🔴تیری که به قلب المپیک ضد فرهنگ، ضد خانواده، ضد اخلاق و ضد دین پرتاب شد...
➕همه دنیا دیدند که نمایش افتتاحیه و اختتامیه المپیک پر بود از نمادهای شیطان پرستی و همجنسبازی!
در این المپیک شیطانی باید هم کسی که نام سرور آزادگان رو بالا میبره مورد غضب قرار بگیره
عزتت مستدام آقا #صادق_بیت_سیاح
@farhangevarzesh👈
9.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 آرزوی شهید مالک رحمتی به واقعیت پیوست
🔹️حضور شهید مالک رحمتی در اردوی تیم ملی والیبال نشسته کشور ۲اردیبهشت ۱۴۰۳
@farhangevarzesh👈
یک روز انشاءالله نوبت بررسی عادلانه به این چیزها خواهد رسید.
مراسم استقبال از کاروان ورزشکاران پارالمپیک برای ایران.
سهشنبه ساعت ۱۳:۰۰ فرودگاه بین المللی امام خمینی ره
بزرگوارانی که وسیله نقلیه ندارند، جهت هماهنگی حضور در مراسم به شماره تلفن ۰۹۳۳۷۱۵۱۵۹۷ اطلاع دهند.
ساعت تجمع و حرکت ۱۰:۰۰ صبح
محل تجمع: سازمان بسیج دانشجویی
(خیابان طالقانی)
@farhangevarzesh👈
2.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️حالا که بحث استفاده ورزشکار ایرانی از نماد غیر ورزشی داغ شده یادی کنیم از بالا بردن عکس رهبری توسط داگلاس کشتی گیر آمریکایی به درخواست عباس جدیدی/سال 1377
@farhangevarzesh👈
1.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 صادق بیت سیاح بر دوش مردم قرار گرفت
🔹صادق بیت سیاح، قهرمان پارالمپیکی کشورمان در رشته پارادومیدانی که به دلیل ادای احترام به پرچم عزای امام حسین (ع) پس از رکوردزنی در پارالمپیک پاریس از کسب مدال طلا محروم شد، با استقبال مسئولین وارد کشور شد.
@farhangevarzesh👈
«سقوط انسانیت از کوه المپ»
(چند خطی برای صادق بیت سیاح، قهرمان بزرگ ایرانی)
سرت را بالا بگیر، پهلوان!
بالا، بالا، بالاتر...
به بلندای تیری که به پرواز درآوردی...
نه، بالاتر از این حرفها....
صادق!
فدای صدق و صفا و صداقتت که با اشکهای معصومانهات اثبات و امضا نمودی...
صادق!
قربان قد و بالای بلندت که تو بر افق اعلای انسانیت ایستادهای... قد تو به بلندای قامت آن آقایی است که نام مادرش را بلند کردهای... به این جسم فانی و کالبد دنیایی که نیست، مگر پیامبر رحمت(ص)، پس از شهادت جعفربنابیطالب و قطعشدن دو دست او در جنگ موته، به همسرش اسماء مژده نداد:
«خداوند دو بال به جعفر هدیه داده تا در بهشت با فرشتگان پرواز کند».
یا همین ماه منیر بنیهاشم... زینت عباد در وصف عمویش میفرماید: «خداوند عباس را رحمت کند که برادرش حسین(ع) را بر خود ترجیح داد و خود را در راه او فدا کرد تا جایی که دستانش قطع شد. خداوند نیز در مقابل آن، دو بال به او عطا کرد که با آن در بهشت پرواز میکند...».
دیدی، صادق! معادلات آسمان با زمین خیلی تفاوت دارد...
صادق!
دنیای زمینیها، دنیای غریبی است، میبینی! در مرکز ادعاییِ فرهنگ و هنر، بیرق مادر آب و ادب را برنمیتابند، اما پرچم نحس و نجس هفترنگ وقاحت و خباثت را با افتخار به اهتزاز درمیآورند!
صادق!
حق بده به آن داور که تو را نفهمد، که با پرچمت آشنا نباشد، که امالبنین را نشناسد... او محرومتر و مستضعفتر از آن است که در این دنیای دَنی، با مادر ماه بنیهاشم آشنا شده باشد... حق بده به او و جهانی که از نعمت ولایت محروماند... که اگر نبود این نعمت الهی، ما را هم به آسمان راهی نبود...
صادق!
تو خودت وعده صادق بودی!
