#چـہ_باحـال ツ
🌸✨پیامبر اڪرم ص ؛
هرڪس بہ گناهی فڪر ڪند و قصد انجام
آن را داشتہ باشد
سپس بخاطر خدا از گناه صرف نظر نماید
برایش ثوابی نوشتہ خواهد
شد✨
📚نصایح 13/ 267
┏━✨🕊✨🕊✨┓
🆔
@faghatkhoda1397
💐 دوربین های مدار بسته ای که در زندگی ما نصب شده اند🍂
👈دوربین اول: خود #خداست .
آیه چهاردهم ازسوره ی #علق:
آیا نمیدانند که خدا آنها را نگاه میکند! .
👈دوربین دوم: #پیامبر_اکرم صلی الله علیه و آله است .
آیه ی45 سوره #احزاب:
ای پیامبر ما تو را در امت گذاشته ایم ،
هم شاهد هستی و آنها را میبینی .
هرکاری که بکنند آنها را میبینی . .
👈 دوربین سوم:
امامان معصومین علیهم السلام هستند .
آیه105 سوره #توبه
که سه دوربین اول در این آیه جمع است:
ای پیامبر به مردم بگو هر کاری میخواهید بکنید ، اما اعمال شما را خدا میبیند ، پیامبر میبیند و مؤمنان (امامان ع)
نیز میبینند . .
👈دوربین چهارم:
#ملائک مقرب خدا هستند . آیه 18سوره #ق:
ازشماحرکتی سرنمیزند مگر آنکه دو مأمور در حال نوشتن آن هستند. یکی مأمور نوشتن خوبی ها ویکی مأمور نوشتن بدی هاست. فقط این دوملک یک تفاوتی باهم دارند. این یکی اگرنیت خوبی هم کنیم یادداشت میکند. آن یکی نیت بدی کنیم یادداشت نمیکند.
👈دوربین پنجم:
#زمین است. سوره #زلزال
روز قیامت همین زمینی که ماروی آن نشسته ایم می آید و خبرهای خود را میدهد.
👈دوربین ششم:
#زمان است. آیات اول سوره #بروج و #روایات صریحی از #امیرالؤمنین علیه السلام داریم که شب جمعه اعمال شما را ثبت میکنند. شب و روز عرفه اعمال شمارا میبینند. ایام هم موجود زنده هستند.
👈دوربین هفتم:دوربینی که ازهمه تکان دهنده تراست، #اعضاء_و_جوارح ما میباشند. آیه 21سوره #فصلت🍃
@faghatkhoda1397
💠روزی پیامبر اکرم(ص) برای اقامه نماز عصر از منزل خارج شد. در کوچههای مدینه کودکان وقتی حضرت را مشاهده کردند دست از بازی کشیدند و به دور آن حضرت حلقه زدند و به هوا میپریدند و میگفتند: شتر من باش! پیامبر(ص) هم یکی یکی آنها را روی کول خود میگذاشت. اصحاب حضرت که در مسجد به انتظار نشسته بودند وقتی با تأخیر حضرت مواجه شدند نگران شدند. بلال از مسجد خارج شد تا ببیند چه اتفاقی باعث تأخیر پیامبر(ص)شده است.
◾همین که بلال در راه با این جریان مواجه شد، به کودکان اعتراض کرد و خواست کودکان را از اطراف پیامبر دور سازد و آن حضرت را از دست آنان نجات دهد، ولی پیامبر اکرم(ص) با اشاره او را از این کار بازداشت و آرام به او فرمود: به منزل برو ببین چیزی پیدا میکنی برای اینها بیاوری.
◾بلال به منزل پیامبر(ص) رفت و هشت گردو یافت و آنها را نزد پیامبر(ص) آورد. پیامبر گردوها را در دست گرفت و خطاب به کودکان فرمود: آیا شتر خود را به این گردوها میفروشید؟ کودکان به این معامله رضایت دادند و با خوشحالی حضرت را رها کردند. پیامبر نیز عازم مسجد شد و فرمود: خدا رحمت کند برادرم یوسف را که او را به چند درهم فروختند و مرا نیز به هشت گردو.
