eitaa logo
رسانه (۱۵ تا ۲۱ سالگی)
857 دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
1.4هزار ویدیو
69 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم ارتباط با ادمین: @labaick کانال طبیب جان @Javaher_Alhayat استفاده از مطالب کانال آزاد است.
مشاهده در ایتا
دانلود
پیشِ بود یهو عطسه‌اش گرفت. حاج‌آقا بهشون گفتن: «یَرحَمُکَ‌الله...!» حاجی هول شد نمیدونست چی باید بگه جواب داد: «سَمِعَ اللّهُ لِمَن حَمِدَه...»!!😂
رسانه (۱۵ تا ۲۱ سالگی)
‌ پیشِ #آقاروح‌اللّه بود یهو عطسه‌اش گرفت. حاج‌آقا بهشون گفتن: «یَرحَمُکَ‌الله...!» حاجی هول شد نمید
نثار روح حاج عیسی جعفری خادم امام خمینی که همین چند روز پیش فوت کردن یه فاتحه‌ای بفرستید((: ♥️ لینک کانال ۱۵ تا ۲۱ سال جهت نشر🔰 ✿○○••••••══ @farzandetanhamasiry15_21 ═══••••••○○✿ 🔚5011🔜
🌱 خدایا من نیاز دارم به تو نزدیک بشم ، خودت وسائلش رو جور کن ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
7.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مجموعه‌ی تصویری 💊 { قسمت چهارم؛ فرمول حفظ تعادل در اتوبوس زندگی } ⚡️نمیشه کاری کرد که زندگی، بالا و پایین نداشته باشه... اما میشه کاری کرد که حتی اگه سنگ هم از آسمون بارید، آب تو دل ما تکون نخوره! چطوری؟! لینک کانال ۱۵ تا ۲۱ سال جهت نشر🔰 ✿○○••••••══ @farzandetanhamasiry15_21 ═══••••••○○✿ 🔚5012🔜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رسانه (۱۵ تا ۲۱ سالگی)
عادت کن به اینکه مدام بگی اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. هی پناه ببر به خدا....☺️ 🔴 بالاخره هم ابلی
برای تقرب 67 گفتیم که انسان باید مراقب باشه که فال بد نزنه. 🔶 این حدیث پیامبر اکرم هست که میفرماید: من دوست ندارم کسی از اصحابم فال بد بزنه. پیش من فال بد نزنید... ⛔️ هی نگید نکنه نشه این! ✅ میشه ان شالله! اصلا به ذهنت هم خطور نده افکار منفی رو ☢ به زبان هم که اصلا جاری نکن!!! متاسفانه فال بد چیزیه که هوای نفس انسان خیلی بهش میل داره! هی میگه نکنه نشه! نکنه نتونم! 😒 در روایت میفرماید: اَکْرِه نَفسَکَ عَلی الفَضائلْ فاِنَّکَ مطبوعُ بِالرَّذائل ✅ خودت رو باید وادار کنی به خوبی ها وگرنه خودت رو اگه رها کنی به طور خودکار میری سمت بدی ها. 🔵 واقعا آدم باید هی مراقب خودش باشه و هی خودش رو به خوبی ها مشغول کنه تا اصلا فکرش هم سمت بدی ها نره. وقتی فکر بره کم کم دست و پا هم به سمت بدی ها خواهد رفت... تا حالا تمرین کردی که همش مراقب خودت باشی؟☺️ راستش رو بگو!😊 یکی از آثار قرآن خوندن هم همینه که در روایت میفرماید: فَاذا مَرّوا بِه آیةٍ فیها تَشویقٌ رَکَنوا علیها طَمَعا وقتی بنده مومن قرآن میخونه و به آیات تشویقی میرسه، میگه خدایا اگه اینجوری بشه چقدر عالی میشه😍 هی قرآن میخونه و هی فکرای خوب به ذهن آدم میرسه!😊 چقدر خوبه قرآن خوندن... جاااانم....💕 ✔️ اونوقت همه اینا رو خدا بها میده بهش... تک تک فکرای خوبی که به ذهنت میرسه برای خدا خیییلی ارزشمنده... لینک کانال ۱۵ تا ۲۱ سال جهت نشر🔰 ✿○○••••••══ @farzandetanhamasiry15_21 ═══••••••○○✿ 🔚5013🔜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹بسم الله الرحمن الرحیم🍃
7.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مردم بیشترین چیزها را در زندگی ندارند❌ بلکه برداشتها را از زندگی دارند👌 به امید برداشتهای خوب از زندگی😉 سلام رفقای ناب✋ 😊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رسانه (۱۵ تا ۲۱ سالگی)
🌹سلام بر ابراهیم 🌹 #پارت89 این قسمت:شوخ طبعي راویان ـ علي صادقي، اكبر نوجوان ّ ابراهيم در موارد جد
🌹سلام بر ابراهیم 🌹 ابراهيم كه خيلي اذيت شده بود با آرامش خاصي گفت: جعفر جون، نوبت ما هم ميرسه! آخرشب مي‌خواستيم برگرديم. ابراهيم سوار موتور من شد و گفت: سريع حركت كن! جعفر هم سوار موتور خودش شد و دنبال ما راه افتاد. فاصله ما با جعفر زياد شد. رسيديم به ايست و بازرسي! من ايستادم. ابراهيم باصدای بلند گفت: برادر بيا اين‌جا! يكي از جوان‌هاي مسلح جلو آمد. ابراهيم ادامه داد: دوســت عزيز، بنده جانباز هستم و اين آقاي راننده هم از بچه‌هاي سپاه هستند. يك موتور دنبال ما داره مياد كه... بعد كمــي مكث كرد و گفت: من چيزي نگم بهتــره، فقط خيلي مواظب باشيد. فكر كنم مسلحه! بعــد گفت: با اجازه و حركــت كرديم. كمي جلوتر رفتم تــوي پياده‌رو و ايستادم. دوتايي داشتيم مي‌خنديديم. موتور جعفر رسيد. چهار نفر مسلح دور موتور را گرفتند! بعد متوجه اسلحه كمري جعفر شدند! ديگر هر چه ميگفت كسي اهميت نميداد و... تقريبا نيم ســاعت بعد مســئول گروه آمد و حاج جعفر را شــناخت. كلي معــذرت خواهي كــرد و به بچه‌هــاي گروهش گفت: ايشــون، حاج جعفر جنگروي از فرماندهان لشگر سيدالشهداء هستند. بچه‌هاي گروه، با خجالت از ايشــان معذرت خواهي كردند. جعفر هم كه خيلي عصباني شده بود، بدون اين‌كه حرفي بزند اسلحه‌اش را تحويل گرفت و سوار موتور شد و حركت كرد. كمي جلوتر كه آمد ابراهيم را ديد. در پياده‌رو ايستاده و شديد مي‌خنديد! تازه فهميد كه چه اتفاقي افتاده. ابراهيم جلو آمد، جعفر را بغل كرد و بوســيد. اخم‌هاي جعفر بازشد. او هم خنده‌اش گرفت. خدا را شكر با خنده همه چيز تمام شد. لینک کانال ۱۵ تا ۲۱ سال جهت نشر🔰 ✿○○••••••══ @farzandetanhamasiry15_21 ═══••••••○○✿ 🔚5014🔜