم و خود را به آتش جهنّم دنیا بیندازیم، لذا آنها نمی گذارند. در دعاي مأثور آمده است:
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي يَفْعَلُ مَا يَشَاءُ وَ لاَ يَفْعَلُ مَا يَشَاءُ غَيْرُهُ
سپاس خدایی را که هر چه خود می خواهد انجام می دهد
و آنچه را دیگری می خواهد ، انجام نمی دهد
@faghatkhoda1397
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#پند
گاهی چند نفر دور همدیگر بنشینید و
یکی بگوید خدا از لطف و مرحمت بـا مـا چه کرده است!
و دیگری بگوید نمیدانم در آینده از خوبی بـا مـا چـه مـیکنـد!
شـاید ملائکه شگفت زده شوند ،
زیرا چنین چیزی خیلی کم دیده اند که عده ای هستند
که گلـه و شکایت ندارند و از حقّ تعالی راضی اند .
@faghatkhoda1397
#پند
❤️اغلب مردم اظهار میکنند که ما امام زمان صلوات الله علیه را از خودبیشتردوست داریم وحال ان که این طور نیست زیرا اگر او را بیشتراز خود دوست داشته باشیم باید برای او کار کنیم نه برای خود
👈همه دعا کنیدخداوندموانع ظهورآن حضرت را بر طرف کندو دل ما را با دل آن وجود مبارک یکی کند.
@faghatkhoda1397
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_تصویری
✍سخنرانی حاج آقا عالی
💠موضوع: خواندن تسبیحات حضرت زهرا سلام الله علیها باعث وسعت وقت می شود
@faghatkhoda1397
#پند
صبر را بالش خود قرار بده... این تشبیه از آن رو ست که چون آرامش و قرار جسمی، با تکیه بر بالش است، مؤمن در رسیدن به آرامش روحی نیز، نیاز به تکیهگاهی چون صبر دارد.
📚تحف العقول صفحه 478
مردی به حضرت جواد(ع) عرض کرد: مرا سفارشی بفرمایید . امام (ع) فرمود: می پذیری؟ گفت: آری فرمود: تکیه بر صبر کن و صبر را بالش خود قرار بده و به فقرا درآویز و شهوات را رها کن و مخالفت با هوای نفس نما و بدان که تو از دید خداوند مخفی نیستی، دقت کن چگونه باید باشی.
@faghatkhoda1397
#سنگینی_بار_گناه...
🍃آیت الله مجتهدی: دیدید بعضی ها تا میخواهند دو رکعت نماز بخوانند ، انگار یک کوه پشت آنها افتاده ، اینھا همه بر اثر گناهان زیاد است...
@faghatkhoda1397
#نکته_ناب
✍استاد انصاریان: سود و منفعت انسان در وقتی است که انسان به خدا ربط داشته باشد، بندهٔ این درگاه باشد و به مالکالملوک و ربالارباب معرفت داشته باشد؛ اما اگر بریدهٔ از حق باشد، اصلاً سودی برای او متصور نیست. ممکن است که مردم بعضی از کارهای این بیدینها را سود ببینند، ولی سود نیست و تنها ظلمت است. به این نکته دقت بفرمایید و همیشه یادمان باشد که تمام حرکات انسان منهای خدا ظلمت است.
زینب کبری(س) در خیمه بودند، دیدند صدای تکبیر سنگینی از میدان میآید، پردهٔ خیمه را کنار زدند تا ببینند این جمعیت برای چه تکبیر میگویند، دیدند که سر ابیعبدالله(ع) بالای نیزه است و اینها برای این پیروزی تکبیر میگویند. آیا این تکبیر نور است؟! این «اللّه اکبر»، «اللّه اکبر» است یا ظلمت محض؟! این ظلمت است! ولو اینکه اسم «الله» و کلمهٔ «اکبر» در این کلام است، عین تاریکی و ظلمت است.
📚قم، جلسات مچازی، صفر
@faghatkhoda1397
«از محبت اهلبیت علیهمالسلام نباید دست برداشت!»
✅حضرت آیتالله #بهجت قدسسره:
🔸 پس باید بدانیم که یک واجب بزرگی بر دوش همه است، معلمین با تعلیم و مادحین(مداحان) با عمل، به اینها بفهمانند که از محبت [اهلبیت علیهمالسلام] نباید دست برداشت. همهچیز توی محبت است.
