رندوم‌ترین موجودی که یک آتئیست معتقده بر اثر انفجار بوجود اومده «ماکربرگ» @farsitweets

این برج‌ها میراث ملی چین بودند که توسط شي جین پینگ به آتش کشیده شد و سوخت «ماهد» @farsitweets

مردم شریف ایران آب خانه‌هایتان را باز بگذارید تا سد‌ها خالی شوند و شما مجبور شوید این آخوندهارا بیرون کنید تا رضا شاه بیاید و سد‌هارا برایتان پر کند «سایکولوک» @farsitweets

تا حالا یه کنه از نزدیک دیده بودید؟! «ماکربرگ» @farsitweets

ولی من خیلی خستم امام رضا ❤️‍🩹 «ماهد» @farsitweets

‌شما در زمین غصبی هرگز آرامش نخواهید داشت ... «ماهک» @farsitweets

داری زندگیتو میکنی یهو اخرین لباسی که تن مامانت بوده رو پیدا میکنی و میبینی هنوز بوی مامانتو میده، یهو دلت نمیخواد دیگه نفس بکشی. *zabira* @farsitweets

لذتی که تو برداشتن سیب‌زمینی سرخ کرده‌های تو آشپرخونه هست تو برداشتن پول از بانک مرکزی نیست... 𝓐𝓶𝓲𝓻 @farsitweets

کوه به کوه نمیرسه… یه نگهبانی‌ تو پارکینگ بیمارستان بود گفت بخشنامه اومده رزیدنتا ماشین نیارن پارکینگ ماهم گفتیم باشه، یه روز من خیلی عجله داشتم، فقط میخواستم یه مهر بدم کسی و‌برگردم، حتی یه جای پارک خالی هم تا شعاع چندکیلومتری بیمارستان نبود، رفتم پایین گفتم من زیر پنج دقیقه ‌برمیگردم، هرچی اصرار و خواهش کردم گفت نههه اصلا نمیشه هیچ استثنایی هم نداریم(پارکینگ کلی جای خالی داشت)میان بازرسی! گفتم بابا من همین الان میام، اینقدر بد حرف زد که با چشم گریون مجبور شدم دور‌بزنم و از پارکینگ بیام بیرون، یکی‌دوماه بعدش من پذیرش دهنده بیمارستان مرکز قلب بودم، ‌بیمارستان بلاک بود، یه مریضی که نیاز به اعزام نداشت رو پذیرش ندادم. ایشون پاشدن تشریف آوردن بیمارستان که فلانی فلان کس من هست پذیرش بده، گفتم نه بلاک هستیم، سرپرستار گفت خانم‌دکتر برا همکار میشه یه کاریش کنیما، گفتم نه اصلا استثنا نداریم! بعد رفتم به اتندینگ مسول اورژانس هم گفتم ‌اونم از شانس ایشون جونیور اتند بود و همین آقا پارسال تو‌ رزیدنتیش رفتار بدی باهاش داشته(دقیقا بخاطر همین قدرتش تو پارکینگ)گفت نه اصلا پذیرش نده 😅 خلاصه اگه کسی یه مسولیتی داره که به واسطه‌اون‌ فکر‌میکنه خیلی قدرت داره و ازش برای اذیت استفاده میکنه به نظرم باید تجدید نظر کنه. *آئورت بیکوسپید(دو لتّی سابق)* @farsitweets

تو مطب زنان یک‌ صندلی گذاشته بودن پشت در اتاق پزشک هرکیو صدا میزدن اونجا بشینه تا بره داخل. یک‌خانم مسن اومد رفت نشست روش نوبتشم اخری بود. هرچی ام میگفتن این همه صندلی خالی خب بشین رو یکی دیگه میگفت پاهام درد میکنه نمیتونم پاشم به منشی بگید زودتر ردم کنه برم تا پاشم خالی بشه. *fariba* @farsitweets

یه شاگرد دارم ۱۲ سالشه، داشتم تکالیفشو چک می‌کردم نگاش کردم گفتم با chatgpt نوشتی؟ چشاش گرد شد گفت وااااای تیچر از کجا فهمیدی؟ گفتم chat gpt رو من بزرگ کردم گفت واااااااقعا برنامه‌نویسش شما بودید؟!! خنگ بامزه 😭😂 sweet like @farsitweets

امکانات = صفر استعداد = صد *غزاله‌سادات🌱* @farsitweets