بعضیا میگن🚶♂
اصن رفاقت با شهدا چه معنۍ میده؟!
چرا باید دوست شهید انتخاب کنیم؟!
باید عرض کنم خدمتتون که:
[زغال هاۍ خاموش را کنار زغال هاۍ روشن می گذارند تا روشن شود!!]
چون همنشینۍ اثر دارد
پس دوستۍ رو انتخاب کنید که به شما انرژۍ و معنویت ببخشد...
و چه دوستۍ بهتر از شهدا.!
#شهیدانه
┄┅═✧❁🌸❁✧═┅┄
@fanoos_hedayat
┄┅═✧❁🌸❁✧═┅┄
سوالاتی که حرص آدمو درمیاره😂😂😂😂
1- از حموم اومدی حوله دورته ، میپرسن : حموم بودی ؟
نه حوله پیچیدم دورم برم مکه لبیک بگم 😂😂
2- صبح از خواب بیدار شدی ، میپرسن : بیدار شدی ؟!
نه مشکل روحی دارم توخواب راه میرم 😂😂
3-دارم تاریخ انقضای روی تن ماهی رونگاه میکنم ، فروشنده میگه : داری تاریخ انقضاشو میبینی ؟!
گفتم نه میخوام ببینم تولد ماهیه کیه واسش اکواریوم بخرم 😂😂
.
4-یارو معتاده کنارخیابون نشسته کله اش چسبیده کف اسفالت ، دوستم میگه معتاده ؟!
میگم نه ژیمناستیک کاره داره انعطاف بدنیشو به رخ ملت میکشه... 😂😂😂
5-به دوستم میگم تب کردم... ! میگه : مریض شدی ؟!!!
میگم نه دمای بدنمو بردم بالا ببینم فَنش کارمیکنه یا نه 😂😂😂
6- صف نونوایی بودم یارو اومد، گفت: ببخشید صفه؟ منم گفتم: نه دیوار دفاعی بستیم شاطر میخواد کاشته بزنه
🇮🇷
7- رفتم داروخانه عصا بگیرم
میگه عصا برای راه رفتن میخوای ؟
گفتم نه ،
حضرت موسی کلاسای تبدیل اژدها گذاشته دارم میرم سرکلاس...😂😂
8- امروز ۵۰ متر دنبال تاکسی دویدم
بعد راننده نگه داشت گفت میخوای سوار بشی ؟؟😳
گفتم نه داداش فقط میخواستم که سفر خوشی رو برات آرزو کنم !😂😂
۹- بچه تازه به دنیا اومده، ازبیمارستان اوردیم خونه خوابیده
فامیلمون اومده میگه اخیییی خوابه؟؟
میگم نه زدیمش تو شارژ، دکتر گفته ۷، ۸ ساعت اول خوب بذارین شارژ بشه😂😂😆😆
#تایم_خنده
┄┅═✧❁🌸❁✧═┅┄
@fanoos_hedayat
┄┅═✧❁🌸❁✧═┅┄
May 11
📚| #رمان
#خانمخبرنگاروآقایطلبه✨
🔶 #پارت_هشتم
علی: سیدجان واقعا دمت گرم خیلی مردونگی کردی امروزم خیلی اذیت شدی ببخشید دیگه حلال کن
سید: این چه حرفیه داداش من ،راستی بابا زنگ زد براش گفتم چیشده مامانم گوشیو گرفت گفت بگم ظهر مهمون مایید ها
علی: عه نه داداش همین قدرم زیادی زحمت دادیم فاطمه: بله اقاجواد دیگه مزاحم نمیشیم میریم رستوران
خب چی میشه مگه بریم
سید: نفرمایید تورو خدا. به جان داداش اصلا راه نداره بفرمایید سوار شید
علی: فاطمه جان راست میگه میریم رستوران
سید: عه من اینجا باشم و شما برید رستوران غیرممکنه تورو خدا تعارف نکنید
خلاصه بعد کلی تعارف و چونه زدن قرار شد بریم ناهار خونه آقاسید
خیلی عجیب بود برا شخصیت این پسر ظاهرش که اصلا به بچه آخوندا و طلبه ها نمیخوره خوشتیپ و باکلاس . مثل بقیه بسر مذهبیام آروم و بی زبون نیست تازه کلی هم مغرور و لجبازه . وقتیم با من حرف میزنه با یه قاشق عسلم نمیشه خوردش ولی باعلی و فاطمه این قدر خوبه. هی خدا چقدر دوس دارم شخصیتشو کشف کنم
سوار ماشین شدیم چه مقدرار پشت ماشینو خلوت کرد و وسایلو گذاشت صندوق حالا من و فاطمه عقبیم و علی و سید جلو.
تمام طول راه رو علی و سید باهم منو فاطمه هم باهم حرف زدیم و خندیدیم.
گوشی فاطمه زنگ خورد مامانش بود شروع کرد به حرف زدن باهاش منم سرمو برگردوندم سمت شیشه ماشین و بیرونو نگاه کردم.
اولین چیزی که دیدم تابلویی بود که
(شهرک پردیسان)رو نشون میداد.
اقاسید وارد شهرک شد و جلوی یه آپارتمان ۵ طبقه وایساد
سید : خب رسیدیم اینم کلبه درویشی ما بفرمایید بریم داخل
تشکر کردیم و از ماشین پیاده شدیم. پشت سر سید از در ورودی ساختمان وارد شدیم خونشون طبقه اول بود.
کلید انداخت و بلند گفت : یاالله حاج خانوم حاج آقا مهمونا اومدن
عه چقدر از صبحی دلم واسه حاجی جون تنگ شده
حاجی جون خودمون که چهره نورانی و مهربونی داشت با یه خانم که چادر سفید سرش بود که قطعا مامانه سیده به استقبالمون اومدن
همگی سلام کردیم و با استقبال عالی خانواده حسینی رو به رو شدیم
بعد از تعارفات معمول رفتیم داخل
روی مبلای توی پذیرایی نشستیم و حاجی جون خودمونم باسید کنارمون نشستن
خلاصه کلی حرف زدیم و باهم آشنا شدیم مامان سید خیلی خانوم مهربون و خون گرمی بود دوسش داشتم...
اصلا این خانواده برای من دوس داشتنین...
ناهارو که خوردیم من و فاطمه ظرفارو جمع کردیم ولی هرچه اصرار کردیم حاج خانوم نذاشت بشوریم ...
بعد ناهار جمع زنونه مردونه شد اقایون جدا نشستن ماهم جدا..
┄┅═✧❁🌸❁✧═┅┄
@fanoos_hedayat
┄┅═✧❁🌸❁✧═┅┄
غرق گناه یعــنـــی:
اونقدࢪ توے دنیاے گناه بمونیم
که دیگه حتی صدای پاک درونمون روهم نتونیم بشنویم 😔💔
#تلنگرانه
┄┅═✧❁🌸❁✧═┅┄
@fanoos_hedayat
┄┅═✧❁🌸❁✧═┅┄
اَللّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ آخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلی ذلِکَ اَللّهُمَّ الْعَنِ الْعِصابَةَ الَّتی جاهَدَتِ الْحُسَیْنَ وَ شایَعَتْ وَ بایَعَتْ وَ تابَعَتْ عَلی قَتْلِهِ اَللّهُمَّ الْعَنْهُمْ جَمیعاً
اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