eitaa logo
پایداری
326 دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
5.8هزار ویدیو
237 فایل
اهداف: ⚪️ نگاهی به رویدادها و ارزشهای انقلاب - پایداری و جبهه مقاومت ▫️حوادث جریان سازِ گذشته، حال و ده های پیش رو 🔴 شناخت دشمن و جریانات مرموز فتنه - تهاجم فرهنگی، سبک زندگی و تغییر بینش جامعه. . . جز کوی تو دل را نَبوَد منزل دیگر، یاالله
مشاهده در ایتا
دانلود
پایداری
🎥 ۱ شهریور ۷۷ - سالگرد شهادت مردی است که پسر سرکرده منافقین (مسعود رجوی) را در عملیات پاکسازی یکی از
33.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 مستند | مرد پولادین 🔻 حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «من آقای لاجوردی را در دوره‌ى مبارزات، به عنوان مرد پولادین مى‌شناختم. در بین دوستان، آن کسى که از کتک خوردن و اقدام کردن و زندان رفتن و آمدن بیرون و دوباره رفتن، خسته نمى‌شد، آقاى لاجوردى بود؛ در دوره‌ى کار و تلاش براى حکومت اسلامى هم الحمدلله ایشان همین‌طور عمل کردند.» ۱۳۷۷/۲/۱۴ ⏳ یکم شهریور ماه مصادف است با سالروز ترور مجاهد فی سبیل الله شهید سید اسدالله لاجوردی، مبارز انقلابی و دادستان پیشین انقلاب اسلامی و رئیس سابق سازمان زندان‌ها که در محل کار خود در بازار تهران و به دست عوامل سازمان تروریستی مجاهدین خلق (منافقین) در سال ۱۳۷۷ به شهادت رسید🌷 ------------------------------------------- 💠 گروه واتساپ https://chat.whatsapp.com/FtTlWgqrJRRAmwkRlYwWvl
حاج قاسم سلیمانی میگفت یک‌ فرمانده زمانی موفق است که از واژه "بیا" استفاده کند، نه "برو"؛ یعنی وقتی دیگران را فرابخواند که خودش در دل معرکه ایستاده باشد، نه بیرون از گود! مردی که چهل سال غبار میدان جنگ از پوتین‌های خاکی‌اش پاک نشد... تصویری دیده نشده از مردان عشق .. حاج قاسم ابومهدی ------------------------------------------- 💠 گروه واتساپ https://chat.whatsapp.com/FtTlWgqrJRRAmwkRlYwWvl
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 معرفی شهید مدافع‌حرم اصغر بامری 🔹شهید در اول شهریور ۱۳۵۸ در دلگان از توابع سیستان و بلوچستان دیده به جهان گشود. او کشاورز بود. یکی از برادرانش جانباز است و برادر دیگرش، «شهید محمد بامری» در جبهه دفاع مقدس به شهادت رسید. 🔹اصغر برادر شهیدش، محمد را که در جنگ تحمیلی آسمانی شده بود، الگوی خود قرار داده بود و اشتیاق زیادی برای مقابله با دشمن و سرکوب‌کردن آنان داشت. همیشه می‌گفت شهید می‌شوم در حالیکه آن زمان ها خبری از سوریه نبود، اما رفت و شهید شد و به آرزوی دیرینه‌اش دست یافت. 🔹از آنجایی که خانواده‌اش یک شهید و یک جانباز تقدیم انقلاب کرده بود، خیلی‌ها مانعِ رفتن وی به سوریه می‌شدند اما او نتوانست از علاقه‌اش دست بکشد. شهید بامری هنگامی که ندای کمک مردم ستم‌دیده‌ سوریه بلند شد، علی‌رغم مخالفت‌های قانونی فرماندهان، با فرار از دیدگان خانواده به تهران و از آنجا به سوریه اعزام شد و سوم آذرماه۱۳۹۴ در حلب سوریه براثر اصابت ترکش خمپاره‌ی کوردلان داعش به شهادت رسید. ------------------------------------------- 💠 گروه واتساپ https://chat.whatsapp.com/FtTlWgqrJRRAmwkRlYwWvl
