🌨
🌊
🕊یکی میگفت:
الهی، گاهی نگاهی!
اما باید گفت:
🌨الهی، تو همیشه نگاهی!
تویی که بر همه چیز آگاهی!
🍁امید آن دارم
که از گناهان ما بکاهی!
ای کسی که
در بلندترین جایگاهی!
🕊#یا_ذالجلال_و_الإکرام🕊
🌨
🌊
@farmandemajid
هدایت شده از 🖤کانال شهید مصطفی صدرزاده🖤
💕💕💕
💕💕
💕
انگار روزگارت را به شهریور گره زده اند.
19 شهریور به دنیا آمدی...
19 شهریور ازدواج کردی و
19 شهریور آخرین دیدارت با همسر و فرزندانت بود...
انگار که شهریور مبدا و انتهای تو برای زمینی بودنت است. اولین دیدارت به این دنیا در آغوش مادر و آخرین وداعت با خانواده ... چقدر غریب و تلخ است وقتی به همه ی اینها باهم فکر می کنی...
چقدر تلخ است وقتی همه می گویند تولد مصطفی است ولی مصطفی ما دیگر جز اهالی زمین نیست... مصطفی عزیز، مرد آسمان، مهاجر الی الله سی و هشت سالگیت مبارک ... بدان اینجا کسانی هستند با اشک و دل پر خون تولدت را جشن می گیرند و به جای تو چفیه و پلاکت را می گذارند که بگویند می دانیم تو هستی... حتی اگر نتوانیم لمست کنیم.
#شهید_مصطفی_صدرزاده
#سیدابراهیم
#نوزدهم_شهریور
#سالروز_ولادت ❤️
#سالروز_ازدواج 💞
🌺💕🌺💕🌺💕🌺💕🌺💕🌺
╭━━⊰⊰⊰⊰⊰🕊🌷⊱⊱⊱⊱⊱━╮
#فرهنگی_مجازی_هادی_دلها
#مصطفی_باصفا
✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾✾
@sadrzadeh1
✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾✾
هدایت شده از 🖤کانال شهید مصطفی صدرزاده🖤
از دست ندین
لایو از مزار شهید مصطفی صدرزاده
ساعت 3 تا 5 عصر
👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3578724483C0141b45092
هدایت شده از 🖤کانال شهید مصطفی صدرزاده🖤
حالا به آقا مصطفی چه هدیه ای بدیم؟😎
•اونایی که قصد دارند صلوات هدیه کنند:
@ebrahim36
•اونایی که قصد دارند قرآن هدیه کنند:
@ebrahim36
•اونایی که قصد دارند زیارت عاشورا هدیه کنند:
@ebrahim36
#تولد_داداش_مصطفی
#شهید_مصطفی_صدرزاده
کانال رسمی شهید مصطفی صدرزاده
👇
https://eitaa.com/joinchat/3578724483C0141b45092
75.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
امروز خورشید شادمانهترین طلوعش را خواهد کرد و دنیا رنگ دیگری خواهد گرفت، قلبها به مناسبت آمدنت خوشامد خواهند گفت فرشته آسمانی سالروز زمینی شدنت مبارک💝🎂
#شهید_مصطفی_صدرزاده
#تولد_داداش_مصطفی
╭━━⊰⊰⊰⊰⊰🕊🌷⊱⊱⊱⊱⊱━╮
#فرهنگی_مجازی_هادی_دلها
#مصطفی_باصفا
✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾✾
@sadrzadeh1
✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾✾
هدایت شده از 🖤کانال شهید مصطفی صدرزاده🖤
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هم اکنون مزار شریف شهید مصطفی صدرزاده
#تولد #تولدت_مبارک
#تولد_شهید_مصطفی_صدرزاده
https://eitaa.com/joinchat/3578724483C0141b45092
هدایت شده از 🖤کانال شهید مصطفی صدرزاده🖤
لایو و بفرستید برا دوستانتون و مخاطبینتون ممنونم
اجرتون با حضرت زهرا سلام الله علیها
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هم اکنون مزار شریف شهید مصطفی صدرزاده
#تولد #تولدت_مبارک
#تولد_شهید_مصطفی_صدرزاده
https://eitaa.com/joinchat/2782331172C961681c03d
وقتی بارون میباره پروانه ها استراحت میکنن تا بارون به بال هاشون آسیب نرسونه!
میخوام بگم استراحت تو طوفان های زندگیت اصلا اشکالی نداره، تو دوباره مثل پروانه ها پرواز میکنی...
@farmandemajid
یکی از راههای نجات انسان از گناه ،پناه بردن به امامزمان‹ع› است .
ايشان به انتظار نشسته اند تا كسی دستش را به سمتشان دراز كند ، تا ايشان او را هدايت کنند .