🔸 اگر ما خدا را دوست میداشتیم، آیا ممکن بود دوستانش را دوست نداشته باشیم؟ آیا ممکن بود اعمالی را که او دوست میدارد، دوست نداشته باشیم؟ آیا چنین چیزی میشود که کسی دوست خدا باشد، اما دوستِ دوستان خدا نباشد؟ دوست اعمالی که خدا دوست دارد، نباشد؟ دوست اعمالی که خدا دشمن دارد، باشد؟ آیا چنین چیزی میشود؟!
📚 رحمت واسعه، ص٢٨١
@faghatkhoda1397
✅حضرت آیتالله #بهجت قدسسره:
🔸 آنهایی که بُکای(گریهی) مردم را ـنعوذ باللهـ امر غلطی میدانند، چه میگویند؟! این «بُکاء مِن خَشیَة الله» عمل انبیاء است. چه میگویند؟!
🔸 مسئلۀ بکاء بر سیدالشهداء المظلومین علیهالسلام، این هم مثل بکاء از خشیة الله است. این هم همان اجر را دارد. قطرهاش چقدر [فضیلت و اجر دارد].
🔸 بعضی میگویند: گریه چه فایدهای دارد؟ فایدهاش این است که اتصال روحی انسان با خود سیدالشهدا علیهالسلام و با حضرت رسول صلیاللهعلیهوآله و با خدا در ترقی است؛ با همین بکاءها.
📚 رحمت واسعه، چاپ4، ص270(مجموعه فرمایشات حضرت آیتاللّٰه بهجت پیرامون حضرت سیدالشهدا علیه السلام و اصحاب و یاران آن حضرت)
@faghatkhoda1397
✅ شرطی دیگر كه از مهمترين راههای اجابت دعاست، توسل به وجود شریف رسول اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم و اهلبیت علیهمالسلام، بهویژه حضرت ولیعصر عجّلاللّهتعالیفرجهالشریف است. این مسئله بارها مورد اشاره آیتالله بهجت بوده و در آداب دعا کردن مورد تأکید قرار گرفته است.
📚 بهجتالدعاء، ص٣
@faghatkhoda1397
آیت الله مجتهدی تهرانے(ره):
ﺑﻌﻀﯽ ﻫﺎ ﻣﻴﮕﻦ :
ﺑﺎﺑﺎ ﺩﻟﺖ ﭘﺎﮎ ﺑﺎﺷه، کافیه.
نماز هم نخوندی نخون...
روزه نگرفتی نگیر.
به نامحرم نگاه کردی اشکال نداره و... فقط سعی کن دلت پاک باشه!
ﺟﻮﺍﺏ ﺍﺯ ﻗﺮﺁﻥ :
ﺁﻧﮑﺲ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺧﻠﻖ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ، ﺍﮔﺮ ﻓﻘﻂ ﺩﻝ ﭘﺎﮎ برایش ﮐﺎﻓﯽ ﺑﻮﺩ ﻓﻘﻂ ﻣﯿﮕﻔﺖ ﺁﻣﻨﻮﺍ
ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯿﮑﻪ ﮔﻔﺘﻪ :
[ ﺁﻣَُﻨﻮﺍ ﻭَ ﻋَﻤِﻠُﻮﺍ ﺍﻟﺼَّﺎﻟِﺤﺎﺕ ]
ﯾﻌﻨﯽ ﻫﻢ ﺩﻟﺖ ﭘﺎﮎ ﺑﺎﺷﺪ ،
ﻫﻢ ﮐﺎﺭﺕ ﺩﺭﺳﺖ ﺑﺎﺷﺪ .
ﺍﮔﺮ ﺗﺨﻤﻪ ﮐﺪﻭ ﺭﺍ ﺑﺸﮑﻨﯽ
ﻭ ﻣﻐﺰﺵ ﺭﺍ ﺑﮑﺎﺭﯼ ﺳﺒﺰ ﻧﻤﯽ ﺷﻮﺩ .
ﭘﻮﺳﺘﺶ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺑﮑﺎﺭﯼ ﺳﺒﺰ ﻧﻤﯽﺷﻮﺩ .
