🔘کیانوش جهانپور، سخنگوی وزارت بهداشت در دوران کرونا (که شاید به زودی، به ساختمان ایوانک ایران زمین [مکان وزارت بهداشت] برگردد) توضیحاتی در مورد مقابله با پشهء آئدس داده است.
🔻شاه بیت صحبتهای وی این است:
«حذف آب راکد و از بین بردن منابعی که میتوانند آب را در خود نگه دارند، موثرترین راه، بدون استفاده از حشرهکش برای جلوگیری از تکثیر پشههاست.»
❓به نظرتان، این صحبتهای آقای دکتر، دقیقاً به چه معناست؟
🔺من در پست آتی، به توضیح این موضوع و سایر حرفهای جهانپور در مورد پشهء آئدس خواهم پرداخت، انشاءالله!
🆔@CoronaDeception
🔰طبق نقشه رنگآمیزی شده از حضور پشه آئدس در ایران، پررنگترین مناطق حضور این پشه، نوار شمالی کشور، شمال استانهای اردیبل، آذربایجان شرقی و غربی و خوزستان است.این نقشه، تقریباً با نقشهء کشت برنج در ایران منطبق است (اینجا).
🌀برگردیم به حرفهای جهانپور: «حذف آب راکد و از بین بردن منابعی که میتوانند آب را در خود نگه دارند، موثرترین راه، بدون استفاده از حشرهکش برای جلوگیری از تکثیر پشههاست.»
🔺این شاید بدان معناست که با بازی ترس پمپاژشونده از رسانه -مشابه آنچه در کرونا دیدیم- مزارع برنج، خشک شوند، چرا که منبع آب راکدند و زایشگاه پشهء آئدس محسوب میشوند! اگر چنین شود، این به معنای از بین رفتن برنجکاری و نابودی آن در کشور و در ادامه، گرسنگی و قحطی خواهد بود (سایر نقاط دنیا نیز احتمالاً چنین میشود، لذا وارداتی هم در کار نخواهد بود).
🔺شایان ذکر است که برخی دستورات برای کاهش تولید برنج، از قبل صادر شده، مثلاً امسال به بهانهء محدودیت منابع آبی، کشت برنج در پارسآباد مغان ممنوع شده است (تولید برنج این منطقه، 2-3هزار تن است). این در حالی است که بارندگیهای امسال در کل کشور نسبت به سال قبل، 21% افزایش داشته و نسبت به میانگین طولانیمدت هم، افزایش نشان داده و این افزایش، شامل استان اردیبل که پارسآباد در آن واقع است هم بوده (اینجا).
🔺امیدوارم اوایل دوران کرونا را به یاد داشته باشید که به واسطهء پمپاژ شدید ترس، مردم به خودروهای مسافر غیر بومی (به خصوص آنهایی که از استانهای ظاهراً کروناخیز! آمده بودند) حمله میکردند و سنگ میزدند، تا به اصطلاح با این کار و ممانعت از ورود ایشان به شهرشان، جلوی گسترش کرونا را بگیرند!
🔺شاید مشابه همین واکنشهای غلط را در موضوع پشهء آئدس هم شاهد باشیم، چرا که آقای دکتر گفتهاند: با همسایگان خود صحبت کنید، کنترل پشه یک مسئولیت مشترک است (= در زندگی همسایه تون سرک بکشید، فضولی کنید و ببینید کجا آب راکد دارد. همسایه اگر کشاورز برنج کار بود که دیگه مسوولیت مشترک، خیلی سنگین میشه!)
🔻البته جهانپور، راه حلهایی مثل سمپاشی وسیع یا مقابلهء بیولوژیک را هم مطرح کرده که در عمل نمیدانم چگونه خواهد شد، اما ظاهراً رهاسازی پشههای اصلاح شدهء ژنتیکی هم کمک خواهد کرد.
❓منظور از اصلاح ژنتیکی پشه چیست؟
🔻برای نمونه، شرکت Oxitec، پشههای نر اصلاح شده ژنتیکی Aedes aegypti -گونهای که تب دنگی را به انسان منتقل میکند- پرورش میدهد. پشههای تراریخته، ژنی دارند که نوزاد ماده را قبل از بلوغ نابود میکند. تب دنگی فقط از پشههای ماده منتشر میشود؛ لذا رها کردن پشههای اصلاحشده در یک منطقه میتواند به کاهش تعداد آفاتی که میتوانند ویروس را به مردم منتقل کنند، کمک کند.
