به او میگویم: چرا حجابت را درست نمیکنی؟ میگوید:
دلم میخواد!
میگویم: چرا پوشش مناسبی انتخاب نمیکنی؟ میگوید:
دلم نمیخواد!
میگویم: چرا این مسیر را در زندگی انتخاب کردهای؟ میگوید:
دوست دارم!
میگویم: چه چیزی رفتار اجتماعیِ افراد را محدود میکند؟ میگوید: قانون! میگویم: قانون را چه چیزی تعیین میکند؟ میگوید:
خواست اکثریت!
یادم به این آیهی شریفه افتاد که میفرماید:
«أَفَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ؛ آیا آنکس که خدایش را خواست و هوای خود قرار داد، دیدهای؟! جاثية : 23»
https://eitaa.com/farbehi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خیلی وقتها نمیتوانی دقیقا بگویی در جامعهی اسلامی چهچیزی هست که در جامعهی غرب نیست ولی برخی پدیدههای دینی؛ مانند سفر اربعین، میتوانند دقیقا آنرا بگویند؛
جریان حسینبنعلی حقایقی به تو میفهماند که هیچ چیز دیگری نمیتواند بفهماند.
https://eitaa.com/farbehi
من دوست دارم بگم: الان نصف شبه!
آزادی عقیده، نزد برخیافراد به معنای باورِ به هر گزارهای است که دلت میخواهد! مثلا اگر دوست داری، میتوانی مسیحیت را بپذیری و اگر کسی از تو پرسید:
آیا واقعا فکر میکنی حضرت مسیح آخرین پیامبر خداست و پیامبر دیگری پس از او نیامده؟!
میتوانی اینگونه پاسخ دهی:
من دوست داشتم مسیحی شوم! کاری ندارم که پیامبری پس از او آمده و دینش را تکمیل کرده یا نکرده! و کاری ندارم مسیحیتی که الان وجود دارد سخنانش را از حضرت مسیح گرفته و یا از او نگرفته! و کاری ندارم که کتاب انجیل را واقعا خدا به عیسی وحی کرده یا اینکه توسط حواریان نوشته شده! من کاری به اینها ندارم؛ من دوست دارم مسیحی باشم!
مَثَل چنین شخصی مثل کسیاست که ساعت ده صبح؛ که خورشید کاملا به صورتش میتابد ژست روشنفکری به خود بگیرد و بگوید:
به نظر من الان ساعت 3 نصف شب است!
ووقتی به او بگویند: یعنی تو واقعا فکر میکنی الان ساعت 3 نصف شبه! بگوید: به هر حال انسان آزاد است هر عقیدهای که خواست انتخاب کند!
دربارهی چنین شخصی باید گفت: «و اَضَلَّهُ اللهُ علی علمٍ، و خدا چنین شخصی را با اینکه علم به حقیقت داشت گمراه کرد!»
«أَ فَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ وَ أَضَلَّهُ اللَّهُ عَلى عِلْمٍ؛ جاثیه/23»
https://eitaa.com/farbehi
رحلت پیامبر رحمت و امام رئوف را به همهی مسلمانان تسلیت عرض میکنم؛
بنده بارها دربارهی آموزههایی که در خطبهی فدک؛ توسط حضرت زهرا سلامالله علیها بیان شده، تلویحا و تصریحا سخن گفتهام، باز هم تأکید میکنم؛
خطبهی فدک، متنی تحلیلی و قابل تبدیل به نظریات علمی، با همان مؤلفههای مقبول نزد اندیشمندان دارد، از اینرو میتواند یکی از محوریترین متنها برای گفتگو و هماندیشیها باشد؛ بخشی از این خطبه، دربارهی نقشهای تمدنی پیامبر اسلام است، امیدوارم تمدنپژوهان، دربارهی محتوای این خطبه تأمل، و ما را نیز از یافتههای خود بهرهمند کنند.
ستایش کوروش و سخنان او
کوروش، اگر یکتاپرست و عادل هم نباشد، در صورتی که سخنان حکیمانهای از او نقل شدهباشد، سخنان حکیمانهاش را میپذیریم، اگرچه سخنانش را در سطح مکتب اسلام؛ که به اعتقاد ما کاملترین مکتباست، نمیدانیم.
اما دربارهی ستایش خود کوروش و شخصیت او، باید به این نکته توجه نمود که ما کوروش یکتاپرستِ عادل را میستاییم ولی کوروشی که در مقابل ادیان آسمانی بوده؛ یعنی یا چندگانهپرست، و یا نسبت به مردم، ظالم بوده را ناپسند میشماریم.
https://eitaa.com/farbehi
ما آریائی هستیم عرب نمیپرستیم!
