🔸 سازمان بسیج فرهنگیان خراسان شمالی برگزار میکند| مسابقه بزرگ کتابخوانی از کتاب #سلام_بر_ابراهیم (معلم شهید ابراهیم هادی)
👈🏻ویژه کلیه فرهنگیان خراسان شمالی
⏰مهلت ارسال : 22 بهمن 99 / اعلام نتایج : 25 بهمن 99
🎁22 کارت هدیه به نفرات برگزیده به نیت سالروز پیروزی انقلاب اسلامی اهدا خواهد شد.
🔗لینک با کیفیت تصویر مسابقه 👇🏻
https://eitaa.com/farhangiyankhsh/1742
🔗لینک فایل کتاب
https://eitaa.com/farhangiyankhsh/1751
📌پاسخنامه مسابقه از طریق پیام رسان ایتا با آیدی @ahmadii8120 و پیامک 09302748782 برادر احمدی ارسال شود.
🖋بامدیریت کانون بسیج فرهنگیان شهرستانهای اسفراین ، گرمه و جاجرم
✅اعلام نتایج از طریق کانال فرهنگیان تمدن ساز خراسان شمالی 👇🏻
@farhangiyankhsh
🔺 سازمان بسیج فرهنگیان خراسان شمالی با همکاری سازمان بسیج اساتید به مناسبت #دهه_فجر برگزار میکند:
👈🏻مسابقه فرهنگی حل جدول در منزل(ویژه فرهنگیان آموزش و پرورش و اساتید دانشگاه های خراسان شمالی) #دهه_فجر_مبارک
🎁42 کارت هدیه به مناسبت چهل و دومین سالگرد دهه فجر
📤مهلت ارسال : 23 بهمن ماه
⏰اعلام نتیجه : 26 بهمن ماه
🔗لینک تصویر با کیفیت جدول👇🏻
https://eitaa.com/farhangiyankhsh/1713
🔎 #مدیریت_جدول : کانون بسیج فرهنگیان مانه و سملقان خراسان شمالی
ارسال جدول از طریق ایتا👇🏻
@bahadori_3213
شاد👇🏻
@azim1359 / @ashkhane3213
واتساپ👇🏻
09157721939 - 09157733213
✅اعلام نتایج از طریق کانال فرهنگیان تمدن ساز خراسان شمالی
@farhangiyankhsh
سلام.فرهنگیان عزیزی که در این دو مسابقه 👆👆👆هنوز شرکت نکرده اند...۳ روز دیگر فرصت دارند تا در این مسابقه های فوق شرکت کنند...با آرزوی سلامتی و شادابی برای همه ی شما خوبان...
recording-20210205-232415.mp3
1.08M
📖 هر شب یک روایت خوانی
از زندگی شهید حاج قاسم سلیمانی
✅ روایت ۲۱
#پویش_لبخند_رضایت
✅ برگرفته از کتاب ( سلیمانی عزیز )
انتشارات حماسه یاران
✅ کانون بسیج فرهنگیان شهیدمطهری شیروان خراسان شمالی
8456458206603.pdf
772K
💢#پویش_لبخند_رضایت
✅تولید محتوای پرورشی وتربیتی باموضوع (خلاصه زندگی چهارده معصوم (ع)) توسط #تیم_پیشرفت_مدرسه هنرستان ثمین کانون بسیج فرهنگیان#شهرستان_مانه_وسملقان با مدیریت فرهنگی بسیجی خانم هدی رجایی (جهت استفاده درفضای مجازی )
💠کانون بسیج فرهنگیان شهرستان مانه وسملقان خراسان شمالی
🆔@farhang_ashkhane
✅دیدار مدیریت آموزش و پرورش ، مدیر کانون بسیج فرهنگیان وتعدادی از شورای کانون و فرمانده بسیج دانش آموزی شهرستان فاروج با خانواده دانش آموز شهید عبد الله حسین زاده به مناسبت چهل و دومین سالگرد پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی 💠کانون بسیج فرهنگیان شهرستان فاروج - خراسان شمالی
🔴فوت ۸۹ بیمار کووید۱۹ در شبانه روز گذشته/ ۶۹۷ بیمار جدید بستری شدند
♦️دکتر لاری سخنگوی وزارت بهداشت: بر اساس آخرین تحلیل ها، ۳۶ شهرستان در وضعیت نارنجی، ۱۷۸ شهرستان در وضعیت زرد و ۲۳۴ شهرستان نیز در وضعیت آبی قرار دارند.
