گفتارهای مهدوی از بهجت عارفان
هرچند حضرت حجت عجلالله تعالی فرجه الشریف از ما غایب و ما از فیض حضور آن حضرت محرومیم؛ ولی اعمال مطابق یا مخالف دفتر و راه و رسم آن حضرت را میدانیم؛ و اینکه آیا آن بزرگوار را با اعمال و رفتار خود خشنود، و سلامی –هرچند ضعیف– خدمتش میفرستیم؛ و یا آن حضرت را با اعمال ناپسند، ناراضی و ناراحت میکنیم!
علایمی حتمیّه و غیرحتمیّه برای ظهور آن حضرت ذکر کردهاند. ولی اگر خبر دهند فردا ظهور میکند، هیچ استبعاد ندارد! لازمه این مطلب آن است که در بعضی علایم، بَداء صورت میگیرد و بعضی دیگر از علایم حتمی هم، مقارن با ظهور آن حضرت اتفاق میافتد.
انتظار ظهور و فرج امام زمان عجلاللهتعالیفرجهالشریف، با اذیّت دوستان آن حضرت، سازگار نیست!
چهقدر حضرت [امام زمان علیهالسلام] مهربان است به کسانی که اسمش را میبرند و صدایش میزنند و از او استغاثه میکنند؛ از پدر و مادر هم به آنها مهربانتر است.
خداوند کام همه شیعیان را با فَرج حضرت غایب عجلاللهتعالیفرجهالشریف شیرین کند! شیرینیها، تفکّهاتِ زائد بر ضرورت است؛ ولی شیرینی ظهور آن حضرت، از اَشدّ ضرورات است.
مهمتر از دعا برای تعجیل فرج حضرت مهدی عجلاللهتعالیفرجهالشریف، دعا برای بقای ایمان و ثبات قدم در عقیده و عدم انکار حضرت تا ظهور او میباشد.
افسوس که همه برای برآورده شدن حاجت شخصی خود به مسجد جمکران میروند، و نمیدانند که خود آن حضرت چه التماس دعایی از آنها دارد که برای تعجیل فَرَج او دعا کنند!
امام عجلاللهتعالیفرجهالشریف در هر کجا باشد، آنجا خضراء است. قلب مۆمن جزیره خضراء است؛ هرجا باشد، حضرت در آنجا پا میگذارد.
قلبها از ایمان و نور معرفت خشکیده است. قلب آباد به ایمان و یاد خدا پیدا کنید، تا برای شما امضا کنیم که امام زمان عجلاللهتعالیفرجهالشریف آنجا هست.
اشخاصی را میخواهند که تنها برای آن حضرت باشند. کسانی منتظر فرج هستند که برای خدا و در راه خدا منتظر آن حضرت باشند، نه برای برآوردن حاجات شخصی خود!
بهطور یقین، دعا در امر تعجیل فرج آن حضرت، مۆثّر است، اما نه لقلقه!
آری، تشنگان را جرعه وصال و شیفتگان جمال را آب حیات و معرفت میدهند. آیا ما تشنه معرفت و
طالب دیدار هستیم و آن حضرت آب حیات نمیدهد، با آنکه کارش دادرسی به همه است و به مضطرّین عالم رسیدگی میکند؟!
ائمه علیهمالسلام فرمودهاند: شما خود را اصلاح کنید، ما خودمان به سراغ شما میآییم و لازم نیست شما به دنبال ما باشید!
تا رابطه ما با ولیامر، امام زمان عجلاللهتعالیفرجهالشریف قوی نشود، کار ما درست نخواهد شد. و قوّت رابطه ما با ولیامر عجلاللهتعالیفرجهالشریف هم در اصلاح نفس است.
چه قدر بگوییم که حضرت صاحب عجلاللهتعالیفرجهالشریف در دل هر شیعهای یک مسجد دارد!
هرکس که برای حاتی به مکان مقدسی مانند مسجد جمکران میرود، باید که اعظم حاجت نزد آن واسطه فیض، یعنی فرجِ خود آن حضرت را از خدا بخواهد.
خدا میداند در دفتر امام زمان عجلاللهتعالیفرجهالشریف جزو چه کسانی هستیم! کسی که اعمال بندگان در هر هفته دو روز (دوشنبه و پنجشنبه) به او عرضه میشود. همینقدر میدانیم که آنطوری که باید باشیم، نیستیم!