شکی نیست که ما نباید عربپرست باشیم، خود عربها نباید عربپرست باشند، ایرانیپرست هم نباید باشیم، کوروشپرست هم نباید باشیم؛ آنچه برای ما قابل پرستش است، تنها و تنها حق است، حقپرستی ارزشمندترین گوهر انسان است و هر چه در مقابل حقپرستی باشد، ارزش پرستش ندارد چه، خواستپرستی باشد و چه، پرسش آباء و اجداد و چه پرستش بزرگانِ تاریخی یک جامعه.
سرآغاز حکمت، ملازم بودن با حق است.
ایمانکسبکردن، همانا ملازم با حق بودن است.
اگر میخواهید انسانهای متعصبی باشید، نسبت به نصرت حق و دستگیری از نیازمندان متعصب باشید.
این سه جمله، سه حکمت از حکمتهای امیرمؤمنان علی علیهالسلاماند.
https://eitaa.com/farbehi
زندهکردن نام و یاد کوروش
قرآن، لقمان را با حکمتش و ذوالقرنین را با عدالتگستریاش زنده کرد، دربارهی کوروش هم باید دید کدام جلوه از جلوههای حق در او آشکار شده، همان را زنده، و کوروش را هم با همان جلوهگری زنده کنیم؛
اینکه کوروش اولین پادشاهی بود که سلطنت پارس را بنا نهاد و یا در 29 اکتبر 539 قبل از میلاد(مصادف با 7 آبان) وارد پایتخت شد و یا یهودیان را نجات داد، هیچکدام جلوههایی از حق و حقیقت نیست.
https://eitaa.com/farbehi
کوروشستیزی؛ آری یا خیر!
کسانی که با جریان کوروش مخالفاند بر چند نکته تأکید دارند؛
(1) کوروش همان ذوالقرنین نیست، زیرا ذوالقرنین یکتاپرست بوده، اما منابع تاریخی، کوروش را به عنوان یکتاپرست معرفی نمیکنند؛ بلکه همچنانکه در استوانهی کوروش آمده، او خود را فرستادهی مردوک خدای بابلیان میدانست.
(2) منشور کوروش، نکات خاصی در بر ندارد؛ بخشی از آن به جهت شکستگی استوانهی کوروش، نامفهوم، و بخشی دیگر دربارهی مردوک خدای بابلیان، و نیز معبدها، و بخشی دربارهی سرِ تسلیم فروبردن افراد در مقابل کوروش، و بخشی از آن دربارهی رفتارهای خوب کوروش است که بسیاری از پادشاهان، ادعا دارند اینچنین بودهاند؛ عدالتگستر، راستگو، امنیتآور؛ اما نکات حکیمانهای که نشاندهندهی حکمت کوروش باشد، در آن دیده نمیشود، بهخلاف شخصیتهایی همچون ارسطو که نظامهای فکری گستردهای به جامعهی بشری ارائه کردهاند.
(3) شاعران بزرگی همچون سعدی، حافظ و مولوی که برخی از آنان به داستانِ شاهان و سلاطین پرداختهاند، و یا فردوسی که شاهنامه نوشته، دربارهی شاهان بزرگ ایران؛ چه پیش از کوروش و چه پس از کوروش، سخنها گفتهاند اما دربارهی کوروش سخنی نگفتهاند؛ این نشان میدهد کوروش، درخششی که عدهای در عصر حاضر ادعا کردهاند، ندارد.
(4) یاد کردن از کوروش و ستایش او؛ بهخودی خود عیبی ندارد، اما تبدیل آن به نماد پادشاهی، برای زندهنگهداشتن حکومتهای شاهنشاهی در ایران، نوعی استفاده ابزاری از داستان کوروش و فریب دادن جامعه است.
(5) اگرچه در منشور کوروش میتوان سخنانی دربارهی ارزشهای انسانی از قبیل عدالت، صداقت و امنیت یافت اما بدون شک، آن سخنان، ظرفیت ندارد تا تبدیل به کوروشپرستی شود، زیرا محوریت دادن به آن توصیهها، نوعی ارتجاع به شمار میآید؛ امروزه سخنانی بسیار متعالیتر توسط ادیان آسمانی و فلسفههای بشری ارائه شده که میتواند محور زندگی انسانی در عصر حاضر باشد؛ سخنان کوروش صرفا میتواند بخشی از تاریخ ایرانزمین به شمار میآید.