♦️ شهرستان های عجب شیر در آذربایجان شرقی، اردستان در اصفهان، اسفراین در خراسان شمالی، گرمسار در سمنان، بافت در کرمان، پاوه در کرمانشاه، بندرگز و کردکوی در گلستان، آستانه اشرفیه، بندرانزلی، رشت، رودبار، رودسر، صومعه سرا و لاهیجان در گیلان، آمل، بابل، بابلسر، بهشهر، تنکابن، جویبار، رامسر، ساری، سوادکوه، قائمهشر، محمودآباد، نکا، نور و نوشهر در مازندران، بستک، بندرلنگه و قشم در هرمزگان، بهار، تویسرکان و رزن در همدان و ابرکوه در یزد در وضعیت نارنجی قرار دارند.،،،،
#نورافشانی
✅ به همت کانون بسیج فرهنگیان شهید مطهری، نورافشانی در محل مسجد سید الشهداء ( شهرک آزادگان ) به مناسبت پیروزی انقلاب اسلامی با ۲۲ عدد کهکشانی ( وسایل نورافشانی)
✅ کانون بسیج فرهنگیان شهید مطهری شهرستان شیروان _ خراسان شمالی
🌹🌹تغییر عکسهای پرو فایل ها به پرچم جمهوری اسلامی ایران از امشب به مدت ۴۸ ساعت🌹🌹
📢همگی با هم همنوا با رهبر عزیزمان که فرمودند امسال بر سر در هر خانه پرچم بزنیم، اکنون بر سر در همه گروه ها، کانال ها و پروفایلهای شخصی این کار را انجام می دهیم.📢
🇮🇷🇮🇷
═══✼🍃🌹🍃✼══ 💠کانون بسیج فرهنیان شهرستان مانه وسملقان
═══✼🍃🌹🍃✼══
recording-20210206-223617.mp3
2.01M
📖 هر شب یک روایت خوانی
از زندگی شهید حاج قاسم سلیمانی
✅ روایت ٢٢
#پویش_لبخند_رضایت
✅ برگرفته از کتاب ( سلیمانی عزیز )
انتشارات حماسه یاران
✅ کانون بسیج فرهنگیان شهیدمطهری شیروان خراسان شمالی
و واگذار نمایید. بگذارید بروم، بروم و بروم. چگونه میتوانم بمانم در حالی که همه قافله من رفته است و من جا ماندهام.
دخترم خیلی خستهام. سی سال است نخوابیدهام اما دیگر نمیخواهم بخوابم. من در چشمان خود نمک میریزم که پلکهایم جرأت بر هم آمدن نداشته باشــد تا نکند در غفلت من آن طفل بیپناه را سر ببرند. وقتی فکر میکنم آن دختر هراسان تویی، نرجس اســت، زینب است و آن نوجوان و جوان در مسلخ خوابانده که در حال سر بریده شدن است حسینم و رضایم است از من چه توقعی دارید؟ نظارهگر باشم؟ بیخیال باشم؟ تاجر باشم؟ نه من نمیتوانم اینگونه زندگی بکنم.
