• تحلیل •
#متنعمان
#نه_مطرودان
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
▫️ و نه سرگردانها (1)
دهۀ پنجم دهۀ روایت روندها و تحلیل آنها است.
در ایران پرجوشش و پر حادثه نیروهای متعدد و متنوعی ظهور کردند و طی روندی خود را به نقطه هایی ویژه رساندند. این سیرها قابل روایت و درایت است.
عموم این افراد انسانهای ویژه ای هستند و بسیاری از ایشان افراد شریفی هستند که امثال بنده خود را خاک پای ایشان هم نمی دانند.
همۀ آنها خالق یک جریان مهم اجتماعی نبوده اند، ولی تعدادی از ایشان اگر نتوانسته اند جریانی خلق کنند، مؤثر بوده اند و روندی پدید آورده اند که قابل اعتنا بوده، لذا نکات سودمندی در تحلیل و بررسی آن است.
این فهرست بسیار متنوع است و این بررسی بسیار نکته آموز. در شمار این افراد کسانی هستند که هر کدام به جهتی از انقلاب پشیمان شده اند.
یکی از این موارد در روزگار ما اصحاب حیرتند.
مثل این طائفه به آن می ماند که بنا داریم تونلی را در دل کوه بکشیم و راه خود را به سوی آن طرف کوه باز کنیم، جمعیّت قابل توجهی وارد صحنه می شوند. افراد این جمع شرایط متنوعی دارند، برخی شاید هیچ انگیزه و اعتقادی به این کار ندارند ولی همراه شده اند. برخی نیز تنها به منفعت خود می اندیشند، برخی هم صادقانه و مؤمنانه به فکر نهایی کردن پروژه اند. برخی نیز فعالتر از بقیه خود را به آب و آتش میزنند، زودتر از همه می آیند، دیرتر از همه می روند، آنقدر دلسوزی می کنند که گویا به خود کار تبدیل می شوند و در نظر همگان میان آنها و کار فاصله ای دیده نمی شود.
به همه جای پروژه سر می کشند، از هر فرصتی برای پیشبرد پروژه استفاده می کنند، گویا با هر وسیله ای که در دست است به صخره میکوبند و آن را خراش می دهند، سستی ها، خطاها، و بعضاً رذالتها و سفاهتها و ... را مشاهده می کنند و رنج می برند، با این و آن دربارۀ ضرورتهای پروژه صحبت میکنند، چند انسان غیور و صادق مثل خودشان در دل این کار می یابند، با آه و ناله با همه آنها درد دل میکنند، از سستی شکایت میکنند، از فقط حرف زدن و غیرت کافی نشان ندادن گلایه میکنند، در تنهاییها خون گریه میکنند و ...
و نهایتاً هم خسته میشوند،
کنار میکشند،
به این کار و این تلاش نافرجام نگاه می کنند و با خود می اندیشند :
«کندن دل کوه!؟
مگر شوخی است، آن هم با این تیره و طائفه و این زاد و زور؟!»
اینجا است که کار را به وضوح بیهوده می بینند.
اینجا است که شروع می کنند به ریشه یابی این بیهودگی پر سر و صدا و فاخری که همه گرفتارش شده اند.
به ایده هایی هم می رسند،
با همان آهنگ عملگرایی این ایده ها را دنبال می کنند،
این ایده ها ایشان را به وادیهای جدیدی می کشاند.
این وادیها دیگر حمایت از این کاری که آن را بی سرانجام می دانند نیست.
ممکن است شروع کنند به درگیر شدن با آنچه که آن را ریشه های این نوع تصمیمها و این حضورها می دانند.
مدتی به این کار مشغول می شوند تا این واگرایی و این اعراض به بلوغ برسد و از هویّت جدید ایشان رو نمایی شود.
اینجا است که آهسته آهسته شروع میکنند به مسخره کردن کسانی که مشغول حفاری هستند.
به تدریج خود را با تمام مخالفان متنوع این پروژه همراه می یابند و به تدریج دربارۀ تمام فاصله هایی که بین خود و آنها می دیدند تردید می کنند یا به ترمیم نگاه ها و احساسهای سابق می پردازند.