📙عوفی بخاری، سدید الدین محمد، جوامع الحکایات و لوامع الروایات، باب دوم از قسم دوم، ص 30، تهران، دانشگاه تهران(مؤسسه چاپ و انتشارات)، چاپ اول،
@faghatkhoda1397
✍معجزه عجیب جوانی که دستانش توسط پدرش که از دشمنان سرسخت اهل بیت بود جدا شد و باعنایت حضرت عباس شفا یافت:
عالم جلیل القدر، محدث متقى، حضرت آیه الله آملا حبیب الله کاشانى رضوان الله تعالى علیه فرمود: یک عده از شیعیان در عباس آباد هندوستان دور هم جمع مى شوند و شبیه حضرت عباس علیه السلام را در مى آورند، هر چه دنبال شخص تنومند و رشید گشتند، تا نقش حضرت را روى صحنه در آورد پیدا نکردند.
بعد از جستجوى زیاد، جوانى را پیدا کردند، ولى متأسفانه پدرش از دشمنان سرسخت اهل بیت (ع) بود، بناچار او را در آن روز شبیه کردند، وقتى که شب فرا رسید و جوان راهى منزل مى شود موضوع را به پدرش مى گوید.
پدرش مى گوید: مگر عباس را دوست دارى ؟ جوان مى گوید: چرا دوست نداشته باشم، جانم را فداى او مى کنم.
پدرش مى گوید: اگر اینطور است، بیا تا دستهاى تو را به یاد دست بریده عباس قطع کنم! جوان دست خود را دراز مى کند. پدر ملعون بدون ترس دست جوانش را مى برد.
مادر جوان گریان و ناراحت مى شود و گوید: اى مرد تو از حضرت فاطمه زهرا شرم نمى کنى؟ مرد مى گوید: اگر فاطمه را دوست دارى بیا تا زبان تو را هم ببرم، خلاصه زبان آن زن را هم قطع مى کند و در همان شب هر دو را از خانه بیرون مى اندازد و مى گوید: بروید شکایت مرا پیش عباس بکنید.
مادر و پسر هر دو به مسجد عباس آباد مى آیند و تا سحر دم منبر ناله و ضجه مى زنند، آن زن مى گوید: نزدیکیهاى صبح بود که چند بانوى مجلله اى را دیدم که آثار عظمت و بزرگى از چهره هایشان ظاهر بود. یکى از آنها آب دهان روى زخم زبان من مالید فورى شفا یافتم. دامنش را گرفتم و گفتم: جوانم دستش بریده و بى هوش افتاد، بفریادش برسید. آن بانوى مجلله فرموده بود آن هم صاحبى دارد. گفتم: شما کیستید؟
فرمود: من فاطمه مادر حسین هستم؛ این را فرمود و از نظرم غایب شد، پیش پسرم آمدم، دیدم دستش خوب و سلامت است. گفتم: چطور شفا یافتى؟ گفت: در آن موقع که بى هوش افتاده بودم، جوانى نقاب دار بر سر بالینم آمد و فرمود: دستت را سر جاى خود بگذار وقتى که نگاه کردم هیچ اثرى از زخم ندیدم و دستم را سالم یافتم.
گفتم: آقا مى خواهم دست شما را ببوسم یک وقت اشکهایش جارى شد و فرمود: اى جوان عذرم را بپذیر؛ چون دستم را کنار نهر علقمه جدا کردند! گفتم: آقا شما کى هستید؟ فرمود: من عباس بن على علیه السلام هستم؛ یک وقت دیدم کسى نیست.
📚کرامات العباسیّه معجزات حضرت ابالفضل العباس بعد از شهادت
@faghatkhoda1397
#حکیمانه
✍شیخ رجبعلی خیاط میفرمود:
بطری وقتی پر است و میخواهی
خالی اش کنی ، خمش میکنی ...
هر چه خم شود خالی تر میشود ؛
اگر کاملا رو به زمین گرفته شود،
سریع تر خالی میشود ...
دل آدم هم همین طور است ؛
گاهی وقتها پر میشود از غم ، غصه ،
از حرفها و طعنههای دیگران ...
قرآن میگوید :
"هر گاه دلت پر شد از غم و غصه ها ؛
خم شو و به خاک بیفت...
این نسخه ای است که خدا برای پیامبرش پیچیده است...
پیامبر اکرم فرمود: پُشت های شما از بار گناه سنگین شده است. آنها را با سجده های طولانی سبك كنید.