نیزهای که تو در قلب پاریس پرتاب کردی، از موشکهای وعده صادق کوبندهتر و رساتر بود...
تو فقط رکورد پارالمپیک را نشکستی، کمر هُبَل غرب را شکستی...
اما صادق!
نگران نباش...
این تو نبودی که محروم شدی! آن مدال، لیاقت سینه ستبر تو را نداشت... تو بالا رفتی و بالا نشستی... تو قد کشیدی...
اما این انسانیت بود که از کوه المپ سقوط کرد، تاج زئوس، پادشاه خدایان بود که از سرش افتاد...
این صحنه، افول ایفل بود، فروریختن کاخ اپرای گارنیه پاریس بود...
حالا دیسکالیفه باشد یا دیسکالیفیکیشن، رد صلاحیت باشد یا سلب صلاحیت، چه فرقی میکند؟ هرچه هست، مایه شرم و سند ننگ این دینواره المپیک شد، مایه سرشکستگی صاحبان این سیرک جهانی...
ناراحت نباش!
این سرزمین قهرمانان ملیاش را هم در آتش سوزانده است، از ژاندارک بپرس!
صادق!
افق اعلی و منظر بلند تو کجا و آفاق ادنی و اسفل اینان کجا؟! دست اینها از آسمان کوتاه است و قامت رعنای معرفت تو در سیاحت آسمانها...
سرت را بالا بگیر، پهلوان!
بالا، بالا، بالاتر...
به بلندای تیری که به پرواز درآوردی...
نه، بالاتر از این حرفها....
به بلندای پرچمت،
پرچم مردانگی،
علَم آزادگی،
بیرق قمر، قمر بنیهاشم،
رایةالعباس!
✍️رحیم آبفروش
@farhangevarzesh👈
4.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ الهام صالحی، دارنده مدال برنز پارالمپیک پاریس: با دختر شهید رییسی تماس گرفتم و مدالم را تقدیم شهید رییسی کردم.
@farhangevarzesh👈
⭕️ پست امیررضا معصومی پس از کسب مدال طلا در مسابقات قهرمانی جهان برابر حریف آمریکایی
@farhangevarzesh👈
4.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 بیت سیاح: این طلا را فدای اهل بیت کردم
@farhangevarzesh👈
6.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️❤️
«قَدْرُ کُلُّ اِمْرِیٍ ما یُحْسِنُهُ؛ منزلت هر شخصی بهاندازه کارهای نیکی است که انجام میدهد.
@farhangevarzesh👈
✅اخلاق پهلوانی، آخرین سرباز عصر پیشامدرن
🔺داوری اردکانی در مصاحبهای گفته بود: «ورزش مناسبت تاریخی با جوانمردی دارد و به این جهت توقع این است که ورزشکاران جوانمرد و اخلاقی باشند، ولی ورزش حرفهای چندان با جوانمردی نمیسازد و از این حیث با بقیه کسب و کارها تفاوت ندارد و چنانکه گفته شد اگر هم گاهی در جایی در ورزش آثار جوانمردی میبینید شاید بیشتر باید آن را به اخلاق ورزشکار باید مربوط دانست.» این قول از فیلسوفی برجسته که یک تنه سبب شد توجهات فلسفی در داخل کشور به اخلاق پهلوانی معطوف شود، بخش بزرگی از مسئله را به کوتاهترین وجه ممکن بیان کرده است. من پیشتر در مورد اخلاق پهلوانی و لزوم دست برداشتن از آن نوشته بودم، اما اکنون میخواهم از وجهی دیگر به آن بپردازم، یعنی از منظر تقابل سنت و تجدد.
🔺واژه اخلاق پهلوانی و لزوم احیای آن چنان همه گیر شده است که به سختی میتوان بر علیه آن سخن گفت. حتی وقتی از لزوم احیاء یا توسعه چیزی سخن گفته میشود، مناسب بودن آن قبلاً بدون چالش پذیرفته شده است. حرف من این است که اخلاق پهلوانی در درجه نخست هیچ دردی را دوا نمیکند و صرفاً برچسبی براق است که ظاهری زیبا و محتوایی نامناسب با عصر حاضر دارد؛ و در مرتبه بعد، به هیچ عنوان نمیتوان آن را زنده کرد مگر اینکه چند قرن به عقب برگردیم و تمامی تکنولوژی را دور بیاندازیم و شرایط قرنهای حداکثر پنجم یا ششم هجری بازسازی کنیم و در فرع آن بتوان اخلاق پهلوانی را دوباره زنده کرد. ممکن است ما هنوز کاملاً متجدد نباشیم اما مسلماً جایی در میان سنت و تجدد هستیم یا دست کم میخواهیم به آن برسیم. ممکن است دوست داشته باشیم سنتی بمانیم اما یقیناً نمیتوانیم هم سنتی بمانیم و هم از پیشرفتهای عصر مدرن استفاده کنیم. ولی در واقع ما این تضاد را با خود داریم که در عمل به سوی تجدد میرویم و بر لب بازگشت به سنت را زمزمه میکنیم.