والسلام علیکم و رحمتالله»
تن نامه شهید حاج قاسم سلیمانی به فرزندش به این شرح است:
«بسم الله الرحمن الرحیم
آیا این آخرین سفر من است یا تقدیرم چیز دیگری است که هر چه باشد در رضایش راضیام. در این سفر برای تو مینویسم تا در دلتنگیهای بدون من یادگاری برایت باشد. شاید هم حرف به درد بخوری در آن یافتی که به کارت آید.
هر بار که ســفر را آغاز میکنم احساس میکنم دیگر نمیبینمتان. بارها در طول مســیر چهرههای پر از محبتتان را یکی یکی جلوی چشمانم مجسم کردهام و بارها قطرات اشکی به یادتان ریختهام. دلتنگتان شدهام، به خدا ســپردمتان. اگرچه کمتر فرصت ابراز محبت یافتهام و نتوانستم آن عشق درونی خودم را به شما برسانم.
اما عزیزم هرگز دیدهای کسی جلوی آینه خود را ببیند و به چشمان خود بگوید دوستتان دارم، کمتر اتفاق میافتد اما چشمانش برایش باارزشترینند. شما چشمان منید. چه بر زبان بیاورم و چه نیاورم برایم عزیزید. بیش از بیست سال است که شما را همیشه نگران دارم و خداوند تقدیر کرده این جان پایان نپذیرد و شما همیشه خواب خوف ببینید.
دخترم هر چه در این عالم فکر میکنم و کردهام که بتوانم کار دیگری بکنم تا شما را کمتر نگران کنم، دیدم نمیتوانم و این به دلیل علاقه من به نظامیگری نبوده و نیست. به دلیل شغل هم نبوده و نخواهد بود. به دلیل اجبار یا اصرار کسی نبوده است و نیست. نه دخترم، من هرگز حاضر نیستم به خاطر شغل، مسئولیت، اصرار یا اجبار حتی یک لحظه شما را نگران کنم، چه برسد به حذف یا گریاندن شما.
من دیدم هرکس در این عالم راهی برای خود انتخاب کرده است؛ یکی علم میآموزد و دیگری علم میآموزاند. یکی تجارت میکند کسی دیگر زراعت میکند و میلیونها راه یا بهتر است بگویم به عدد هر انسان یک راه وجود دارد و هر کس راهی را برای خود برگزیده است.
من دیدم چه راهی را میبایست انتخاب کنم. با خود اندیشیدم و چند موضوع را مرور کردم و از خود پرسیدم اولا طول این راه چقدر است، انتهای آنها کجاست، فرصت من چقدر است و اساساً مقصد من چیست. دیدم من موقتم و همه موقت هستند. چند روزی میمانند و میروند. بعضیها چند سال برخیها ده سال اما کمتر کسی به یک صد سال میرسد. اما همه میروند و همه موقتند. دیدم تجارت بکنم عاقبت آن عبارت است از مقداری سکه براقشده و چند خانه و چند ماشین.
اما آنها هیچ تأثیری بر سرنوشت من در این مسیر ندارد. فکر کردم برای شــما زندگی کنم دیدم برایم خیلی مهماید و ارزشمندید به طوری که اگر به شما درد برسد همه وجودم را درد فرا میگیرد. اگر بر شما مشکلی وارد شود من خودم را در میان شــعلههای آتش میبینم. اگر شما روزی ترکم کنید بند بند وجودم فرو میریزد. اما دیدم چگونه میتوانم حلال این خوف و نگرانیهایم باشم. دیدم من باید به کسی متصل شوم که این مهم مرا علاج کند و او جز خدا نیست. این ارزش و گنجی که شما گلهای وجودم هســتید با ثروت و قدرت قابل حفظ کردن نیست.
وگرنه باید ثروتمندان و قدرتمندان از مــردن خود جلوگیــری کنند و یا ثروت و قدرتشــان مانع مرضهای صعبالعلاجشان شود و از در بستر افتادگی جلوگیری نماید. من خدا را انتخاب کردهام و راه او را.
