eitaa logo
فانوس
225 دنبال‌کننده
3هزار عکس
4.3هزار ویدیو
14 فایل
📌به کانال #فانوس بپیوندید👇 🆔https://eitaa.com/joinchat/1798635846C05440867fe
مشاهده در ایتا
دانلود
🔞 روایت دردناک یک خبرنگار از جنایت دشمن صهیونیستی در بیمارستان شفا شوهر زن مورد تجاوز قرار گرفته، توسط ارتش "اسرائیل" در بیمارستان الشفاء، روایت می‌کند💔 📌به کانال بپیوندید👇 🆔https://eitaa.com/joinchat/1798635846C05440867fe
⬅️‌سطح دغدغه ی روشنفکرای امروزی، ارتودونسی دندون گربه شونه!!!😐 پ.ن : ‌الان نگران کودکان کار و فقرا نیستند ولی نمیدونم چرا تو محرم آی مصیبت ها راه میندازند!😏 📌به کانال بپیوندید👇 🆔https://eitaa.com/joinchat/1798635846C05440867fe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥جمیله الحاسی که پس از هدف قرار گرفتن بیمارستان شفا در غزه توسط نیروهای اسرائیلی از ساختمان فرار کرد، لحظات وحشتناکی را توصیف کرد: 🔹‌زنان مورد تجاوز جنسی، گرسنگی، شکنجه و اعدام غیرقانونی قرار گرفتند! 🔹‌سربازان اشغالگر سگ های خود را رها کردند تا اجساد افراد مقتول را بخورند! 📌به کانال بپیوندید👇 🆔https://eitaa.com/joinchat/1798635846C05440867fe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اگر خودت را بالاتر از کسی دیدی بدان از جایگاه ' معنویت ' سقوط کردی...!
فانوس
💞☘بِسْمـِ اللّهِ القاصِمـ الجَبّارین☘💞 🇮🇷رمــــــــان شهدایی و #امنیتی 🇮🇶 #تنــها_میان‌_داعش 💣قسم
💞☘بِسْمـِ اللّهِ القاصِمـ الجَبّارین☘💞 🇮🇷رمــــــــان شهدایی و 🇮🇶 💣قسمت رگبار گلوله‌های داعش را به‌ وضوح میشنیدیم. دیگر حیدر هم ڪمتر تماس میگرفت ڪه درگیر آموزشھای نظامی برای مبارزه بود و من تنھا با رؤیای شڪستن محاصره و دیدار دوباره‌اش دلخوش بودم. تا اولین افطار ماه رمضان چند دقیقه بیشتر نمانده بود و وقتی خواستم چای دم ڪنم دیدم دیگر آب‌ زیادی در دبه ڪنار آشپزخانه نمانده‌است. تأسیسات آب آمرلی در سلیمان‌بیڪ بود و از روزی ڪه داعش این منطقه را اشغال ڪرد، درلوله‌ها نفت و روغن ریخت تا آب را به روی مردم آمرلی ببندد. در این چند روز همه ذخیره آب خانه همین چند دبه بود و حالا به اندازه یڪ لیوان آب باقی مانده بود ڪه دلم نیامد برای چای استفاده ڪنم. شرایط سخت محاصره و جیره‌بندی آب و غذا، شیر حلیه را ڪم ڪرده و برای سیر ڪردن یوسف مجبور بود شیرخشڪ درست ڪند. باید برای افطار به نان و شیره توت میڪردیم و را برای طفل شیرخواره خانه نگه میداشتم ڪه‌ ڪتری را سر جایش گذاشتم و ساڪت از آشپزخانه بیرون آمدم. اما با این آب هم نهایتاً میتوانستیم امشب گریه‌های یوسف را ساڪت ڪنیم و از فردا ڪه دیگر شیر حلیه خشڪ میشد، باید چه میڪردیم؟ زن عمو هم از ذخیره آب خانه خبر داشت و از نگاه غمگینم حرف دلم را خواند ڪه ساڪت سر به زیر انداخت. عمو قرآن میخواند و زیرچشمی حواسش به ما بود ڪه امشب برای چیدن سفره افطار معطل مانده‌ایم و دیدم اشڪ از چشمانش روی صفحه قرآن چڪید. در گرمای۴۰ درجه تابستان، زینب از ضعف روزه‌داری و تشنگی دراز ڪشیده بود و زهرا با سینی بادش میزد ڪه چند روزی میشد با انفجار دڪلھای برق، از ڪولر و پنڪه هم خبری نبود. شارژ موبایلم هم رو به اتمام بود و اگر خاموش میشد دیگر از حال حیدرم هم بی‌خبر میماندم. یوسف از شدت گرما بیتاب شده و حلیه نمیتوانست آرامَش ڪند ڪه خودش هم به گریه افتاد.خوب میفهمیدم گریه حلیه فقط از بیقراری یوسف نیست؛ چهار روز بود عباس به خانه نیامده و در سنگرهای شمالی شهر در برابر داعشی‌ها میجنگید و احتمالا دلشوره عباس طاقتش را تمام ڪرده بود. زن عمو اشاره ڪرد یوسف را به او بدهد تا آرمَش ڪند و هنوز حلیه از جا بلنده نشده، خانه طوری لرزید ڪه حلیه سر جایش ڪوبیده شد. زن عمو نیم‌خیز شد و زهرا تا پشت پنجره دوید ڪه فریاد عمو میخڪوبش ڪرد : _نرو پشت پنجره! دارن با خمپاره میزنن! ڪلام عمو تمام نشده، مثل اینکه آسمان به زمین ڪوبیده شده باشد، همه جا سیاه شد و شیشه‌های در و پنجره در هم شڪست. من همانجا در پاشنه در آشپزخانه زمین خوردم و عمو به سمت دخترها دوید ڪه خرده‌های‌شیشه روی سر و صورتشان پاشیده بود. زن عمو سر جایش خشڪش زده بود و حلیه را دیدم ڪه روی یوسف خیمه زده تا آسیبی نبیند. زینب و زهرا از ترس به فرش چسبیده و عمو هر چه میڪرد نمیتوانست از پنجره دورشان ڪند. حلیه از ترس میلرزید، یوسف یڪ نفس جیغ میڪشید و تا خواستم به ڪمڪشان بروم.... ادامه دارد.... 💣نویسنده؛ فاطمه ولی نژاد ☘ 📌به کانال بپیوندید👇 🆔https://eitaa.com/joinchat/1798635846C05440867fe
💞☘بِسْمـِ اللّهِ القاصِمـ الجَبّارین☘💞 🇮🇷رمــــــــان شهدایی و 🇮🇶 💣قسمت و تا خواستم به ڪمڪشان بروم غرش انفجاربعدی، پرده گوشم را پاره ڪرد. خمپاره سوم درست در حیاط فرود آمد و از پنجره‌های بدون شیشه، طوفانی از خاک خانه را پُر ڪرد. در تاریڪی لحظات نزدیڪ اذان مغرب، چشمانم جز خاڪ و خاڪستر چیزی نمیدید وتنها گریه‌های وحشت‌زده یوسف را میشنیدم. هر دو دستم را کف زمین عصا ڪردم و به سختی از جا بلند شدم، به چشمانم دست میڪشیدم اما حتی با نشستن گرد و خاڪ در تاریڪی اتاقی ڪه چراغی روشن نبود، چیزی نمیدیدم ڪه نجوای نگران عمو را شنیدم : _حالتون خوبه؟ به گمانم چشمان او هم چیزی نمیدید و با دلواپسی دنبال ما میگشت. روی ڪابینت دست کشیدم تا گوشی را پیدا ڪردم و همین ڪه نور انداختم، دیدم زینب و زهرا همانجا پای پنجره در آغوش هم پنهان شده و هنوز از ترس میلرزند. پیش از آنکه نور را سمت زن عمو بگیرم، با لحنی لرزان زمزمه ڪرد : _من خوبم، ببین حلیه چطوره! ضجه‌های یوسف و سڪوت محض حلیه در این تاریڪی همه را جان به لب ڪرده بود؛ میترسیدم امانت عباس از دستمان رفته باشد که حتی جرأت نمیڪردم نور را سمتش بگیرم. عمو پشت سر هم صدایش میڪرد و من در شعاع نور دنبالش میگشتم ڪه خمپاره بعدی در کوچه منفجر شد. وحشت بی‌خبری از حال حلیه با این انفجار، در و دیوار دلم رادر هم ڪوبید و شیشه جیغم در گلو شڪست. در فضای