آیا میشود رئیس و مولای ما حضرت ولیعصر عجلاللهتعالیفرجهالشریف محزون باشد، و ما خوشحال باشیم؟! او در اثر ابتلای دوستان، گریان باشد و ما خندان و خوشحال باشیم و در عین حال، خود را تابع آن حضرت بدانیم؟!
اگر اهل ایمان، پناهگاه حقیقی خود را بشناسند و به آن پناه ببرند، آیا امکان دارد که از آن ناحیه، مورد عنایت واقع نشوند؟!
با اینکه به ما نه وح میشود نه الهام، به آن واسطهای که به او وحی و الهام میشود توجه نمیکنیم؛ درحالیکه در تمام گرفتاریها– اعمّ از معنوی و صوری، دنیوی و اُخروی– میتوان به آن واسطه فیض؛ حضرت حجّت علیهالسلام، رجوع کرد.
حضرت غایب عجلالله تعالیفرجهالشریف دارای بالاترین علوم است؛ و اسم اعظم بیشاز همه، در نزد خود آن حضرت است. با اینهمه، به هرکس که در خواب یا بیداری به حضورش مشرّف شده، فرموده است: برای من دعا کنید!
راه خلاص از گرفتاریها، منحصر است به دعاکردن در خلوات برای فرج ولیعصر عجلاللهتعالیفرجهالشریف؛ نه دعای همیشگی و لقلقه زبان...، بلکه دعای با خلوص و صدق نیّت و همراه با توبه.
ما در دریای زندگی در معرض غرقشدن هستیم؛ دستگیری ولیّ خدا لازم است تا سالم به مقصد برسیم. باید به ولیعصر عجلالل هتعالیفرجهالشریف استغاثه کنیم که مسیر را روشن سازد و ما را تا مقصد، همراه خود ببرد.
دعای تعجیل فرج، دوای دردهای ما است.
** با وجود اعتقاد داشتن به رئیسی که عینُاللهالناظره است، آیا میتوانیم از نظر الهی فرار کنیم و یا خود را پنهان کنیم
@faghatkhoda1397
🔰 #آیــت_الله_محمد_تقی_بهجتــ :
وصــف بــهشت و جهــنّم
خداونـد در قـرآن و غیـــر قرآن،به حـــدّی بهشت و بهشتیـــان را در 6توصیــف،بالا بـرده کـــه اگر کسی از شوق شنیـدن آن وفـات کند،استبـعاد نـدارد.آیات جهــنّم نیــز اینـــگونه است...
اگر انسان معــاصی خـــود را در نـــظر بگیـرد و بمیـرد،مستبـعد نیست.
درمحـضر بهــجت،ج۱،ص۱۱
@faghatkhoda1397
7.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬👆| مرگ از دیدگاه آیت الله بهجت (ره)
@faghatkhoda1397
#پند
✍از بزرگی پرسيدند شگفت انگيز
ترين رفتار انسان چيست؟
👈پاسخ داد : از كودكى خسته مى
شود ،براى بزرگ شدن عجله مى كند و
سپس دلتنگ دوران كودكى خود میشود.
👈ابتدا براى كسب مال و ثروت از
سلامتى خود مايه مى گذارد سپس
براى باز پس گرفتن سلامتى از دست
رفته پول خود را خرج مى كند.
👈طورى زندگى مى كند كه انگار
هرگز نخواهد مرد ، و بعد طورى مى
ميرد كه انگار هرگز زندگى نكرده است.
👈آنقدر به آينده فكر مى كند كه
متوجه از دست رفتن امروز خود
نيست ، درحالیکه زندگى گذشته يا
آينده نيست، زندگى همين حالاست
@faghatkhoda1397
#پند
🌿 آیت اللـہ ڪشمیری(ره) :
اگر میخواهید طعم و شیرینی
عبـادت را بچشید دروغ را باید
ترک ڪنید،جدّی و شوخی آنرا...!
@faghatkhoda1397
#پند
زندگی کردن ،
نایاب ترین چیز در این دنیاست !
لذت ببر، نفس بکش،
عاشق شو، شکست بخور،
پیروز بشو،
کارهای خارق العاده انجام بده !
وگرنه زنده بودن را که همه بلدند،
زندگی کن . ..
