رسانه (۱۵ تا ۲۱ سالگی)
🌹سلام بر ابراهیم🌹 از آنها کمک ميگرفت. اما در اين کار يک موضوع را رعايت ميکرد؛ با کمک کردن به ا
🌹سلام بر ابراهیم 🌹
گفت: پشت پارک چهل تن، انتهاي کوچه، منزل کوچکي بود که در زديم و کله پاچه را به آنها داديم.
چند تا بچه و پيرمردي که دم در آمدند خيلي تشکر کردند. ابراهيم را کامل ميشناختند. آنها خانوادهاي بسيار مستحق بودند. بعد هم ابراهيم را رساندم خانهشان.
٭٭٭
بيست و شش سال از شهادت ابراهيم گذشت. در عالم رويا ابراهيم را ديدم.
سوار بر يك خودرو نظامي به تهران آمده بود!
از شــوق نميدانستم چه كنم. چهره ابراهيم بســيار نوراني بود. جلو رفتم و همديگر را در آغوش گرفتيم. از خوشحالي فرياد ميزدم و ميگفتم: بچهها بيائيد، آقا ابراهيم برگشته!
ابراهيم گفت: بيا ســوار شــو، خيلي كار داريم. به همــراه هم به كنار يك ساختمان مرتفع رفتيم.
مهندسين وصاحب ساختمان همگي با آقا ابراهيم سلام واحوالپرسي كردند.
همه او را خوب ميشناختند. ابراهيم رو به صاحب ساختمان كرد و گفت:
من آمدهام ســفارش اين آقا ســيد را بكنم. يكي از اين واحدها را به نامش كن. بعد شخصي كه دورتر از ما ايستاده بود را نشان داد.
صاحب ساختمان گفت: آقا ابرام، اين بابا نه پول داره نه ميتونه وام بگيره.
من چه جوري يك واحد به او بدم؟!
مــن هم حرفش را تأييد كردم و گفتم: ابرام جــون، دوران اين كارها تموم
شد، الان همه اسكناس رو ميشناسند!
ابراهيم نگاه معني داري به من كرد و گفت: من اگر برگشــتم به خاطر اين بود كه مشكل چند نفر مثل ايشان را حل كنم، وگرنه من اينجا كاري ندارم!
بعد به سمت ماشــين حركت كرد. من هم به دنبالش راه افتادم كه يكدفعه تلفن همراه من به صدا درآمد و از خواب پريدم!
#سلام_بر_ابراهیم
لینک کانال ۱۵ تا ۲۱ سال جهت نشر🔰
✿○○••••••══
@farzandetanhamasiry15_21
═══••••••○○✿
🔚5177🔜
هدایت شده از طبیبِ جان
11.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨ دعای روز دوم ماه مبارک رمضان
🏷 خداوندا، مرا در اين روز به رضا و خشنوديت نزديك ساز و از خشم و غضبت دور فرما و بر قرائت آيات قرآنت توفيق ده، به حق رحمتت ای مهربانترين مهربانان.
◣@Javaher_Alhayat ◢
࿐❁☘❒◌🌙◌❒☘❁࿐
رسانه (۱۵ تا ۲۱ سالگی)
چطور درسها رو بهتر بفهمم؟ قبل از کلاس پیشخوانی کن و درس هـا رو مرور کن. حلِ نمونه سوال یادت نره!
چطور درس بخونم که یادم نره؟
تویِ عکس نکات گفته شده.
با سکوت به سمت هدفت حرکت کن؛
هیچ شیری با غُرِش به طعمش حمله
نمیکنه👌🏼🌸
#درسخوان 66
لینک کانال ۱۵ تا ۲۱ سال جهت نشر🔰
✿○○••••••══
@farzandetanhamasiry15_21
═══••••••○○✿
🔚5178🔜
#دم_افطار🌱
الْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِى أَدْعُوهُ فَيُجِيبُنِى وَ إِنْ كُنْتُ بَطِيئاً حِينَ يَدْعُونِى..
ببخش که من سستی می کنم....