تاریڪ و خاڪی اتاق و با نور اندڪ موبایل، بلاخره حلیه را دیدم ڪه با صورت روی زمین افتاده و یوسف زیر بدنش مانده بود. دیگر گریه‌های یوسف هم بیرمق شده وبه نظرم نفسش بند آمده بود ڪه موبایل از دستم افتاد و وحشت‌زده به سمت‌شان دویدم. زن عمو توان نداشت از جا بلند شود و چهار دست و پا به سمت حلیه میرفت. من زودتر رسیدم و همین ڪه سر و شانه حلیه را از زمین بلند ڪردم زن عمو یوسف را از زیر بدنش بیرون ڪشید. چشمان حلیه بسته و نفس‌های یوسف به شماره افتاده بود و من نمیدانستم چه ڪنم. زن عمو میان گریه حضرت زهرا﴿س﴾ را صدا میزد و با بیقراری یوسف را تڪان میداد تا بلاخره نفسش برگشت، اما حلیه همچنان بیهوش بود ڪه نفس من برنمیگشت. زهرا نور گوشی را رو به حلیه نگه داشته بود و زینب میترسید جلو بیاید. با هر دو دست شانه‌های حلیه را گرفته بودم و با گریه التماسش میڪردم تا چشمانش را باز ڪند. صدای عمو میلرزید و با همان لحن لرزانش به من دلداری میداد : _نترس! یه مشت آب بزن به صورتش به حال میاد. ولی آبی در خانه نبود ڪه همین حرف عمو روضه شد و ناله زن عمو را به "یاحسین" بلند ڪرد. در میان سرسام مسلسل‌ها و طوفان توپخانه‌ای ڪه بیامان شهر را میڪوبید، آوای اذان مغرب در آسمان پیچید و اولین روزه‌مان را با و افطار ڪردیم. نمیدانم چقدر طول ڪشید و ما چقدر بال بال زدیم تا بلاخره حلیه به حال آمد و پیش از هر حرفی.... ادامه دارد.... 💣نویسنده؛ فاطمه ولی نژاد ☘ 📌به کانال بپیوندید👇 🆔https://eitaa.com/joinchat/1798635846C05440867fe
🔹چرا نماز صبح می‌خوانیم؟ صبح، آغازِ فعالیت شیطان است. هر که در آن ساعت نماز بگذارد و خود را در معرض نسیمِ الهی قرار دهد، از شَّر شیطان در امان می‌ماند. 🔹‌چرا نماز ظهر می‌خوانیم؟ ظهر، همه عالم تسبیح خدا می‌گویند، زشت است که اُمتِ من تسبیح خدا نگوید. و نیز ظهر، وقت به جهنم رفتن جهنمیان است! لذا هر که در این ساعت مشغولِ عبادت شود، از جهنم بیمه می‌شود. 🔹چرا نماز عصر می‌خوانیم؟ عصر، زمانِ خطای آدم و حواست و ما ملزم شدیم در این ساعت نماز بخوانیم و بگوییم ما تابع دستور خداییم. 🔹چرا نماز مغرب می‌خوانیم؟ مغرب، لحظه پذیرفته شدنِ توبه حضرت آدم است و ما همه به شکرانه آن نماز می‌خوانیم. 🔹چرا نماز عشا می‌خوانیم؟ خداوند متعال نماز عشا را برای روشنایی و راحتیِ قبر اُمتم قرار داد. ▪️علل‌الشرایع‌شیخ.صدوق ▪️علتِ‌نمازهای‌روزانه‌ازرسول‌خدا‌‌(ص)
روزه میگیری اما غیبت میکنی؟ وضو میگیری اما اِسراف میکنی؟ نماز میخونی اما با برادرت قطع رابطه میکنی؟ بر پیامبر و آلِ او صلوات میفرستی اما بدخُلقی میکنی؟ دست نگه‌دار، ثواب‌هایت‌ را در کیسه‌ی سوراخ نریز! ✍🏻آیت‌الله‌مجتهدی‌تهرانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👌خانومه بچه‌شو آورده مسجد... 👶🏻بچه گریه‌اش گرفته مجلسِ حاج‌آقا را ریخته به هم... حاج‌آقا هم ببینید چه میگه به خانومه ✅ در ثواب انتشارش شریک شوید تا بقیه روحانیون و هیئت امنای مساجد هم این‌گونه رفتار کنند. 