تلنگر قشنگ ☘
دوستیاتویجبھهطوریبودکه
همدیگهروازمیونگلولههابیرونمیکشیدن؛
سعیکنیمرفاقتاییداشتهباشیم
کههمدیگهروازگناهنجاتبدیم :)🌱!'
#تلنگر
#جبهه
@farmandemajid
#شنبههایامالبنینی...
امروز دورکعتنمازبهمادرحضرت امالبنینهدیهمیکنیم... و صد صلوات...
انشاءالله حاجت روا باشیم....😢🙏🌺🍃🍃
@farmandemajid
.
راستیراستی ..
اگهخدابهما امامحسینونمیداد..
چکارمیکردیم...
راستمیگنخدامهربونه..
.😭😭
#یاحسین....❤️
@farmandemajid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊
💐
🕊السلام علیک یا امام الرئوف🕊
💐سر عاشق شدنم
لطف طبیبانه توست
💐ورنه عشق تو کجا؟
این دل بیمار کجا؟
ঊঈ🌺🍃ঊঈ
═✧❁یا امام رضا❁✧═
ঊঈ🍃🌺ঊঈ
🕊ساعت ۸ به وقت عاشقی🕊
🕊@farmandemajid
هدایت شده از 🖤جبهه فرهنگی سرلشکر بقایی 🖤
🕊زیارت نامہ شهــــــــــدا🕊
هدیه به همه شهدا
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ
اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ،اَلسَلامُ
عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ
عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ
عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ
العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ
اَبیمُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبیعَبدِ اللهِ ، بِاَبی
اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی
فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ، فَیا
لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم .♥️
---»»♡🌷♡««--
کانال #جبهه_فرهنگی_سرلشکر_بقایی
#شهید_مجید_بقایی🕊
@farmandemajid
✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾✾
https://eitaa.com/joinchat/2782331172C961681c03d
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
💧اثرات خاصِ وضو روی وضو
✍حضرت آیةالله حاج سید محمد صادق حسینی طهرانی حفظه الله تعالی
⚪️@farmandemajid
🦋✨🦋✨🦋✨
✨🦋✨🦋✨
🦋✨🦋✨
✨🦋✨
🦋✨
✨
⚜بسم رب الشهدا ⚜
💟#بی_تو_هرگز
🌹 شهید سیدعلی حسینی
#قسمتهجدهم
نغمه به سختی بغضش رو کنترل می کرد،
- حدود دو ساعت بعد از رفتنت، یهو پاشد نشست. حالش خوب شده بود.
دیگه قدرت نگه داشتنش رو نداشتم. نشوندمش روی تخت.
- مامان، هر چی میگم امروز بابا اومد اینجا، هیچ کی باور نمی کنه. بابا با یه لباس خیلی قشنگ که همه اش نور بود، اومد بالای سرم، من رو بوسید و روی سرم دست کشید. بعد هم بهم گفت، به مادرت بگو، چشم هانیه جان. اینکه شکایت نمیخواد.
ما رو شرمنده فاطمه زهرا نکن. مسئولیتش تا آخر با من. اما زینب فقط چهره اش شبیه منه، اون مثل تو می مونه، محکم و صبور. برای همینم من همیشه، اینقدر دوستش داشتم.
بابا ازم قول گرفت اگر دختر خوبی باشم و هر چی شما میگی گوش کنم، وقتش که بشه خودش میاد دنبالم.
زینب با ذوق و خوشحالی از اومدن پدرش تعریف می کرد. دکتر و پرستارها توی در ایستاده بودن و گریه می کردن. اما من، دیگه صدایی رو نمی شنیدم. حرف های علی توی سرم می پیچید. وجود خسته ام، کاملا سرد و بی حس شده بود. دیگه هیچی نفهمیدم. افتادم روی زمین.
مادرم مدام بهم اصرار می کرد که خونه رو پس بدیم و بریم پیش اونها. می گفت خونه شما برای شیش تا آدم کوچیکه. پسرها هم که بزرگ بشن، دست و پاتون تنگ تر میشه. اونجا که بریم، منم به شما میرسم و توی نگهداری بچه ها کمک می کنم. مهمتر از همه دیگه لازم نبود اجاره بدیم.
همه دوره ام کرده بودن. اصلا حوصله و توان حرف زدن نداشتم.
- چند ماه دیگه یازده سال میشه. از اولین روزی که من، پام رو توی این خونه گذاشتم. بغضم ترکید. این خونه رو علی کرایه کرد. علی دست من رو گرفت آورد توی این خونه. هنوز دو ماه از شهادت علی نمی گذره. گوشه گوشه اینجا بوی علی رو میده. دیگه اشک، امان حرف زدن بهم نداد.
من موندم و پنج تا یادگاری علی. اول فکر می کردن، یه مدت که بگذره از اون خونه دل می کنم اما اشتباه می کردن. حتی بعد از گذشت یک سال هم، حضور علی رو توی اون خونه می شد حس کرد.
کار می کردم و از بچه ها مراقبت می کردم. همه خیلی حواسشون به ما بود. حتی صابخونه خیلی مراعات حال مون رو می کرد. آقا اسماعیل، خودش پدر شده بود اما بیشتر از همه برای بچه های من پدری می کرد. حتی گاهی حس می کردم، توی خونه خودشون کمتر خرج می کردن تا برای بچه ها چیزی بخرن.
تمام این لطف ها، حتی یه ثانیه از جای خالی علی رو پر نمی کرد. روزگارم مثل زهر، تلخ تلخ بود. تنها دل خوشیم شده بود زینب. حرف های علی چنان توی روح این بچه 10 ساله نشسته بود که بی اذن من، آب هم نمی خورد. درس می خوند، پا به پای من از بچه ها مراقبت می کرد، وقتی از سر کار برمی گشتم، خیلی اوقات، تمام کارهای خونه رو هم کرده بود.
