eitaa logo
کانال رسمی محمدحسین ملکیان
697 دنبال‌کننده
48 عکس
45 ویدیو
0 فایل
شاعر و نویسنده
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگر آب خوردی بگو یا حسین و اگر آب دیدی بگو یاابالفضل محمدحسین ملکیان @farazmalekianpoet
اپیزود (ع) - قسمت پایانی "من همون بچه ی تو هیئتتم غصه ی کربلات پیرم کرد سر و گوشم زیاد می جنبید سرِ رو نیزه سر به زیرم کرد عمریه ریش سفید هیئتتم رو سیاهم، نشد خضاب کنم راهتو دیدم و نتونستم مث تو راهو انتخاب کنم آی مردم حسین تنها شد من بدون حسین می میرم" . . . ناگهان پیرمرد می افتد میکروفون را به دست می گیرم: "کاسه ای آب دست من بدهید! تشنه ام! با مشقت آمده ام! فرصت روضه خواندن من نیست! از میان روایت آمده ام" هق هق جمعیت بلند شده همه در چشمهام زل زده اند مثل اینکه به جای من آنها از میان روایت آمده اند! "کاسه ای آب دست من بدهید! به خدا روضه نیست مقصودم! اگر این کاسه زود پر شده بود در رکاب امامتان بودم" □ پی راه خروج می گردم ولی انگار در محاصره ام مستمع دور من نشسته و من نقطه ای در میان دایره ام پیرمردی گلاب می پاشد می کشم دست روی صورت خود عطر، عطر گلاب، اما رنگ... وایِ من دست هام خونی شد! محمدحسین ملکیان @farazmalekianpoet
اپیزود پنجم (ص) تیغه ی آفتاب در چشمم بوی سیبِ گلاب می آید چشم شیعه به دود حساس است دارد از چشمم آب می آید همه ی سایه ها به خط شده اند بوی زنجیر می دهد دستم لگد محکمی به من فهماند یکی از سایه ها خودم هستم لحظه ای بعد، از لب گودال کاروانی به راه می ا ف ت د هر که از صحنه عکس بردارد عکس هایش سیاه می افتد محمدحسین ملکیان @farazmalekianpoet
آن لحظه که حرف ماندن و رفتن شد هنگامه ی دل کندن جان از تن شد در اصل چراغ خیمه خاموش نشد تکلیف جماعت دو دل روشن شد! محمدحسین ملکیان @farazmalekianpoet
یاران حسین، با خطر می مانند امثال حبیب، بیشتر می مانند امروز اگر چراغ خاموش شود از مدعیان چند نفر می مانند؟! محمدحسین ملکیان @farazmalekianpoet
قبل از همه او در این حرم روضه گرفت چشمش افتاد بر علم، روضه گرفت کم کردن نور خیمه آن شب یعنی در ماتم خود حسین هم روضه گرفت محمدحسین ملکیان @farazmalekianpoet
خاک، سردی با خودش می آورد، اما چرا خاک تو آتش به جان شیعیان انداخته؟! محمدحسین ملکیان @farazmalekianpoet
اعلام برنامه همدان @farazmalekianpoet
بیماری او علت گرمای تنش نیست دلتنگ نبرد است ، توان در بدنش نیست می سوزد از این داغ که یک مرد نمانده ست مانده ست ، ولی قدرت برخاستنش نیست می سوزد از این رو که تن مانده به گودال از اهل کسا است ولی پیرهنش نیست! می سوزد از این درد که با هموطنانش هر گوشه ی دنیا برود در وطنش نیست ای وای اگر دم بزند ، لب بگشاید حتی دم شمشیر جواب سخنش نیست بیرون زده از خیمه و دلتنگ نبرد است لبهاش چه خشک است، (بر و رو)ش چه زرد است بیرون زده از خیمه چه نوری، چه امامی بیرون زده در روز، عجب ماه تمامی می آید و در راه قیاماً و قعودا گامی به زمین خورده و برخاسته گامی می آید و پیشانی او صبح ، چه صبحی می آید و پیش نظرش شام ... چه شامی شمشیر به دست آمده لبیک بگوید بی آنکه بگوید