eitaa logo
طهارت نفس
2.8هزار دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
2.2هزار ویدیو
24 فایل
هو الرزاق ﷽ ↶سلام لطفا دربرابر تبادل و تبلیغات کانال صبورباشید و به رشد کانال کمک کنید.🌼 💝جهت رزرو تبلیغ👈 @A_DMEN تبلیغات ارزان و بصرفه👇 https://eitaa.com/joinchat/3694068054Cced867b572
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹 شیخ رجبعلی خیاط: ✍ در عالم معنا به من توصیه کردند که زیارت عاشورا بخوان تا زنده اید زیارت عاشورا را از دست ندهید. @faghatkhoda1397
🌹 آیت‌الله بهجت (ره) : ✍ دعای تعجیل فرج دوای دردهای ماست، در روایت است که: در آخرالزمان همه هلاک می‌شوند، «إِلا مَنْ دَعا بَالْفَرَجِ؛ مگر کسانی که برای [ تعجیل] فرج دعا کنند». 📚 در محضر بهجت، ج1، ص363 @faghatkhoda1397
🥀 علامه حسن زاده آملی: ✍ برادر و خواهر من! این رودخانه‌‌ی هراز را می‌بینید، آب این رودخانه با چه سرعتی می‌رود؟ ما از سرعت آب رودخانه‌ی هراز قوی‌تر به سوی ابدمان، رهسپاریم. همین الان. وقتی نمانده است. جای امروز و فردا کردن نیست. جای مسامحه‌ کردن نیست. @faghatkhoda1397
🌺 آیت الله بهجت (ره) : ✍ در روایت درباره شرایط استجابت دعا ، آمده است : هرکس دعا کند و جز اجابت احساس نکند، دعایش مستجاب می شود. @faghatkhoda1397
💚 سفارش اهل معرفت: دائم سوره توحید ( قل هو الله احد ) را زیاد بخوانید‌و ثوابش را هدیه کنید به‌امام‌زمان علیه السلام این عمل باعث زیاد شدن رزق و روزی وبرطرف شدن گرفتاری میشود ✅همین الان حداقل ۳مرتبه بخون وهدیه کن به مولاصاحب الزمان عج @faghatkhoda1397
8.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸 وساطت در امر ازدواج، سفارش قرآن ، صفحه ۳۵۴ @faghatkhoda1397
🌷🌷🌷 يك روز معتادی،برج بلندی ديد گفت : لا إله إلا الله لا إله إلا الله وحده لا شريك له له الملك وله الحمد و هو على كل شئً قدير و به راهش ادامه دادتا اينکه رقصنده ای،ديد گفت: استغفرالله وأتوب اليه استغفر الله سبحانك ربي أني كنت من الظالمين وکمی که به جلوتر رفت ديوانه ای را در جلوی رويش ديد گفت : خدايا شکرت که به من عقل دادی خدايا شکرت که به من تندرستی دادی خدارا شکر بخاطر تمام چیزهايی که به من عطا کردي وبعدمسجدی را جلوی رويش ديد گفت : الله أكبر الله أكبر وکمی که جلوتر رفت دو نفر را ديد که با هم بحث و جدل ميکنند گفت : لاحول ولا قوة إلا بالله لاحول ولا قوة الا بالله و به راهش ادامه داد تا اينکه آبشاری را ديد که از بالای کوه پايين می آمد گفت : ماشاء الله وسبحان ربي العظيم و تمام شد ببين چطوری تونستی ذكر الله رو بگی؟! هم من اجر وثوابی بردم و هم تو؟ شايد اگه جور ديكه ميگفتم با من همراهی نميکردی پس لازم بود که قصه رو با يه معتاد شروع ميکردم که جلب توجه کنه پس همين چيزی که الان خوندی رو بفرست برای دوست هات ،تا مثل من ثواب گيرت بياد ويا تو بيشتر از من ثواب ببری صلوات بفرست بر رسول الله صل الله عليه وسلم زود باش وبفرست برای ادليستهات ببين چند نفر صلوات ميفرستن بر رسول الله صل الله عليه وسلم….و مسبب آن هم تو @faghatkhoda1397
‎🌹داستان آموزنده مرنج و مرنجان🌹. ‎آخوند ملاعلی همدانی که از علمای طراز اول همدان است روزی در مشهد خدمت عارف و عالم بزرگ حاج شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی رسید و از ایشان تقاضای موعظه کرد؛ حاج شیخ حسنعلی در جواب می‌فرماید: «مرنج و مرنجان». مرحوم آخوند ملاعلی همدانی می‌گوید: خب «مرنجان» راحت است، ما کاری می‌کنیم که خودمان را بسازیم و کسی را از خود ناراحت نکنیم، به کسی اهانت نکنیم، غیبت کسی را نکنیم و اینها را میتوان انجام داد، اما «مرنج» را چکار کنیم؟ کسی به ما بدی می‌کند، غیبتمان را می‌کند، حتماً انسان رنجش پیدا می‌کند؛ مگر می‌شود انسان با چنین چیزی نرنجد؟ فرمودند: «بله می‌شود» گفت: «چطور؟» فرمود: «خودت را کسی ندان»؛ عیب کار ما همین‌جا است كه خودمان را کسی می‌دانیم. منيت در وجودمان بيداد ميكند لذا هیچ کس جرات ندارد به ما تو بگوید. @faghatkhoda1397