اولین بار است که به این جمله اعتراف میکنــم؛ هرگز نمیخواســتم نظامی شــوم، هرگز از مدرج شــدن خوشــم نمیآمد. من کلمه زیبای قاسم را که از دهان پاک آن بسیجی پاسدار شهید برمیخاست بر هیچ منصبی ترجیح نمیدهم. دوست داشتم و دارم قاسم بدون پسوند یا پیشوند باشم. لذا وصیت کردم روی قبرم فقط بنویسید سرباز قاسم، آن هم نه قاسم سلیمانی که گندهگویی است و بار خورجین را سنگین میکند.
عزیزم از خدا خواستم همه شریانهای وجودم را و همه مویرگهایم را مملو از عشق به خودش کند. وجودم را لبریز از عشق خودش کند. این راه را انتخاب نکردم که آدم بکشم، تو میدانی من قادر به دیدن بریدن سر مرغی هم نیستم. من اگر سلاح به دست گرفتهام برای ایستادن در مقابل آدمکشان است نه برای آدم کشتن. خود را سرباز در خانه هر مسلمانی میبینم که در معرض خطر است و دوست دارم خداوند این قدرت را به من بدهد که بتوانم از تمام مظلومان عالم دفاع کنم.
نه برای اسلام عزیز جان بدهم که جانم قابل آن را ندارد، نه برای شیعه مظلوم که ناقابلتر از آنم، نه نه... بلکه برای آن طفل وحشتزده بیپناهی که هیچ ملجئی برایش نیست، برای آن زن بچه به سینه چسبانده هراسان و برای آن آواره در حال فرار و تعقیب، که خطی خون پشت سر خود بر جای گذاشته است میجنگم.
عزیزم من متعلق به آن سپاهی هستم که نمیخوابد و نباید بخوابد. تا دیگران در آرامش بخوابند. بگذار آرامش من فدای آرامش آنان بشود و بخوابند. دختر عزیزم، شما در خانه من در امان و با عزت و افتخار زندگی میکنید. چه کنم برای آن دختر بیپناهی که هیچ فریادرسی ندارد و آن طفل گریان که هیچ چیز... که هیچ چیز ندارد و همه چیز خود را از دست داده است. پس شما مرا نذر خود کنید و به ا
🌹یک رزمنده قدیمی دیروز و پیر خانه نشین امروز که دیگر در این هیاهوی روزگار کسی با او کاری ندارد تشبیه جالبی کرده که قابل تامل است .
چه خوب بود که دوربین بود !
🔷اون موقعی که بیرانوند پنالتی بهترین بازیکن جهان رو مهار کرد و توپ و جوری محکم بغل گرفت که شهره خاص و عام شد .
خدا رو شکر دوربین بود!
دوربین بود که ثبت کنه این رشادتها رو !
🔷اما یه جاهایی هم بود که فرزندان این مرز و بوم جای توپ فوتبال ، مین فسفری رو محکمتر بغل می کردند ، مین ها به قدری حرارت داشت که هرچیزی رو تو خودش ذوب می کرد !
داغ بود ، خیلی داغ ، مین فسفری منفجر می شد ، فسفر با اکسیژن هوا سریع ترکیب می شود و شعله ور میشه .
🔷ارتشیها و سپاهیها وبچه بسیجی ها زیر بمب های فسفری گیر می کردن و فسفر به تن این بچه ها می چسبید و با هیچ وسیلهای خاموش نمی شد و آنها می سوختن ... _*
*_میسوختن ... _*
*_میسوختن .... _*
*_و باد صبح ، خاکستر این بچه ها رو با خودش می برد ...... _*
*_کی فهمید ؟؟؟؟_*
_* کی دلش سوخت ؟؟؟؟؟ *_
*_کی می دونه که کی سوخت !!!!!_*
*_کی می دونه چرا سوختن وحتی داد نزدن. . . !!،،
🔷سوختن پودر شدن خاکسترشان در هوا پخش شد ، ولی عملیات نباید لو می رفت ،
اما تو اون بیابان و میدون مین ، زیر نور ماه ، جز خدا و ملائکش هیچ دوربینی و هیچ تماشاگری نبود که ببینه و زوم کنه رو صورت این رزمنده ها ، این شیر بچه ها که ثبت بشه برای حفظ وطن چه ها که نکشیدن !