(6) اسلام، غیر از پیامبران الهی، انسانهایی که در یکی از جلوههای حق و حقیقت درخشش داشتهاند را ستوده و آنها را تا ابد زنده نگهداشته، کوروش نیز از این قاعده مستثنی نیست او نیز به هر اندازه که دارای جلوههای حق و حقیقت باشد، قابل ستایش است اما ترجیح او بر اسلام و یا مبارزهکردن با فرهنگ اسلام به اسم اصالتدادن به ایرانیت و به اسم مبارزه با عربیت، تبدیلکردن کوروش به ابزاری برای دینستیزیاست؛ کوروش؛ بنابه نقل برخی منابع تاریخی، انسان دینستیزی نبوده، بلکه فرستادهی خدای بابلیان و یا یهوه بوده، اما در عصر حاضر عدهای او را وسیلهای برای دینستیزی قرار دادهاند.
(7) برخی از کوروشستایان، زندهکردن کوروش را نمادی برای زندهکردن آباء، اجداد و یا بزرگان این سرزمین؛ به صرف اینکه پدران و یا بزرگان این سرزمین بودهاند، قرار دادهاند، در صورتی که زندهکردن پدران و بزرگان، و غفلت از تأکید بر ارزشهای آنها، گونهای از بتپرستی است؛ ما باید بر این باور تأکید کنیم که کوروش، به همان اندازه که یکتاپرست و عدالتپیشه بوده قابل ستایش است.
(8) گاه ستایش کوروش، با نجات و بازگشت یهودیان به اورشلیم همراه میشود و زمینهای برای مشروعیت بخشیدن به تشکیل اسرائیل بزرگ میگردد؛ و عدهای از افراد، کوروش را با همین عناوین زنده میکنند در حالیکه زندهکردن کوروش با این عناوین، ترویج تفکر صهیونیستی و کمک به ظالمانی است که عدهای از مسلمانان را از سرزمینهای خود بیرون راندهاند.
(9) با اینکه کوروشِ کبیر، فرستادهی یهوه خدای آسمان بوده و اجرای ارادهی یهوه، فرمانی بوده که خدا به کوروش داده، اماعدهای از افراد آنرا وسیلهای برای سکولاریزهکردن حاکمیت قرار میدهند.
(10) برخی از سخنانی که به کوروش نسبت میدهند فاقد سند است لذا در نشریات و فضاهای مجازی نیز بدون سند ذکر میشود، برخی از ترجمهها نیز سخنان سکولاریزه شدهای به نام ترجمهی استوانهی کوروش هستند که برای تقویت جریان سکولار بیان میشوند در صورتی که نه انتساب آن سخنان و رفتارها به کوروش سند دارد و نه برخی از ترجمهها معتبر است(ویکیپدیا ذیل واژهی منشور کوروش).
اینها سخنانی است که در کلام مخالفان کوروش دیده میشود؛ برخی از مخالفان، کاملا تاریخی سخن گفتهاند( ویکیپدیا، ذیل واژهی کوروش و منشور کوروش) و برخی دیگر سیاسی و گاه انگیزهای؛ آنچه بنده به عنوان کوروشستیزی؛ در مقام گفتگوها، دیدهام بیان همین سؤالات و اشکالات بودهاست.
https://eitaa.com/farbehi
چند نکته دربارهی لعن؛
(۱) اصل لعن کردن؛ همانند رحمتفرستادن، یکی از فرهنگهای قرآنی است ما باید مراقب باشیم این آموزهی دینی، در فراز و نشیب رفتارهای صواب و خطا، از دست نرود؛
این فرهنگ را همانند سایر آموزههای قرآنی، باید تبیین و ترویج کرد.
(۲) هر کس نسبت به لعن کردنِ کسانی که خدا آنها را لعن کرده، احساس گناه و بدبودن کند، در واقع خودش را مستحق لعن الهی کرده، مانند ابلیس که خودش را؛ به جهت مخالفت با آنچه خدا آنرا امر فرموده بود، مستحق لعن کرد؛ اینکه کسی بگوید؛ لعن یعنی چه؟! چرا لعن؟! و امثال این تعابیر، برخوردی مخالف با قرآن کرده،
برخی از افراد؛ با بهکاربردن اینتعابیر، خود را مستحق لعن الهی میکنند؛ این یک واقعیت است.
(۳) برخی از کسانی که مورد لعن اهل بیت علیهمالسلام قرار گرفتند، کسانی بودند که در لعن کردنِ دشمنان اهل بیت، ضوابط و آداب را مراعات نمیکردند؛
مراقب باشیم با رفتارهای غلطمان مستحق لعن اهل بیت علیهمالسلام نشویم.
(۴) نشر حقیقت باید در یک «مکانیسم مصونیتبخش» باشد؛ مصونیت خودِ حقیقت و اهل آن، و حتی مصونیت مخاطب، از انحراف و عناد؛ ما در فرهنگ شیعه، به این مکانیسم، تقیه گوییم؛
تقیه، عقلائیترین شیوهی نشر حقایق، در فضای اختلاف ظرفیتها و روحیات است.