ﻣﻐﺰ ﻭ ﭘﻮﺳﺖ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺑﺎﺷﺪ .
ﻫﻢ ﺩﻝ ؛ ﻫﻢ ﻋﻤﻞ❗️
@faghatkhoda1397
📚گزیده 10 حدیث از معصومین درباره عزاداری امام حسین (ع)
🖤1. اثر اشک برای حسین علیه السلام
🏴امام رضا علیه السلام فرمود: «گریه کنندکان باید بر کسی همچون حسین علیه السلام گریه کنند؛ زیرا گریستن برای او، گناهان بزرگ را فرو می ریزد».
2. خندان در قیامت
🏴پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: «فاطمه جان! روز قیامت، هر چشمی گریان است، مگر چشمی که در مصیبت و عزای حسین علیه السلام گریسته باشد که آن چشم، در قیامت خندان است و به نعمت های بهشتی مژده داده می شود».
3. پاداش
🏴حسین بن علی علیه السلام فرمود: «چشمان هر کس که در مصیبت های ما قطره ای اشک بریزد، خداوند او را در بهشت جای می دهد».
4. چشمان اشک بار
🏴امام سجاد علیه السلام فرمود: «من هرگز شهادت فرزندان فاطمه علیهاالسلام را به یاد نیاوردم مگر آنکه به خاطر آن، چشمانم اشک بار گشت».
5. بیست سال اشک
🏴امام صادق علیه السلام فرمود: «امام زین العابدین علیه السلام بیست سال (به یاد عاشورا) گریست و هرگز پیش روی او طعامی نمی گذاشتند، مگر اینکه گریه می کرد».
6. اندوه و سرور
🏴امام رضا علیه السلام فرمود: «هر کس که عاشورا، روز مصیبت و اندوه و گریه اش باشد، خداوند، روز قیامت را برای او روز شادی و سرور قرار می دهد».
7. نالیدن
🏴امام صادق علیه السلام فرمود: «هر نالیدن و گریه ای مکروه است، مگر ناله و گریه بر حسین علیه السلام ».
8. مزد اشک
🏴امام صادق علیه السلام فرمود: «هر چیزی پاداش و مزدی دارد، مگر اشکی که برای ما ریخته شود (که چیزی با آن برابری نمی کند و مزد بی اندازه دارد».
9. عزاداران آسمانی
🏴امام صادق علیه السلام فرمود: «چهار هزار فرشته نزد قبر سیدالشهداء علیه السلام ، ژولیده و غبارآلود، تا روز قیامت بر آن حضرت می گریند».
10. برخورداری از کوثر
🏴امام صادق علیه السلام فرمود: «هیچ چشمی نیست که برای ما بگرید، مگر اینکه از نعمت نگاه به «کوثر» برخوردار می شود و از آن سیرابش می کنند».
@faghatkhoda1397
از این که خواسته یا ناخواسته با
حـرف ها، قلم ها و اعمال مون،
مقابل امام حسین علیه السلام
قرار بگیریم؛ پناه میبریم به خدا
@faghatkhoda1397
#غصه_های_دنیا_را_به_کسی_نگو!
🍃مرحوم اسماعیل دولابی: مؤمن اگر ابتلائات دنیا را به خاطر ایمان تحمل کند و طاقت بیاورد قوی میشود و هنگام بادهای تند حوادث ، هر چه هم که حوادث سختی مثل زلزله و سیل و قحطی و گرانی و ... بیاید ، خودش ذرهای تکان نمیخورد و آرام مینشیند و دیگران به او پناه میبرند و آرامش مییابند.
🍃غصههای دنیا را به کسی نگو. با بزرگان بنشین غصهات از بین میرود. در مجلس عزای امام حسین «علیه السلام» بنشین غصهات زایل میشود.
📚مصباح الهدی، ص۶۴
@faghatkhoda1397
✍حاج اسماعیل دولابی (ره)
هنگامی که به یاد امام حسین
علیہ الســـــلام افتادید تردیدی
نداشته باشید که حضرت هم
به یــاد شماست.
📚طوباےِ ڪربلا ص ۱۴۹
@faghatkhoda1397
#پند
🌿 آیت الله مرعشی نجفی (ره) :
سفارش میکنم پیوسته با طهارت و
وضو باشید که سبب نـورانیت باطن
و برطرف کننده آلام و اندوه هاست.