پدر از جنگ ، کلامی او تشنه ی سیب است ، چه سیبی ، چه نصیبی این بوی حبیب است ، چه عطری ، چه مشامی یک مرد به جا مانده ، چه آغاز غریبی یک مرد به جا مانده ، عجب حسن ختامی دل ها همه هستند اسیرش ، چه اسیری شاهان همه هستند فقیرش ، چه امیری با تشنه لبان دم زدن از آب، عذاب است شرمنده ام از رویت اگر قافیه آب است شرمنده ام از روی تو تنها نه فقط من از شرم تو بر صورت خورشید، نقاب است زینب سر بالین تو با گریه نشسته تر کردن پیشانی بیمار، ثواب است در خیمه برای عطشت نیست جوابی از خیمه که بیرون بروی تیر جواب است درد تو به تشریح، مضامین مقاتل آه تو به تفسیر، خودش چند کتاب است چشمان تو بسته ست، عجب روضه ی بازی! با تربت گودال که سرگرم نمازی ای هر سخنت هر عملت آیه ی قرآن ای کوثر جاری شده در سوره ی انسان ای لرزش اندام تو هنگام عبادت یعنی که قوی آمده ای بر سر پیمان هر سجده ی تو یک شب یلدای خلایق هر ذکر تو یک سنگ به پیشانی شیطان در گودی و بر نیزه و در طشت چه دیدی ؟ ای موی تو هر سال در این ماه پریشان ؟ برپشت شتر ، در غل و زنجیر چه دیدی ؟ ای بی سر و سامان شده ی سر به گریبان ؟ در قصر چه کردند ؟ چه دیدی ؟ چه شنیدی ؟ ای روضه ی سر بسته در این مصرع عریان ! افتاده ای از پشت شتر از غم سرها؟ با نیزه رسیده ست به این شهر ، خبرها محمدحسین ملکیان @farazmalekianpoet
اعلام برنامه: یکشنبه ۲۲ مردادماه قم ۸ شب @farazmalekianpoet
26.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حب الحسین با صدای صابر خراسانی شاعر: محمدحسین ملکیان @farazmalekianpoet
فلک امشب نشان داده ست روی دیگر خود را که پس می گیرد از خلق جهان، پیغمبر خود را محمد آخرین برگ نبوت بود از این دفتر خدا می بندد از این لحظه دیگر دفتر خود را فلک می ریزد امشب بر سر خود خاک عالم را ملک بر اشک چشمش می کشد بال و پر خود را یکی اناالیه راجعون روی لبش جاری ست یکی با گریه می گیرد سر زانو سر خود را تمام عمر رو به قبله بود و حال می خواهد بچرخاند به سمت قبله، حتی بستر خود را بزرگان گرد او هستند و می چرخد سرش سمتی که تنها و به تنهایی ببیند حیدر خود را علی ماند و فلانی با فلانی رفت، پیغمبر به دوش این و آن نگذاشت حتی پیکر خود را محمدحسین ملکیان @farazmalekianpoet
همینکه حرف مادر می شود یاد تو می افتم تو بی مانندی! این را از زبان مادرم گفتم یکی‌ مادر شدن را در غم دلبند می‌بیند یکی در زادن و پروردن فرزند می‌بیند یکی در لقمه ای که از دهان خویش می‌گیرد یکی در اینکه طفلش تب کند صدبار می‌میرد یکی در چین پیشانی و گیسوی سفید خود یکی...اصلا چه فرقی می کند، هرکس به دید خود من اما مادری را در تو دیدم، در مقام تو سزاوار است روز مادری باشد به نام تو مقامت را خدا قبل از محمد خوب سنجیده به دنیا مادری مانند تو مادر نزاییده که دیده مادری یک مادر از خود ارث بگذارد؟ بشارت می دهد کوثر، خدیجه دختری دارد تو در دل مادری چون فاطمه پرورده ای، آری تو بر هفتاد نسلِ بعد، حق مادری داری بزرگی،‌مادری، مادربزرگ عالم پیری فقط از ما که نه، از کل عالم دست می‌گیری برای چارده معصوم،‌ جا در کنج دل داری تو در قلب رسول الله حق آب و گل داری مگر ساده ست؟ تو قلب محمد را وطن کردی یکی بودید با هم که عبایش را کفن کردی زنی مانند تو دیگر نخواهد دید این هستی گواهی می دهد تاریخ، ام المومنین هستی محمدحسین ملکیان @farazmalekianpoet