(۵) مراعاتنکردن چارچوبهای تقیه، گاه منجر به قتل اهلبیت و شکستهشدن آنها در جامعه میشود، برخی از رفتارها، گاه چنان زشت و آسیبزاست، که در حکم قتل عمدیِ امامان معصوم ع، بهشمار میآید.
(۶) لعن دشمنان اهلبیت علیهمالسلام، از جمله آداب دینی ماست، این سنتِ ضروری را باید با حفظ شرایط آن زنده نگه داریم؛ انتقال این خردهفرهنگ به فرزندان و نیز تقویت آن در بین افرادِ با ایمان، وظیفهای همگانی است.
(۷) لعنکردن، ایجاد مقاومت منفی در مقابل نمادهای کفر و بدیاست، از اینرو عاملی مهم برای مصونیت فرهنگ دینی از تحریفات و انحرافات است؛ ما وقتی نمادی از نمادهای باطل را لعن میکنیم، در درون خود مقاومتی در مقابل پذیرش شخصیتِ او، و مؤلفههای فرهنگی او درست میکنیم، همچنانکه وقتی به شخصیتی متعالی، سلام میدهیم، خود را از نظر فضای روانی، آمادهی پذیرش آن شخصیت و مؤلفههای فرهنگیِ او میکنیم.
فرهنگ لعن و سلام، یکی از متعالیترین فرهنگهای تشیع است؛ این دو هنجار دینی را از آسیبها حفظ کنیم.
https://eitaa.com/farbehi
این خاطره را جناب آقای دکتر فرامرز رفیعپور منتشر کردهاند؛
{طلاب نیازمند و ساختمان های مجلل}
در یک سخنرانی که در 1/4/1387 در یکی از این سالن های جدید در قم داشتم، وقتی به دکوراسیون سالن و دیوار تزئین شده با "ام دی اف" نگاه کردم فهمیدم که این هم اقلا متری 60 هزار تومان (برای آن زمان) هزینه برداشته است و همانجا تذکر انتقاد آمیز خود را دادم.
بعد از سخنرانی که طبق معمول طلاب و فضلای با هوش و علاقمند مایل به بحث بیشتری هستند، تعداد زیادی از آنها با دلی پر میگفتند که شما نگاه کنید یک طلبه پول کرایه خونه اش را ندارد بهد، اونوفت اینها اینجوری پول بیرون میریزند." من به قدری از این اسرافکاریها، آنهم در حوزه ها (!) به اسم اسلام ناراحت شدم که دیگر میل به رفتن به آن نقاط را از دست دادم. در گذشته وقتی به این محافل دعوت میشدم، در یک اطاق و ساختمان سنتی بر روی فرش مینشستیم و حرف میزدیم. بعدا نیز در کتابخانه هایی که با میز و صندلی های ساده تزئین شده بودند، بحث های علمی میکردیم. حتی یادم می آید که یک روز خدمت آیت الله استادی رسیدم ایشان بعنوان رئیس حوزه، پشت یک میز فلزی کوچک در گوشه ای از یک اتاق چند نفره (و البته شلوغ) با من صحبت کردند. اما حالا این دکوراسوین گران این سنگهای گرانیت گران، میز و صندلیهای گران که عموما در همه جا به یک شکل هستند و قاعدتا می بایست از مراکز تولیدی خاصی باشند که پیوندهای آنها با مراکز صرف هزینه جای بررسی دارد. این چه ضرورتی دارد؟ عجیب است که برخی روحانیون مسئول در چنین مؤسساتی با این ظواهر، احساس منزلت بیشتری میکنند. این تاثیر عناصر ظاهری توسعه بر روی محافل سنتی بسیار جالب و مهم است و حد اقل آنچه که برای افراد معمولی قابل مشاهده است آن است که بر تکلف رفتاری موجود و فاصله عمودی بیشتر با دیگران بسیار می افزاید. اینجا ممکن است این آقایان بگویند "یعنی ما باید همیشه بر روی زمین بنشینیم و یا با شتر اینور و آنور برویم؟" نه قربان، اما میشد شرایط ساده تری را انتخاب کنید تا مردم و زیردستان شما از شما متنفر نشوند. اگر شما برخی از دستنویس هایی که طلاب به من داده اند را میخواندید، میفهمیدید که این هزینه های منزلتی فئودال در حوزه ها نیز نهال های تنفر میکارد و مطمئنا کسانی نیز از بین فضلای دردمند که این مطالب را میخوانند، خواهند گفت "آقا از نهال دیگر گذشته...". نهال ها به درخت ... تبدیل شده اند. این تاثیر عنصر فرهنگی فئودال است که نه فقط جامعه تجدد زده و توسعه زده را فرا گرفته، بلکه مانند سرطان به جان محافل سنتی ما نیز افتاده است.