@faghatkhoda1397
✅حضرت آیتالله #بهجت قدسسره:
اگر ما نیز به اندازه توان خود در هدایت مردم تلاش و کوشش کنیم، آیا امکان دارد که مورد عنایت «عینُ الله الناظرة» و امام زمان عجلاللهتعالیفرجهالشریف نباشیم؟!
📚 در محضر بهجت، ج1، ص103
@faghatkhoda1397
✨﷽✨
🏴تـلنـگــر (لطفابخونید)...
✍به "زُبیر"میگفتن سیف الاسلام، مِنّا اَهلُ البَیت، فقط زُبیر بود که تو تشییع جنازه ی حضرت زهرا"س"شرکت داشت،با شمشیرش چه گره هایی رو تو راه اسلام باز کرد؟
به"ابن ملجم"میگفتن شیعه ی امیرالمومنین،
خودش به امیرالمومنین گفت حُبّ و عشق توست که تو خون و رگ من هست...
"شمر"جانباز جنگ صفین بود که داشت به درجه ی رفیع شهادت میرسید؛ میدونی که وقتی وارد قتلگاه شد زانو هاش رو بسته بود؟از بس که نماز شب خونده بود زانوهاش پینه شتری بسته بود.
میدونستیدکه "عمرسعد"روز عاشورا نماز صبحش رو که تموم کرد"قُربتً اِلی الله"گفت و اولین تیر رو به سوی خیمه ی"سیدالشهدا"نشونه زد؟
میدونستید که همه ی اونایی که اومدن کربلا مسلمون بودن و اهل نماز و روزه؟همشونم "قربت الی الله"گفتن و اومدن برای کشتن" سیدالشهدا"...
"زهیر بن قین"عثمانی مسلک بود و اومد برای یاری ابی عبدالله!
"شمربن ذی الجوشن"هم نماز شبش ترک نمیشد ولی اومد برای کشتن ابی عبدالله...
💥بصیرت نداشته باشیم... خسر الدنیا والاخره می شیم...
@faghatkhoda1397
حاکم نیشابور و کشاورز بیچاره
روزی حاکم نیشابور برای گردش به بیرون از شهر رفته بود که مرد میانسالی را در حال کار بر روی زمین کشاورزی دید.
حاکم پس از دیدن آن مرد بیمقدمه به کاخ برگشت و دستور داد کشاورز را به کاخ بیاورند. روستایی بینوا با ترس و لرز در مقابل تخت حاکم ایستاد. به دستور حاکم لباس گرانبهایی بر او پوشاندند. حاکم گفت یک قاطر راهوار به همراه افسار و پالان خوب به او بدهید.
حاکم که از تخت پایین آمده بود و آرام قدم میزد به مرد کشاورز گفت: میتوانی بر سر کارت برگردی. ولی همین که دهقان بینوا خواست حرکت کند حاکم کشیدهای محکم پس گردن او نواخت.
همه حیران از آن عطا و حکمت این جفا، منتظر توضیح حاکم بودند.
حاکم از کشاورز پرسید: مرا میشناسی؟
کشاورز بیچاره گفت: شما تاج سر رعایا و حاکم شهر هستید.
حاکم گفت: آیا بیش از این مرا میشناسی؟
سکوت مرد حاکی از استیصال و درماندگی او بود.
حاکم گفت: بخاطر داری بیست سال قبل که من و تو با هم دوست بودیم در یک شب بارانی که در رحمت خدا باز بود، من رو با آسمان کردم و گفتم خدایا به حق این باران و رحمتت مرا حاکم نیشابور کن و تو محکم بر گردن من زدی و گفتی که ای ساده دل! من سالهاست از خدا یک قاطر با پالان برای کار کشاورزیام میخواهم هنوز اجابت نشده آن وقت تو حکومت نیشابور را میخواهی؟
یک باره خاطرات گذشته در ذهن دهقان مرور شد.
حاکم گفت: این قاطر و پالانی که میخواستی، این کشیده هم تلافی همان کشیدهای که به من زدی. فقط میخواستم بدانی که برای خدا حکومت نیشابور یا قاطر و پالان فرق ندارد. فقط ایمان و اعتقاد من و توست که فرق دارد. از خدا بخواه فقط بخواه و زیاد هم بخواه خدا بینهایت بخشنده و مهربان است و در بخشیدن بیانتهاست ولی به خواستهات ایمان داشته باش.
