فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 شهید سلیمانی قهرمان بزرگ مبارزه با استکبار آمریکا بود
🔺فرزند شهید حاج قاسم سلیمانی، در حاشیه مراسم بزرگداشت روز ۱۳ آبان در کنار سفارت سابق آمریکا در ایران:
🔸شهید سلیمانی، قهرمان بزرگ مبارزه با استکبار آمریکا بود و اگر شهید سلیمانی را ناجوانمردانه و مظلومانه ترور میکنند، مسیر ایشان خاموش نمیماند و ما مسیر شهدا و شهید سلیمانی را محکم و قویتر ادامه خواهیم داد.
9.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🚨 ویژه به مناسبت روز دانشآموز
📹 گزارش خبری | قاسم؛ دانش آموز روستایی که مایه افتخار معلمش شد
🔹گزارش خبرگزاری صداوسیما از جناب آقای تشکری معلم اول دبستان شهید حاج قاسم سلیمانی در روستای قنات ملک کرمان
هدایت شده از پایداری
✊او ایستاد پای امام زمان خویش ...
💐 امروز ۱۴ آبان سالروز شهادت مدافع حرم" #موسی_جمشیدیان" گرامی باد.
🔰 مکن تهدیدم از کشتن
که من تشنه زارم به خون خویشتن...
🌷رهبر انقلاب: شهید سلیمانی را تهدید کرده بودند دشمنان که تو را به قتل خواهیم رساند. ایشان به دوستان گفته بود من را به چیزی تهدید میکنند که در کوه و پستی و بلندی دنبال آن هستم.
#شب_جمعه
#به_وقت_حاج_قاسم
#شهیدسردارحاج_قاسم_سلیمانی
#آمریکا #مرگ_بر_آمریکا
هدایت شده از دفاع مقدس
چقدر ارزش دارد
اسیر چهره پاک تو شدن
در میانِ اسارتهای دنیایی ...
خوش سیما ترین شهید تخریبچی نوجوان
و شهادت غریبانه در بیمارستان الرشید ...
عبدالعظیم .....
در یکی از روزهای زیبای اردیبهشتماه سال ۱۳۴۹ در شهر نقنه از توابع شهرستان بروجن در استان چهارمحال بختیاری به دنیا آمد ...
فقط ۱۲ سال سن داشت. دانشآموز اول راهنمایی بود که با شروع جنگ تحمیلی سنگر مدرسه را ترک کرد و علیرغم مخالفت اطرافیان و مسئولان به خاطر سن کمی که داشت خود را به جبهههای حق علیه باطل رساند.
در اولین حضورش در جبهه وارد گردان تخریب شد و با تلاش و خدمات زیاد مورد توجه فرماندهان قرار گرفت. در همان مرحله اول از ناحیه دست مجروح شد و در بیمارستانی در تهران بستری شد. بعد از بهبود نسبی با وجود مخالفت خانواده و مسئولین بسیج برای آخرینبار عازم جبهههای غرب کشور شد .
در عملیات والفجر ۴ درحالیکه پیشاپیش رزمندگان مشغول بازگشایی محور عملیاتی و خنثی کردن مینها بود ، به شدت مجروح شد و به اسارت نیروهای عراقی درآمد. به خاطر مجروحیت او را در بیمارستان الرشید عراق بستری کردند ، اما با توجه بهشدت جراحات وارده و از طرفی شکنجه های بعثیون عراقی ؛ هفتم آذرماه ۱۳۶۲ در همان بیمارستان غریبانه به شهادت رسید . پیکر عبدالعظیم را در همان مکان دفن می کنند تا اینکه بعد از بیست سال پیکرش را به ایران انتقال و طی مراسم باشکوهی در گلزار شهدا زادگاهش به خاک می سپارند .
#تخریب_چی
#شهید_دانشآموز
#شهید_عبدالعظیم_خلیلزاده
#یاد_کنید_شهدا_را_باصلوات🌺
🌷 @DefaeMoqaddas 🕊🕊
✅ کانال: #دفاع_مقدس
هدایت شده از دفاع مقدس
کمپوتی که به لب و دهان بچه ها نرسید!!
پس از فتح خرمشهر چند نفری که باقیمانده گردان بودیم بسمت مقر خود باز گشتیم. نزدیک چادرهایمان که شدیم، احساس غربتی به ما دست داد. از350 نفر فقط ما چند نفر مانده بودیم بقیه گردان در محاصره، لت و پار شده بودند. حالت شوک به ما دست داده بود. هر کس که وارد چادرش میشد، بغضش میترکید و مثل ابر بهار گریه میکرد. جای بچهها خالی بود. آنها دیگر در بین ما نبودند. مظلومیت، بیکسی، تنهایی، داغ از دست دادن همرزمانمان، ما را از پا درآورده بود. مخصوصاً باباغلامی که مسؤول تدارکاتمان بود. او آدم سن و سال داری بود که وظیفه پشتیبانی را به عهده داشت. در قبل از عملیات، گاهی وقتها بچههای رزمنده (که در سنین 18-17 سال بودند) از او کمپوتی میخواستند. چون تدارکات کم بود، از دادن آن به آنها خوددادری میورزید و میگفت: فقط شب عملیات!
شب عملیات آمد و یکی یکی به افراد یک قوطی کمپوت داد. اما چون میدانستیم جنگ سختی در پیش داریم، باید هر چه میتوانستیم مهمات با خود میبردیم. به جای کمپوت، دو سه تا نارنجک برداشتیم و کمپوتها را توی چادرها گذاشتیم و رفتیم. باباغلامی حالا میدید چادرها خالی از بچههاست و گوشه کنار چادرها قوطی کمپوت افتاده. شروع کرد به گریه کردن. خودش را میزد. مثل پدرهای پسر از دست داده، زار میزد. زبان گرفته بود: "مهدی جان، حمیدم، دورت بگردم بابا. کجایی اسماعیلم. برایت کمپوت آوردم. بمیرم من که شما را اذیت کردم. رضا جان. آقا هادی. بابا بیایید! محمدم، کمپوت نمیخواهی؟! خدایا کجان بچههایم.خدایا گلهایم همه پر پر شدند.هنگامه ای بر پا بود که دلها را ریش میکرد💦
هدایت شده از دفاع مقدس
👈کانال "دفاع مقدس" @DefaeMoqaddas
🔸ایتا: http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
🔹تلگرام: https://t.me/Defa_Moqaddas
💠 نگاهی به رویدادهای هشت سال جنگ تحمیلی