دریغ است ایران که ویران شود ص 367
https://eitaa.com/rafipoor
تولد پیامبر، تولد یک تمدن
از منابع شیعه و سنی نقل شده که شب میلاد پیامبر اسلام صلیالله علیه و آله، ایوان کسری(ایوان خسرو) لرزید و چهارده کنگره از آن ویران شد، همچنین آتشکدهی فارس؛ که هزارسال خاموش نشده بود خاموش، و دریاچهی ساوه نیز که پس از درود به خسرو، به او درود فرستادهشده، خشک شد؛
بدون شک، این اتفاقات به خودیخود، اصالت ندارد، آنچه اصالت دارد این است که شب تولد پیامبر اسلام، تمدنِ شرکآلود و نیز نظام پادشاهی در ایران، متزلزل شد؛ طاق خسرو فروریخت و آتشکدهی هزارساله، خاموش، و دریاچهی مقدس، خشک شد و پیامبر به دنیا آمد؛ تمدنی که پیامبر با خود آورد حاکمیت تمدنهای باطل را فرو ریخت و بر همهی تمدنها هیمنهیافت.
هیمنهی تمدن اسلام بر همهی تمدنها، اصلیترین پیام تولد آنحضرت بود؛
ما تولد پیامبر اسلام را تولد یک تمدن میدانیم که همهی تمدنها را در مینوردد و حیات انسانی را در افق تمدنیاش، نمایان میکند.
https://eitaa.com/farbehi
حلکردن مشکل بنزین کار راحتی است؛
اگر مسؤولان و کارگزاران نظام اسلامی؛ وضع معیشتان در سطح عموم مردم بشود، مشکل بنزین و سایر مایحتاج مردم، حل و یا قابل تحمل میشود ولی رساندن معیشت مسؤولانِ نظام، به سطح عموم مردم، کار راحتی نیست.
https://eitaa.com/farbehi
فلسفه جنگ و جهاد در نظام آفرینش.doc
176.1K
برای دوستانِ شرکتکننده در کلاس تفسیر موضوعی(خلاصهی مباحث)
بیتدبیری در بین مسؤولان نظام، رفتاری عادی؛
آنچه در این چند روز فضای کشور را ملتهب کرد، تصمیماتی بود که دور از تدبیر به نظر میرسید، اما سخن من دربارهی بیتدبیری در این جریان و به طور کلی در عملکرد مسؤولان نظام نیست، سخن من دربارهی عادیشدن بیتدبیریها و خطاهاست؛ قیمت بنزین سه برابر میشود، کشور به هم میریزد، عدهای در این بین کشته میشوند و میلیاردها تومن به مردم و کشور خسارت وارد میشود؛
و مسؤولان نظام همچنان در جایگاه خود نشستهاند!
https://eitaa.com/farbehi
از عرش برین تا منع تصویر
از جمله رفتارهای ناصحیحی که در مواجهه با خطاهای مسؤولان نظام دیده میشود این است که تا وقتی در رأس نشستهاند، از مصونیت برخوردارند اما بهمحض اینکه دورهی ریاستشان تمام شد، پخش تصویرشان هم با محدودیت مواجه میشود؛ ای کاش بخشی از این برخوردهای مجازاتی، در همان دورهی ریاستشان اتفاق میافتاد و از سوی دیگر در دوران فرشنشینیاش نیز بهرههای بیشتری از آنان برده میشد.
همین الان تا زنده است او را محاسبه و مجازات کنید؛ این بهتر از آن است که به مردهاش لگد بزنید.
https://eitaa.com/farbehi
منتهیکردن همهی ناکارآمدیها، به نهادهای دینی و انقلابی؛
روز اولی که بنزین گران شد، کلیپی از سخنرانی سالِ گذشتهی رهبری که در مذمت مصرف بیرویهی بنزین فرمودهبودند، در برخی کانالها، دست به دست چرخید،
من در این پیام میخواهم بگویم؛ طیفی رسانهای، تلاش میکنند تمام ناکارآمدیهای نظام را به بیت رهبری، قشر متدین جامعه و نهادهای انقلابی منتهی کنند؛ تا قضاوتها را دستکاری و جهتدار کنند تا به طور ناخودآگاه در ذهن مخاطبان، این باور را بیاندازند که همهی مشکلات کشور، بهخاطر دینیبودن حاکمیت است و تنها راه نجات این مملکت، سکولاریزه کردن حاکمیت است؛ نمیخواهم بگویم، قشر متدین جامعه و نهادهای انقلابی، در به وجود آمدن مشکلات، سهمی ندارند بلکه میخواهم بگویم؛ اینکه همهی مشکلات و ناکارآمدیها به طیف متدین جامعه باز گردد نشان از مهندسیشدن خبرها و تحلیلها دارد و اینکه همیشه در داستانها، نقش انسان فریبکارِ دروغگو را یک ایرانیِ مسلمان و نقش انسان خیرخواهی که مدام در فکر راحتی مردم است را یک خارجی غیرمتدین و بالخصوص یک یهودی بازی کند، نشان از خروج رسانه از رسانندهبودن دارد؛
به هر حال مراقب مدیریتِ ذهنیتها و قضاوتها، توسط رسانهها باشیم.