سیدمحمد حسین راجی: ❌ آیا مخالف انتقاد صریح از هستند؟ 🔷 چندنمونه ازسخنان ایشان: 🔹 نجاشی پیش معاویه رفت.بروید به ! وقتی کسی اینقدر کور است که نمی‌تواند از لابه‌لای احساسات شخصی، درخشندگی راببیند، جزایش همین است که پیش معاویه برود. عقوبتش همین است که متعلّق به معاویه شود ۷۵.۱۱.۱۲ 🔹 اگر امیرالمؤمنین است و آن قاطعیّت و آن حرکت و مانند اینها، باید [هم] کسانی مثل یا عمروعاص یا دیگران از او خشمگین باشند؛ شما هم همین راه را دارید حرکت میکنید؛ لِیَغیظَ بِهِمُ‌ الکُفّار! ۹۶.۶.۶ 🔹 [عمار در صفین به سپاهیان گفت:] این پرچمی که شما در جبهه‌‌‌‌ی مقابل میبینید، این پرچم را من در روز احد و بدر در مقابل رسول خدا دیدم - پرچم بنی امیه - زیر این پرچم، همان کسانی آن روز ایستاده بودند که امروز هم ایستاده‌اند؛ و عمروعاص. ۸۸.۱۰.۱۹
8.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 شیعه، وام‌دار مجاهدت این علامه است!
6.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴متفاوت‌ترین خانم دکتری‌ که تا حالا دیده‌اید! مادر پنج پسر و یک دختر، پزشکی که طبق دستور موکد اسلام،در گوش نوزادان اذان و اقامه می‌گوید و کامشان را با تربت امام حسین(ع) باز می‌کند.... مهریه عروس ها ۱۴ سکه و مهریه دخترش ۵ سکه ! بچه‌ها همه موفق 🤔🤔🤔🤔 خانم دکتر_لباف ------------------------------------------- 💠 گروه واتساپ https://chat.whatsapp.com/FtTlWgqrJRRAmwkRlYwWvl
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چکیدهٔ حکمت ایرانی در شعر حکیم فردوسی ز روز گذر کردن اندیشه کن! پرستیدن دادگر پیشه کن! به نیکی گرای و میازار کس! ره رستگاری همین است و بس دکتر حسین الهی قمشه‌ای ------------------------------------------- 💠 گروه واتساپ https://chat.whatsapp.com/FtTlWgqrJRRAmwkRlYwWvl
پایداری
✖️ حکم اعدامی که #شهید_لاجوردی جلوی آن را گرفت!! 🔺منشور زندانبانی توسط این شهید بزرگوار تدوین شده ا
🌹 شهید لاجوردی یارِ صادق و پولادین انقلاب ♦️شهید «سیداسدالله » یکی از چهره‌های اصیل مبارزه با رژیم بود که مجاهدت‌ها و مبارزاتش را پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز ادامه داد. او با بینش و عمیق دینی‌اش شناختی دقیق از و و داشت و بر همین اساس گروهک مجاهدین خلق (منافقین) و سران قدرت‌طلبش را به خوبی می‌شناخت. ♦️لاجوردی که پس از پیروزی انقلاب اسلامی با حُکم امام خمینی (ره) به عنوان دادستانِ انقلاب تهران منصوب شده بود از یک سو نقشی پُررنگ در هدایت نوجوانان و جوانان فریب خورده از سوی منافقین و برگرداندن بسیاری از آنها به دامان دین و مردم داشت و از سوی دیگر در برخورد قاطع با افراد لجوج و جنایتکار این گروهک و صیانت از امنیت و آرامش ملت محکم و قاطع بود. ♦️در طول سالهای پس از انقلاب منافقین بارها کمر به ترور و قتل اوبستند ولی در هر بار ناکام بودند تا این که در اول شهریور 1377 شهید لاجوردی توسط علی اصغر غضنفرنژاد و علی اکبر اکبری ده بالایی از اعضای گروهک منافقین مورد سوء قصد قرار گرفت و به شهادت رسید. ------------------------------------------- 💠 گروه واتساپ https://chat.whatsapp.com/FtTlWgqrJRRAmwkRlYwWvl
