سلام
فانتزیم اینه برم خواستگاری، بعد بیام از همون خواستگاری سریال خاطرات خواستگاری درست کنم برا کانال خاطرات سمی خواستگاری 😂😂
سلام خانم شجاعی یکی از فانتزیام اینه که دهه ی اول محرم خونه مون روضه باشه😍 ازون روضه های بی ریا که با فامیل و همسایه شروع میشه و کم کم بزرگتر میشه هرشب شامم بدیم حتی شده یه شام ساده ولی آبرومند 😁🥰
کل سال پولامونو پس انداز کنیم برای محرم و روضه های امام حسین میدونم که کلی ام برکت میاد تو زندگیمون ان شاءالله (دیدم که میگم😌)
البته میدونم این فانتزی نیست و تبدیل به واقعیت میشه😌😍
#دختر_خجالتی
ارسالی ی روح ازدواجی :
ببینشون آخه چقدر عاشقن💞
فانتزی من🥹
توروخدا زودتر بیا از اینا برام بگیری🥺
کانال فانتزی رد دادگان ازدواجی
🤒🤒🤒🤒🤒🤒🤒🤒
@fantezirohah
سلام خانم شجاعی من خیلی فانتزی باز نیستم
اما گفتم شاید یه روزی ازدواج کردیم دیگه نشه بعدش این فانتزیمو بفرستم الان بفرستم
فانتزیم اینه
خانمم طلبه حوزه مشکات باشه
باباش حاجی بازاری باشه
خانواده خیلی پرجمعیتی باشن (یعنی هر چی بیشتر بهتر)
اصالتا شیرازی باشن (یا ترکیب شیراز و مشهدم خوبه )
خونشون سمت میدون شهدا توی خیابون عظیم زادگان باشه.
#پسر_حاجی_نشدیم
سلام خانم شجاعی عزیز🌱
برای کانال فانتزی ها مینویسم
وقتی داشتم فانتزی دوستان رو میخوندم اکثرا فانتزیشون این بود همسرشون سپاهی یا سید باشه
باید بگم که برادر من هم نظامیه هم از خانواده ی سادات هستیم
متأسفانه برادرم طلاق گرفته و دیگه اون آدم شوخ و شیطون سابق نیس
انقدر گرفته و غمگین شده که با دیدنش غصهمون میگیره
چرا؟؟
چون دختر خانومی که بعدها شد عروس ما فانتزیش این بود که شوهرش سید و سپاهی باشه( بدون اینکه خودش توانایی زندگی با یه فرد نظامی رو داشته باشه )
بماند که برادر من همهچی تموم بود و هست از اخلاق و تحصیلات و خانواده گرفته تا چهره و تیپ و قیافه
و یه کیس فوقالعاده برای هر دختری محسوب میشه
وقتی ما رفتیم خواستگاری(دختر خانم و خانوادش خوب بودن و از همه نظر با ما کفویت زیادی داشتن)، دختر خانم که دید داداش من تمام فانتزیهاش رو داره جواب مثبت داد🙂
تو دوران عقد بودن که ایشون کمکم ساز مخالفت و ناسازگاری زد و برادر من رو تحت فشار روانی قرار داد
چون یه دختر عزیز دردونه بود که تو پر قو بزرگ شده و سختی نکشیده😊
ایشون نمیتونست با سختی های شغل برادر من ، نبودن ها ، مأموریت ها و دوری هاش کنار بیاد
در واقع نمی تونست با فانتزیش کنار بیاد🙂💔🚶🏻♀
بعد از مدتی طلاق گرفتن
اون دختر خانم با پسرخالش که وضع مالی خیلی خوبی داشت ازدواج کرد هرچند پسرخالش از لحاظ اعتقادی اصلا باهاش کفویت نداره🙂
ولی داداش من هنوز نتونسته با این موضوع کنار بیاد💔🚶🏻♀
این فانتزیِ بدونِ آگاهیِ این دختر خانم علاوه بر صدمهای که به برادر من وارد کرد
باعث شد مادرم بیماری قلبی پیدا کنن انقدر که تو اون دوران اذیت شدن و الانم غصه میخورن
الانم هرجا برای یکی دیگه از برادرام میریم خواستگاری ، به خاطر طلاق برادر بزرگتر رد میکنند هرچند مشکل از برادر ما نبوده🙂
حالا اینکه این طلاق برای ازدواج من هم در آینده مشکل ایجاد میکنه به کنار🚶🏻♀
توروخدا فانتزی نداشته باشید که نتونید باهاش کنار بیاید و بزنید زندگی خودتون و یه خانواده رو نابود کنید🙂
#همشیرهیسید🚶🏻♀
سلام خانم شجاعی
فانتزی منم اینه که همسرآیندم از خادمین هیئت ثارالله شهرمون باشن ترجیحا حافظ قرآن و اهل کتابخوانی و بسیجی فعال خونواده شون هم مثل خودشون 😅
راستش خیلی از فانتزیای دیگم پودر شدن ولی اینا رو هنوز دارم😁
#دهه_هشتادی
خانم شجاعی چرا همه فانتزیاشون مذهبیه
من با اینکه ی دختر مذهبیم فانتزیم اینه که با همسرم فیفا بازی کنیم یا اینکه بریم کارتینگ باهم مسابقه بذاریم😅😎
آخ آخ اینو تازه یادم اومد.
اون سال ها حال و هوای جنگ سوریه و شهدای مدافع حرم بود .
فانتزی من این بود که همسر شهید باشم!!
ینی شوهرم بعد ازدواج شهید بشه.
بعد ازدواج پر رو پرو به همسرم میگفتم بسه دیگه ۳ماه زندگی کردیم تو قصد نداری بری جنگ؟😁پس کی شهید میشی😁😁
همسرمم پر رو تر از من و حاضر جواب:
میگفت مهم اینه ادم در طول زندگیش شهیدانه زندگی کنه ساده زیست باشه(و اشاره به فانتزی خودش که: عروسی نگیریم و تو مسجد ولیمه بدیم من با چادر سفید برم خونه بخت)
خلاصه اوایل ازدواج جنگ فانتزی هاست.
فانتزی اولم اینه که همسرم حضرت زهرایی باشه😌
فانتزی دومم هم اینه که تا پایان ۲۲ سالگی من و نیمه گمشده همو پیدا کنیم(که میشه تا ۶ ماهه دیگه)
فانتزی سوم هم عقد در حرم امام رضا(زمانی باشه که فصل گل نرگس باشه 😁)
#دخترِزهرایی