https://eitaa.com/farbehi
یکی از نمایندههای مجلس میگوید؛ «من با افزایش قیمت بنزین مخالف بودم، به دو دلیل؛
یکی اینکه؛ حاکمان، خودشان ساده نمیخورند، حتی اون روزی که این مساله در کمسیون تلفیق مطرح شد، مجلس چهار نوع غذا برای نمایندگان آماده کردهبود!
دیگر اینکه؛ ما عرضُهی نظارت نداریم!»
باید سخن این نماینده، تبدیل به مطالبهی عمومی شود.
https://eitaa.com/farbehi
چند نکته دربارهی مسألهی بنزین و اغتشاشات اخیر
1) تفاوت سطح زندگیِ مسؤولان نظام، با سطح زندگی مردم، و عدم نظارت بر عملکردها، دو عامل از اصلیترین عوامل نارضایتی مردماست و تا این دو مشکل حل نشود، کشور مهیای التهاب و آشوبها و دشمن نیز مترصد فرصتاست.
2) «انقلاب اسلامی» در سال 57 به پیروزی رسید و «نظام اسلامی» شکل گرفت، امروز نوبتِ تشکیل «دولت اسلامی» است؛ رصد کردن اشکالات کارگزاران، برای اصلاح رفتارشان، و نیز نظارت بر آنها، و برخورد جدی با آنها، از مهمترین زمینههای تشکیل دولت اسلامی است، اصلاح دولت اسلامی، طلیعهی تحقق «جامعهی اسلامی» و در نهایت «تمدن اسلامی» است؛ برای رسیدن به تمدن اسلامی، باید کارگزارانِ نظام اسلامی، اصلاح، و عالمان، ناظر بر عملکرد آنها شوند.
3) برخی تصور میکنند، چند روزی سر و صدایی به راه افتاد، سپس خاموش شد و زندگی به حالت عادی باز گشت! این تصور صحیح نیست، گاه اصلیترین سرمایهی اجتماعیِ یک حاکمیت، که همانا اعتماد ملی است چنان لطمه میبیند، که با کمتر چیزی جبران میشود؛ اصلیترین مسیری که دشمنان جمهوری اسلامی، برای براندازی در پیش گرفتهاند، از بین بردن اعتماد ملی، نسبت به حاکمیت اسلامی است؛ از اینرو، باید با مسؤولانِ بیتدبیر، که این سرمایهی ملی را از بین میبرند به شدت برخورد کرد.
4) رسانههای دشمن، از روی دشمنی، خبرها را رسانهای میکنند، لذا به طور طبیعی با همین پیشفرض باید به آن رسانهها گوش فرا داد، زیرا حضور «عنصر دشمنی»، در گزینش و گزارش خبرها، تأثیری ماهوی و اساسی دارد.
5) برخی از افرادِ جامعه، رسانهی دشمن شدهاند؛ یعنی از سوئی اتفاقات را رصد میکنند تا صحنههای مناسب را برای دشمن ارسال کنند و از سوی دیگر اتفاقات را از روی دشمنی گزارش میدهند؛ و از سوی دیگر هر جا فریادشان را به نفع دشمنان ببینند، فریادشان را بلند میکنند، از اینرو به جهات مختلفی، رسانهی دشمن شدهاند.
6) رسانهی ملیِ ما، رسانهای اسیر است، اسیر عدهای که به مبانی نظام اسلامی باور ندارند و در عین حال، در حاکمیت دارای قدرتاند، آنها اجازه نمیدهند رسانهی ملی، با همهی توانمندیهایش، در مقابل دشمنان رسانهای فعالیت کند؛ رسانهی دشمن، مدام مبانی اجتماعی اسلام(اسلامِ اجتماعی) و حاکمیت دینی را تخریب کرده و افرادِ تأثیرگذار را مرتب رصد میکند و مدام شبههافکنی میکند اما رسانهی ملی، متناسب با این حجم از فعالیت رسانهای دشمن، تلاش نمیکند.