@faghatkhoda1397
#حکیمانه
هيچ بنده اى كار صدقه دادن را به خوبى انجام نداد، مگر اينكه خداوند بعد از او جانشين خوبى براى وى بر فرزندانش شد
ما أحسَنَ عَبدٌ الصَّدَقَةَ إلاّ أحسَنَ اللّهُ الخِلافَةَ على وُلدِهِ مِن بَعدِهِ
عدّة الداعی، صفحه61
توضیح: از حدیث فوق برداشت می شود که کسی که اهل صدقه دادن به صورت نیکو باشه بعد از وفاتش فرزند یا فرزندانش یک ارثیه ای خواهند داشت که ارزش بسیار فوق العاده ای داره! و اون ارثیه این هست که خداوند، برای شخص وفات یافته جانشینی خواهند فرمود و به قول خودمون هوای فرزند رو مثل اون پدر و مادر خواهند داشت... هر چند خداوند ارحم الرّاحمین خودشون پدر و مادر دلسوز رو به فرزندان هدیه فرمودند و هر چند خداوند متعال لطفشون شامل حال همه ی انسان ها می باشد اما الطاف ویژه ای را به فرزندان افرادی که به نیکویی صدقه داده اند و از دنیا رفته اند، اضافه بر دیگر الطاف، اعطا خواهند فرمود
@faghatkhoda1397
🌷 امیرالمومنین امام على (عليه السلام) :
☘ آيا شما در منازل همان كسانى نيستيد كه پيش از شما بودند و عمرشان درازتر و آثارشان پاينده تر بود و سپس بی هیچ توشه ای ، که آنها را به مقصد رساند و بی هیچ مرکبی که راه را درنوردد ، کوچ کردند؟
📚 نهج البلاغه ، خطبه 111
@faghatkhoda1397
🌷 امام سجاد (علیه السَّلام) :
💥ثَلاثٌ مُنْجِیاتٌ لِلْمُؤْمِن :
1⃣ کَفُّ لِسانِهِ عَنِ النّاسِ وَاغتِیابهِمْ ،
2⃣ وَإشْغالُهُ نَفْسَهُ بِما یَنْفَعُهُ لاِّخِرَتِهِ وَدُنْیاهُ ،
3⃣ وَطُولُ الْبُکأ عَلی خَطیئَتِهِ .
👌 سه چیز موجبِ نجات انسان مؤمن خواهد بود :
1⃣ نگهداری زبانش از حرفزدن دربارهی مردم و غیبت آنان ،
2⃣ مشغول شدنش به خویشتن با کارهایی که برای آخرت و دنیایش مفید باشد ،
3⃣ بسیار گریستن بر خطاها و اشتباهاتش !
📚 بحار الأنوار ج 75 ص 140
@faghatkhoda1397
🌷 امام رضا (عليه السلام) :
👌 خاموشى و سکوت ، يكى از درهاى حكمت است
👌 خاموشى و کم صحبت کردن ، محبّت مى آورد
👌 خاموشى ، راهنماى آدمى به هر خير و خوبى است .
📖 الكافي ج ۱ ص۱۱۳
@faghatkhoda1397
#حکیمانه
از حسد بر حذر باش، كه در شأن تو نيست، و از بداخلاقى دورى كن، كه از سرشت تو نيست؛ زيرا تو به وسيله آن دو، جز به خودت ضرر نمى زنى، و هرگاه به خودت ضرر رساندى، دشمنت را از پرداختن به كار تو كفايت مى كنى؛ زيرا دشمنى تو با خودت، از دشمنى ديگرى زيان بارتر است
@faghatkhoda1397
✨﷽✨
#حکایتهای پندآموز⚜
💠شوهر آهنگر💠
حکیمی جعبهاى بزرگ پر از مواد غذایى و سکه و طلا را به خانه زنى با چندین بچه قد و نیم قد برد. زن خانه وقتى بستههاى غذا و پول را دید شروع کرد به بدگویى از همسرش و گفت:شوهر من آهنگرى بود که از روى بىعقلى دست راست و نصف صورتش را در یک حادثه در کارگاه آهنگرى از دست داد و مدتى بعد از سوختگى علیل و از کار افتاده گوشه خانه افتاد تا درمان شود.
