باسمه تعالی
اخیرا یکی از اعضای محترم هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با استناد به نهج البلاغه، بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در خصوص جرم بودن خالی کردن دل مردم در میانه جنگ را تخطئه کرده است.
این نوشتاربه جهت استناد ناقص و بعضا بی ربط به موضوع به نهج البلاغه، نوشتار ضعیفی هست و پیشانقد است اما به خاطر یک دغدغه و آن اینکه در عین ایجاد فضا برای اظهار نظر باید باب مراجعه و تحلیل غیرروشمند نهج البلاغه بسته شود و اینگونه نباشد که هر فردی به مجرد مواجهه با گوشه ای از نهج البلاغه، ادعای فهم و حکم کلی کند، این چند خط تقدیم می گردد:
ایشان نوشته اند:
"رهبری در سخنان اخیر خود در مورد قضایای سوریه گفتهاند: «اگر کسی در تحلیل و بیان توی دل مردم را خالی کند، این جرم است و باید دنبال بشود». در این باره سؤالاتی پیش می آید:
"…. سؤال مهمتر اینکه رهبر جامعه اساساً چه حقی برای ایجاد محدودیت در آزادی بیان دارد؟ مگر فلسفه وجودی رهبری حفاظت از اصول انقلاب نیست؟ آیا آزادی جزو اصول انقلاب نیست؟ آیا این ایجاد محدودیت، خلاف وظیفه رهبری نیست؟ و آیا رهبری میتواند امری را که هنوز به قانون تبدیل نشده و نه حتی مصوبهای دارد، به عنوان جرم اعلام نماید؟ رهبری حتی بحث دروغ، تهمت و شایعهسازی که به طور طبیعی جرم است، بیان نکرده، بلکه تحلیلها را اعلام کرده و این تعجب را دوچندان میکند...اما آیا این رویه، رویه و شیوهای بوده است که امامان ما توصیه کردهاند و دین آن را بیان داشته است؟ سیره ائمه (ع) خلاف این امر را نشان میدهد..."
در ابتدا باید عرض کنم این نوشتار از عدم توازن در انتقادرنج می برد و متن، انتقادات را به سمت رهبری و سیاستهای ایشان در مورد سوریه معطوف کرده، اما به دلایل و مواضع دیگر نهادهای دولتی و نظامی ایران در اخذ این سیاست ها اشاره نکرده است و این تصویری یکجانبه از موضوع ارائه داده و در دلسوزی و نصح نویسنده ایجاد تردید می کند.
نکته دیگر آنکه، این فقط رهبری نیست که در قبال آزادی بیان نقش دارد. باید به مسئولیت اجتماعی صاحبان تریبون نیز پرداخت. آیا آنها نباید در پی ایجاد فضایی سالم باشند و جامعه را مضطرب نکنند؟ امیرمومنان در همان جمله ای که ایشان استناد می کند، هر سخنی را شایسته طرح آزادانه نمی دانند بلکه می فرمایند: مشورت به عدل و سخن به حق و البته از نظر ایشان نیز احتمالا این بیانات کلی هست و ممکن هست مورد سوء استفاده قرار گیرد.
اما از اینها که بگذریم به سستی بخشی از استنادات نویسنده محترم می پردازم.
این رویه را فراتر از ائمه اطهار، قرآن کریم مطرح کردند:
در سوره احزاب می خوانیم:
" لَّئِن لَّمْ يَنتَهِ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ وَالْمُرْجِفُونَ فِي الْمَدِينَةِ لَنُغْرِيَنَّكَ بِهِمْ ثُمَّ لَا يُجَاوِرُونَكَ فِيهَا إِلَّا قَلِيلًا."
در این آیه خداوند همتراز منافقان و آنان که در قلبشان مرض است، مرجفون را مطرح می کنند. "مرجفون" از ماده ارجاف به معنی اشاعه اطلاعات و تحلیل های اباطیل به منظور ایجاد اضطراب و تزلزل در جامعه هست.
در این آیه، خداوند می فرماید هر جا اینها را دیدید دستگیر و با سختی به قتل برسانید.