🔻گاه پشههای تراریخته، نوزادانی بوجود میآورند که میتوانند زنده مانده و ژنهایشان را به حشرات بومی منتقل کنند و پیامدهای ناشناختهای دارند. (این یعنی فاجعه، روی فاجعه!) (منبع)
🔺البته در این میان، بازار دارویی کشور هم بی نصیب نخواهد ماند، چرا که جهانپور گفته: «یک دافع حشرات مورد تایید وزارت بهداشت/سازمان غذا و دارو را روی پوست در معرض دید در خارج از منزل بمالید. برای از بین بردن پشهها در محل کار و زندگی هم از اسپریهای حشرهکش تأیید شده استفاده کنید.»
🔺از حالا، اسپری ضد پشه و پشهکش، فروششان بالا خواهد رفت و احتمالاً در مقطعی کمیاب میشوند شاید هم شاهد دزدی محمولهء اسپری توسط کشورها باشیم. درست مثل دزدی ماسک در زمان کرونا!
♨️پ.ن: وضعیت برنجکاری تنها، یکی از جنبههای مربوط به حذف آبهای راکد است. این قضیه، بسیار گستردهتر از اینهاست. حتی کولرهای آبی را هم باید خاموش کرد، چرا که آب راکد دارند. در این حالت باید کولر گازی را جایگزین کرد که این خود یعنی بار اضافه به شبکهء برق و خاموشی بیشتر!
🆔@CoronaDeception
هدایت شده از محمد ایمانی l مصاف عقل و جهل
آقای مهاجرانی
شما را چه به این حرف ها؟!
🔻عطاء الله مهاجرانی که پس از سال ها لندن نشینی، برای روزنامه اعتماد مقاله می فرستد، امروز نوشت:
🔹"جلیلی نمیخواهد بپذیرد در انتخابات شکست خورده. در دنیا رسم است که رهبر حزبی که در انتخابات شکست میخورد، شکست را میپذیرد، به ناتوانی اقرار میکند و از رهبری حزب به کنار میرود. به اصطلاح روی نیمکت پشت مینشیند. نه اینکه بماند و برای دولت مستقر خط و نشان بکشد ".
🔻رویکرد شفاف آقای جلیلی، مبارزه با دولت مستقر نیست، بلکه رصد دائمی شرایط با حضور کارشناسان، و ارائه انتقادات و پیشنهاد ها به دولت مستقر برای بهبود امور است؛ چنان که مقارن دولت شهید رئیسی هم انجام می شد.
🔹اما آقای مهاجرانی در این میان، ناپرهیزی بسیار در قبال پرهیزی که می دهد، مرتکب شده است. او اواخر دولت خاتمی ادعا کرد از سیاست کناره می گیرد و ضمن تخطئه، مدعی شد که آمدنش به میدان سیاست، به خاطر شیر درازگوشی بوده که به او خورانده اند:
🔻«سیاست در کام من در این میانسالی، طعم شیر درازگوش میدهد! که جرعههایی از آن را در دهه اوّل عمر نوشیدهام و پیرزنی کولی و طالعبین در جام جهان نمای چشمان کبودش انگار مثل پیرزنی که نقش خشت خام را میخواند، از پیشانی ام خواند که وکیل و وزیر می شوم!»
🔹سپس مباحثی درباره اختلافات خانوادگی وی سر زبان ها افتاد و مدتی بعد، مهاجرانی در لندن اقامت گزید. امکانات مالی گسترده و تامین هزینه های مسکن و... موجب شد تا صدای جاسوس کارکشته ای مثل نوریزاده دربیاید که مهاجرانی بدون کمک چگونه می تواند در لندن اقامت کند؟ مدتی بعد، اسناد درخواست مهاجرانی از سفارت سعودی برای بورس کردن پسرش منتشر شد.
🔻همچنین، دولت عربستان، آذر ماه ۱۳۹۱ موسسه ای را در وین تحت عنوان "مرکز گفت و گوی ادیان» با هزینه سالانه ۱۵ میلیون یورو تاسیس کرد که مهاجرانی یکی از اعضای آن بود. وی اوایل همان سال، به بهانه شرکت درنشست «الجنادریه» (در کنار کسانی مانند نوری زاده) به عربستان سفر کرده بود.