وقتى هنوز مریض و بىحال بود چندین بار در مورد برگشت سر کارش با او صحبت کردم ولى به جاى اینکه دوباره سر کار آهنگرى برود مىگفت که دیگر با این بدنش چنین کارى از او ساخته نیست و تصمیم دارد سراغ کار دیگر برود. من هم که دیدم او دیگر به درد ما نمىخورد برادرانم را صدا زدم و با کمک آنها او از خانه و دهکده بیرون انداختیم تا لااقل خرج اضافى او را تحمل نکنیم.
با رفتن او ، بقیه هم وقتى فهمیدن وضع ما خراب شده از ما فاصله گرفتند و امروز که شما این بستههاى غذا و پول را برایمان آوردید ما به شدت به آنها نیاز داشتیم. اى کاش همه انسانها مثل شما جوانمرد و اهل معرفت بودند! حکیم تبسمى کرد و گفت: حقیقتش من این بستهها را نفرستادم. یک فروشنده دورهگرد امروز صبح به مدرسه ما آمد و از من خواست تا اینها را به شما بدهم و ببینم حالتان خوب هست یا نه!؟ همین!
👌حکیم این را گفت و از زن خداحافظى کرد تا برود. در آخرین لحظات ناگهان برگشت و ادامه داد: راستى یادم رفت بگویم که دست راست و نصف صورت این فروشنده دوره گردهم سوخته بود.
📚مجموعه شهرحکایات
@faghatkhoda1397
#پند
🌸✨پیامبر اڪرم ص ؛
هرڪس بہ گناهی فڪر ڪند و قصد انجام
آن را داشتہ باشد
سپس بخاطر خدا از گناه صرف نظر نماید
برایش ثوابی نوشتہ خواهد
@faghatkhoda1397
🔻فخر رازی از مفسران قرآن کریم میگوید:
مانده بودم « لفی خسر » را چگونه معنا کنم
از بس فکر کردم خسته شدم و با خود گفتم
بروم سراغ سورههای دیگر تا فرجی شود
نقل میکند روزی گذرم به بازار افتاد و دیدم کسی با التماس فراوان به مردم میگوید:
مردم رحم کنید به کسیکه سرمایه اش در حال آب شدن هست و داره نابود میشه ،
نگاه کردم دیدم او یخ فروش است
یک قالب یخ آورده ، هوا هم گرم است و یخ هم در حال آب شدن ، و او التماس میکند از مردم که از من یخ بخرید
🌺 من معنای « لَفی خُسر » را در سوره عصر از این یخ فروش فهمیدم
ما هم لحظه به لحظه یخ زندگیمان در حال آب شدن است
اما قدر این نعمتها و فرصتهای ناب را نمیدانیم و درک نمیکنیم !!
مگر زمانی که دیر میشود و جز افسوس کاری از ما ساخته نیست.
@faghatkhoda1397
✍معجزه عجیب جوانی که دستانش توسط پدرش که از دشمنان سرسخت اهل بیت بود جدا شد و باعنایت حضرت عباس شفا یافت:
عالم جلیل القدر، محدث متقى، حضرت آیه الله آملا حبیب الله کاشانى رضوان الله تعالى علیه فرمود: یک عده از شیعیان در عباس آباد هندوستان دور هم جمع مى شوند و شبیه حضرت عباس علیه السلام را در مى آورند، هر چه دنبال شخص تنومند و رشید گشتند، تا نقش حضرت را روى صحنه در آورد پیدا نکردند.
بعد از جستجوى زیاد، جوانى را پیدا کردند، ولى متأسفانه پدرش از دشمنان سرسخت اهل بیت (ع) بود، بناچار او را در آن روز شبیه کردند، وقتى که شب فرا رسید و جوان راهى منزل مى شود موضوع را به پدرش مى گوید.
پدرش مى گوید: مگر عباس را دوست دارى ؟ جوان مى گوید: چرا دوست نداشته باشم، جانم را فداى او مى کنم.
پدرش مى گوید: اگر اینطور است، بیا تا دستهاى تو را به یاد دست بریده عباس قطع کنم! جوان دست خود را دراز مى کند. پدر ملعون بدون ترس دست جوانش را مى برد.