هدایت شده از طبیبِ جان
⭕️ اشتباهات رائج مزاجی در ماه مبارک رمضان
🔹انجام دادن این موارد در این ماه باعث سوء مزاج و بیماری میشود. با رعایت همین نکات ساده از سلامتی جسمی برخوردار باشیم☝️
#روزه
#ماه_رمضان
#اینفوگرافیک
◣@Javaher_Alhayat ◢
࿐❁☘❒◌🔅◌❒☘❁࿐
(بسم الله الرحمان الرحیم)
#سلامامامزمانم✋🌸
پشت دیوار بلند زندگی
مانده ایم چشم انتظاریک خبر
یک انا المَهدی بگو
یاابن الحسن(عج)
تا فرو ریزد حصار غصه ها
💓اللهم عجل لولیک الفرج💓
رسانه (۱۵ تا ۲۱ سالگی)
🌹سلام بر ابراهیم 🌹 گفت: پشت پارک چهل تن، انتهاي کوچه، منزل کوچکي بود که در زديم و کله پاچه را به آن
🌹سلام بر ابراهیم 🌹
داستان:خمس
راوی:مصطفي صفار هرندي
از علمایی كه ابراهيم به او ارادت خاصي داشــت مرحوم حاج آقا هرندي بود.
اين عالم بزرگوار غير از ساعات نماز مشغول شغل پارچه فروشي بود.
اواخر تابســتان 1361 بود. به همراه ابراهيم خدمت حاج آقا رفتيم. مقداري پارچه به اندازه دو دست پيراهن گرفت.
هفته بعد موقع نماز ديدم كه ابراهيم آمده مسجد و رفت پيش حاج آقا. من هم رفتم ببينم چي شــده. ابراهيم مشــغول حســاب ســال بود و خمس اموالش را حساب ميكرد!
خندهام گرفت! او براي خودش چيزي نگه نميداشت. هر چه داشت خرج ديگران ميكرد.
پس ميخواهد خمس چه چيزي را حساب كند؟!
حاج آقا حساب ســال را انجام داد. گفت 400 تومان خمس شما ميشود.
بعد ادامه داد:
من با اجازه اي كه از آقايان مراجع دارم و با شناختي كه از شما دارم آن را ميبخشم.
امــا ابراهيم اصرار داشــت كه اين واجب دينــي را پرداخت كند. بالاخره خمس را پرداخت.
كار ابراهيــم مرا به ياد حديثي از امام صــادق انداخت كه ميفرمايد:
«كســي كه حق خداوند)مانند خمس(را نپردازد دو برابــر آن را در راه باطل
صرف خواهد كرد»
بعــد از نماز با ابراهيم به مغازه حاج آقا رفتيم. به حاجي گفت: دو تا پارچه پيراهني مثل دفعه قبل ميخوام.
حاجي با تعجب نگاهي كرد وگفت: پســرم، تــو تازه از من پارچه گرفتي.
اينها پارچه دولتيه، ما اجازه نداريم بيش از اندازه به كسي پارچه بدهيم.
ابراهيم چيزي نگفت. ولي من قضيه را ميدانستم و گفتم: حاجآقا، اين آقا ابراهيم پيراهنهاي قبلي را انفاق كرده!
بعضي از بچههاي زورخانه هستند كه لباس آستين كوتاه ميپوشند يا وضع ماليشان خوب نيست. ابراهيم براي همين پيراهن را به آنها ميبخشد!
حاجي در حالي كه با تعجب به حرفهاي من گوش ميكرد، نگاه عميقي به صورت ابراهيم انداخت وگفت:
پسرم، حق نداري به كسي ببخشي. هركسي اين دفعه براي خودش پارچه خواست بفرستش اينجا.
1( -آثارالصادقين ج5ص466)
#سلام_بر_ابراهیم
لینک کانال ۱۵ تا ۲۱ سال جهت نشر🔰
✿○○••••••══
@farzandetanhamasiry15_21
═══••••••○○✿
🔚5179🔜