34.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پُل محمدحسین ملکیان تقدیم به شهدای سربلند اصفهان @farazmalekianpoet
سرم بلندی جولان، دلم فلسطین است غریب در وطنم، آه... درد من این است غذای کودک من ترکش است و خمپاره برای مردم من مرگ مثل تمرین است عروس و داماد این جا حنا نمی بندند دلی به داغ عزیزی همیشه خونین است ولی زمان تولد به گوش ما خواندند که مرگ سرخ به از زندگی ننگین است هزاربار سر از تن جدا شرف دارد به آن سری که به تن مانده است و پایین است چه سنگ ها که زدیم و کسی دری نگشود دریغ! بعضی ها خواب شان چه سنگین است شهادت است دعامان، به چشم ما موشک نه پیک مرگ، که انگار مرغ آمین است بزن که آن چه به پاخاست آه مظلوم است بزن که آن چه زدی زخم نیست، تسکین است بزن که تلخ تر از قبل می شود کامت بزن که آخر این شاهنامه شیرین است گرفتنی ست همین آه اگر خداست خدا لوای ظلم می افتد اگر که دین دین است محمدحسین ملکیان @farazmalekianpoet
32.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
انسان قرن چارده تنهاست انسان قرن بیست و یک تنهاست... @farazmalekianpoet
کودکان سرزمین تو غرق بازی اند دکمه های دسته را فشار می دهند بنگ بنگ! کودکان سرزمین من دسته دسته کشته می شوند بی درنگ کودکان سرزمین من "خون" جلوی چشم هایشان را گرفته است کودکان سرزمین تو آبرنگ! سرزمین تو سرزمین قهر و آشتی ست سرزمین من سرزمین جنگ! گیسوان تو شرابی است چشم های تو درست مثل آسمان سرزمین تان آبی است چشم های من... بگذریم زیر نور انفجار آسمان سرزمین من شبانه روز آفتابی است سرزمین تو دوردورهاست تا هزار هم که بشمریم نمی رسیم تا هزار! سرزمین من ولی کجاست؟ زیر آوارها... همین کنار! کودکان سرزمین تو با صدای لای لای خواب شان عمیق می شود کودکان سرزمین من با صدای سوت انفجار موشکی که خورد روی سقف مان صدا نداشت باشد اصلاً این عروسکم از اولش دست و پا نداشت بُهت مادرم اشک های خواهرم تکه های پیکر برادرم جای تیر مستقیم در سرم یک دلار هم برای دوربین ها نداشت عکس های تو بر خلاف عکس های من در تمام روزنامه ها، مجله ها چاپ شد لحظه ای که من داشتم قتل عام می شدم لحظه ای که تو داشتی می‌گریستی! از نگاه سازمان بی ملل تو شبیه من نیستی! کودکان سرزمین تو در جواب این سوال که: "بزرگتر شدی چه شغلی انتخاب می کنی؟" دکتر و معلم و مهندس و پلیس می شوند رییس می شوند مدیر مرکز خرید می شوند کودکان سرزمین من شهید می شوند محمدحسین ملکیان @farazmalekianpoet
🖤محفل شعر مقتدر مظلوم به مناسبت : 🏴 🇵🇸 ایام فاطمیه و هشتم آذرماه روز جهانی همبستگی با مردم مظلوم فلسطین 🇮🇷 باحضور شاعران برجسته کشوری آقایان: با سخنرانی: پیشکسوت عرصه جهاد و مقاومت 🗓 چهارشنبه ۸ آذر ۱۴۰۲ ساعت ۱۳ 🏢 چهارباغ بالا- ساختمان شماره ۲ مخابرات اصفهان- سالن اجتماعات برهان 🔻حضور برای عموم آزاد است.🔻 🔸ویژه برادران و خواهران 🔸 🔹 مخابرات منطقه اصفهان