رهبری شکل رقیق شده آیه قرآن را بیان کردند. آزادی بیان هست اما بیانی که جامعه را خصوصا در شرایط حساس، به اضطراب و تزلزل می کشاند، طبق نص صریح قرآن، جایز نیست.
در نهج البلاغه هم می بینیم امیرمومنان که قائل به آزادی بیانند و قله آن، در مواجهه با یک اظهار نظر ساده چگونه برمی آشوبند.
اشعث، فقط تحلیلی ارائه کرد و در مواجهه با سخنان حضرت بیان کرد:
اى امیرمؤمنان! این مطلب به زیان تو است نه به سود تو!، امام فرمود: تو چه میدانى چه چیز به سود من است یا به زیان من؟ نفرین خدا و نفرین کنندگان بر تو باد اى حائک پسر حائک و اى منافق فرزند کافر!
یا وقتی برج بن مسهر طائی، یک اظهار نظر ساده کرد و گفت:
«لا حُکْمَ إِلّا للِلّهِ» . حضرت چنین عتاب کرد و جواب داد:خاموش باش! خداوند رویت را زشت (و سیاه) کند اى دندان شکسته!به خدا سوگند! حق آشکار شد در حالى که تو شخصى ناچیز و بى مقدار بودى و صدایت به جایى نمى رسید و آنگاه که باطل، نعره برآورد تو همچون شاخ بزى آشکار شدى!
حدود مشورت با مردم هم از منظر علی(ع) فقط امور نظامی نیست. بلکه در ادامه آن جمله چنین می فرمایند:
أَلَا وَ إِنَّ لَكُمْ عِنْدِي أَلَّا أَحْتَجِزَ دُونَكُمْ سِرّاً إِلَّا فِي حَرْبٍ وَ لَا أَطْوِيَ دُونَكُمْ أَمْراً إِلَّا فِي حُكْمٍ
آگاه باشيد حق شما بر من آن است كه جز اسرار جنگى هيچ رازى را از شما پنهان ندارم، و كارى را جز حكم شرع، بدون مشورت با شما انجام ندهم.
در این بیان، جایی که حکم الهی هست و به عبارتی منطقه الفراغ نیست، نیز نباید با مردم، محل مشورت قرار گیرد.
در خصوص سوریه و مقابله با خطر داعش و منبع تهدید دائمی که با هزینه کرد
هفت تریلیارددلاردر گستره شام و عراق، بیخ گوشمان ایجاد کرده بودند و دفع افسد به فاسد(البته اگر بشار را که در قیاس با بسیاری از ملوک کشورهای عربی، نمی توان دیکتاتور نامیدش، فاسد بدانیم)، آنقدر واضح است که نظرسنجی ها و حمایت مردم گویای این فهم واضحات هست. و نشان می دهد مردم چقدر از استاد دانشگاهی که بلافاصله بعد از سخنرانی نتانیاهو، همان سخنان را به شکل دیگری تکرار می کند جلوترند.
و اینجا این سخن امیرمومنان را به کسی که وسط جنگ، سخن بی ربطی زد یادآورشوم که إِنَّكَ لَقَلِقُ الْوَضِينِ، تُرْسِلُ فِي غَيْر سَدَدٍ:
اى برادر بنى اسدى تو مردى پريشان و مضطربى كه نابجا پرسش مى كنى.
البته شفافیت و توضیح به مردم سخن حقی هست و همواره مورد تاکید هست اما ایشان، از سخن حق، افاده باطل کرده است.
جالب آنکه، انجمن اسلامی مدرسین با وجود ۱۵ ماه تجاوز و نسلکشی از محکوم کردن رژیم صهیونیستی اجتناب کرده است و دوبار تعدی به کشور توسط رژیم غاصب را محکوم نکرده اما از حمله به مواضع رهبری که مظهر ایستادگی است که در یک نمونه، نمازجمعه نصر به امامت ایشان، موجب استحکام و آرامش کشور بود ابایی ندارد. فرزاد جهان بین عضو هیات علمی دانشگاه
استخراج این شش اصل از نهج البلاغه، حاصل مدت طولانی مطالعه و انس با این کتاب شریف هست.