🔷اونجا که میلاد محمدی توپ و جلو انداخت جوری دویید که همه از جون مایه گذاشتن رو دیدیم !
خدا رو شکر دوربین بود!
یه جاهایی هم یه عده جوون رعنا و تازه داماد بودن ، تیربار و آرپیجی روی دوششون می گذاشتن و زیر بارون گلوله از سینه خاکریز جوری بالا می رفتن ، جوری پائین می آمدن و جوری به قلب دشمن می زدن که حسرت ندیدن این صحنه ها تا قیامت روی دل ماست !
حیف اونجا دوربین نبود!
🔷اونجایی که بچه های تیم ملی باغیرت عجیبی روی خط دروازه جلوی اسپانیا دیوار گوشتی درست کرده بودن و روی هم افتادن تا دروازه ایران باز نشه !
خدا رو شکر دوربین بود!
🔷یه روزهایی هم تو تاریخ این سرزمین بود که تو مرز شلمچه و آبادان ، همین جوون های بیست 25 ساله ، جلوی موتور جنگی عراق ، جلوی لشگر زرهی، جلوی توپ و تانک دشمن دیوار گوشتی ایجاد کردن تا پای اجنبی به شهرها نرسه !
🔷اونجا راوی تو شلمچه و آبادان می گفت ، دیگه کار از نفر و دسته گروهان گذشته بود، گردان گردان جوون می رفت و برنمی گشت ، آخه صحبت ناموس و وطن بود !
ای کاش ، ای کاش دوربین بود ما می دیدیم مردامون چجوری جنگیدن !
🔷یه جاهایی بود تو تاریخ ایران که جای کف و سوت و هورای تماشاچی ها ، گاز شیمیایی خردل و عامل اعصاب بود !
یه جاهایی بود سه نفر بودن و دو تا ماسک !
یه جاهایی بود سیاهی زمستون غواص ها به شط می زدن !
یه جاهایی بود که تیربار ضد هوایی رو به موازات زمین افقی گذاشته بودن و مثل داسی که گندم درو می کنه ، هرچیزی که ارتفاع داشت و از زمین بلند می شد رو درو می کرد !
ولی یه عده از همین شیر پاک خورده ها بلند میشدن ، سر و سینه شونو سپر سرب داغ می کردن تا تیربار و از کار بندازن !
قهرمان بود !
ولی دوربین نبود !
🔷خدا رو شکر تو جام جهانی دوربین بود .
گفت: راستی جبهه چطور بود؟
گفتم : تا منظورت چه باشد .
گفت: مثل حالا رقابت بود؟
گفتم : آری.
گفت : در چی؟
گفتم :در خواندن نماز شب.
گفت: حسادت بود؟
گفتم: آری.
گفت: در چی؟
گفتم: در توفیق شهادت.
گفت: جرزنی بود؟
گفتم: آری.
گفت: برا چی؟
گفتم: برای شرکت در عملیات .
گفت: بخور بخور بود؟
گفتم: آری .
گفت: چی می خوردید؟
گفتم: تیر و ترکش 🔫
گفت: پنهان کاری بود ؟
گفتم: آری .
گفت: در چی ؟
گفتم: نصف شب واکس زدن کفش بچه ها .👞
گفت: دعوا سر پست هم بود؟
گفتم: آری .
گفت: چه پستی؟؟ 🤔
گفتم: پست نگهبانی سنگر کمین .💂
گفت: آوازم می خوندید؟ 🎙
گفتم: آری .