پایداری
🌹 شهید لاجوردی یارِ صادق و پولادین انقلاب ♦️شهید «سیداسدالله #لاجوردی» یکی از چهره‌های اصیل مبارزه
خاطراتی کوچک از شهید بزرگ حاج سید اسدالله لاجوردی بخش اول از همان سال 60 که با نام حاج "سید اسدالله لاجوردی" و قاطعیت و شجاعتش در برابر عملیات وحشیانه تروریست های منافق آشنا شدم، دوست داشتم او را از نزدیک ببینم. همه از او می گفتند که چگونه سد راه جنایتکاران شده و برای منافقین نیز کابوسی شده که خواب راحت از چشم آنان گرفته بود. دست بر قضای روزگار، سال 69 در قوه قضائیه استخدام و در "هیئت مرکزی گزینش" مشغول به کار شدم. بعد از مدتی به گزینش دادستانی مستقر در ساختمانی مقابل زندان اوین منتقل شدم. طی زمان کوتاهی که در آن جا مشغول بودم، گاهی برای انجام امور اداری به ساختمان اداری وسط زندان اوین رفت و آمد می کردم. در همان جا بود که چندین نوبت با چهره مومن و باصفای حاج اسدالله روبه رو شدم. بچه ها راست می گفتند که: "هیچکس نمی تونه در سلام کردن، بر حاج اسدالله پیشی بگیره ..." با بچه ها سر این موضوع قرار گذاشتیم و گفتم که من می توانم. من که او را می شناختم، ولی او اصلا مرا نمی شناخت و حتی نمی دانست در آن ساختمان چه کار دارم. یک ساعتی به اذان ظهر مانده بود که برای وضو گرفتن رفتم طرف دستشویی. ناگهان حاج اسدالله که صورتش از وضو خیس بود، وارد راهرو شد. تا آمدم به خودم بجنبم و سلام کنم، با لبخندی بسیار زیبا، نگاهی انداخت و گفت: - سلام عزیزم، چطوری ... خوبید شما؟ فقط این بار نبود. دفعات بعد هم همین طور شد. بچه ها راست می گفتند. اصلا نمی شد در سلام کردن بر حاج اسدالله پیشی گرفت. تازه، فقط سلام نبود. هر کس که بودی، کارمند، پاسدار، خانواده زندانی، و حتی خود زندانی، همین که مقابل دیدگان حاج اسدالله قرار می گرفتی، اولین کسی که سلام و احوال پرسی می کرد او بود. گفتم زندانی، یکی از نکات جالب حاج اسدالله این بود که با زندانی ها که بیشتر هم منافقین و چپی بودند، آن قدر راحت بود که گاهی با آنها والیبال یا فوتبال بازی می کرد. گاهی نیز به سلول آنها می رفت و غذایش را در جمع آنان می خورد. و البته این کار با مخالفت شدید بچه های حفاظت روبه رو می شد، ولی لاجوردی وقتی به کسی اطمینان می کرد، دیگر کسی نمی توانست به او بگوید این قدر راحت به میان زندانیان نرو، هر چه باشد تو رئیس کل زندانها یا دادستان و ... هستی! در اتاق خودش هم که بود، همان غذایی را می خورد که برای زندانیان می بردند. چند وقتی می شد که حاج اسدالله سیستم جدیدی برای امور اداری زندان اوین راه اندازی کرده