این سلبریتی هایی که دارند نفت روی این آتش می ریزند، پریدن از یک جوی آب را توی فیلم هاشان به بدلکار می سپارند. این ها همین که مملکت وارد جنگ مسلحانه داخلی شد تف روی شناسنامه ی ایرانی شان می اندازند و از تابعیت اروپایی شان استفاده می کنند و می روند از دل اروپا با استوری گذاشتن و هشتگ زدن همراهی تان می کنند. روی این ها حساب باز نکنید. این ها هیچ وقت فرزندان خودشان را با شما در شعار دادن خیابانی همراه نمی کنند. این جماعت نان را داغ داغ از تنور می خورند.
مردانگی و شجاعت نه به فحش دادن است نه به آتش زدن سطل زباله. نه به باتوم زدن است و نه به شلیک به معترض. مردانگی و شجاعت به ایستادن پای پرچم ایران است آن روز که شغال ها زوزه کشان پای شان به این خاک باز می شود. آن روز که یک عده شلوارهایشان را خیس می کنند و یک عده سوراخ موراخ های خانه شان را برای اولین بار کشف می کنند. آن روز که یک عده فرار رو به جلو می کنند و می گویند کار خودشان است و یک عده مثل همیشه بی نام و بی ادعا پرپر می شوند. آن روز که پر سر و صداهای امروزی خفه خون می گیرند!
کانال رسمی محمدحسین ملکیان
این سلبریتی هایی که دارند نفت روی این آتش می ریزند، پریدن از یک جوی آب را توی فیلم هاشان به بدلکار م
فقط کسی حاضر است میهن اش را به آتش بکشد که جای دیگری هم برای زندگی داشته باشد!
@farazmalekianpoet
کسانی که مدام دست به ماشه ی گوشی اند و با پست و استوری های کم هزینه، مردم را به جان هم می اندازند و داغدار می کنند و شعار زنده باد ایران سر می دهند شاید دروغگو نباشند اما آنان که تحت تاثیر قرار می گیرند قطعاً نادانند.
@farazmalekianpoet
وحدت
به نظرم وحدت، فراتر از هر کلیدی ست. وحدت ، شاه کلید برون رفت مملکت از آشوب ها و اتفاقات گذشته، حال حاضر، و به احتمال زیاد، آینده است. وحدتی که در آن، حقوق همه حفظ شود و صدای همه شنیده شود. وحدتی که همه خودشان را از نظام بدانند. وحدتی که در عمل، اکثریت جامعه را تحت پوشش مواهب خود قرار دهد. همین الان هم غلط می کند کسی فکر تعرض به جمهوری اسلامی ایران را داشته باشد، اما آن موقع می شود نورعلی نور. جمهوری اسلامی ایران، نه در محاصره ی بدخواهانش، بلکه بیش از پیش در حصار شکست ناپذیر و خالی از تفرقه ی امن جان پناهانش قرار خواهد گرفت.
ماجرای مولوی عبدالحمید یک تیغ است با دو لبه ی بُرنده. از طرفی باید مراقب یکی از معروف ترین و مستعمل ترین تیرهای در تاریکی دشمنان این مرز و بوم بود. یعنی تفرقه بین شیعه و سنی که الان هم حسابی بسترش آماده شده است.
از طرفی، هم ناآرامی ها در زاهدان بهانه ی خوبی جفت و جور کرده، هم صحبت های چند نوبت اخیر عبدالحمید، بهانه دست بعضی دوست داران و علاقمندان اهلبیت و همچنین دوستداران نظام داده تا این بار برخلاف موارد پیشین، محکم تر و بی پرده تر در مقابل او جبهه گیری کنند.
باید مراقب بود. شیعیان و اهل سنت در این سرزمین نباید با هم مشکلی داشته باشند کمااینکه به جز در برخی موارد که رد پای شیطنت های وهابیون مشهود بوده، این رابطه حسنه بوده است. نمونه ی بارزش هشت سال دفاع مقدس که شیعه و سنی در کنار هم از این سرزمین دفاع کردند. نمونه ی بارزترش در سطح بین الملل، جنگ با داعش و وحدتی که حاج قاسم بین شیعه و سنی ایجاد کرد و این بزرگترین و قوی ترین و موثرترین و کم هزینه ترین سلاح نبرد با داعش بود.
از جانب دیگر هم دوستان به هوش باشند اما نگران نباشند. روزی هم عده ای گمان می کردند با خاموش شدن خورشید نبوت، می توان حکومت و خلافت و امامت و همه چیز را یکجا مصادره کرد. اما نمی دانستند آن خورشید، برای غروب خویش هم اندیشیده است و چنان آسمانِ شب را با دوازده ستاره روشن می کند که شب پره ها را مجال خودنمایی نمی ماند. به بی خبر بگویید رکب خورده است. این غروب نیست، کسوف است!
خورشید بار دیگر به روشنایی قبل در آسمان رخ می نمایاند و تاریکی می رود و روسیاهی به زغال می ماند!
ان شاالله
بگو اگر دلواپس امتید، امت با وحدت زنده است. و اگر دلوابست ولایتید، ولایت نوری ست که در سینه ی نااهلان نمی گنجد!
اگر به مشترکات پایبندید، صهیونیسم بزرگترین دشمن مشترک جهان اسلام است. بزرگترین اشتراک، کعبه ی آمال است. کعبه ای بزرگتر از کعبه ی چهارگوشی که به لطف کج روی های شما امروز اطرافش پر شده از نشانه های شیطانی صهیونیسم. از کلیددارش تا ابراج البیتش!