این روند ادامه خواهد داشت و یک جریان نیرومند عناد و دشمنی تلخ و گزنده را شکل خواهد داد.
این طائفه موقعیّت یا پوزیشن جالبی دارند؛
خودشان این کاره بودهاند، صادقانه دنبال بودهاند، از بقیه فعالتر بودهاند، ظاهراً همه را می شناسند، به همۀ طرحها گوش داده اند، ...
حالا سخنانشان یک زهر ویژه ای دارد!!
(بحث ادامه دارد ...)
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
#شناخت_گذشته
«برای برداشتن گامهای استوار در آینده،
باید گذشته را درست شناخت و از تجربهها درس گرفت؛
اگر از این راهبرد غفلت شود،
دروغها به جای حقیقت خواهند نشست
و آینده مورد تهدیدهای ناشناخته قرار خواهد گرفت.»(بیانیه گام دوم)
✿شاخۀ گل یاد، هدیه به روح بلند حضرت سلمان محمدی اعلی الله مقامه الشریف
(سلمان یا روزبه یکی از صحابی ایرانی(اصفهانی) رسول اکرم و از یاران امام علی علیهماالسلام بود. به دنبال حقیقت از دین زرتشت خارج شده، مسیحی شد و به شام و پس از آن به عراق سفر کرد و نهایتاً به یثرب رسید و منتظر پیامبر خاتم شد، در حالی که یک عالم دینی تراز اول روزگار خود بود. مقام بالایی پیش رسول اکرم داشت و برعهد تشیّع باقی ماند، در عهد عمر حاکم مدائن شد و همانجا در سنّی بالا درگذشت)
☘️@faslefarhang
• تحلیل •
#متنعمان
#نه_مطرودان
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
▫️ و نه سرگردانها (2)
در یک حرکت تمدنی از دل حوادث مختلف و طوائف گوناگون انسانی بروزات مختلفی حاصل می آید که وقتی به تنوع آن و روندهای افراد و جریانها (آغازها، فراز و فرودها و پایانها) از یک طرف و مقولۀ آرمان ملی و مقولۀ پیشبرد اهداف تاریخی و مسیر واقعی پیشرفت از جانبی دیگر و از طرفی نیز بی تکرار بودن فرصت زندگی می اندیشیم، در می یابیم صحنه ای که پیش روی خود داریم واقعاً تأمل خواه و ژرفامند است.
اینجا است که بی تکبّر نیاز به هدایت را احساس می کنیم و زمزمۀ آن را در دل خود آغاز می کنیم.
در حرکت انقلابی معاصر برخی با شور و حرارت وارد شدند و به تدریج سرد شدند و علیه حرکت انقلابی شوریدند در حالی که دلبستۀ مقاصد انقلاب بودند، از جمله افرادی که این سالها پرچم حیرت را بلند کردند و خود را منتظر صاحب اصلی انقلاب اسلامی ایران خواندند.
در یادداشت پیشین بیان گردید رویۀ ایشان مشابه رفتار کسانی به نظر می رسد که در پروژۀ حفر تونلی وارد شده اند و نهایتاً از به ثمر رسیدن آن ناامید شده اند، با هزار انتقاد از آن بریده اند و حالا منتقد سخت آن پروژه گشته اند.
از خود می پرسند در میان این همه درد و ناامیدی آیا راهی نیست؟
ممکن است ببینند که : آری، هست،
ولی جالب است که همان راهی است که فرهنگ ناب دینی به صد بیان به ما نشان داده بود، و به خاطر هیجانها آن را نمی دیدیم؛
تنها راه امام زمان عج است،
و تنها راه خالصانه دنبال ایشان افتادن رسیدن به استیصال است.
چه کسانی به استیصال می رسند؟ آنها که تا ته ماجرا را رفته باشند.
این نگاه با توضیح معقولی که داده شد، امید را دشمن می دارد و مکتب امام را که سراسر امید و عزم اصلاح است ضد سعادت می بیند.