📌به کانال بپیوندید👇 🆔https://eitaa.com/joinchat/1798635846C05440867fe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚩میزبانی پدر جهت جشن تولد فرزند آماده شدن حرم حضرت امیرالمومنین علی ع جهت برپایی میلاد امام حسن مجتبی ع 🌸دانی که چرا ❣ماه رمضان ماه خداست 🌸یا آنکه ❣چرا حساب این ماه جداست؟ 🌸یا آنکه ❣چرا باب کرم مفتوح است؟ 🌸زیرا که ❣تولد حسن عشق خداست 🌸پیشاپیش 🎉میلاد کریم اهل بیت امام حسن علیه السلام مبارک💐
حمیدرضا علیمی از کی تاحالا شمای مثلا مداح اهل بیت مدافع زنانی هستی ب دین اسلام و حضرت زهرا فحاشی میکنن؟؟؟از فاطمه ی زهرا میگی... حرف از خخال زن یهودی می زنی...بعد میگی از زنانی که تو بیمارستان شفا بهشون بطور دسته جمعی تجاوز و شهید شده حرفشو نزنیم حروم لقمه ی انگلیسی؟؟؟ با دهن کثیفت اسم فاطمه زهرارو نیار دیگه... همه جا جار زدی مدافع حرم تو سوریه بودی که بگی مدافع زنانی زنایی که به خدا وشهدا و مادر حضرت زینب دهن کجی میکنن ناموستن...همینا میگفتن چرا میرید سوریه از حرم حضرت زینب محافظت میکنید... تو کار زنا دخالت نکن شما برا جذب فالوور... اوف بر توی بیشرف... خدا راست گفت: «أَمْ تَحْسَبُ أَنَّ أَكْثَرَهُمْ یسْمَعُونَ أَوْ یعْقِلُونَ إِنْ هُمْ إِلاَّ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبیلا؛/آیه۴۴ سوره فرقان آیا مى‌پندارى بیشتر آنان مى‌شنوند یا مى‌اندیشند؟ (نه) آنها جز همانند چارپایان نیستند بلكه گمراه‌ترند (زیرا حیوانات راه هدف خلقت را طبق غریزه درست مى‌پیمایند و اینان نه)» 📌به کانال بپیوندید👇 🆔https://eitaa.com/joinchat/1798635846C05440867fe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 ویژگی‌های شخصیتی افراد حسود چیست؟ معرفی یک نمونۀ عجیب تاریخی شناختن افراد حسود، گامی‌است در جهت ظهور 📌به کانال بپیوندید👇 🆔https://eitaa.com/joinchat/1798635846C05440867fe
آجرک الله یا بقیة الله در مقابل چشم اینهمه به ادعا مسلمان به زنان مسلمان تجاوز می‌شود و بعد مے ڪشند شان زن باردار را شڪم می‌درند 🔶 موجوداتے رذل تر و پست تر از خوڪ‌هاے ڪثیف و درندگان وحشے به خواهران مسلمانِ گشنه، تشنه و زخمے ما تجاوز ڪردند و بعد آن ها را به شڪل فجیعے به شهادت رساندند در حالے ڪه بعضے از آن‌ ها باردار بودند. شرافت اسلامے ڪجا رفته؟ انسانیت چه شده؟ اینگونه است لشڪر
⬅️ وقتی از هدفمند بودن و پشت‌پرده‌های ترویج فساد در ایران اسلامی حرف می‌زنیم، نه توهّم داریم و نه بدون سند حرف می‌زنیم 👈 به این تصویر با نگاه کودکانه و ساده و سرسری نگاه نکنید! 💡 بسیار هوشمندانه در حال عادی‌سازی گناه و قباحت بی‌حجابی و بی‌دینی هستند و حتی از جوراب بچه‌ها هم برای این هدف شوم و پلید، نمی‌گذرند 📌به کانال بپیوندید👇 🆔https://eitaa.com/joinchat/1798635846C05440867fe
امام صادق علیه السلام فرمودند: وقتی خدا خیر کسی را بخواهد فهم عمیق دین به او می‌دهد.