مادر جوان گریان و ناراحت مى شود و گوید: اى مرد تو از حضرت فاطمه زهرا شرم نمى کنى؟ مرد مى گوید: اگر فاطمه را دوست دارى بیا تا زبان تو را هم ببرم، خلاصه زبان آن زن را هم قطع مى کند و در همان شب هر دو را از خانه بیرون مى اندازد و مى گوید: بروید شکایت مرا پیش عباس بکنید.
مادر و پسر هر دو به مسجد عباس آباد مى آیند و تا سحر دم منبر ناله و ضجه مى زنند، آن زن مى گوید: نزدیکیهاى صبح بود که چند بانوى مجلله اى را دیدم که آثار عظمت و بزرگى از چهره هایشان ظاهر بود. یکى از آنها آب دهان روى زخم زبان من مالید فورى شفا یافتم. دامنش را گرفتم و گفتم: جوانم دستش بریده و بى هوش افتاد، بفریادش برسید. آن بانوى مجلله فرموده بود آن هم صاحبى دارد. گفتم: شما کیستید؟
فرمود: من فاطمه مادر حسین هستم؛ این را فرمود و از نظرم غایب شد، پیش پسرم آمدم، دیدم دستش خوب و سلامت است. گفتم: چطور شفا یافتى؟ گفت: در آن موقع که بى هوش افتاده بودم، جوانى نقاب دار بر سر بالینم آمد و فرمود: دستت را سر جاى خود بگذار وقتى که نگاه کردم هیچ اثرى از زخم ندیدم و دستم را سالم یافتم.
گفتم: آقا مى خواهم دست شما را ببوسم یک وقت اشکهایش جارى شد و فرمود: اى جوان عذرم را بپذیر؛ چون دستم را کنار نهر علقمه جدا کردند! گفتم: آقا شما کى هستید؟ فرمود: من عباس بن على علیه السلام هستم؛ یک وقت دیدم کسى نیست.
📚کرامات العباسیّه معجزات حضرت ابالفضل العباس بعد از شهادت
@faghatkhoda1397
👌حتی شده با وصلت و ازدواج با سادات، متصل به خاندان عصمت و طهارت شویم ...
عَنِ الرِّضَا عَنْ آبَائِهِ (علیهم السلام) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) کُلُّ نَسَبٍ وَ صِهْرٍ مُنْقَطِعٌ یَوْمَ الْقِیَامَةِ إِلَّا نَسَبِی وَ سَبَبِی
امام رضا از پدران خود (علیهم السلام) از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نقل کردند که فرمود:
هر نسب و بستگی سببی روز قیامت منقطع است جز نسب و بستگی سببی من.
📚بحارالانوار/ج7/ص238/باب 9/ح2
‼️صد البته که هنگام وصلت با سادات بسیاری از مسائل با دقت بیشتری باید رعایت شود.
➥ | شیخ احمد ڪـافی
┏━✨🕊✨🕊✨┓
@faghatkhoda1397
فکر نکنید هر کس که از راه رسید
هرکس که با شما خندید
هرکس که چند صباحی گیر داد و پیگیر شد
می تواند رفیق شما باشد
رفاقت جریانی ست توی خون آدم
که یکباره میجوشد
وقت هایی که بداند بودنش لازم است
همین به موقع بودن، چگونه بودن
میشود اصالتِ یک رفاقت...
#روزتون_خوش
┏━✨🕊✨🕊✨┓
@faghatkhoda1397
🌹ملاقات با امام زمان🌹
در كتاب زندگينامه عالم و عارف بزرگوار شيخ مرتضی زاهد(ره) آمده که سيد كريم پينه دوز كه بارها خدمت حضرت ولی عصر آقا امام زمان رسیده بود یکی از تشرفات خود را اینگونه بیان میکند:
در یکی از شبهای جمعه در صحن حرم حضرت عبدالعظیم حسنی به خدمت حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) مشرف شدم؛
در آن تشرف حضرت بقیةالله الاعظم قریب به این مضمون به من فرمودند: آقا سید کریم! بیا به زیارت جدم حضرت رضا(علیهالسلام) برویم؛
در آن شب فقط بعد از چند قدم راه رفتن، خودم را با امام زمانم در صحن مقدس حرم حضرت رضا یافتم؛
همراه با حضرت به حرم حضرت امام رضا مشرف شدیم و بعد از زیارت با همان کیفیت به تهران بازگردانده شدم.
