#خاطرات_زایمان سلام منم میخواستم خاطره بگم نه از زایمانم از خبر بارداریم من بعد ازدواجم تصمیم به بارداری گرفتم وقتی یک سال گذشت باردار نشدم رفتم دکتر یک سال نیم تحت نظر دکتر دارو مصرف کردم گفت باید بیایی برای روشهای کمک بارداری ای یو ای منم گفتم صبر میکنم یک سال دیگه گذشت ومن دکتر نرفتم تا این که قبل ماه رمضان یکی بهم پیشنهاد طب سنتی داد رفتم پیش طب سنتی کلی دارو داد پولش هم زیاد شوهرمم کلی غر زد که چیه واسه هرچیزی الکی پول بدیم منم چون چند روز بیشتر به ماه مبارک نمونده بود دیدم نمیتونم روزی سه وعده دارو گیاهی بخورم گفتم باشه بعد ماه مبارک ان شاءالله هفته اول بعد از ماه مبارک رفتیم مسافرت شمال منتظرم بودم پریود بشم بعد پاکی دارو ها رو شروع کنم از مسافرت برگشتم دیدم خبری نشد رفتم تست گرفتم اومدم امتحان کردم در کمال ناباوری مثبت بود بدو بدو رفتم ازمایشگاه بهترین لحظه زندگیم لحظه بود که خانمی که تو ازمایشگاه نمونه گیری میکرد چون هیجان منو دیده بود قبل اینکه جواب اماده بشه رفت جواب رو نگاه کرد اومد بهم گفت متبث و من اشک خوشحالی ریختم خدایا شکرت خدایا این لحظه رو نصیب همه ی چشم انتظاران بگردان #ارسالی_اعضا http://eitaa.com/joinchat/2238513161C70e8a50686

سلام در جواب خانمی که گفتن بچه ام زشته و فامیل شوهر هر کدوم یه چیز میگن در جواب به اون افراد باید بگی شما میتونی یه انگشت بچه رو درست کنی منم خودم پسر ۲ کیلو بود که بدنیا اومد یه سره مادر شوهرم میگفت چقدر ریزه چرا مو نداره ..... منم سپردمش بخدا که دل منو می سوزوند با حرفاش اگر تهران هستید بیمارستان فارابی خیلی خوبه چشمای پسرم آستیگمات بود یک سال نیم تحت درمان بود خوب شد شمام هم دنبال درمان بچت رو بگیر خوب میشه.ببخشید طولانی شد #راهنمایی_اعضا http://eitaa.com/joinchat/2238513161C70e8a50686

🔴 #آقایان_بدانند  💠 آیا می‌دانستید زنانی که در خانه #پرخاش می‌کنند و داد می‌زنند کمبود #محبت شدید از طرف همسر دارند؟ برای آرامش همسرتان، #محبت خرج کنید! 💠 تنها انرژی و #سوخت زن برای مدیریت خانه و همسرداری و تربیت فرزند، #محبت شوهر است. 💠 با مهربانی و ابراز #محبت به همسرتان او را آرام کنید. http://eitaa.com/joinchat/2238513161C70e8a50686

#خاطرات_زایمان من میخواستم خاطره زایمانم دومم روبگم که چن روز ازوقتم گذشته بود ولی انگار دوس نداشت بیاد واقعاهم درد نداشتم ولی دوباره به بهونه درد همسرکشوندم تا زایشگاه ولی هربارهیچ خبری نبود بارسوم که خواستم برم شوهرم گف اگه اینبارنیاد خودتم نمیارم خونه🤣🤣🤣دیگه الکی گفتم درد دارم تا بستریم کردن امپول که زدن نیم ساعت بعدش دختر خوشکلم به دنیا اومد...چقددازاین روز میترسیدم ولی میدونم همش بخاطرسوره یس وزیارت عاشورابود که مدام میخوندم که زایمان راحت بود وگرنه زایمان اولم خیلی سخت بود.... http://eitaa.com/joinchat/2238513161C70e8a50686

سلام خسته نباشی ممنون بابت کانال خوبتون🙏من الان ۸ماهه ازدواج کردم خیییلی دلم بچه میخوادبرام اول دعاکنین که خدابهم بچه بده بعدشم خییییلی استرس ترس دارم که حامله بشم اگرخدایی نکرده سقت بشه یاقلبش تشکیل نشده باشه خیلی ازاین فکررنج میبرم همشم خودم دلداری میدم ولی فکرم سمتشه برام خیلی دعاکنین😢🙏 #ارسالی_اعضا http://eitaa.com/joinchat/2238513161C70e8a50686

سلام عزیزم میشه تو کانال بذارید از خانم های باردار و شیرده میخوام برا سلامتی یه نوزاد ۲۳روزه ک الان بیمارستان بستریه دعا کنند 🙏🙏🙏مادرش سختیای زیادی کشیده تو بارداری و بسیار مومن وصبوره خواهشا برا سلامتی بچش صلوات بفرستید ممنونم ❤️❤️❤️❤️❤️❤️ http://eitaa.com/joinchat/2238513161C70e8a50686