هر چه جلوتر می رویم و حتی در مواجهه با تحولات منطقه، اهمیت این شش اصل برایم بیشتر می شود.
بدون توجه به این اصول، دچار خطا در تحلیل افراد و مسائل خواهیم شد.
💠اصل پرهیز از ساده نگری و ساده سازی.
اساسا مسیر تحقق دین مسیر سختی است وانتظار اینکه با آسانی و سادگی بتوان به آرمانها دست پیدا کرد انتظار غلطی است. راه خدا پیچیده با سختی هاست.
💠پرهیز از نگاه صفر و یکی.
آرمانها مدرج و طیفی اند. به عنوان مثال همین عدالت.
آدمها هم طیفی اند. ضعفها و قوتهایی دارند و...
💠پیچیده بودن مسائل اجتماعی
مسائل اجتماعی پیچیده است و دهها متغیر در آن موثرند و حل آنها مانند حل معادلات چند مجهولی است که متغیرها هم ثابت نیستند و سیلان دارند.
💠زمان بر بودن حل برخی چالش ها
چالش هایی وجود دارد که حل آن ها دهه ها و بلکه صده ها زمان می خواهد.
💠اقناع افکار عمومی و پرهیز از آمریت و تابعیت
در نظام اسلامی، اصل بر اقناع و همراه سازی است چه در بین مردم و چه مسئولان و این بر سختی کار می افزاید.
💠پیگیری آرمانها در عین دیدن واقعیت ها
در رویداد مشق امید، تلاش این بوده و هست که در درون یک رویداد، این شش اصل نهادینه شود.
به همه عزیزانم، توصیه می کنم به این شش اصل توجه کنند.
بسم الله الرحمن الرحیم
تداوم #سنت_حسنه
پنجمین #رویداد_رقابت_تیم_های_دانشجویی_در_کرسی_های_آزادانديشي با تغییراتی آغاز شد.
دور قبل با همراهی وزارتین بود. این دوره راسا اقدام کردیم اما دانشجویان دانشگاه های تابع وزارتین می توانند در رویداد ثبت نام کنند.
از دیگر تغییرات، قرعه کشی برای انتخاب موافق و منتقد که به ندرت و زمانی که امکان دو به دو کردن تیم ها با توجه به اولویت های موضوعی اعلامی تیم ها نبود صورت می گرفت حذف شد.
جایزه تیم های برتر در مرحله استانی هم افزایش یافت.
دانشجویان دکتری تخصصی نمی توانند در تیم ها حضوریابند ومی توان از آنها به عنوان یکی از اعضای هیأت داوران استفاده کرد و....
4038013962203.pdf
402.5K
مقاله بررسی و مقایسه مؤلفه های تمدن ساز میان چهار کشور ج. ا. ایران، عربستان، ترکیه، مالزی.
سالها پیش مقاله ای نوشتم در خصوص چهار کشور مدعی تمدن سازی در جهان اسلام. خلاصه مقاله که توسط یکی از سایتها انجام شده و اصل مقاله تقدیم می شود
https://paydarymelli.ir/fa/news/43465/%D8%A2%DB%8C%D9%86%D8%AF%D9%87-%D8%AA%D9%85%D8%AF%D9%86%DB%8C-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85-%D8%AF%D8%B1-%D8%AF%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%DA%A9%D8%AF%D8%A7%D9%85-%DA%A9%D8%B4%D9%88%D8%B1-%D8%A7%D8%B3%D8%AA-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%B9%D8%B1%D8%A8%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D8%AA%D8%B1%DA%A9%DB%8C%D9%87-%D9%88-%DB%8C%D8%A7-%D9%85%D8%A7%D9%84%D8%B2%DB%8C
THBAJ_Volume 3_Issue 2_Pages 79-104.pdf
1.18M
سیاست گذاری عمومی یکی از حوزه های علمی جدید در ایران هست و بسیار، مهم است.