به که خدمت می کنید؟
از دست دو تا پای فلج خسته شديم
از راه دراز و بار کج خسته شديم
در عشق، هزاردسته گي افتاده ست
عجل لولیک الفرج! خسته شديم!
محمدحسین ملکیان
@farazmalekianpoet
کسی که معترضِ منتقد است الزاماً دست نشانده و فریب خورده و برانداز نیست، همان طور که کسی که مدافع نظام است الزاماً جیره خوار و متعصبِ تندرو و بی شرف نیست!
بدون پاککردن این پیش فرض های اتحادشکن، و بدون ذهن تمیز نمی توان گفتگو کرد. مگر این که به گفتگو و اصلاح اعتقادی نباشد! آن وقت نتیجه اش همین آشفتگی هاست.
این ها برای براندازی، از سیاستمدار تا سلبریتی، از دولت ها تا گروهک ها، از مخالفان حجاب، از دانشجویان تا بچه دبستانی ها، از اسراییل تا اروپا، از موفرفری تا کچل، خلاصه دست به دامان همه ی این ها شدند. بنازم جمهوری اسلامی را که از همان اول ایدئولوژی اش را با شعارهای نه شرقی، نه غربی و استقلال و آزادی ارائه داد و همه ی این ها که شما الان روی دوستی برای قدرت شان حساب کرده اید را قابل برای دشمنی دانست. شما مسئله تان هویت ایرانی و تمدن ایرانی نیست. وگرنه ماست تان در کاسه ی عربستان سعودی و اینترنشنال مایه نمی کرد. شما حتی دشمنجمهوری اسلامی هم نیستید. شما با خودتان دشمنید. از خودتان بدتان می آید. خدا لعنت کند کسانی را که انقدر در گوش تان و گوش مان خواندند ایران هیچ ندارد و ایران هیچ است که از خودمان بدمان بیاید. چون می دانیم ما هم به اندازه ی خودمان در پسرفت ها مقصریم اما خب، فعلاً سیبل مهم تری هست! یک سیبل به مساحت ایران و با هشتاد و پنج میلیون امتیاز!
آری ما از خودمان بدمان می آید و به کشتن خود برخاسته ایم.
جالب نیست؟
میگویند آمریکا حکومت پهلوی را ساقط کرد و جمهوری اسلامی را روی کار آورد. می گویند جمهوری اسلامی دست نشانده ی انگلیس است. بعد از آن طرف، به پای آمریکا افتاده اند و از حمایت رسانه های لندن نشین کمک میگیرند تا جمهوری اسلامی را سرنگون کنند!
جالب نیست؟؟
آن ها که نماز شب می خواندند و با وضو به تظاهرات می آمدند و شعارهای شان اسلامی، انسانی، مذهبی، و ملی گرایانه بود انقلاب شان این نتیجه را داد که امروز می بینیم. که اگرچه خار چشم مستکبران شد و تیغ در گلوی مزدوران، و اگرچه از خیلی جهات پیشرفت کرد، اما ضعف هایش هم کمرشکن شده است. هم برای خود نظام هم مردم.
حال
این ها که شعارهای شان پر از فحش های ناموسی ست و داعشی وار بسیجی را لخت می کنند و با چسب صنعتی به زمین می چسبانند و عمامه می پرانند و در سلف دانشگاه را می شکنند قرار است چه انقلابی را رقم بزنند؟ انقلاب فرهنگی با فحش ناموسی؟ انقلاب در مناسبات خارجی با خودتحقیری؟ انقلاب در آزادی اندیشه با فحش ناموسی دادن به مهدی ترابی ها و مهران رجبی ها؟ انقلاب آزادی حجاب با کتک زدن و تمسخر محجبه ها؟ انقلاب اقتصادی با مختل کردن کاسبی بازاری ها؟ انقلاب سیاسی با مخرج مشترک پیدا کردن با دشمنان ایران و ایرانی؟ این دیگر چه انقلاب عجیبی ست؟!
هموطن نقشه ی ایرانو ببین
تا برات بگم کجاییم الان
سرمون تو ابرای گیلانه
پاهامون تو آب گرم عمان
توو تموم شهرای این نقشه
دلمون مثل یه پازل، پخشه
می دونی معلم ما چی می گفت؟
: دلو بخششم کنی، یک بخشه
دلی که می لرزه کرمانشاهه
دلی که می سوزه خوزستانه
اینو یادت باشه پاره ی تنم
اینا پاره ی تن ایرانه
دو برادر تو دل این نقشه ست
سیستان جفت بلوچستانه
این دیار ساده که می بینی
زادگاه رستم دستانه
ترک،لر،فارس،عرب،کرد،بلوچ
همه ی اینا واسه ما یکی ان
زبون مشترک ما عشقه
قارداش و برار و کاکا یکی ان
هر یه شهری که توی این نقشه ست
یه خیابون توو دل تهرانه
میون دلای ما مرزی نیست
مرز دلتنگی ما مهرانه
مث قالیچه ی کرمونی باش
قیمتی تر شو اگه پا خوردی
ارگ بم باش، مث مرد بمیر
اگه با یه زلزله جا خوردی
یه سی و سه پل بساز با عشقت
اگه بینتون جدایی افتاد
باز کن پنجره ی شیرازو
تا بوی بهارنارنج بیاد
جمله ی "یاشاسین آذربایجان"
یا شعار " هر بژی کوردستان"
تو لغتنامه ی ایرانی ها
همشون یه معنی میدن: ایران
هموطن! هرجای ایران رفتی
دیدی غم توی دلت می ذارن
برو مشهد، همه ی این شهرا
یه حسینیه توو مشهد دارن
محمدحسین ملکیان
@farazmalekianpoet