🔘داستان کوتاه
بچه که بودم سر کوچه مون یه دکه بود. به صاحبش می گفتن آقا سید...
آقا سید فقط هله هوله می فروخت. من عاشق لواشکاش بودم. زنش درست می کرد. خوشمزه ، ترش ، مُفت ... دونه ای یه تومن.. از اون لواشکایی که وقتی مزه ش می رفت زیر زبون آدم دیگه نمی شد ازش دل کند. هر روز ده بیست تا لواشک می خریدم. هر کدومش اندازه ی کف دست یه بچه ی پنج ساله بود. می رفتم خونه و لواشکام رو می شمردم. نمی دونید چه کیفی می داد. بعد شروع می کردم به لواشک خوردن... همه رو می خوردم به جز آخری ... آخری رو نگه می داشتم. نمیخواستم چیزی که دوست دارم رو تموم کنم. اذیت می شدم از اینکه چیزی که زیاد داشتم یهو صفر بشه. فرداش وقتی باز لواشک خوشمزه ، ترش ، مُفت می خریدم اون لواشک قبلی رو می خوردم. چون دیگه خیالم راحت بود صفر نمیشه. تموم نمیشه. یه روز خبر رسید زن آقا سید به رحمت خدا رفته. نمی دونید چقدر گریه کردم. درسته ندیده بودمش ولی لواشکاش ، لواشکاش ، لواشکاش ...
یه هفته ای دکه تعطیل بود. بیشتر شاید ده روز... تو این مدت من همون یه دونه لواشکی رو داشتم که همیشه نگه می داشتم. یه هفته طاقت آوردم و لواشک رو نخوردم تا چیزی که دوست دارم صفر نشه. تموم نشه. هر روز می رفتم سر کوچه به این امید که آقا سید اومده باشه.بالاخره اومد. سلام کردم و گفتم آقا سید چند تا لواشک داری؟ شروع کرد شمردن. منم شمردم. گفت چهارده تا... دروغ می گفت پونزده تا بود. بهش گفتم پونزده تاست. یکیش رو گذاشت تو جیب کنار کُتش و گفت حالا چهارده تاست. پول رو دادم بهش و آخرین لواشکای خوشمزه ، ترش ، مُفت رو خریدم. آقا سید یه لواشک رو برای خودش نگه داشت. انگار اونم تو این چند روز فهمیده بود چقدر درد داره چیزی که دوست داری یهو تموم بشه.
👤حسین حائریان
✾࿐༅🍃🌸🍃༅࿐✾https://eitaa.com/fakannn
به دریا زد دلم
البته با جلیقه نجات 👌
در جر و بحث دل و عقل
چشم خودش را به کوچه علی چپ زده بود 🦋
زن بالاخره سکوت را شکست ،
دیوار صوتی. فرو ریخت 🍁
ساعت دیواری. از سکوت خانه خسته شد
به نشانه اعتراض ،عقربه هایش را بوسیدو
خودش را روی. زمین. رها کرد 🎯
فریبا کریمی ( آذر دخت )
خرداد ماه
https://eitaa.com/fakannn
☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘
۱۸ خرداد زادروز سعید نفیسی
(زاده ۱۸ خرداد ۱۲۷۴ تهران -- درگذشته ۲۳ آبان ۱۳۴۵ تهران) ادیب، شاعر، نویسنده، مترجم و تاریخنگار
او فرزند میرزا علیاکبر "ناظمالاطباء کرمانی" و از نوادگان حکیم نفیسبن عوضکرمانی "طبیب نامدار ایران در قرن نهم هجری" بود. در ۱۵ سالگی برای تحصیل به شهر نوشاتل سویس و دانشگاه پاریس رفت و در سال ۱۲۹۷ به ایران بازگشت. ابتدا در دبیرستانهای تهران بهتدریس زبان فرانسه پرداخت و بعد در وزارت فواید عامه مشغول خدمت شد. در سال ۱۲۹۷ بهگروه نویسندگان مجله دانشکده پیوست و در مدت یک ساله فعالیت این مجله، با ملکالشعرا بهار همکاری داشت.
در سال ۱۳۰۸ بهخدمت وزارت فرهنگ درآمد و علاوه بر تدریس زبان فرانسه در دبیرستانها، بهکار آموزش در مدارس علوم سیاسی، دارالفنون، مدرسه عالی تجارت و مدرسه صنعتی پرداخت. در سالهای بعد بهتدریس در دانشکدههای حقوق و ادبیات مشغول شد و بهعضویت فرهنگستان ایران درآمد.