-آیتالله جاودان
@farmandemajid
سلام همراهان گرامی✋
عزیزانی که در مراسم تولد داداش مصطفی صدرزاده حضور خواهند داشت فیلم و عکس هایشان و بفرستند برامون تا تو کانال بارگیری بشه تا باقی اعضا کانال هم بهرمند بشن از مراسم تولد
همراهانی که در شهرهای دیگر سالروز تولد شهدای گرانقدر شهریور را گرامی داشته اید خصوصا جناب صدر زاده را با ارسال کلیپ و عکس و ویدئو از مراسم خودتون ما و اعضا کانال را در لحظه های خوبتان شریک کنید❤️
عکس و فیلم ها رو بفرستید با اسم شهرتون
👇
@Zsh313
کانال رسمی شهید مصطفی صدرزاده
👇
https://eitaa.com/joinchat/3578724483C0141b45092
هدایت شده از 🖤جبهه فرهنگی سرلشکر بقایی 🖤
🕊زیارت نامہ شهــــــــــدا🕊
هدیه به همه شهدا
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ
اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ،اَلسَلامُ
عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ
عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ
عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ
العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ
اَبیمُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبیعَبدِ اللهِ ، بِاَبی
اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی
فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ، فَیا
لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم .♥️
---»»♡🌷♡««--
کانال #جبهه_فرهنگی_سرلشکر_بقایی
#شهید_مجید_بقایی🕊
@farmandemajid
✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾✾
https://eitaa.com/joinchat/2782331172C961681c03d
فیلم و عکس های تولد شهید مصطفی صدرزاده
تو کانال زیر بارگیری شده
👇👇
کانال رسمی شهید مصطفی صدرزاده
❤️
https://eitaa.com/joinchat/3578724483C0141b45092
🖤جبهه فرهنگی سرلشکر بقایی 🖤
⚜بسم رب الشهدا⚜ 💟#بی_تو_هرگز 🌹 شهید سیدعلی حسینی # قسمت_ بیست_ششم - من موقع کار آدم جدی و دقیقی ه
بسم رب الشهدا
📖 #بی_تو_هرگز
🌹 شهید سیدعلی حسینی
📌 قسمت بیست و هفتم
پشت سر هم زنگ می زد. توان جواب دادن نداشتم. اونقدر حالم بد بود که اصلا مغزم کار نمی کرد که می تونستم خیلی راحت صدای گوشی رو ببندم یا خاموشش کنم. توی حال خودم نبودم. دایسون هم پشت سر هم زنگ می زد
- چرا دست از سرم برنمی داری؟ برو پی کارت
- در رو باز کن زینب، من پشت در خونه ات هستم. تو تنهایی و یک نفر باید توی این شرایط ازت مراقبت کنه.
- دارو خوردم. اگر به مراقبت نیاز پیدا کنم میرم بیمارستان.
یهو گریه ام گرفت. لحظاتی بود که با تمام وجود به مادرم احتیاج داشتم. حتی بدون اینکه کاری بکنه. وجودش برام آرامش بخش بود. تب، تنهایی، غربت. دیگه نمی تونستم بغضم رو کنترل کنم،
- دست از سرم بردار. چرا دست از سرم برنمی داری؟ اصلا کی بهت اجازه داده، من رو با اسم کوچیک صدا کنی؟
اشک می ریختم و سرش داد می زدم،
- واقعا داری گریه می کنی؟ من واقعا بهت علاقه دارم. توی این شرایط هم دست از سرسختی برنمی داری؟
پریدم توی حرفش،
- باشه. واقعا بهم علاقه داری؟ با پدرم حرف بزن. این رسم ماست. رضایت پدرم رو بگیری قبولت می کنم.
چند لحظه ساکت شد. حسابی جا خورده بود،
- توی این شرایط هم باید از پدرت اجازه بگیرم؟
آخرین ذره های انرژیم رو هم از دست داده بودم. دیگه توان حرف زدن نداشتم.
- باشه. شماره پدرت رو بده. پدرت می تونه انگلیسی صحبت کنه؟ من فارسی بلد نیستم.
- پدرم شهید شده. تو هم که به خدا و این چیزها اعتقاد نداری.
به زحمت، دوباره تمام قدرتم رو جمع کردم.
_از اینجا برو. برو.
و دیگه نفهمیدم چی شد. از حال رفتم
نزدیک نیمه شب بود که به حال اومدم. سرگیجه ام قطع شده بود. تبم هم خیلی پایین اومده بود. اما هنوز به شدت بی حس و جون بودم.