مقاله فوق؛
"ارائه چرخه سیاستگذاری عمومی ارتقا یافته در فرآیند فهم و حل مسائل عمومی"
اثر حقیر و یکی از اساتید محترم هست که تقدیم حضور می گردد.ان شالله این مقاله هم از جهت نظری و هم از حیث عملی، بتواند سیاست گذاری عمومی در ایران عزیز را بهبود و ارتقا ببخشد.
در مصاحبه با ویژه نامه رویای دانشگاه ایرانی که به همت فرهیختگان تهیه و منتشر شده هست، تحلیل خودم از وضعیت آموزش عالی، دانشگاه و دانشجو را ارائه دادم.
در بخشی از این مصاحبه چنین آمده است:
وضعیت دانشجویی متاثر از بسیاری عوامل است؛ مدت هاست وقتی روند را بررسی و تحلیل میکنیم، متوجه میشویم جامعه تا حدودی به تعبیری در حال «دوکوهانه» شدن است. عده ای در یک فضا و عده ای دیگر در فضای دیگر بوده و ارتباط بین این ها عملا قطع میشود. به طور مثال اگر بخواهیم میزان مشارکت در انتخابات ریاست جمهوری امسال را بررسی کنیم متوجه میشویم افراد در سن 18 تا 25 سال در دوره اول 24 درصد و در دور دوم 39.9 درصد مشارکت داشتند که کمترین میزان مشارکت در بازه های سنی در انتخابات بود. همین اتفاق در انتخابات 1400 نیز افتاده بود ؛ حتی وقتی برخی از پیمایش های مراکز را بررسی میکنیم، میبینیم متاسفانه حتی در مراسم عزاداری سید و سالار شهیدان نیز که با گوشت، پوست و جان مردم آمیخته شده است نیز حضور این بازه سنی، حضور کمرنگ تری شده که موضوع بسیار مهمی است.
این اتفاق وقتی در زمان هایی مانند اعتراضات و اغتشاشات 1401 نیز پیش آید، ممکن است «دوکوهانه» بودن را تقویت کرده و شکاف های اجتماعی را افزایش دهد. این مسئله مهمی است و اگر از آن غفلت شود، ممکن است اتفاقات بدی افتاده و عملا کار به جایی برسد که برای کشور پرهزینه باشد. به نظرم نکته مهمی است؛ وقتی میگویم: «اعتراضات و اغتشاشات» به این دلیل است که بخشی از آن اتفاق اغتشاش بود؛ حتی در دانشگاه آزاد جریانی را گرفتیم که در یک فقره از آن یک خانم چندین بار لباس خود را تغییر داده بود و جمعی از افراد به اصطلاح «اسکورت» او بودند. یا فردی با اسلحه وارد دانشگاه شده بود و قصد داشت اتفاقاتی را رقم بزند. این افراد، جوانان و مردم عادی نبودند بلکه یک جریان سازمان یافته بود. وقتی میگویم: «اعتراضات پیش آمده» به این دلیل است که به هر حال عده ای یا واقعا بحث «زن، زندگی و آزادی» داشتند یا به بهانه شعار «زن، زندگی، آزادی» آمده بوده و اعتراض داشتند.
امام خمینی(ره):
اصولاً دین اسلام و مذهب شیعه و سایر مذاهب و ادیان به همین نحو پیشرفت کرده است؛ یعنی ابتدا جز طرح چیزی نبوده؛ و سپس بر اثر ایستادگی و جدیت رهبران و پیامبران به ثمر رسیده است.
موسی شبانی بیش نبود و سالها شبانی می کرد؛ آن روز که برای مبارزه با فرعون مأمور شد، یاور و پشتیبانی نداشت؛ ولی بر اثر لیاقت ذاتی و ایستادگی خود با یک عصا اساس حکومت فرعون را برچید.