🔹سال ۱۳۸۸، هنگامی که فتنه سبز طبق نقشه آمریکا، انگلیس و اسرائیل رخ داد، مهاجرانی مانند کسانی که بوی کباب به مشام شان خورده، به سیاست برگشت؛ اما این بار به مراتب افراطی تر. او "اتاق فکر جنبش سبز در خارج کشور" را در لندن را با حضور سروش، کدیور، بازرگان و گنجی تشکیل داد.
🔻البته این اتاق فکر، چند ماه بعد در اثر شکست فتنه، از هم پاشید؛ اما مهاجرانی آن روز به خدمت شبکه ای درآمده بود که برای شورش علیه جمهوریت و مقابله با رای ۲۴/۵ میلیونی مردم (در مقابل رای ۱۳ میلیونی نامزد اصلاح طلبان) به خط شده بودند.
🔹سیاست باز ورشکسته ای با این مختصات، اکنون آفتابی شده و برای نامزدهای انتخابات نسخه می پیچید و آداب دموکراسی می آموزد!
🔻آقای جلیلی، هم به آقای پزشکیان تبریک گفت و هم به ملاقات او رفت و برای کمک به دولت جدید اعلام آمادگی کرد. اما مسخره است که پایوران اشرافیت غربگرا، بخواهند به مثابه بی ادبان، آداب دموکراسی به دیگران بیاموزند.
@IMANI_mohammad
هدایت شده از اخبار سوریه به فارسی𓂆
درست شبیه قاسم سلیمانی، سعید جلیلی نیز برای ما شخص نه، بلکه یک مکتب ست.. مکتب بهمن57.. همین ست که یکجا و بدون حمایت خواص تمام قد پشت او جمع شدیم.. و شاید به همین خاطر ست که این روزها حملات شان روی او متمرکز شده و استدلال شان این ست که باید هواپیما را قبل از فرود در مهرآباد زد.. بوی روزهای قبل از بهمن 57 را خیلی خوب و بهتر از ما استشمام کردهاند
@SyrianToPersian
👤توییت استاد #رائفی_پور
🔻مزارع برنج و شالیزار ها یکی از اصلی ترین مراکز تولید مثل #پشه_آئدس است.
🔻با توجه به برنامه صهیونیست ها برای ایجاد قحطی مصنوعی در جهان؛ باید نسبت به هر گزارهای که امنیت غذایی کشور را به خطر می اندازد هوشیار و حساس بود.
#اسب_قحطی
💠@raefipourfans
🔻دوگانگی فرساینده؛ گره ناگشودۀ نظام-۱
🖊مهدی جمشیدی
۱. در اسفند سال پنجاهونه، شهید بهشتی که از جریانهای لیبرال در قدرت رسمی، از جمله بنیصدر و نهضت آزادی به تنگ آمده بود، نامهای به امام خمینی نوشت و وضع سیاسی را اینگونه شرح داد:
دوگانگی میان مدیران کشور، به «اختلاف دو بینش» مربوط میشود. یک بینش، معتقد و ملتزم به فقاهت و اجتهاد است که در عین پویا بودن، باید ملتزم به تعهد در برابر کتاب و سنّت باشد؛ اما بینش دیگر، در پی «برداشتهای بینابین» است، که نه بهکلّی از وحی بریده است و نه آنچنان که باید و شاید در برابر آن متعهد و پایبند است. بینش اوّل در برابر بیگانگان و هجوم به نظام، به «تکیه بر توان اسلامی» و پرهیز از گرفتار شدن در دام داوریها یا دلسوزیهای بیگانگان، معتقد و ملتزم است؛ اما بینش دیگر، هرچند زبانش همین را میگوید، اما در عمل، لرزان و لغزان است. بینش اوّل به شیوهای برای زندگی امّت معتقد است که در عین گشودن راه بهسوی پیشرفت، مانع «حلشدن مسلمانها در دستاوردهای شرق یا غرب» باشد و آنان را بر «فرهنگ اصیل و مستقل اسلام»، استوار دارد؛ اما بینش دیگر با حفظ نام اسلام و بخشی از ارزشهای آن، جامعه را به راهی میکشاند که درها را به روی ارزشهای بیگانه از اسلام و بلکه ضداسلام میگشاید. بینش اوّل بر روی شرایطی در گزینش مسئولان تکیه میکند که جامعه را بهسوی «امامت متقین» راه میبرد؛ اما بینش دیگر، روی شرایطی تکیه میکند که راه را برای «نفوذ کممبالاتها در سطوح مدیریّت امّت اسلامی» هموار میسازد. بسیاری از کسانیکه در طول سالهای اخیر در راه حاکمشدن اسلام اصیل کوشیده و رنجها بردهاند و در طول این سالها بهمقتضای طبیعت نظام شاهی، در همۀ سازمانها «در اقلّیّت» و «زیر فشار اکثریّت غربگرا» بهسر بردهاند، هماکنون در جمهوری اسلامی هم، دوباره تحت فشار همان اکثریّت قرار گرفتهاند. این «اقلّیّت مؤمن» - که اگر حمایتش کنند، میرود که اکثریّت شود - امروز ذلّت و خذلان مؤمنان را در جمهوری اسلامی لمس میکند؛ چنانکه با چماق «ارتجاع» میکوبندشان و با «کارشکنی»، سد راه حرکت اسلامی آنها میشوند. اگر این دو بینش در ادارۀ امور جمهوری اسلامی ادامه یابد، نه مشکلات مردم با سرعت و قاطعیّت حل میشود و نه میتوان برای آینده، طرحهای اصیل اسلامی ریخت. نظر ما این است که رشد دارندگان بینش اوّل (اسلام فقاهتی و خط اصیل امام)، امروز به آن درجه رسیده است که نهادها بهوسیلۀ صاحبان این نوع بینش اداره شود و ادارۀ جمهوری اسلامی بر پایۀ «یک بینش» استوار گردد. با همۀ این احوال، اگر ادارۀ جمهوری اسلامی بهوسیلۀ صاحبان بینش دوّم را در این مقطع، اصلح میدانید، ما به همان کارهای طلبگی خویش بپردازیم و بیش از این، شاهد تلفشدن نیروها در جریان این «دوگانگی فرساینده» نباشیم.
۲. باور و برداشت من این است که بیشوکم، در بر همان پاشنه میگردد و جمهوری اسلامی، همچنان گرفتار «دوگانگی فرساینده» در عرصۀ قدرت سیاسی است و حاکمیّت در طول دهههای گذشته، میان همان «دو بینش متضاد»، دستبهدست شده است؛ هرچند باید گفت جریان تجدّدی، بسیار بیشتر قدرت را در اختیار داشته است. ما همچنان در تلۀ همان «پرسشهای آغازین» و «مسألههای مقدّماتی»ای گرفتاریم که شهید بهشتی در سال پنجاهونه مطرح کرد؛ آن هم در بالاترین سطوح سیاسی و حاکمیّتی. حتی انتخابات نیز به دستاویزی برای یارگیری اجتماعیِ نیروهای تجدّدی بر اساس بینش دوّم تبدیل شده و اینان توانستهاند بخشهایی از جامعه را به چنگ آورند و آنها را به ابزار چانهزنی و فشار سیاسی تبدیل کنند. ما در مرداب تکرار و بازتولید مستمرِ «تضادهای بنیادین» و «اصطکاکهای ابتداییِ» انقلاب افتادهایم و هر دهه، دستوپا میزنیم و ناله سر میدهیم، اما گرهی گشوده نمیشود و دوباره و چندباره، نیروهای تجدّدی به قدرت راه مییابند و دوگانگی فرساینده میآفرینند. گذشتِ بیش از چهار دهه، زمان کمی برای گذار از این چرخشهای مخرّب و تلاطمهای متوقفکننده نبوده است و باید تأمّل کرد که چرا به جای حرکت سیاسیِ تثبیتی و تکاملی، هنوز هم درگیر نوسانها و رفتوبرگشتها در لایۀ ساختارِ بینشی هستیم. تاکنون این «چرخۀ باطل» ادامه یافته و ازاینجهت، شاهد تراکم و انباشت دشواریها هستیم. به تعبیر رهبر انقلاب، ما دچار «بیماریهای مزمن» شدهایم و سخت، محتاج «تحوّل» – به معنی دگرگونیهای عمیق و اساسی – هستیم؛ اما چرخشها و تذبذبها و تلاطمهای سیاسی در لایۀ قدرت رسمی، امکانها را اقلّی و موقتی کرده است. حتی باید گفت اینک، برخی از بدیهیّات و بیّنات انقلاب نیز به چالش کشیده میشوند و تردیدافکنی، به ستونفقرات تفکّر انقلابی راه یافته است.
@mahdi_jamshidi60