از جا بلند شدم تا برم طبقه پایین و برای خودم یه سوپ ساده درست کنم. بلند که شدم، دیدم تلفنم روی زمین افتاده. باورم نمی شد. 46 تماس بی پاسخ از دکتر دایسون.
با همون بی حس و حالی، رفتم سمت پریز و چراغ رو روشن کردم. تا چراغ رو روشن کردم صدای زنگ در بلند شد.
پتوی سبکی رو که روی شونه هام بود. مثل چادر کشیدم روی سرم و از پله ها رفتم پایین. از حال گذشتم و تا به در ورودی رسیدم، انگار نصف جونم پریده بود.
در رو باز کردم. باورم نمی شد. یان دایسون پشت در بود. در حالی که ناراحتی توی صورتش موج می زد، با حالت خاصی بهم نگاه کرد. اومد جلو و یه پلاستیک بزرگ رو گذاشت جلوی پام.
- با پدرت حرف زدم. گفت از صبح چیزی نخوردی. مطمئن شو تا آخرش رو می خوری.
این رو گفت و بی معطلی رفت.
خم شدم از روی زمین برش داشتم و برگشتم داخل. توش رو که نگاه کردم، چند تا ظرف غذا بود. با یه کاغذ. روش نوشته بود،
- از یه رستوران اسلامی گرفتم. کلی گشتم تا پیداش کردم. دیگه هیچ بهانه ای برای نخوردنش نداری.
نشستم روی مبل. ناخودآگاه خنده ام گرفت.
برگشتم بیمارستان. باهام سرسنگین بود. غیر از صحبت در مورد عمل و بیمار، حرف دیگه ای نمی زد.
هر کدوم از بچه ها که بهم می رسید، اولین چیزی که می پرسید این بود،
- با هم دعواتون شده؟ با هم قهر کردید؟
تا اینکه اون روز توی آسانسور با هم مواجه شدیم. چند بار زیرچشمی بهم نگاه کرد و بالاخره سکوت دو ماهه اش رو شکست،
- واقعا از پزشکی با سطح توانایی شما بعیده اینقدر خرافاتی باشه.
- از شخصی مثل شما هم بعیده. در یه جامعه مسیحی حتی به خدا ایمان نداشته باشه.
- من چیزی رو که نمی بینم قبول نمی کنم.
- پس چطور انتظار دارید، من احساس شما رو قبول کنم؟ منم احساس شما رو نمی بینم.
آسانسور ایستاد. این رو گفتم و رفتم بیرون.
تمام روز از شدت عصبانیت، صورتش سرخ بود.
چنان بهم ریخته و عصبانی، که احدی جرات نمی کرد بهش نزدیک بشه.
سه روز هم اصلا بیمارستان نیومد. تمام عمل هاش رو هم کنسل کرد.
گوشیم زنگ زد. دکتر دایسون بود.
- دکتر حسینی، همین الان می خوام باهاتون صحبت کنم. بیاید توی حیاط بیمارستان.
رفتم توی حیاط. خیلی جدی توی صورتم نگاه کرد. بعد از سه روز، بدون هیچ مقدمه ای،
- چطور تونستید بگید محبت و احساسم رو نسبت به خودتون ندیدید؟ من دیگه چطور می تونستم خودم رو به شما نشون بدم؟ حتی اون شب، ساعت ها پشت در ایستادم تا بیدار شدید و چراغ اتاق تون روشن شد. که فقط بهتون غذا بدم. حالا چطور میتونید چشم تون رو روی احساس من و تمام کارهایی که براتون انجام دادم ببندید؟
پشت سر هم و با ناراحتی، این سوال ها رو ازم پرسید. ساکت که شد، چند لحظه صبر کردم،
- احساس قابل دیدن نیست. درک کردنی و حس کردنیه. حتی اگر بخواید منطقی بهش نگاه کنید. احساس فقط نتیجه یه سری فعل و انفعالات هورمونیه. غیر از اینه؟ شما که فقط به منطق اعتقاد دارید، چطور دم از احساس می زنید؟
✨
🦋✨
✨🦋✨
🦋✨🦋✨
✨🦋✨🦋✨
🦋✨🦋✨🦋✨
@farmandemajid
هدایت شده از 🖤جبهه فرهنگی سرلشکر بقایی 🖤
قرارِعاشقۍ❤️
قࢪائت دعاے فرج ...
بهنیّٺ برادر شهیدمانمےخوانیم 🌱
اللّٰهُمَّعَجِّللِوَلیِّڪالفَرَج 💐💚
---»»♡🌷♡««--
کانال #جبهه_فرهنگی_سرلشکر_بقایی
#شهید_مجید_بقایی🕊
@farmandemajid
✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾✾
https://eitaa.com/joinchat/2782331172C961681c03d