#شهیدانه
مادر شهید محمّدحسین حدادیان
تعریف میکردند:
محمّدحسین دوست نداشت
با یک یا دو گلوله شهید بشه
همیشه آرزو میکرد و میگفت:
دوست دارم
با تنی پُر از زخم
با صورتی پُر از خون
با لب هایی ترک خورده
ارباب رو در آغوش بگیرم،،
شهید محمّدحسین راست میگفت
برای "حسین" فدا شدن
دلِ بزرگی میخواد
چون قلم اندر نوشتن می شتافت
چون به عشق آمد قلم بر خود شکافت
چون سخن در وصف این حالت رسید
هم قلم بشکست و هم کاغذ درید
هر چه گویم عشق را شرح و بیان
چون به عشق آیم خجل گردم از آن
علت عاشق ز علتها جداست
عشق اصطرلاب اسرار خداست
❤#الله_سبحانه_جل_جلاله
🌺🌿🌺🌿🌺
از رسول اکرم (ص) نقل شده که خداوند متعال فرمود:
من همنشین کسی هستم که مرا یاد کند. ای بندگان من! اگر شما مرا یاد کنید، من هم با نعمت هایم شما را یاد می کنم و اگر شما با عبادت و طاعت به یاد من باشید، من هم با نعمت ها و احسان و رحمت و رضوانم شما را یاد میکنم.
❤خداوند متعال به داود وحی کرد؛
ای داود!به اهل زمین پیغام مرا برسان:من دوست صمیمی کسی هستم که دوست صمیمی من باشد،
و همنشین کسی هستم که همنشین من باشد و مونسم با کسی که مونس ذکر من است و همراهم با بنده ای که همراه من است و او را اختیار می کنم،که مرا اختیار کرده،و مطیع بنده ای هستم که مطیع من است.
هر زمان که بنده من،مرا دوست بدارد من از قلبش محبت او را نسبت به خودمی فهمم،
و محبت او اثری ندارد مگر اینکه دوست می دارم او را بگونه ای که تا به حال هیچ بنده ای را اینطور دوست نداشتم .
🌹🍃🌹🍃🌹
❤
خدای سبحان در حدیث قدسی «گنج پنهان» میفرماید: گنجی مخفی بودم، پس دوست داشتم شناخته شوم .
از رسول اکرم (ص) نقل شده که خداوند متعال فرمود:
من همنشین کسی هستم که مرا یاد کند. ای بندگان من! اگر شما مرا یاد کنید، من هم با نعمت هایم شما را یاد می کنم و اگر شما با عبادت و طاعت به یاد من باشید، من هم با نعمت ها و احسان و رحمت و رضوانم شما را یاد میکنم.
❤
💕نماز شب و دعا برای فرج
✍روايت شده است كه داوود عليه السلام تنها به صحرا رفت.
پس خداوند به او وحى فرمود : اى داوود! چه شده است كه تو را يكّه و تنها مى بينم؟
عرض كرد: الهى، شوق ديدارت در من بالا گرفته و ميان من و خَلقت جدايى افكنده است.
خداوند به او وحى فرمود : به سوى آنان برگرد؛ 💕زيرا اگر بنده گريز پايى را نزد من بياورى، تو را در لوح افراد ستوده ثبت مى كنم.
🍃❤️🍃❤️🍃
❤عشق و اشتیاق موجودات به خدا
داوود عليه السلام گفت : امروز خدا را چنان عبادتى كنم و چنان قرائتى بخوانم كه هرگز چنان نكرده باشم.
پس به محراب خود رفت و چنان كرد که گفت. چون نمازش را به پايان برد، ناگاه چشمش به قورباغه اى در محراب افتاد.
آن قورباغه به او گفت : اى داوود! عبادت و قرائتى كه امروز به جاى آوردى تو را خوش آمد؟ گفت : آرى.
قورباغه گفت : هرگز تو را به اعجاب وا ندارد؛ 💕زيرا من در هر شب خداوند را هزار بار تسبيح مى گويم كه از هر تسبيحى سه هزار حمد و ستايش منشعب مى شود.
💕 گاه من در قعر آب هستم و پرنده اى در هوا آواز مى دهد و من به گمان اينكه او گرسنه است برايش روى آب مى آيم تا مرا بخورد بى آنكه گناهى كرده باشم.
#الله
❤