در این هنگام باز حضرت بقیةالله قریب به مضمون به ایشان میفرماید: آقا سید کریم بیا به سر قبر حاج سید علی مفسر برویم؛
ایشان به دنبال حضرت به سوی قبر آقا سید علی مفسر که در شهرری واقع در امامزاده عبدالله است به راه میافتد.
سید کریم در نزدیکیهای قبر مشاهده میکند روح آقا سید علی مفسر از قبر و از جایگاهش بیرون آمد و با عجله و شتاب و با اظهار خلوص و ادب و ارادت به ساحت مقدس آخرین امام و خلیفه الهی به استقبال آن حضرت آمد…
در آخرین لحظههای این ملاقات، مرحوم آیت الله سید علی مفسر رو به آقا سیدکریم می کند و به او می گوید: آقا سید کریم ! به آقا شیخ مرتضی زاهد سلام ما را برسان و بگو چرا حق رفاقت و دوستی را فراموش کردهای و بر سر قبر من و به دیدن من نمیآیی؟
در این هنگام امام زمان (ارواحنا فداه) جمله بسیار عجیبب و بسیار پر محبتی را به زبان میآورند:
آقا سیدعلی! آقا شیخ مرتضی گرفتار و از آمدن معذور است ، من به جای او به دیدنت خواهم آمد...
🌹
پ.ن: حجتالاسلام عالی بیان کردهاند: امام زمان در این دیدار به سیدکریم فرمودند: خدا حاج شیخعلی را بیامرزد تا زنده بود دل ما را نسوزاند!
🌹
خوش بحال کسی که امامش در مورد او گوید: «او از دوستان ماست»؛ شیرینی این جمله برای همین دنیا هم غیرقابل وصف است چه برسد به اينكه ديدن اوهم برود و چه رسد به باقیاتالصالحات.
اللهم
@faghatkhoda1397
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سختی_گذشتن_از_مال
#اوج_خساست
🔻حکایت مرد ثروتمندی که نمی توانست از مالش بگذرد!
استاد شیخ حسین انصاریان
#حکایت
👈
@faghatkhoda1397
🍳❌لقمه حرام
🔅شريك بن عبد اللّه را روزى به دربار مهدى عباسى آوردند، كه قبل از هارون بوده است. مهدى عباسى به او گفت: شريك! نمى گذارم از دربار بروى، مگر يكى از اين سه كار را قبول كنى؛ يا رئيس قوه قضائيه مملكت بشوى، كه آن زمان «قاضى القضات» بود. يا شغل معلمى بچه هاى مرا قبول كن. ما در اينجا يك اتاق به تو مى دهيم، هر روز بيا و به بچه هاى ما درس بده. و يا امروز ناهار را ميهمان ما باش و از غذاى ما ميل كن.
شريك بن عبد اللّه در فكر فرورفت. اگر هر سه قسمت را قبول نمى كرد، آخرش اين بود كه مهدى عباسى مى گفت: جلاد! گردن او را بزن! و از شهداى اصيل عالم مى شد. اما شريك در جواب گفت: منصب قاضى القضاتى، قرار دادن خودم در لب جهنم است، پس اين را نمى خواهم. معلمى بچه هايت را هم نمى خواهم، چون فكر كرد اين بچه ها در نزد او درس بخوانند، فردا بعد از مرگ پدرشان رئيس مملكت مى شوند و مثل او به تمام اهل مملكت ظلم مى كنند، لذا گفت: نه، من ظالم پرورى هم نمى كنم. اما يك ناهار ميهمان بودن و خوردن عيبى ندارد. قبول كرد.
مهدى عباسى به رئيس آشپزخانه دستور داد، فقط از مغز استخوان (نخاع) و شكر، چند نوع غذا درست كنيد و بياوريد. رئيس آشپزخانه كه شاهد جريان بود، رفت و بعد از دو ساعت آمد، گفت: غذا آماده است و سفره را چيده ايم، بفرماييد و به مهدى عباسى آرام گفت: شريك بن عبد اللّه، اگر امروز اين غذا را بخورد، هيچگاه رستگار نخواهد شد. يعنى به قدرى معلوم بود كه آشپز هم فهميد.شريك بن عبد اللّه سنان غذاى حرام را خورد، بعد، هم منصب قاضى القضاتى را قبول كرد و هم معلمى بچه ها را پذيرفت.