وقتی بچه‌ی دوم به دنیا میاد از بچه‌ی اول غافل نشین 😂 🇯http://eitaa.com/joinchat/2238513161C70e8a50686

#خاطرات_زایمان سلام خاطره اولین زایمان من توی دوران دانشجویی باردار شدم و تا وسطای ترم بهمن سرکلاسا بودم‌.غروب که کلاس داشتم سرکلاس یهو کمرم گرفت و بچه از داخل محکم لگد میزد منم ترسیدم به شوهرم گفتم اومد دنبالم و رفتیم خونه.تا فرداش خبری نشد.فقط یکم درد شایدم تلقین و استرس بود.ولی شاد بودم که بچم میاد بغلم و از انتظار خسته بودم.با وسایلم رفتیم خونه خواهرشوهرم اونم خیلی هواموداشت غذاپخت و تند تند برام اب پرتقال میگرفت.عصرش همه رفتیم بیمارستان۸نفر بودیم😂😂😂.خلاصه گفتن توبار اولته به این زودی خبری نیس ۳بار دیگه هم درد داشتم ولی قبول نکردن بستری بشم وگفتن زوده.یه ماما بهم گف اب پرتقال بخور و برو پیاده روی تا فاصله دردات که کم شد بیا.منم خیلی سوره انشقاق و چنتا دعای دیگه رو میخوندم ولی میترسیدم😢😢😢 خلاصه ساعت۱۱شب منو بستری کردن. خواهرشوهرم خیلی برام گریه میکرد ومنو دلداری میداد که بچت میاد بغلت. خدا حفظش کنه (اخه من مامانم فوت شدن و شهر غریب زندگی میکنم.) خلاصه ساعتای۱۲ بود که بچه به دنیا اومد.بعدشم نشستم به خوردن کمپوت و خرما وچیزای دیگه که اورده بودم.خیلی عالی بود اگر دوس داشتید یه صلوات واسه سلامتی امام زمان بفرستید.🌺 🇯http://eitaa.com/joinchat/2238513161C70e8a50686

خانواده ایرانی اسلامی باید اینشکلی باشه بچه ها از سرو کول مامان باباها بالا برن😁🏃🏃🏃🏃 http://eitaa.com/joinchat/2238513161C70e8a50686

ماجرای عجیب در سریال امام علی ع یک اتفاق عجیب و قابل توجه در این سریال مربوط به یکی از بازیگران قدیمی سینمای ایران است که پیش از انقلاب عمدتا در نقش‌های منفی بازی می‌کرد و در جریان ساخت سریال امام علی(ع)، به اصرار خود در این سریال نقشی می‌گیرد. داوود میرباقری درباره بازی او در سریال امام علی(ع) در گفتگویی گفت : «حالتی منقلب داشت و خود را به شکلی وامدار علی بن ابیطالب می‌دانست. چهره رنگ پریده و دگرگونش که گویی تولدی دیگر را برای این بازیگر رقم می‌زد، دیگران را نیز به خود جلب کرده بود. در یکی از صحنه‌ها قرار شد در نقش ابن عباس داخل چادر امام علی(ع) بشود و بیرون آید. او وارد چادر علی بن ابیطالب ع شد چه وارد شدنی😳😳😱😰😰......... ادامه داستان خییلی عجیب و واقعی بازیگر قبل از انقلاب😳👇 http://eitaa.com/joinchat/10289168Cbe4b57f340

#خاطرات_زایمان یک خاطره من از بارداری دارم . 8 هفتم بود خونریزی افتادم رفتم سونو اورژانسی . دکتر سونو کرد گفت 2 قلو بارداری گفتم نه😳 گفت پس این چیه🤔 من زدم زیر گریه گفتم خاک بر سرم حتما فیبرون یا کیست یا تودست😩 گفت نه بابا چرا اینطوری میکنی کیست و فیبرون رو از کجا آوردی دوتا بچه س😳😅 منم کلی ذوق کردم و از خوشحالییی داشتم میمردم آخجون من 2 قلووووووو داشتم😍😍 http://eitaa.com/joinchat/2238513161C70e8a50686

#خاطرات_زایمان دوستم هفته قبل زایمان کرد یه شبانه روز زایشگاه بستری بود هنوز نمیزایید!! خخخ یهو جاریش که هفت ماهش بوده دچار مشکل میشه و اورژانسی می برنش اتاق عمل دوستم میگه چنان زور میزدم که بچه جاریم زودتر دنیا نیاد! خلاصه اینگونه بود که دختر عمو پسر عمو با ده دقیقه فاصله به دنیا اومدن و تلاشهای دوست ما نتیجه داد و نینیش ده مین بزرگتره هههههه 🇯http://eitaa.com/joinchat/2238513161C70e8a50686