@faghatkhoda1397
#داستان کوتاه
شخصی تنها کفشی را که داشت برای تعمیر نزد پینه دوز برد...
از آنجا که پینه دوز در صدد تعطیل کردن دکانش بود، به او گفت:
فردا برای تحویل کفشهایت بیا...
با ناراحتی گفت: اما من کفش دیگری ندارم که تا فردا بپوشم.!
پینه دوز شانه بالا انداخت و گفت:
به من ربطی ندارد، اما می توانم یک جفت
کفش مستعمل تا فردا به تو قرض بدهم.
فریاد کشید: چی؟!
تو از من می خواهی کفشی را بپوشم که قبلا پای کس دیگری بوده؟!
پینه دوز با خونسردی جواب داد:
حمل افکار و باورهای دیگران تو را ناراحت نمیکند، ولی پوشیدن یک جفت کفش دیگری تو را میآزارد؟!!
"داشتن ذهن پاک، نعمتی است بس بزرگ..."
@faghatkhoda1397
#حکیمانه
چهار خصلت اســت كه در هر كس باشد،
ایمــانـش كامــل و گناهــانش بخشـــوده
خواهدبود، و درحالتی خداوند را ملاقات
میكند كه از او راضی و خوشنود است:
1- تقوای الهی با كارهایی كه برای مردم
به دوش میكشد ..
2 - راست گوئی و صداقت با مردم ..
3 - حیا و پاكدامنی نسبت به تمام
زشتیهای در پیشگاه خدا و مردم ..
4 - خـوش اخلاقی و خوش برخوردی
با خانوادهی خود ..
@faghatkhoda1397
✍#کوشش_سمعان
ابراهیم ادهم گفت: من معرفت را از یک راهب به نام «سمعان» فرا گرفتم. روزی وارد صومعه ی او شدم و گفتم: ای سمعان! چند وقت است که در این صومعه هستی؟ گفت: هفتاد سال. گفتم: در این مدت غذای تو چه بود؟ گفت: چرا چنین سؤالی میکنی؟ گفتم: دوست دارم بدانم. راهب گفت: شبی یک دانه ی فندق میخورم! گفتم: چه چیزی قلب تو را مشغول کرده بود که این یک دانه ی فندق تو را کافی بود؟ گفت: عده ای از پیروانم هر سال در روز معینی به این جا میآیند و صومعهام را تزئین میکنند و مرا گرامی میدارند و در صومعهام طواف میکنند و میروند. هر زمان که نفسم از عبادت و تنهایی و گرسنگی خسته و سنگین میشود، به یاد آن روز میافتم که چه عزتی مییابم! پس کوشش یک ساله ی من برای عزت آن روز است.
📙یکصد موضوع، پانصد داستان 288/1 ؛ به نقل از: المحجة البیضاء 207/6.
@faghatkhoda1397
✍#آهوی_بی_چشم!
رابعهی عدویه میگوید: روزی بر «عتبة بن علا» وارد شدم. عتبه در زهد غرق شده بود و به عبادت مشغول بود. گفتم: برایم بیان کن که چگونه از گناه برگشتی و توبه کردی! گفت: من در طول عمرم خیلی به زنان علاقه داشتم و حریص بودم و در بصره بیشتر از هزاران زن گرفتار من بودند. روزی از خانه بیرون رفتم، ناگهان به زنی برخورد کردم که به جز چشمانش چیزی آشکار نبود. گویا از
قلب من آتش افروخته شد، با او سخن گفتم؛ ولی او با من حرفی نزد. به او گفتم: وای بر تو! من عتبه هستم که بیشتر زنان بصره عاشق من هستند و با تو سخن میگویم و تو سخن نمی گویی. گفت: از من چه میخواهی؟ گفتم: میخواهم مرا مهمان نمایی. جواب داد: ای مرد! من که در حجاب و پوشش هستم، چگونه مرا دوست میداری؟ گفتم: چشمان تو مرا فریب داده است. گفت: راست گفتی، من از آنها غافل شدم. اگر دست برنمیداری، پس بیا تا حاجت تو را برآورم. همراه او رفتم تا داخل خانه شد و من داخل خانه شدم؛ ولی چیزی از اسباب خانه ندیدم. گفتم: چرا خانه از اسباب خالی است؟ گفت: اسباب این خانه را انتقال داده ایم، خداوند میفرماید: (تلک الدار الآخرة تجعلها الذین لا یریدون علوا فی الأرض ولا فساد و العاقبة للمتقین) ؛ این خانه ی آخرت است و آن را برای کسانی که در زمین، بلندی و فساد نمیکنند قرار دادیم و پایان نیکو برای پرهیزکاران است. اکنون ای مرد! حذر کن از این که بهشت را به دنیا بفروشی و حوریههای بهشتی را به زنان. گفتم: از این پرهیزکاری درگذر و حاجت مرا بده. گفت: اکنون از این کار نمیگذری؟ گفتم: نه. پس به خانه ی دیگری رفت و مرا گذاشت. دیدم پیرزنی در آن است و آن دختر فریاد زد که آب برایم بیاور تا وضو بگیرم و تا نصف شب نماز خواند و من در فکر بودم که چه کنم. پس فریاد زد: قدری پنبه و ظرفی بیاورید. پیرزن برای او برد. بعد از ساعتی ناگهان پیرزن فریاد کشید و گفت: «إنا لله وإنا إلیه راجعون ولا حول و لا قوة إلا بالله العلی العظیم. » ناگهان دیدم آن دختر چشمان خود را با کارد بیرون آورده و بر روی پنبه گذاشته و درون ظرف است و چشمانش با پیه در حرکت بود و آن پیرزن آن دو چشم را نزد من آورد و گفت: شیفته ی هر آنچه بودی، بگیر؟ خدای بر تو مبارک نکند. تو ما را سرگردان کردی؛ خدا تو را سرگردان کند. ما ده زن بودیم که او بیرون میرفت و مایحتاج ما را میخرید. وقتی سخن پیرزن را شنیدم، غش کردم و آن شب را با فکر سپری کردم و به منزلم رفتم و چهل روز در منزل بیمار شدم و این، سبب توبه ی من شد.
📙زینة المجالس /
@faghatkhoda1397
#حکیمانه
اى محمد بن مسلم!گناهان مؤمن كه از آن توبه كرده آمرزيده است و بايد براى آينده پس از توبه و آمرزش،كار خوب كند،همانا به خدا اين فضيلت نيست مگر براى آنها كه ايمان دارند،
من گفتم:اگر بعد از توبه و استغفار از گناهان، باز گناه كرد و باز توبه كرد؟
در پاسخ فرمود:اى محمد بن مسلم! تو پندارى كه بندۀ مؤمن از گناه خود پشيمان گردد و از آن آمرزش خواهد و توبه كند سپس خدا از او توبهاش را نپذيرد؟
گفتم:راستش اين است كه چندبار اين كار كرده است، گناه مىكند و باز هم توبه مىكند و از خدا آمرزش مىخواهد
فرمود:هرآنچه كه مؤمن به آمرزشخواهى و توبه بازگردد،خدا به آمرزش او برمىگردد و به راستى كه خدا بسيار آمرزنده و مهربان است،توبه را مىپذيرد و از بدكردارىها مىگذرد، مبادا تو مؤمن را از رحمت خدا نااميد
@faghatkhoda1397
#حکیمانه
✍عارفی بود که شاگردان زیادی داشت و حتی مردم عامه هم مرید او بودند و آوازه اش همه جا پیچیده بود. روزی به آبادی دیگری رفت
عابد به نانوایی رفت و چون لباس درستی نپوشیده بود نانوا به او نان نداد و عابد رفت. مردی که آنجا بود عابد را شناخت، به نانوا گفت این مرد را می شناسی؟ گفت: نه. گفت: فلان عابدبود، نانوا گفت: من از مریدان اویم، دوید دنبالش و گفت می خواهم شاگرد شما باشم، عابد قبول نکرد. نانوا گفت اگر قبول کنی من امشب تمام آبادی را طعام می دهم، عابد قبول کرد، وقتی همه شام خوردند، نانوا گفت: سرورم دوزخ یعنی چه؟ عابد: دوزخ یعنی اینکه تو برای رضای خدا یک نان به بنده خدا ندادی ولی برای رضایت دل بنده خدا یک آبادی نان دادی!
🔅امام جعفرصادق(عليهالسلام):
عمل خالص آن عملی است که دوست نداری درباره آن، احدی جز خدای سبحان از تو تعريف و تمجيد کند.
@faghatkhoda1397