💠(پیامبر اکرم(ص)می فرمایند:
لقمة حرام، ایمان را از انسان سلب
@faghatkhoda1397
#گریه_های_علامه_در_فراق_همسرش
🍃نقل است که علامه طباطبایی (ره) هنگام مرگ همسرشان میگفتند : من برای مرگ همسرم گریه نمیکنم ؛ مرگ حق است ، همه باید بمیریم ، من برای صفا و محبتهای همسرم گریه میکنم.
👈
@faghatkhoda1397
✍استاد فاطمی نیا :
فراموشی و غفلت از امام زمان، بسیار ظلمت آور است . یاد آن حضرت نباید اختصاص به روز جمعه و دعای ندبه داشته باشد و بس.
📚 نکته ها از گفته ها ، ج ۱ ، ص ۱۲۷
👈
@faghatkhoda1397
🌷 امیرالمومنین (علیه السلام) فرمودند :
🍂 عَجِبتُ لِعامِرِ دارِ الفَناءِ و تارِكِ دارِ البَقاءِ! .
☘ در شگفتم از آباد كننده سراى فانى و رها كننده سراى باقى!
📖 نهج البلاغة ، الحكمة ۱۲۶
@faghatkhoda1397
#داستان
بعضی از آدمها مثل یک آپارتمان هستند
مبله ... شیک ... راحت
اما دو روز که توش زندگی میکنی ، دلت تا سرحد مرگ میگیره
بعضی آدمها مثل یه قلعه هستند ،
خودت را می کشی تا بری داخلش ،
بعد می بینی اون تُو هیچی نیست
جز چند تا سنگ کهنه و رنگ و رو رفته
اما ...
بعضی ها مثل باغند
میری تُو ، قدم میزنی ؛ نگاه میکنی
عطرش رو بو می کشی ؛ رنگ ها رو تماشا میکنی
میری و میری آخری در کار نیست
به دیوار که رسیدی بن بست نیست
میتونی دور باغ بگردی
چه آرامشی داره ؛ همنفس بودن با کسیکه دلش دریاست و تو هرروز یه چیزی میتونی ازش یادبگیری چون روحش بزرگه
زندگیتون پر از اين آدما باشه❤❤❤❤❤
@faghatkhoda1397
#حکیمانه
هيچ بنده اى كار صدقه دادن را به خوبى انجام نداد، مگر اينكه خداوند بعد از او جانشين خوبى براى وى بر فرزندانش شد
ما أحسَنَ عَبدٌ الصَّدَقَةَ إلاّ أحسَنَ اللّهُ الخِلافَةَ على وُلدِهِ مِن بَعدِهِ
عدّة الداعی، صفحه61
توضیح: از حدیث فوق برداشت می شود که کسی که اهل صدقه دادن به صورت نیکو باشه بعد از وفاتش فرزند یا فرزندانش یک ارثیه ای خواهند داشت که ارزش بسیار فوق العاده ای داره! و اون ارثیه این هست که خداوند، برای شخص وفات یافته جانشینی خواهند فرمود و به قول خودمون هوای فرزند رو مثل اون پدر و مادر خواهند داشت... هر چند خداوند ارحم الرّاحمین خودشون پدر و مادر دلسوز رو به فرزندان هدیه فرمودند و هر چند خداوند متعال لطفشون شامل حال همه ی انسان ها می باشد اما الطاف ویژه ای را به فرزندان افرادی که به نیکویی صدقه داده اند و از دنیا رفته اند، اضافه بر دیگر الطاف، اعطا خواهند فرمود
@faghatkhoda1397
#پند
حذر كن از اين كه چونان كودك باشى، كه هرگاه چشمش به سبز و زرد بيفتد، يا ترش و شيرينى به او داده شود، فريفته آن گردد
اِحذَرْ أن تكونَ مثلَ الصَّبيِّ إذا نَظَرَ إلى الأخضَرِ و الأصفَرِ و إذا اُعطِيَ شَيئاً مِنَ الحُلوِ و الحامضِ اغتَرَّ بِهِ
@faghatkhoda1397