بود. دیوارهای طبقه دوم ساختمان را برداشتند و سالن بزرگی ایجاد کردند. چندین میز اداری چیدند و همه مسئولین سازمان زندان ها در پشت آن میزها مستقر شدند. هر کس از پله ها بالا می آمد، درست مقابل رویش میزی می دید که سه نفر پشت آن نشسته بودند. غالبا در اولین برخورد فکر می کردی مثل همه اداره ها میز اطلاعات و راهنمای مراجعین است. چه بسا همین طور هم بود. جلو که می رفتی، مرد مسنی با لبخندی بسیار زیبا سلام و احوال پرسی می کرد و با همین لحن می پرسید: - چیه عزیزم با کدوم قسمت کار داری؟ نامه ات را می گرفت، زیر آن چیزی نوشته و امضا می کرد، بلند می شد و از همان جا مسئول مورد نظر را صدا می زد و می گفت که کارت را راه بیندازد. و اگر شکایتی داشتی، نامه ات را می گرفت، خودش بلند می شد همراهت می آمد تا میز مربوط و دستور می داد که مشکلت را رفع کن. و چه بسا اکثر مراجعه کنندگان که خانواده زندانیان بودند، متوجه نمی شدند آن که این گونه دنبال کارشان است، کسی نیست جز حاج اسدالله لاجوردی رئیس کل سازمان زندان های کشور! و چه زیبا بود وقتی دو سه بار به او مراجعه کردم و خودش بلند شد آمد دنبال کارم تا به نتیجه رساند و آخر سر خندید و گفت: - راضی شدی عزیزم؟ غالب جمعه ها که برای نماز جمعه به دانشگاه تهران می رفتیم، حاج اسدالله را می دیدیم که همراه با پنج شش نفر از بستگانش، داخل پیکان مدل پایین چپیده اند و به نماز می آیند. حاج "محسن رفیق دوست" دوست و همرزم قبل و بعد از انقلاب حاج اسدالله، خاطره زیبایی ازاو نقل می کرد. می گفت: - حاج اسدالله از قبل در بازار یک حجره کشبافی داشت. بعد که از سازمان زندانها رفت کنار، برگشت همان جا و به کارش ادامه داد. با وجودی که توان خرید حداقل یک ماشین پیکان را داشت، ولی همواره با یک دوچرخه 28 قدیمی، وسایل را در ترک آن می بست و از خانه شان می رفت طرف بازار. هر چه به او گفتم: آخه حاجی، منافقین و دشمنان این همه به خون تو تشنه اند و منتظرند تا فرصتی پیدا کنند و عقده شان را سر تو خالی کند. حداقل یه ماشین بخر. با دوچرخه، هم اذیت میشی هم خطرناکه. می خندید و می گفت: - حاج محسن، منو راحت بذارید. همین دوچرخه هم از سرم زیاده. منم که آماده شهادتم مگه چیه.
پایداری
🌹 شهید لاجوردی یارِ صادق و پولادین انقلاب ♦️شهید «سیداسدالله #لاجوردی» یکی از چهره‌های اصیل مبارزه
حاج اسدالله لاجوردی، سرانجام اول شهریور ۱۳۷۷ درمحل کسب خود در بازار تهران و در حالی که هیچ سمت رسمی در نظام نداشت، در اوج مظلومیت و سادگی، توسط دو نفر از تروریست های منافق مورد اصابت گلوله قرار گرفت و به شهادت رسید. حمید داودآبادی ------------------------------------------- 💠 گروه واتساپ https://chat.whatsapp.com/FtTlWgqrJRRAmwkRlYwWvl
هدایت شده از پایداری
حاج اسدالله لاجوردی در حال والیبال با زندانیان منافق در اوین!
پایداری
حاج اسدالله لاجوردی در حال والیبال با زندانیان منافق در اوین!
حاج اسدالله لاجوردی درحال صرف غذا داخل سلول در کنار زندانیان