گفت: چه آوازی؟
گفتم:شبهای جمعه دعای کمیل .
گفت: اهل دود و دم هم بودید؟؟ 🌫
گفتم: آری .
گفت: صنعتی یا سنتی؟؟
گفتم: صنعتی ، خردل ، تاول زا ، اعصاب💀☠
گفت: استخر هم می رفتید؟ 💧
گفتم: آری ...
گفت: کجا؟
گفتم: اروند، کانال ماهی ، مجنون .🌊
گفت: سونا خشک هم داشتید ؟
گفتم: آری .
گفت: کجا؟
گفتم:تابستون سنگرهای کمین ،شلمچه، فکه ،طلائیه.
گفت: زیر ابرو هم برمی داشتید؟
گفتم: آری
گفت: کی براتون برمی داشت؟
گفتم: تک تیرانداز دشمن با تیر قناصه .
گفت: پس بفرمایید رژ لبم می زدید؟؟ گفتم: آری
خندید و گفت: با چی؟
گفتم: هنگام بوسه بر پیشونی خونین دوستان شهیدمان
سکوت کرد و چیزی نگفت...
🌹🌹🌹ياد و خاطره شهدا و رزمندگان بی نام و بی ادعای هشت سال دفاع مقدس گرامي باد.
🌹آیت الله بهجت (ره):
در هرکار خیری خود را به قدر نخود هم که شده شریک کنید،
💫شاید همان کارخیر و بی ریا قبول و باعث نجاتتون شد.
⭕️ضمن اینکه انجام کار خیر توفیق آور است
(توفیق زیارت، رفیق خوب، همسر و فرزند خوب و..
🌺 انجام کارخیر اول ، کار خیر دوم را براتون ارمغان میاره و این خیر دائمی باعث سعادتمندی و نجات انسان میشه..
🌻در حدیث داریم فرزند صالح میخواهی زیاد صدقه بده..صدقه دادن زمینه نسل صالح است..
❗️صدقه تا هزار سال و تا ۷ نسل روی انسان اثر میگذارد...
💜💥اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ
💚⭐️وآلِ مُحَمَّدٍ
♥️🌙وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
شهیده زهره بنیانیان.pdf
429K
#پویش_لبخند_رضایت
✅تولید محتوای پرورشی وتربیتی باموضوع (آشنایی با زندگینامه شهدای زن انقلاب شهیده زهره بنیانیان ) توسط #تیم_پیشرفت_مدرسه آموزشگاه حضرت سمیه (س) کانون بسیج فرهنگیان#شهرستان راز و جرگلان با مدیریت فرهنگی بسیجی خانم فاطمه عابدی (جهت استفاده درفضای مجازی )
✅کانون بسیج فرهنگیان شهرستان راز و جرگلان خراسان شمالی.
recording-20210207-221327.mp3
1.58M
📖 هر شب یک روایت خوانی
از زندگی شهید حاج قاسم سلیمانی
✅ روایت ۲۳
#پویش_لبخند_رضایت
✅ برگرفته از کتاب ( سلیمانی عزیز )
انتشارات حماسه یاران
✅ کانون بسیج فرهنگیان شهیدمطهری شیروان خراسان شمالی
32.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#پویش_لبخند_رضایت
✅برنامه های اجرا شده در آموزشگاه حضرت فاطمه به مناسبت روز مادر و دهه مبارک فجر، توسط #تیم_پیشرفت_مدرسه توسط سرگروه حلقه صالحین شهید رفیعیان سرکار خانم هنرمند
✅ کانون بسیج فرهنگیان شهید مطهری شهرستان _خراسان شمالی
✅انجام تست قند و وزن فرهنگیان به مناسبت دهه فجر در اداره آموزش و پرورش شهرستان جاجرم
❄کانون بسیج فرهنگیان شهرستان جاجرم خراسان شمالی