7) هر بار که مردم نسبت به چیزی اعتراض دارند، اعتراض آنها به انحراف کشیده میشود، و اصل مسأله، پاک میشود، مسؤولان نظام، راهی بیابند تا مردم بتوانند در فضایی سالم، اعتراضاتشان را برسانند، همچنانکه باید راهکارهایی برای نظارت مردم، بر عملکرد مسؤولان یافت تا مردم بتوانند بدون هیچ ترس و دلهرهای، فریادشان را علیه مسؤولان خطاکار و گاه بیلیاقت بلند کنند، مردمی که به عملکرد کارفرما، شهردار، استاندار و برخی از مسؤولان مملکتی اعتراض دارند، چگونه باید اعتراضشان را برسانند تا کار به تخریب و آتشسوزی کشیده نشود؟
8) اپوزسیون باید توجه کنند که اینجا ایرانِ اسلامی است و شکستهشدن حدود اسلامی، مرز حضور عدهی زیادی از مردم در صحنهی اعتراضات است، از اینرو وقتی رفتارهایی ضد دینی از آنها مشاهده شود دیگر نباید انتظارِ همراهیِ طیف وسیعی از مردم را با خود داشته باشند؛ شکستن شیشهها، آتشزدن مکانها و گاه انسانها و امثال این کارها، جلوی ادامهی اعتراضات را میگیرد.
9) عدهای از معترضان و ناقدان جمهوری اسلامی، انسانهای شجاع و صادقی هستند؛ صادقانه میگویند: «ما قبول نداریم که قوانین کشور، باید در چارچوب موازین اسلامی باشد»، اما برخی از آنها، انسانهای صادقی نیستند؛ مرتّب به اسلام؛ با همهی جامعیتش ابراز اعتقاد و التزام میکنند، اما مرتّب با هر نوع نماد دینی، که به صحنهی حاکمیت و حتی جامعه کشیده شود، مبارزه میکنند.
10) رفتار مقام معظم رهبری، در چارچوب اصولی مشخص و تعریفشده، است؛ یکی از اصولی که معمولا مورد غفلت قرار میگیرد آن است که ایشان برای کاری که زمینههای اجتماعیاش فراهم نشده، اقدام نمیکنند، از اینرو حضور فعال طیف متدینِ جامعه و عالمان دینی و اعتراضات هدفمند و سالم آنها، میتواند زمینه را برای اقدامات رهبری فراهم کند؛ لذا به شدت موافق پیگیریِ وضعیتی که موجب آشوبهای اخیر شده هستم؛ از گران شدن بنزین گرفته تا بیتدبیری مسؤولان مربوطه، تا هر چیزی که حقوق ملت را ضایع میکند، همهی اینها باید پیگیری و مطالبهگری شود تا زمینه برای اقدامات رهبری فراهم گردد.
امیدوارم نظام اسلامی، از مرحلهی تشکیل دولت اسلامی نیز به سلامت گذشته و جلوههای تمدن اسلامی، بیش از پیش نمایان گردد.
https://eitaa.com/farbehi
مراقب کاندیداهای ناکارآمد باشید
پروژهی «اثبات ناکارآمدی جمهوری اسلامی»، چند سالی است در رأس برنامههای ماهوارهای، و برخی شبکههای مجازی قرار گرفته، این پروژه با روی کار آمدن مسؤولان ناکارآمد و ناتوان، میتواند به موفقیت کامل برسد، در سال 96؛ بنابر پیگیریهایی که میکردم، همهی شبکههای ماهوارهای، بالاتفاق از آقای روحانی حمایت کردند و برخی از آنها هم گفتند که علت پشتیبانی از آقای روحانی آن است که با روی کار آمد او، امید داریم اعتراضات مردمی به ناکارآمدیها بیشتر شود(صحبتهای آقای زم)، در حال حاضر نیز ماهوارهها، به شدت ناکارآمدی دولت روحانی را بر سر نظام میزنند تا بتوانند ذهنیت مردم را با درآمیختن حق و باطل، به آستانهی براندازی برسانند؛ من دربارهی انتخابات پیشرو، نمیخواهم بگویم به جریان انقلابی یا غیرانقلابی رأی بدهید، میخواهم بگویم این بار مراقب پروژهی روی کار آوردن نیروهای ناکارآمد باشید.
لطفا مراقب جهتگیریهایی که ماهوارهها میدهند باشید.
https://eitaa.com/farbehi
انصاف، در بیان ریشهی ناکارآمدیها
برخی از افراد گوششان به شبکههای ماهوارهای است؛ ماهوارهها میگویند:
«به فلانی و فلانی و فلانی رأی ندهید!»؛
آنها هم رأی نمیدهند، میگویند:
«به فلانی رأی بدهید!» آنها هم رأی میدهند.
برخی از این افراد، وقتی ناکارآمدیهایی، که نتیجهی روی کارآمدن افراد مذکور است را میبینند، آن را به نظام نسبت میدهند و گردهی خود را از زیر بار مسؤولیت بیرون میکشند.
