eitaa logo
عصر فروی
2.2هزار دنبال‌کننده
20.2هزار عکس
4.7هزار ویدیو
34 فایل
شعبه کانال『عصر فَروی』در پیام رسان "ایتا" جهت تبلیغ: @ASRFARVI تبلیغات در عصر فروی 👇🏻👇🏻 🆔 @AD_ASRFARVI
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴 مراسم سرور و سالار شهیدان حضرت ابا عبدالله الحسین (ع) در درب منزل مرحوم محمد صادق عنایت برگزار گردید؛ ۱۴٠۲/٠۵/۲۸ / ۱۴۴۵/٠۲/۲ 🌴عَصر فَـروی🌴 🆔 @farvi_1401
🏴 مراسم سرور و سالار شهیدان حضرت ابا عبدالله الحسین (ع) در درب منزل مرحوم محمد صادق عنایت برگزار گردید؛ ۱۴٠۲/٠۵/۲۸ / ۱۴۴۵/٠۲/۲ 🌴عَصر فَـروی🌴 🆔 @farvi_1401
24.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گر دخترکی پیش پدر ناز کند گره کرببلای همه را باز کند 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 مراسم عزاداری شهادت نازدانه حضرت اباعبدالله الحسین(ع) حضرت رقیه (سلام الله علیها) زمان: دوشنبه 30 مرداد ماه 1402 بعد از نماز مغرب وعشاء مکان: مسجد امام حسن مجتبی(ع) شهر فرخی هیئت جوانان بین الحرمین در پایان عزاداران بر سر سفره رقیه بنت الحسین(س) میهمان خواهند بود. 📮 eitaa.com/farvi_1401🔰
مراسم هفتگی شنبه شب‌ های هیئت جوانان بین الحرمین (مسجد امام حسن مجتبی علیه السلام) شهر فرخی برگزار گردید؛ ۱۴۰۲/۰۵/۲۸ 🌴عَصر فَروی🌴 🆔 @farvi_1401
مراسم هفتگی شنبه شب‌ های هیئت جوانان بین الحرمین (مسجد امام حسن مجتبی علیه السلام) شهر فرخی برگزار گردید؛ ۱۴۰۲/۰۵/۲۸ 🌴عَصر فَروی🌴 🆔 @farvi_1401
هدایت شده از عصر فروی
♦️با هم دعای فرج را برای سلامتی و فرج آقا امام زمان(عج) می‌خوانیم 🔹با قرائت دعای فرج به این جمع هزارتایی بپیوندیم @farvi_1401
هدایت شده از عصر فروی
1_1186783781.mp3
3.67M
. ♥السلام علیک یا ابا صالح المهدے♥ ❣❣ ✨بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم✨ 🕊اِلـهی عَظُمَ الْبَلاءُ،وَبَرِحَ الْخَفاءُ،وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ،وَانْقَطَعَ الرَّجاءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ،وَمُنِعَتِ السَّماءُواَنْتَ الْمُسْتَعانُ،وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى،وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِوالرَّخاءِ؛اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد ،اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْناطاعَتَهُمْ ،وَعَرَّفْتَنابِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم،فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاًعاجِلاً قَريباًكَلَمْحِ الْبَصَرِاَوْهُوَاَقْرَبُ؛يامُحَمَّدُياعَلِيُّ ياعَلِيُّ يامُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُماكافِيانِ،وَانْصُراني فَاِنَّكُماناصِرانِ؛ يامَوْلاناياصاحِبَ الزَّمانِ؛الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ،اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني،السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ،الْعَجَلَ https://eitaa.com/joinchat/700514540C0e71276c09
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🗓 | یکشنبه ۲۹ مرداد ۱۴۰۲ 📮 eitaa.com/farvi_1401🔰
عصر فروی
☘ سلام بر ابراهیم ☘ 💥قسمت سیزدهم : شکستن نفس ✔️راوی : جمعي از دوستان شهيد 🔸باران شديدي در #تهران
☘ سلام بر ابراهیم ☘ 💥قسمت چهاردهم : يدالله ✔️راوی : سيد ابوالفضل كاظمي 🔸ابراهيم در يکي از مغاز ههاي مشغول کار بود. يك روز را در وضعيتي ديدم که خيلي تعجب کردم! دو کارتن بزرگ اجناس روي دوشش بود. جلوي يک مغازه،کارتنها را روي زمين گذاشت. 🔸وقتي کار تحويل تمام شد، جلو رفتم و سلام کردم. بعد گفتم: آقا ابرام براي شما زشته، اين کار باربرهاست نه کار شما! نگاهي به من کرد و گفت: که عيب نيست، بيکاري عيبه، اين کاري هم که من انجام ميدم براي خودم خوبه، مطمئن ميشم که هيچي نيستم. جلوي غرورم رو ميگيره! 🔸گفتم: اگه کسي شما رو اينطور ببينه خوب نيست، تو ورزشكاري و... خيلي ها ميشناسنت. خنديد وگفت: اي بابا، هميشه كاري كن كه اگه تو رو ديد خوشش بياد، نه مردم. ٭٭٭ 🔸به همراه چند نفر از نشسته بوديم و در مورد ابراهيم صحبت ميكرديم. يكي از دوستان كه ابراهيم را نميشناخت تصويرش را از من گرفت و نگاه كرد. بعد با تعجب گفت: شما مطمئن هستيد اسم ايشون ابراهيمه!؟ با تعجب گفتم: خُب بله، چطور مگه؟! 🔸گفت: من قبلاً تو سلطاني مغازه داشتم. اين آقا ابراهيم دو روز در هفته سَر بازار مي ايستاد. يه كوله هم مي انداخت روي دوشش و بار ميبرد. يه روز بهش گفتم: اسم شما چيه؟ گفت: من رو صدا كنيد! 🔸گذشت تا چند وقت بعد يكي از دوستانم آمده بود بازار، تا ايشون رو ديد با تعجب گفت: اين آقا رو ميشناسي!؟ گفتم: نه، چطور مگه! گفت: ايشون واليبال و كشتيه، آدم خيلي باتقوائيه، براي شكستن نفسش اين كارها رو ميكنه. اين رو هم برات بگم كه آدم خيلي بزرگيه! بعد از آن ماجرا ديگه ايشون رو نديدم! 🔸صحبتهاي آن آقا خيلي من رو به فكر فرو برد. اين ماجرا خيلي براي من عجيب بود. اينطور مبارزه كردن با اصلاً با جور در نمي آمد ٭٭٭ 🔸مدتي بعد يكي از دوستان را ديدم. در مورد كارهاي ابراهيم صحبت ميكرديم. ايشان گفت: قبل از انقلاب. يك روز ظهر آقا ابرام آمد دنبال ما. من و برادرم و دو نفر ديگر را برد چلوكبابي، بهترين و سالاد و نوشابه را سفارش داد.خيلي خوشمزه بود. تا آن موقع چنين غذائي نخورده بودم. بعد از غذا آقا گفت: چطور بود؟ گفتم: خيلي عالي بود. دستت درد نكنه، گفت: امروز صبح تا حالا توي بازار باربري كردم. خوشمزگي اين غذا به خاطر زحمتيه كه براي پولش كشيدم!! 📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم 👉 📮 eitaa.com/farvi_1401🔰