▪️باور کنید همین محصولو اگه سایپا اعلام کنه داریم پیش فروش می کنیم ملت همیشه در صحنه حمله می کنن... 😐😉
🖌احمدرضا کاظمی
💬 سعید بیابانکی
@Fars_plus
فارس پلاس
▪️فروش مانتو جلوباز در نمایشگاه شهرداری! 👇
▪️فروش مانتو جلوباز در نمایشگاه شهرداری!
علیرغم ابلاغ ممنوعیت تولید، فروش و نمایش مانتوی جلوباز به کلیه واحدهای صنفی، شهرداری تهران در اقدامی عجیب و قابل تامل در نمایشگاه زنان و تولید ملی در بوستان گفتگو، اقدام به فروش این مانتوها کرده است!
این در حالی است که تعداد غرفههایی که در این نمایشگاه، پوشاک و البسه اسلامی، مانند چادر، مقنعه و ساق میفروشند انگشت شمار است!
طی چند روز گذشته هم شهرداری تهران با نصب بنری عجیب علیه چادر در این نمایشگاه حاشیهساز شده بود!
@Fars_plus
▪️ساده دلی و بی اطلاعی منجر به زردنویسی هم میشه دوستان!
مطابق آیین نامه کفایت سرمایه بانک مرکزی و استاندارد بازل یک، بانکی که ۸% داراییهایش سرمایه داشته باشد سلامت مالی دارد.
یعنی تا ۱۲.۵ برابر سرمایه میتوان بدهی داشت.
کسی این توییت رو میزنه سازوکار علمی بانک رو نمیشناسه!
💬 smshadab1372
@Fars_plus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️#سرخط_فارس | برندگان و مقصران اصلی انفجار قیمتها در ایران چه کسانیاند؟
@Fars_plus
▪️"دزد کوچولوهای" دوست داشتنی!
محسن مهدیان نوشت:
همکار خبرنگارم دلخور بود. سوژه اش نتوانسته بود توجهم را جلب کند. گفتم مختاری ولی کلیشه است. گفت دستگیری یک کودک دزد جذاب نیست؟ گفتم ازین خبرها زیادست. گفت کودک است. گفتم فرقی نمی کند. گفت کودک کارست. گفتم دیگه بدتر. کودک کارست و احتمالن گشنگی و یا فشار صاحب کار باعث شده دستش به کجی رود. گذشتیم. اما سوژه ادامه داشت. ماجرا از وقتی شنیدنی شد که متوجه شدیم قصه این دزدی قصه دیگری است.
چند کودک کار را به جرم دزدی گرفته بودند. باید تقاص می دادند. باید جبران می کردند و باقی ماجرا. اما این دزدهای کوچک، روایت دیگری برایمان داشتند.
ماه محرم بود؛ چند کودک کار تصمیم می گیرند در محله دروازه غار تهران تعزیه برگزار کنند و برای تعزیه لباس می خواستند. دستشان به جائی بند نبود و جیبشان هم خالی. اما از حال و هوای محرم نمی شد گذشت. این شد که تصمیم گرفتند لباس تعزیه را از راه دزدی تهیه کنند و هرطور شده تعزیه را برپا کنند.
تلخ و شیرین قصه را تصویر کردیم تا اینکه هفته بعدش یک راننده تاکسی تماس گرفت و گفت که گزارش را خوانده است و می خواهد کمک کند. گفتم چه کمکی؟ گفت من تعزیه گردانم و می خواهم برای این بچه ها کلاس بگذارم. خیر دیگری هم لباس تهیه کرد و باقی ماجرا.
چند روز پیش دوستی که در جریان آنروزها بود، تماس گرفت و گفت جمع دیگری از کودکان کار دوست دارند تعزیه برپاکنند. بانی لباس و تجهیزات هم داریم. آقای راننده را صدا می کنید؟
گرد و غباری که رسیده به شهر ما
بذل مودت ست که آید ز کربلا...
@mahdian_mohsen
@Fars_plus