صحبتم در این نیست که «گوش به ماهواره بودن»، خوب است یا بد؛ صحبتم در این است که وقتی کسی بر اساس توصیهی ماهوارهها کسی را انتخاب کرد، بر خلاف انصاف است که ناکارآمدیهای او را به نظام نسبت دهد.
https://eitaa.com/farbehi
عملکرد سوء متدینان، عاملی برای دینگریزی
از مهمترین عوامل دینگریزی، عملکرد سوء متدینان است، جامعهی دینی باید مراقب رفتارهای خود باشد تا عاملی برای دینگریزی دیگران نشود، زیرا رفتارهای آنها کاملا دیده میشود و به وسیلهی آنرفتارها، دربارهی دین و مذهبشان قضاوت میشود؛
امیرمؤمنان علی علیهالسلام میفرماید: مردم زیاد میبینند که کسی علمی دارد اما به علمش عمل نمیکند، و همین امر آنها را نسبت به تحصیل علم بیرغبت کرده؛«انما زهَّدَ الناسَ فیطلبِالعلم کثرةُمایَرَون، مِن قلةمَنعَمِلَ بماعَلِمَ»
نکتهی دیگری هم میخواهم بگویم اما این موضوع، آنقدر مهماست که ترجیح میدهم نکتهی دیگرم را در پیام دیگری بنویسم.
https://eitaa.com/farbehi
نقد دین به وسیلهی نقد عملکرد متدینان
از مهمترین ابزارهای دینستیزان، استفادهکردن از رفتارهای ناشایست برخی متدینان است؛ به چند نکته در این زمینه اشاره میکنم؛
1- رصد کردن رفتار متدینان، واقعیتی است که نباید از آن غفلت کرد، زیرا میتوان خطاهای آنرا پررنگ، و به وسیلهی آن، علیه دین تبلیغ نمود؛ این مسأله، هم برای افراد متدین قابل توجه است و هم میتواند در منصفانهشدن قضاوتها نقش داشته باشد.
2- مبالغه کردن، دروغسازی، تصویرپردازیهای فریبنده دربارهی رفتار سوء متدینان، واقعیت دیگری است که نباید از آن غفلت نمود؛ نمیگویم جامعهی دینی را نباید نقد کرد؛ باید نقد و از کشف و رفع اشکالات آن، استقبال نمود اما این واقعیت را نیز نباید فراموش کرد که برخی از افراد و رسانهها، تلاش میکنند با تصویرسازیِ غیرواقعی، و یا نقدِ یک سویه، قضاوت افراد را دربارهی جامعهی دینی و حضور دین در متن جامعه، تحت تأثیر قرار دهند.
3- برخی افرادِ متدین؛ بدون توجه به آن دو نکتهی فوق، مدام رفتارهای جامعهی دینی را تحت عنوان نقد، تخریب و تحقیر میکنند و از سوی دیگر مدام رفتارهای جامعهی غیردینی را به رخ میکشند، این افراد باید به این نکات توجه کنند تا گرفتار نقد و تمجید یک سویه و یا تصویرسازیهای غیرواقعی نشوند.
https://eitaa.com/farbehi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
علما، فضلا و خواص جامعه نباید صرفا منتظر اقدام و موضعگیری رهبری باشند، اقدامِ رهبری در برخی موارد، باعث دوقطبی در جامعه میشود، از اینرو خواص جامعه باید رسالت خود را بههنگام، انجام دهند تا هم دوقطبی پیش نیاید و هم جلوی انحرافات گرفته شود.
یک نکته؛
گاه اقدام و موضعگیریِ بهموقعِ خواص، نه تنها جلوی انحرافات را میگیرد بلکه زمینه را برای اقداماتِ رهبری نیز فراهم میکند.
یک تذکر؛
گاه رفتار برخی از جریانهای انقلابی، بر خلاف منطق رفتار رهبری و یا سیاستهای کلی نظام است؛ این گونه رفتارها را رهبری انجام نمیدهد؛ نهاینکه نمیتواند انجام دهد، میتواند، اما نمیخواهد چنین رفتارهایی در جامعه اتفاق بیافتد، مانند رفتارهایی که منجر به شکستن قوانین کشور و یا منجر به عدم شرکت طیفی از افراد جامعه در مراسمات ملی و یا مذهبی میشود؛ جریان انقلابی باید از اینگونه رفتارها پرهیز کند.
https://eitaa.com/farbehi
احمد فربهی
علما، فضلا و خواص جامعه نباید صرفا منتظر اقدام و موضعگیری رهبری باشند، اقدامِ رهبری در برخی موارد،
در این پیام تغییراتی دادم، لطفا ملاحظه بفرمایید.
https://eitaa.com/farbehi