🔺یکی از مظاهر بسیار بارز این تناقض درونی ما بهادادن به اخلاق پهلوانی و تاکید بر لزوم احیای جوانمردی است. در زمانهای که تمامی ورزشهای ما مدرن شدهاند میخواهیم چیزی غیرمدرن را به آن بیفزاییم. منظورم از مدرن شدن ورزشها این است که ورزش کشتی امروز بسیار با کشتی باستانی تفاوت دارد. ما قوانینی مدون کردهایم، داوری در بازی قرار دادهایم که این قوانین را اعمال کند، کمیته انظباطیای گذاشتهایم که تخطی از این قوانین را مجازات کند، زمین بازی را با خط و نشان مشخص کردهایم؛ و از همه مهمتر ورزشکار به هیچ وجه همان پهلوان نیست.
🔺ورزشکار حرفهای دقیقاً به این دلیل حرفهای خوانده میشود که ورزش را به عنوان شغل انتخاب کرده است؛ اینکه باید استعداد هم داشته باشد فرعی است. چون محتمل است کسی استعداد ورزشی داشته باشد اما آن را به عنوان شغل انتخاب نکند، که در این صورت وی ورزش را به عنوان تفریح انتخاب میکند. حرفهای بودن در ورزش وقتی برای کار دیگری نمیگذارد و به همین دلیل در جهان معاصر شغل شده است. پهلوانان گذشته شغلشان ورزش نبود و اصلاً نمیتوانستند از این راه پولی در بیاورند. مثلاً پوریای ولی (پهلوان محمود خوارزمی) در درجه نخست عارف و شاعر بود و اشعاری عرفانی از او برجای مانده است و در کنار همه اینها زندگیاش از راه پوستین دوزی و کلاه دوزی تامین میشده است. کدام کشتی گیری اکنون هست که سر سوزنی به عرفان گرایش داشته باشد تا بتوان از او انتظار داشت راه پوریای ولی را بپیماید؟ وقتی ورزش شغل باشد چه تفاوتی بین فوتبال و نجاری هست، یا فرق بین کسی که از راه تجارت امرار معاش میکند و کسی که از راه بازی در والیبال گذران میکند چیست؟ مسئله اخلاق پهلوانی ظهور جدال درونی ما با تجدد است و لازم است تا در این زمینه فهمیده شود. اگر درک درستی از وضع خودمان در رویارویی با تجدد نداشته باشیم نخواهیم توانست هیچ مشکلی را در هیچ جایی، نه فقط در ورزشمان، حل کنیم یا حتی درک درستی از آن داشته باشیم.
🔺وجه دومی که معمولاً اخلاق پهلوانی از آن تغذیه میکند مسئله اسطوره است. ورزشکاران مطرح را «اسطوره» خواندیم چراکه خواستیم درباره توانایی آنها اغراق کنیم اما به نظر میرسد پس از مدتی مغلوب همین استعاره شدیم و پنداشتیم که آنها واقعا اسطوره هستند. آنگاه از قهرمانان کشتی انتظار داشتیم نقش رستم را بازی کنند و از قهرمانان تیراندازی خواستیم که آرش کمانگیر باشند. چیزی که روشن است این است که حتی در دوره فردوسی هم اسطوره رستم و سهراب و آرش کمانگیر فراموش شده بود و این فردوسی بود که آنها را زنده کرد. ولی فردوسی نمیتوانست آن اسطورهها را به جایگاه اولشان برگرداند. آیا عجیب است که تا قرنها پس از فردوسی ایرانیان میپنداشتند که شاهنامه تاریخ آنهاست. در مواجهه ایرانیان با آثار یونانی و غربی بود که توانستند درک دقیقی از این امر کسب کنند که فردوسی شاعر تاریخ نگار نبود بلکه شاعر حماسی بود.