📚وفای به عهد چوپانی گله اش را به صحرا برد. وقتی به درخت گردوی تنومندی رسید، از آن بالا رفت و به چیدن گردو مشغول شد که ناگهان توفان سختی در گرفت. باد، شاخه ای را که چوپان روی آن بود به این طرف و آن طرف می برد. چوپان خواست از درخت پایین بیاید که ترسید مبادا بیفتد و دست و پایش بشکند. مستاصل شد و در آن حال زار گفت: خدایا! گله ام نذر تو، اگر از درخت سالم پایین بیایم. قدری باد ساکت شد و چوپان به شاخه ی قویتری دست پیدا کرد و جای پای محکمی یافت. آنگاه گفت: خداوندا! تو که راضی نمی شوی زن و بچه ی من از ننگی و خواری بمیرند و تو همه ی گله را صاحب شوی؟ نصف گله را به تو می دهم و نصفی هم برای خودم… قدری پایین تر آمد. وقتی که نزدیک تنه ی درخت رسید گفت: خدایا! نصف گله را چطور نگهداری می کنی؟ آنها را خودم نگهدای می کنم، در عوض کشک و پشمش را به تو می دهم. وقتی کمی پایین تر آمد گفت: بالاخره چوپان هم که بی مزد نمی شود؛ پس کشکش مال تو، پشمش هم مال من. وقتی باقی تنه را سر خورد و پایش به زمین رسید، نگاهی به آسمان کرد و گفت: مرد حسابی، چه کشکی چه پشمی؟ ما از هول خودمان یک غلطی کردیم. غلط زیادی که جریمه ندارد! نتیجه: به خاطر داشته باشید عهدی را که در توفان با خدا می بندید، هنگام آرامش فراموش نکنید؛ چرا که قدرتمند واقعی همیشه به عهدش وفادار است. @faghatkhoda1397
📚داستان کوتاه دبیر ادبیاتی می گفت: این روزها بد جوری از این نسل جدید درمانده شده ام!! سالها ی پیش وقتی به درس لیلی و مجنون می رسیدم و با حسی شاعرانه داستان این دو دلداده را تعریف میکردم قطره اشکی از چشم دانش آموزی جاری میشد... یا به مرگ سهراب که میرسیدم همیشه اندوه وصف نشدنی را در چهره ی دانش آموزانم میدیدم . همیشه قبل از عید اگر برای فراش مدرسه از بچه ها عیدی طلب میکردم خیلی ها داوطلب بودند و خودشان پیش قدم.... و امسال وقتی عیدی برای پیرمرد خدمتگزار خواستم تازه بعد از یک سخنرانی جگر سوز و جگر دوز هیچ کس حتی دستی بلند نکرد... وقتی به مرگ سهراب رسیدم یکی از آخر کلاس فریاد زد چه احمقانه چرا رستم خودش را به سهراب معرفی نکرد که این اتفاق نیفتد و نه تنها بچه ها ناراحت نشدند که رستم بیچاره و سهراب به نادانی و حماقت هم نسبت داده شدند..... وقتی شعر لیلی و مجنون را با اشتیاق در کلاس خواندم و از جنون مجنون از فراق لیلی گفتم یکی پرسید لیلی خیلی قشنگ بود؟ گفتم از دیده ی مجنون بله ولی دختری سیاه چهره بود و زیبایی نداشت. این بار نه یک نفر که کل کلاس روان شناسانه به این نتیجه رسیدند که قیس بنی عامر از اول دیوانه بوده عقل درست حسابی نداشته که عاشق یک دختر زشت شده، تازه به خاطر او سر به بیابان هم گذاشته..... خلاصه گیج و مات از کلاس درس بیرون آمدم و ماندم که باید به این نسل جدید چه درسی داد که به تمسخر نگیرند و بدون فکر قضاوت نکنند.... ماندم که این نسل کجا می خواهند صبوری و از خود گذشتگی را بیاموزند.... نسلی که از جان گذشتن در راه عشق برایشان نامفهوم، کمک به همنوع برایشان بی اهمیت، مرگ پسر به دست پدر از نوع حماقت است.... امروز به این نتیجه رسیدم که باید پدر مادر های جوان که بچه های کوچک دارند از همین الان جایی در خانه سالمندان برای خودشان رزرو کنند. این نسل تنها آباد کننده خانه سالمندان خواهند بود... برای انهدام یک تمدن سه چیز را باید منهدم کرد اول خانواده دوم نظام آموزشی و سوم الگوها برای اولی منزلت زن را باید شکست. برای دومی منزلت معلم. و برای سومی منزلت بزرگان و اسطوره‌ها. @faghatkhoda1397
📚 خانمی وارد دفتر یک وکیل دادگستری شد و پرسید: آقای وکیل جریمه بچه ای که با سنگ، شیشه پنجاه ریالی را شکسته چقدر است؟ وکیل لحظه ای فکر کرد و گفت: پنجاه ریال از پدرش مطالبه کنید. خانم گفت: بسیار خوب پس خواهش می کنم پنجاه ریال مرحمت کنید زیرا این هنر پسر شما است که شیشه ما را شکسته است. وکیل بلافاصله گفت: خانم ببخشید، شما باید پنجاه ریال لطف کنید زیرا حق مشاوره قضایی من در هر نوبت صد ریال @faghatkhoda1397