لذا بررسی می کند که ریشه های مکتب بداندیش امام چیست؟
گمان می برد ریشۀ فساد این است که این مکتب از حکمت و عرفان تغذیه کرده است؛ یعنی «اساساً» خالص و اسلامی نیست.
به همین جهت شروع می کند مدتی سبک سرانه به نقد آرای فلسفی و عرفانی بپردازد و آنقدر در کارهای بی ارزش و ژورنالیستی خود غرق می شود که متوجه عدم اعتنای جامعۀ علمی به سخنان خود نمی شود.
اصل ماجرا این است که اینها «راه» را ندیده اند، امام زمان عج بهانه است.
▫️نکتۀ مهمی در این موارد هست که بخشی از غرض این نوشته نیز همان بوده است :
امثال پروژۀ حفر تونل با تمام نقصهای غیرقابل دفاعش به پایان می رسد و بالاخره تونلی با کیفیت یا کم کیفیت زده می شود و مورد استفادۀ مردم قرار می گیرد.
بعد از مدتها نیز دیگر کسی به این جزئیات که امروز دیده می شد واقف نمی شود.
نکته این است :
«بالاخره این تونل که منافع مردم در آن است زده می شود»؛ اگر قدری از صحنه فاصله بگیریم و به آن نگاه کنیم متوجه می شویم،
«اراده ای پشت این عملیات بود» که کندن آن تونل را می خواست و به اندازۀ خودش هم مثبت بود و تحسین برانگیز بود و نهایتاً هم این اراده بود که کار را به انتها رساند،
ولی این ارادۀ تعیین کننده برای دلسوزان کف صحنه که با انواع کج رویها مواجه بودند معلوم نبود و همان کج رویها برای ایشان ذهنیّت یا حتی فلسفه ای درست کرد و قضاوت را تمام کردند و از یاری دست کشیدند،
سهل است به دست اندازی هم مشغول شدند.
این اراده امروز حقیقت انقلاب اسلامی است و دارد کارها را پیش می برد.
این طائفه آن را نخواهند دید. «بصر» یعنی همین نگاه نافذ که نیست.
حالا که واجب است روزی ده بار از خدا هدایت بخواهیم، این را عاجزانه طلب کنیم.
امیر هدایت ع می فرماید :
«شک شعبه هایی چهارگانه دارد :
کل کل کردن، واهمه داشتن، دو دلی، وادادگی
کسی که کل کل کردن را رویۀ خود قرار دهد از تاریکی خارج نمی شود؛
و کسی که از آنچه پیش روی خود دارد واهمه به دل بگیرد به عقب برمی گردد؛
و کسی که در تردید مستقر شود و دائماً دو دل باشد، با تیزی سُمهای شیاطین لگدمال می شود؛
و کسی که در برابر مهالک دنیا و آخرت وابدهد در دل آنها هلاک می شود»
(نهج البلاغه، حکمت31)
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
#شناخت_گذشته
«برای برداشتن گامهای استوار در آینده،
باید گذشته را درست شناخت و از تجربهها درس گرفت؛
اگر از این راهبرد غفلت شود،
دروغها به جای حقیقت خواهند نشست
و آینده مورد تهدیدهای ناشناخته قرار خواهد گرفت.»(بیانیه گام دوم)
✿شاخۀ گل یاد، هدیه به روح بلند حضرت سلمان محمدی اعلی الله مقامه الشریف
(سلمان یا روزبه یکی از صحابی ایرانی(اصفهانی) رسول اکرم و از یاران امام علی علیهالسلام بود. به دنبال حقیقت از دین زرتشت خارج شده، مسیحی شد و به شام و پس از آن به عراق سفر کرد و نهایتاً به یثرب رسید و منتظر پیامبر خاتم شد، در حالی که یک عالم دینی تراز اول روزگار خود بود. مقام بالایی پیش رسول اکرم داشت و برعهد تشیّع باقی ماند، در عهد عمر حاکم مدائن شد و همانجا در سنّی بالا درگذشت)
☘️@faslefarhang