🔮فـال عـدد شـانـس🔮 دقـیـق تـریـن فـال بـرای جـذب شـانـس✨ فـقـط کـافـیـه امـتـحـان کـنـیـد❗️ فـال عـدد شـانـس و نـحـوه مـحـاسـبـه👇 https://eitaa.com/joinchat/3153264757C55e77e0572

ترسناک ترین فیلم ماه تولدت😰💔 ☠بزن رو ماه تولدت فیلمتو ببین🥵🥶👇🏻 👻 فـــروردیــن ⚡️ _ 👹 مهر ❄️ _ 💀 اردیـبهشت ⚡️ _ 😵‍💫 آبان ❄️ _ 😾 خــــــــرداد ⚡️ _ 🎃 آذر ❄️ _ 👽 تــــــــیـــر ☄ _ 🥴 دی ☀️ _ 👿 مــــــــرداد ☄ _ 👺 بهمن☀️ _ 🤕 شـهـریــور ☄ _ 🙀اسفند☀️ _ اوه برا من انابل بود😳😭☝️🏿

ترسناک ترین فیلم ماه تولدت😰💔 ☠بزن رو ماه تولدت فیلمتو ببین🥵🥶👇🏻 👻 فـــروردیــن ⚡️ _ 👹 مهر ❄️ _ 💀 اردیـبهشت ⚡️ _ 😵‍💫 آبان ❄️ _ 😾 خــــــــرداد ⚡️ _ 🎃 آذر ❄️ _ 👽 تــــــــیـــر ☄ _ 🥴 دی ☀️ _ 👿 مــــــــرداد ☄ _ 👺 بهمن☀️ _ 🤕 شـهـریــور ☄ _ 🙀اسفند☀️ _ اوه برا من انابل بود😳😭☝️🏿

🌷به نام خدا🌷 چهارمین‌پنجمین‌اخرین 10.000 😍🌸 معمولی کایی 9.000😍🌸 ‌ ‌ ‌#نامحدود_کل_ایتا🌱👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/3445228093C9202d647d6 عمومی جز خبری ورزشی رمان ❌ #واریز_فوری🔥 #گسترده_فانوس

🔴برادرم به من خیانت کرد😭 🔥هرروز پسر ۱۱ساله‌مو به برادر ۱۷سالم می‌سپردم و باخیال راحت میرفتم آموزشگاه قالیبافی و میومدم‌. یه مدتی بود پسرم خیلی تو خودش بود و شبا زود میخوابید. خیلی هم پرخاشگر شده بود و رفتارای تهاجمی از خودش نشون میداد.😔 خیلی نگرانش بودم و به هردری زدم تا حالشو خوب کنم اما نشد که نشد. تااینکه تصمیم گرفتم روز تولدش غافلگیرش کنم و مثل هرروز سپردمش به برادرم و به بهونه قالیبافی از خونه زدم بیرون و نیم ساعت بعد با کیک تولد برگشتم خونه... تا داخل خونه شدم با صحنه‌ای مواجه شدم که دنیا رو سرم خراب شد😭😭😭 علت تموم بدخلقیا و افسردگی پسرم ...🤦🏻‍♀😭🔥👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/349241626C26d8f20839

🌷به نام خدا🌷 معمولی کایی 8.500😍🌸 https://eitaa.com/joinchat/2756510381C4b4388bcfc عمومی جز رمان ❌ #واریز_فوری🔥 #گسترده_فانوس

🔴داستان زندگی اقدس 🔴 عروس نحسی بودم که شب عروسیم بیوه شدم بعد رفتن مهمونها رفتم تو اتاقمون دل و دماغ نداشتمرو رختخوابها نشستم و مشغول باز کردن موهام بودم شب عروسیمون بود و مهدی رو صدا کردن و رفت ساعت ۲ نصف شب بود که هنوز نیومده بودکه صدای جیغ و همهمه بلند شد فقط شنیدم مادرشوهرم جیغ زد و اسم شوهرمو آورد خواستم برم بیرون که دستی مردونه دور دهنمو گرفت .... ادامه داستان👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1364656341C892be99676 داستان کامل شده و پین شده در لیست کانال

⛔ می‌گفت مثل داداشتم اما...... هیچ وقت فکر نمیکردم که گول کسی رو بخورم و از ساده بودنم سواستفاده کنن.... بعد از مرگ پدرم 😭 مادرم با وجود دیسک کمرشدیدی که داشت سرکارمیرفت اما بعد از یک سال نتونست کار کنه.من خیلی خیلی دنبال کار گشتم تا بتونم هزینه های زندگی ودرمان مادرم رو بدم تا او غصه نخورد.... پس از تلاش های زیاد و گشتن ،تونستم در یک هایپر مارکت کار پیدا کنم و مشغول به کار شدم.بعد از چند هفته صاحب کارم کوهیار ۳۲ساله بود توجه اش به من خاص شد(هر روز بعد از تمام شدن کارم به من حدود 300هزار تومن میداد و می‌گفت من مثل برادر بزرگت هستم تا اینکه..... 🔥❤️‍🩹🔥❤️‍🩹🔥❤️‍🩹🔥 https://eitaa.com/joinchat/159384409C13d0371ef9 فکرشم نمیکردم کسی که مثل برادرم بود این کارو باهام بکنه 😭❤️‍🩹