درس هایی از آیات قرآن برای زندگی موفق در " جزء ۱۴ قرآن کریم " 📌به کانال بپیوندید👇 🆔https://eitaa.com/joinchat/1798635846C05440867fe
به فرزندان خود نماز، روزه و در حد توان نفرت از اسرائیل را بیاموزید... 🇵🇸 📌به کانال بپیوندید👇 🆔https://eitaa.com/joinchat/1798635846C05440867fe
فانوس
💞☘بِسْمـِ اللّهِ القاصِمـ الجَبّارین☘💞 🇮🇷رمــــــــان شهدایی و #امنیتی 🇮🇶 #تنــها_میان‌_داعش 💣قسم
💞☘بِسْمـِ اللّهِ القاصِمـ الجَبّارین☘💞 🇮🇷رمــــــــان شهدایی و 🇮🇶 💣قسمت پیش از هر حرفی سراغ یوسف را گرفت. هنوز نفسش به درستی بالا نیامده، دلش بیتاب طفلش بود و همین ڪه یوسف را در آغوش ڪشید، دیدم از گوشه چشمانش باران میبارد و زیر لب به فدای یوسف میرود. عمو همه را گوشه آشپزخانه جمع ڪرد تا از شیشه و پنجره و موج انفجار دور باشیم، اما آتش‌بازی تازه شروع شده بود ڪه رگبار گلوله هم به صدای خمپاره‌ها اضافه شد و تنمان را بیشتر میلرزاند. در این دو هفته محاصره، هر از گاهی صدای انفجاری را میشنیدیم، اما امشب قیامت شده بود ڪه بی‌وقفه تمام شهر را میڪوبیدند. بعد از یک روز روزه‌داری آن‌هم با سحری مختصری ڪه حلیه خورده بود، شیرش خشڪ شده و با همان اندڪ آبی ڪه مانده بود برای یوسف شیرخشک درست ڪردم. همین امروز زن عمو با آخرین ذخیره‌های آرد، نان پخته و افطار و سحریمان نان و شیره توت بود ڪه عمو مدام با یک لقمه نان بازی میڪرد تا سهم ما دخترها بیشتر شود. زن عمو هم ناخوشی ناشی از وحشت را بهانه ڪرد تا چیزی نخورَد و سهم نانش را برای حلیه گذاشت. اما گلوی من پیش عباس بود ڪه نمیدانستم آبی برای افطار دارد یا امشب هم با لب خشڪ سپری میڪند. اصالا با این باران آتشی ڪه از سمت داعشی‌ها بر سر شهر میپاشید، در خاڪریزها چه خبر بود و میترسیدم امشب با خون گلویش روزه را افطار ڪند! از شارژ موبایلم چیزی نمانده و به خدا التماس میڪردم تا خاموش نشده حیدر تماس بگیرد تا این‌همه وحشت را با عشقم قسمت ڪنم و قسمت نبود ڪه پس از چند لحظه گوشی خاموش شد. آخرین گوشی خانه، گوشی من بود ڪه این چند روز در مصرف باتری قناعت ڪرده بودم بلڪه فرصت هم‌صحبتی‌ام با حیدر بیشتر شود ڪه آن هم تمام شد و خانه در تاریڪی محض فرو رفت. حالا دیگر نه از عباس خبری داشتیم و نه از حیدر ڪه ما زنها هر یڪ گوشه‌ای ڪِز ڪرده و بیصدا گریه میڪردیم. در تاریڪی خانه‌ای ڪه از خاڪ پر شده بود، تعداد راڪت‌ھا و خمپاره‌هایی ڪه شهر را میلرزاند از دستمان رفته و نمیدانستیم انفجار بعدی در ڪوچه است یا روی سر ما! عمو با صدای بلند سوره‌های