مناجات شب ۲۹رمضان .شریفی .وروضه.m4a
17.17M
#مناجات
#زمزمه #وداع_با_ماه_رمضان
#شب_بیست_نهم_رمضان
#شاعر_وحید_دکامین
#مداح_حاج_علی_شریفی
شب۲۹رمضان۱۴۰۰
۱۴۰۰/۲/۲۱
می سوزه قلبم این شبا از درد
بارونه چشمـام می بـاره نم نم
نزدیک شـدیم به روزای آخـر
این سُفره داره جمع میشه کم کم
یا ربنا،الهی العفو
توو سرنوشتِ من شبای قدر
تقدیرِ سالِ دیگه چی بوده..؟
یعنی نوشتن اهلِ تقوا شم..؟
از دستِ نَفْسم میشم آسوده..؟
یا ربنا،الهی العفو
کاشکی شهادت قسمتم میشد
داشتم یه جو مردونگی، غیرت
توو مُصحفِ اعمال من حک بود
سـربازِ خـوبِ دوره ی غیبـت
یه لحظه ام چِشْم برندار از من
می خوام پیشِ لطفت نَرَم از یاد
مشهـد، زیـارت، قسمـتِ من کن
مهمون کنـم یه روضـه گوهرشاد
شبهـای آخـر رو بـه پایانه
دارم توو سینه یه غمِ جانکاه
میخوام واسه توبه شفیعم شه
دستِ منـو دامـانِ ثـاراللّه
از من نگیر درکِ مُحرّم رو
دور از تو میشم خیلی سر در گُم
اذنم بده با روضـه ی اکبـر
تا که بمیـرم مـن شـبِ هشتـم
یاربّ به عصـرِ روز عاشـورا
یاربّ بـه اون اذکـار ِ در گـودال
از روی تَل أمَّن یُجیب می خوند
یاربّ به زینب که میرفت از حال
یه مادری با ناله ای جانسوز
میـگه بُنَیّـه کُـشتنـت. مظلـوم
لبْ تشنه سر از پیکرت بُردن
از جرعه ی آبی شدی محروم
یاربنا یا ربنا العفو
.
.
آمدیم از سفر دور و دراز رمضان
پی نبردیم به زیبایی راز رمضان...
سر به آیینهٔ الغوث زدم در شب قدر
آب شد زمزمهٔ راز و نیاز رمضان
دیدم این قدر همان آینهٔ خلّصناست
دیدم آیینهام از سوز و گداز رمضان
بیش از این، ناز نخواهیم کشید از دنیا
بعد از این، دست من و دامن ناز رمضان
نکند چشم ببندم به سحرهای سلوک
نکند بسته شود دیدهٔ باز رمضان
صبح با بادهٔ شعبان و رجب آمده بود
آن که دیروز مرا داد جواز رمضان
شام آخر شد و با گریه نشستم به وداع
خواب دیدم نرسیدم به نماز رمضان
#وداع_با_ماه_رمضان
#علیرضا_قزوه
.............
الغرض! فیض خاص گشت تمام
سهم ما باز، فیض عام شدهست
دل ناباورم صدا میزد:
میهمانی مگر تمام شدهست؟
گفته بودند آخر این ماه
عاشقش سر به زیر خواهد شد
گفته بودند با دلم هر شب
توبه کن، توبه! دیر خواهد شد
رمضانهای بیشمار رسید
همه شبها گذشت پی در پی
با خودم گفتم ای دل بیدرد
فرصت توبه میرود، پس کی؟
فکر این باش سال دیگر هم
رمضان میرسد ز راه اما
تو مگر میشوی عوض؟ هرگز
تو مگر توبه میکنی؟ اصلا!
تو فقط فکر آمدن، رفتن
فکر در مسجدِ خدا بودن
فکر با اشک خود غریبه شدن
با همه شهر آشنا بودن
چیست دیگر بگو که قلب تو را
به تأمل، به فکر وا دارد؟
تو گمان میکنی به راه آیی؟
مرگ باید تو را به راه آرد
ای دل، از حال خود مشو غافل
چهره با اشک خود معطر کن
فرصت گفتوگو کمی باقیست
خیز و فریاد توبهای سر کن
#وداع_با_رمضان
#جواد_محمدزمانی
هدایت شده از محتوای ثامن پیربکران
*بادکنک من کجاست؟*
دوستی میگفت
سمیناری دعوت شدم
که هنگام ورود
به هر یک از دعوت شدگان بادکنکی دادند
سخنران بعد از خوشامدگویی از حاضرین که ۵۰ نفر بودند
خواست که با ماژیک
اسم خود را روی بادکنک نوشته
و آنرا در اتاقی که سمت راست سالن بود بگذارند
و خود در سمت چپ جمع شوند
سپس از آنها خواست
در ۵ دقیقه به اتاق بادکنکها رفته و بادکنک نام خود را بیاورد
من به همراه سایرین
دیوانه وار به جستجو پرداختیم
همدیگر را هل میدادیم و زمین میخوردیم و هرج و مرجی به راه افتاده بود
مهلت ۵ دقیقه ای
با ۵ دقیقه اضافه هم به پایان رسید
اما هیچکس نتوانست بادکنک خود را بیابد
این بار سخنران
همه را به آرامش دعوت و پیشنهاد کرد
هرکس بادکنکی را بردارد و آنرا به صاحبش بدهد
بدین ترتیب کمتر از ۵ دقیقه
همه به بادکنک خود رسیدند
سخنران ادامه داد
این اتفاقی است که هر روز در زندگی ما میافتد
دیوانه وار
در جستجوی سعادت خویش
به این سو و آن سو چنگ میزنیم و نمیدانیم که
*سعادت ما در گرو سعادت و خوشبختی دیگران است*
با یک دست سعادت آنها را بدهید و با دست دیگر سعادت خود را از دیگری بگیرید.
با آرزوی بهترینها برای شما@samen_pirbakran
توجه توجه
شروع ثبت نام ۱۴۰۰ !!!
بسیجیان فعال در صندوق ذخیره بسیجیان از 1400/02/15 و از خدمات صندوق استفاده نمایند.(کانون بسیج مداحان فلاورجان کریمی)
لینک ثبت نام:
www.Sahabcard.ir