عضو شویدو به عزیزانتان معرفی کنید
@faghatkhoda1397
📚 داستان کوتاه
شب سردی بود...
زن بيرون ميوهفروشى زُل زده بود به مردمى كه ميوه مىخريدند .
شاگرد ميوهفروش ، تُند تُند پاكتهاى ميوه را داخل ماشين مشترىها مىگذاشت و انعام مىگرفت .
زن با خودش فكر مىكرد چه مىشد او هم مىتوانست ميوه بخرد و ببرد خانه... رفت نزديكتر... چشمش افتاد به جعبه چوبى بيرون مغازه كه ميوههاى خراب و گنديده داخلش بود .
با خودش گفت : «چه خوبه سالمترهاشو ببرم خونه . »
مىتوانست قسمتهاى خراب ميوهها را جدا كند و بقيه را به بچههايش بدهد... هم اسراف نمىشد و هم بچههايش شاد مىشدند .
برق خوشحالى در چشمانش دويد...
ديگر سردش نبود!
زن رفت جلو ، نشست پاى جعبه ميوه . تا دستش را برد داخل جعبه ، شاگرد ميوهفروش گفت : « دست نزن ننه ! بلند شو و برو دنبال كارت ! »
زن زود بلند شد ، خجالت كشيد .
چند تا از مشترىها نگاهش كردند . صورتش را قرص گرفت... دوباره سردش شد...
راهش را كشيد و رفت.
چند قدم بيشتر دور نشده بود كه خانمى صدايش زد : «مادرجان ، مادرجان ! »
زن ايستاد ، برگشت و به آن زن نگاه كرد . زن لبخندى زد و به او گفت :
« اينارو براى شما گرفتم . »
سه تا پلاستيك دستش بود ، پُر از ميوه ؛ موز ، پرتقال و انار .
زن گفت : دستت درد نكنه ، اما من مستحق نيستم .
زن گفت :
« اما من مستحقم مادر . من مستحق داشتن شعور انسان بودن و به همنوع توجه كردن و دوست داشتن همه انسانها و احترام گذاشتن به همه آنها بىهيچ توقعى . اگه اينارو نگيرى ، دلمو شكستى . جون بچههات بگير . »
زن منتظر جواب زن نماند ، ميوهها را داد دست زن و سريع دور شد... زن هنوز ايستاده بود و رفتن زن را نگاه مىكرد .
قطره اشكى كه در چشمش جمع شده بود ، غلتيد روى صورتش . دوباره گرمش شده بود... با صدايى لرزان گفت : « پيرشى !... خير ببينى...» هيچ ورزشى براى قلب ، بهتر از خم شدن و گرفتن دست افتادگان
@faghatkhoda1397
#ما چه قدر فقیر هستیم
روزی یک مرد ثروتمند پسر خردسالش را به یک روستا برد تا به وی نشان دهد مردمی که در آن جا زندگی ميکنند چه قدر فقیر هستند. آن دو، یک شبانه روز در خانه ی کوچک یک روستايي مهمان بودند. در راه برگشت و در پایان سفر مرد از پسرش پرسید: نظرت در خصوص مسافرتمان چه بود ؟
پسر جواب داد:خوب بود پدر!
پدر پرسید:آیا به زندگی آن ها توجه کردی؟
پسر جواب داد:آری پدر!
و پدر پرسید:چه چیزی از این سفر یاد گرفتی ؟
پسر اندکی اندیشید و بعد به آرامی گفت: فهمیدم که ما در منزل یک سگ داریم و آن ها چهار تا. ما در حیاطمان یک فواره داریم و آن ها رودخانه ای دارند که انتها ندارد. ما در حیاطمان فانوسهای تزئینی داریم و آن ها ستاره ها را دارند.
حیاط ما به دیوارهایش محدود ميشود ولی باغ آن ها بی انتهاست.
با گوش دادن حرفهای پسر زبان مرد بند آمده بود. پسر بچه اضافه کرد:سپاسگزارم پدر تو به من نشان دادی که ما چه قدر فقیر هستیم.
@faghatkhoda1397