ڪوتاه قرآن را میخواند، زن عمو با هر انفجار صاحب الزمان﴿عج﴾ را صدا میزد و به جای نغمه مناجات سحر، با همین موج انفجار و ڪوالڪ گلوله، نیت روزه ماه مبارڪ رمضان ڪردیم. آفتاب ڪه بالا آمد تازه دیدیم خانه و حیاط زیر و رو شده است؛ پرده‌های زیبای خانه پاره شده و همه فرش از خرده‌های شیشه پوشیده شده بود. چند شاخه از درختان توت شڪسته، کف حیاط از تڪه‌های آجر و شیشه و شاخه پُر شده و همچنان ستون‌های دود از شهر بالا میرفت. تا ظهر هر لحظه هوا گرمتر میشد و تنور جنگ داغتر و ما نه وسیله‌ای برای خنڪ ڪردن داشتیم و نه پناهی از حملات داعش. آتش داعشی‌ها طوری روی شهر بود ڪه حلیه از دیدار عباس ناامید شد و من از وصال حیدر! میدانستم سدمدافعان شڪسته و داعش به شهر هجوم آورده است، اما نمیدانستم..... ادامه دارد.... 💣نویسنده؛ فاطمه ولی نژاد ☘ 📌به کانال بپیوندید👇 🆔https://eitaa.com/joinchat/1798635846C05440867fe
سلام امام زمانم..❤️ اینك دلم از آمدنت سرشار است بہ دستِ کوچه دیدار است آنگونہ تو را در انتظارم ڪہ اگر این چشم بخوابد، آن یکی بیدار است اَللّهُمَّ عَجِّلْ لِوَلَیَّکَ الْفَـرَج 🌼 📌به کانال بپیوندید👇 🆔https://eitaa.com/joinchat/1798635846C05440867fe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلاهبرداری از طریق ارسال پیام آلوده حاوی لینک های آلوده به بدافزار: کلاهبرداری از طریق ارسال پیام جعلی حاوی لینک های آلوده با موضوعاتی مانند: ثبت نام سبدکمک معیشتی،ثبت نام کالابرگ الکترونیک،اینترنت رایگان و ... مهم‌ترین عناوینی هستند که توسط مجرمان سایبری برای کلاهبرداری از شهروندان استفاده می شود. ✅هر گونه پیام دریافتی در این زمینه از شماره های شخصی و یا شبکه های اجتماعی قطعا از سوی مجرمین ارسال شده و با هدف کلاهبرداری و خالی کردن حساب های بانکی است.بنابراین شهروندان به این پیام ها توجه نکرده و از باز کردن هر گونه لینک و یا نصب برنامه های اندرویدی با این عنوان خودداری کنند. چند نمونه از لینک های جعلی پخش شده در بین کاربران به شرح ذیل است : mymieshati.com kalabrg.org getkalabarge.org و ... در صورت دریافت اینگونه پیام ها بدون کلیک کردن بر روی لینکی،اقدام به پاک کردن پیام مربوطه نمایید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بلاها و مشکلات و حوادث زمینه ساز بروز استعدادهای انسانند در خانه و جامعه‌ای که افراد فرصت بروز استعداد نداشته باشند نفاق پرورش می‌یابد 📌به کانال بپیوندید👇 🆔https://eitaa.com/joinchat/1798635846C05440867fe