eitaa logo
فرهنگی منطقه یک قم
2.4هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
685 ویدیو
33 فایل
🛠 ارتباط با حوزه معاونت فرهنگی: @Admin_farhangii1 تلفن: ۰۲۵۳۷۷۴۶۰۱۳
مشاهده در ایتا
دانلود
دست‌نوشته رهبر معظم انقلاب، برای حاج احمد متوسلیان: صلوات و سلام خدا بر ارواح طیبه شهیدان و بر رزمنده با اخلاصِ بی‌نشان حاج‌ احمد متوسلیان
سخت است قلم باشی و دلتنگ نباشی با تیغ مدارا کنی و سنگ نباشی سخت است دلت را بتراشند و بخندی هی با تو بجنگند و تو در جنگ نباشی از درد دل شاعر عاشق بنویسی با مردم صد رنگ هماهنگ نباشی مانند قلم تکیه به یک پا کنی اما هنگام رسیدن به خودت لنگ نباشی سخت است بدانی و لب از لب نگشایی سخت است خودت باشی و بی رنگ نباشی وقتی که قلم داد به من حضرت استاد می گفت خدا خواسته دلتنگ نباشی... روز قلم بر صاحبان قلم و اندیشه مبارک و یاد شهید آوینی که قلمش به حق بود گرامی باد.
فعالیت‌های حاج احمد متوسلیان در یک نگاه
قالب ماندگار از دو صاحب هنر عکس: شهید امیرحسین صاحب‌هنر عکاس: جاویدالاثر کاظم اخوان
انتظار اگر عکس بود، این شکلی بود...
شهادت آخرین شاهد معصوم واقعه جانگداز کربلا؛ امام محمد باقر(ع) تسلیت باد.
1_1638553598.mp3
6.87M
🏴 يا أَبا جَعْفَرٍ، يَا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ، أَيُّهَا الْباقِرُ، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ 🔊در خاطرم مانده غمی سخت و نفسگیر از کربلا و ماتمی سخت و نفسگیر یک عمر، دلداری به هر بیتاب دادم تا تشنه لب دیدم، به دستش آب دادم ◼️روضه شهادت حضرت امام باقر علیه السلام (ع)
فرهنگی منطقه یک قم
🏴 يا أَبا جَعْفَرٍ، يَا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ، أَيُّهَا الْباقِرُ، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ 🔊در خا
متن شعر روضه حضرت امام باقر علیه السلام - حاج منصور ارضی: در خاطرم مانده غمی سخت و نفسگیر از کربلا و ماتمی سخت و نفسگیر یک عمر، دلداری به هر بیتاب دادم تا تشنه لب دیدم، به دستش آب دادم روز دهم، داغ حسین و روز غربت در خاطرم مانده تنی غرق جراحت ای وای بر من پیکرش بی‌پیرهن شد این جا کفن دارم ولی او بی‌کفن شد در خاطرم مانده رقیه رفت از حال وقتی دوید و رفت تشنه سوی گودال وای از اسارت بین شهر کوفه و شام چشمان خیره، محمل مکشوفه و شام دارم گلایه از شلوغی‌های بسیار خیلی جسارت شد به ما در بین بازار پاها ورم کرده، بدن‌ها خسته بودند بابای من را با چه وضعی بسته بودند پنجاه و سه سال است دائم گریه کردم یاد اسیریِ محارم گریه کردم در زیر دست و پا زمین افتاده بودم عمه نبود، از ضربه‌ها جان داده بودم در خاطرم مانده کتک خوردن، کبودی رفتن میان کوچه ی تنگ یهودی یک خاطره هر روز و شب داده عذابم من کشته این زهر نه، بزم شرابم وای از شب تاریک و سرمای خرابه وای از نفس‌های پر از بغض ربابه زخمی‌ترینِ آل‌هاشم از حرم رفت هم‌بازی‌ام با دیدن سر از برم رفت دل سنگی آل‌اُمیه آتشم زد جان کندن عمه رقیه آتشم زد مانند بابایم حسینی مذهبم من در وقت جان دادن به یاد زینبم من ذی‌الحجه نه، پاییز من یوم الحسین است روضه برای او به پا در نشأتین است
او تنها بازمانده کربلا بود؛ گفتن او را بکشید، از عاشورا و روضه‌هایش خلاص می‌شویم. (ع)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
افول ایفل نَشگِفت اگر گُل به خزان ریخته باشد خورشید به دامان شب آویخته باشد پوسیده‌درختی ز درون پوک چه حاصل از شاخه گلی چند برانگیخته باشد؟! قانون جهان است بفرساید و ریزد گر کوه هم از بنیان بگسیخته باشد گر برج اساطیری بابِل بشوی، مرگ با هستی هر آجرت آمیخته باشد هنگام افول است، ولی پیکر ایفل بایست از این پیش فروریخته باشد در ظلمت شرمی ابدی باید این برج از شومی آن حادثه بگریخته باشد؛ آن‌گاه که شد غرقه به خون خلق «جزایر» تا اسوۀ هر ملّت فرهیخته باشد حاشیه: در اخبار آمده بود که برج کهن‌‌سال ایفل، به سبب پوسیدگی درونی، در آستانۀ فروریختن است. امیدواریم این اتّفاق نیفتد، امّا این برج نماد تمدّنی است استعمارگر که فقط در الجزایر، همین شصت‌سال پیش، خون بیش از یک‌میلیون انسان بی‌گناه را فروریخت. اگر نمادین بنگریم فروریختن این برج، مثل سقوط برج اسطوره‌ای بابِل که «بَلبَلۀ بابِلی» را در پی داشت، می‌تواند نماد زوال اقتداری پولادین باشد که عصیانگری یک تمدّن را در پس نوعی ظرافت و هنر پنهان کرده است؛ بی‌آنکه بداند موریانۀ مرگ از درون ستون‌های هر تمدّن عصیانگری را می‌خورد و فرومی‌ریزد!