هر روز بیشتر شبیه علی می شد. نگاهش که می کردیم انگار خود علی بود. دلم که تنگ می شد، فقط به زینب نگاه می کردم. اونقدر علی شده بود که گاهی آقا اسماعیل، با صلوات، پیشونی زینب رو می بوسید.
عین علی، هرگز از چیزی شکایت نمی کرد. حتی از دلتنگی ها و غصه هاش، به جز اون روز.
از مدرسه که اومد، رفتم جلوی در استقبالش. چهره اش گرفته بود. تا چشمش به من افتاد، بغضش شکست گریه کنان دوید توی اتاق و در رو بست.
تا شب، فقط گریه کرد. کارنامه هاشون رو داده بودن، با یه نامه برای پدرها.
بچه یه مارکسیست، زینب رو مسخره کرده بود که پدرش شهید شده و پدر نداره،
- مگه شما مدام شعر نمی خونید، شهیدان زنده اند الله اکبر. خوب ببر کارنامه ات رو بده پدر زنده ات امضا کنه.
اون شب، زینب نهارنخورده، شام هم نخورد و خوابید.
تا صبح خوابم نبرد. همه اش به اون فکر می کردم. خدایا، حالا با دل کوچیک و شکسته این بچه چی کار کنم؟ هر چند توی این یه سال، مثل علی فقط خندید و به روی خودش نیاورد اما می دونم توی دلش غوغاست.
کنار اتاق، تکیه داده بودم به دیوار و به چهره زینب نگاه می کردم که صدای اذان بلند شد.
با اولین الله اکبر از جاش پرید و رفت وضو گرفت. نماز صبح رو که خوند، دوباره ایستاد به نماز. خیلی خوشحال بود. مات و مبهوت شده بودم. نه به حال دیشبش، نه به حال صبحش.
دیگه دلم طاقت نیاورد. سر سفره آخر به روش آوردم. اول حاضر نبود چیزی بگه اما بالاخره مهر دهنش شکست،
_دیشب بابا اومد توی خوابم، کارنامه ام رو برداشت و کلی تشویقم کرد. بعد هم بهم گفت، زینب بابا، کارنامه ات رو امضا کنم؟ یا برای کارنامه عملت از حضرت زهرا امضا بگیرم؟ منم با خودم فکر کردم دیدم، این یکی رو که خودم بیست شده بودم، منم اون رو انتخاب کردم. بابا هم سرم رو بوسید و رفت.
مثل ماست وا رفته بودم. لقمه غذا توی دهنم، اشک توی چشمم، حتی نمی تونستم پلک بزنم.
بلند شد، رفت کارنامه اش رو آورد براش امضا کنم. قلم توی دستم می لرزید. توان نگهداشتنش رو هم نداشتم.
(نویسنده شهید طاها ایمانی)
♦️ادامه دارد...
✨
🦋✨
✨🦋✨
🦋✨🦋✨
✨🦋✨🦋✨
🦋✨🦋✨🦋✨
@farmandemajid
هدایت شده از 🖤جبهه فرهنگی سرلشکر بقایی 🖤
قرارِعاشقۍ❤️
قࢪائت دعاے فرج ...
بهنیّٺ برادر شهیدمانمےخوانیم 🌱
اللّٰهُمَّعَجِّللِوَلیِّڪالفَرَج 💐💚
---»»♡🌷♡««--
کانال #جبهه_فرهنگی_سرلشکر_بقایی
#شهید_مجید_بقایی🕊
@farmandemajid
✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾✾
https://eitaa.com/joinchat/2782331172C961681c03d
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹یکی از بهترین صحنههای #اربعین امسال توسط خادم حرم مطهر حضرت سیدالشهدا علیهالسلام خلق شد.
@farmandemajid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍁🍃 🍁🍃 🍁🍃
﷽❣️سلام امام زمانم❣️﷽
تو که دانی جگرم را غم هجران تو سوخت
نه جگر، جان مرا ماتم فقدان تو سوخت
حاصل عمر منِ زار تو دانی که چه شد؟
عمر، شب از غم و از شعله سوزان تو سوخت
بفرستیم به تعجیل ظهورش صلوات
اللهم صل علی محمدوآل محمدو عجل فرجهم
🌹#یا_صاحب_الزمان_ادرکنی
#یا_صاحب_الزمان_اغثنی
#اَللّهُمَّعَجِّللِوَلیِّکَالفَرَجَوَالْعافِیَةوَالنَّصْرَ
ঊঈ🌺🍃ঊঈ
═✧❁°یا_صـاحب_الزمان#❁✧═
ঊঈ🍃🌺ঊঈ
@farmandemajid
📢 هر روز #یک_صفحه_قرآن
برای شادی روح برادر شهیدمان
قرائت میکنیم 📖
🔹 امروز؛ صفحه هفتاد و هشتم قرآن کریم
سوره مبارکه نساء
✏️ توصیه مهم حضرت آیتالله خامنهای:
هر روز حتماً قرآن بخوانید حتّی روزی نیایم صفحه، روزی یک صفحه بخوانید، امّا ترک نشود. در دنیای اسلام هیچ کس نباید پیدا بشود که یک روز بر او بگذرد و آیاتی از قرآن را تلاوت نکند.
---»»♡🌷♡««--
کانال #جبهه_فرهنگی_سرلشکر_بقایی
#شهید_مجید_بقایی🕊
@farmandemajid
✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾✾
https://eitaa.com/joinchat/2782331172C961681c03d