وی از آغاز بنیان دانشگاه تهران در جایگاه استاد دانشکده حقوق و پس از آن، به استادی دانشکده ادبیات برگزیده شد.
او چندی در دانشگاههای کابل و شهرهایی چون دهلی، کلکته، دانشگاههای قاهره و بیروت به آموزش پرداخت.
يكى از ويژگیهاى نفيسى اين بود كه درخواست نويسندگان تازه كار را براى نگارش مقدمهاى بر آثار آنان مىپذيرفت و معتقد بود كه اين كار سبب تشويقشان مىشود. او در راديو نيز برنامهاى با عنوان "در مكتب استاد" داشت كه ازبرنامههاى پرشنونده بوده، در اين برنامه بهپرسشهاى ادبى شنوندگان پاسخ داده مىشد.
وی از بنیانگذاران مکتب نثر دانشگاهی است که از جمله ویژگی این نثر پیراستگی عبارات در لفظ و معنا بوده، بهطوری که نویسنده میکوشد، اندیشه خود را چنان ساده بیان کند که عبارات او از هر گونه پیچیدگی دور بماند و بهجای زیورهای بیهوده لفظی، از استحکام دستوری بهره بگیرد.
مدارج و افتخارات علمی نفیسی:
نفیسی را معمار نثر جدید معاصر ایران نامیدهاند و این تبحر و چیرگی، ناشی از احاطه کامل وی بهزبانهای یونانی، لاتین، فرانسه، روسی، اردو، پشتو، عربی و فارسی است. ترجمههای کمنظیر او از زبانهای بیگانه دارای معروفیت خاص است. بزرگترین خدمت وی بهزبان و ادب و فرهنگ فارسی، تصحیح و تنقیح متون قدیمی است که از گوشههای کتابخانههای جهان بیرون کشیده و روی آنها با جدیت تمام کار کرده و بهصورت کتاب عرضه داشته است. یکی از افتخارات وی، احیا و بنیانگذاری شیوه داستاننویسی تاریخ است که در آنها روح وطنپرستی و سلحشوری و قهرمانی را تقویت کرده، جوانان ایران زمین را بهوطندوستی و حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور فرامیخواند.
نفیسی از بیماری آسم رنج میبرد و سالهای آخر عمر را در پاریس بهسر برد و زمانی که برای شرکت در نخستین کنگره ایرانشناسان بهتهران آمده بود درگذشت. آرامگاه وی تهران در کنار مزار پدرش و در بقعهای به نام آرامگاه سرقبر آقا "پایینتر از چهارراه مولوی است.
#برگی_از_تقویم_تاریخ
#سعید_نفیسی
https://eitaa.com/fakannn
D Komi:
#کرایمر_علیه_کرایمر
#Kramer_vs_Kramer 1979
دوبله
رابرت_بنتون_داستین_هافمن_مریل_استریپ
جوایز: جایزهٔ اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد و جایزهٔ اسکار بهترین فیلم
Kramer vs. Kramer
کرامر علیه کرامر
کارگردان:رابرت بنتون
بازیگران: داستین هافمن.مریل استریپ
ژانر:درام
محصول 1979 امریکا
برنده جایزه بهترین فیلم در اسکار 1979 ـ فیلمی پراحساس ـ وگاهی اشک انگیز ـ که در ارائه تصویری «واقعی» از یک مشکل خانوادگی (به سبک امریکایی) موفق می نماید، وبه کمک دو بازیگر اسطوره ای اش به هرحال تماشاگر را تا پایان درگیر ماجرا نگه می دارد(هرچند که استریپ در بیشتر فیلم حضور ندارد). ـ داستان: « جوانا کرامر» (استریپ)، همسر یک مجری تبلیغات جوان و خوش آتیه به نام «تد» (هافمن) و مادر پسر هفت ساله ای به نام «بیلی» تصمیم می گیرد برای دست یابی به استقلال شخصی، خانه را ترک کند و به راه خود برود. «تد» نیز در اوج فشار کار، خود مراقبت از «بیلی» را به عهده می گیرد
کریمر علیه کریمر
نام فیلمی به کارگردانی رابرت بنتون محصول سال ۱۹۷۹ ایالات متحدهٔ آمریکا که موضوع آن طلاق است.این فیلم نامزد ۹ اسکار شد که موفق به کسب ۵ جایزه از جمله بهترین فیلم گردید.
تاریخ اکران: ۱۹ دسامبر ۱۹۷۹ (آمریکا)
مدیر: رابرت بنتون
داستان از: آوری کورمن
اقتباس از: Kramer vs. Kramer
جوایز: جایزهٔ اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد، جایزهٔ ا
https://eitaa.com/fakannn