شما خیال می کنید اگر عصای موسی دست من و جنابعالی بود، این کار از ما می آمد؟ همت و جدیت و تدبیر موسی می خواهد تا با آن عصا بساط فرعون را به هم بریزد. و این کار از هر کسی ساخته نیست. پیغمبراکرم(ص) وقتی که به رسالت مبعوث شد، و شروع به تبلیغ کرد، یک طفل هشت ساله (حضرت امیر(ع)) و یک زن چهل ساله (حضرت خدیجه) به او ایمان آوردند. جز این دو نفر کسی را نداشت. و همه می دانند که چقدر آن حضرت را اذیت کردند و کارشکنیها و مخالفتها نمودند. لیکن مأیوس نشد، و نفرمود کسی ندارم. ایستادگی کرد؛ و با قدرت روحی و عزمی قوی از «هیچْ» رسالت را به اینجا رسانید که امروز هفتصد میلیون جمعیت تحت لوای او هستند.
مذهب شیعه هم از صفر شروع شد. روزی که پیغمبر اکرم(ص) اساس آن را پایه گذاری کرد با استهزا مواجه گردید!
ولایت فقیه؛ حکومت اسلامی: تقریر بیانات امام خمینی (س)، ص 136
علم آزاد، اصطلاحی است که وزیر محترم علوم چندی پیش در اختتامیه جشنواره فارابی استفاده کردند.
منظور وزیر محترم برای ما مبهم هست و بعید می دانم مراد ایشان، در علوم انسانی، علم آزاد از مبانی باشد.
♦️در حوزه معرفت شناختی، سه نحله مهم در غرب وجود دارد.
پوزیتیویست ها
تفسیرگراها
انتقادی ها
♦️پوزیتویست ها معتقد بودند که بین سوژه(فاعل شناسا)و ابژه(آنچه مورد مطالعه هست) هیچ ارتباطی وجود ندارد و سوژه در مقام علمی از ارزشها منفک هست و ارزش ها در فهم او موثر نیست و امکان قاعده دادن مثل علوم طبیعی براساس مشاهده و استقراء وجود دارد و اصول دیگر.
♦️از اینکه بگذریم خود این حرفها یعنی مبنا و در این چارچوب، علم پیش می رود، همین رویکرد به خاطر نقدهای جدی، شاهد ظهور ابطال گراها در مقابل اثبات گراها در درون نحله پوزیتیویسم شد.
♦️ابطال گراها از این حرفها تنزل کردند و گفتند علم چیزی جز حدس های ما نیست و تا زمانی که ابطال نشده، علمی هست!
با ادامه نقدها، اساسا شیفت پارادایمی رخ داد و نحله تفسیری سربرآورد.
♦️اساسا تفسیری ها، با رد مفروضات پوزیتیویست ها، بیان کردند که هر پدیده ای انسانی اجتماعی، منحصر به فرد هست و باید تلاش کنیم آن مورد را منحصرا فهم کنیم.
♦️در انتهای این نحله، با طرح مرگ مولف، اساسا مطرح شد که خود اثر و پدیده مهم نیست و مهم آن چیزی هست که محقق می فهمد که پست مدرن ها هم از درون این جریان، سر برآوردند.
♦️انتقادی هم که اساسا علم را برای تغییر می خواهند و علمی، علم هست که بتواند جهان را تغییر دهد.
♦️در غرب، بعد از جنگ جهانی دوم عملا، علم برای علم خاتمه یافت و وارد دوره سیاست علم شدیم.
به هر روی، در غرب، علم آزاد به جز بخشی، معتقد ندارد و باید وزیر محترم علوم، منظور خود و مبانی حاکم بر آن را روشن کنند.
تماشایِ شكوه و شگفتیِ معماری توام با محاسبات دقيق رياضی و نجوم در هنگام طلوع خورشيد.
اولین روز بعداز شب یلدا، در صبحگاه اول دی ماه، مقابل دربرج رادكان، در ۷۴ کیلومتری شمال مشهد، نور خورشيد بطور مستقيم از در پشت برج وارد و از در جلوی آن خارج میشود كه نشانه دهنده شروع چله زمستان میباشد. برج رادکان، تنها برجی است که توانایی تعیین چهار فصل، سال کبیسه و آغاز نوروز را دارد.
این برج اثر ریاضی دان، ستاره شناس و دانشمند بزرگ ایرانی، خواجه نصیرالدین طوسی است.
#تمدن_اسلامی