🎉🎉جشن بزرگ ولادت امام موسی کاظم علیه السلام و عید غدیر در محله دیلم🎉🎉

عصر جمعه ساعت ۱۷:۳۰ و شنبه شب بعد از نماز مغرب و عشا منتظر حضور شما هستیم! بلوار خاتمی کوچه ۱۲۴ حسینه فاطمه الزهرا دیلم

#اطلاعیه #جشن_غدیر 🔸جشن باشکوه عید غدیر🔸 🔹سخنران:حجت الاسلام طلائی 🔹مدحیه سرا: آقای کمالی 🟢با حضور خادمین حرم مطهر رضوی 🔺همراه با پرچم متبرک حرم امام رضا علیه السلام 🔺و پرچم گرانقدر حرم حضرت اباالفضل علیه السلام زمان: عصر جمعه ۱۶ تیر ماه ساعت ۱۷:۳۰ مکان: حسینه فاطمه الزهرا دیلم🍂

ان شاءالله امروز

#گزارش_تصویری آماده سازی حسینه فاطمه الزهرا🌸 جهت مراسم غدیر🌻 توسط جوانان قرارگاه عملیاتی حضرت زینب وعده ما عصر امروز ساعت ۱۷:۳۰

#گزارش_تصویری برگزاری جشن عید غدیر🌌 با سخنرانی استاد طلائی🔊 و مدحیه سرایی برادران کمالی و مستوفی🎤 همراه با حضور خادمین و پرچم گنبد حرم امام رضا علیه السلام در حسینه فاطمه زهرا دیلم

🎉🎉جشن بزرگ ولادت امام موسی کاظم علیه السلام و عید غدیر در محله دیلم🎉🎉

ان شاءالله امشب حسینه فاطمه الزهرا دیلم

حضور خادمین به همراه پرچم گنبد حرم امام رضا و پرچم اهدایی از حرم حضرت اباالفضل

عزیزانی گفتند پس پرچم حرم اباالفضل علیه السلام کجاست؟ اون پرچمی که دو نفر گوشه اش رو گرفتن توی موزه حرم اباالفضل بوده خادمین آورده بودن😊

#گزارش_تصویری جشن با شکوه عید غدیر و ولادت امام کاظم علیه السلام🌹 با اجرای آقای کمالی و حجت الاسلام واحدیان همراه با اهدای جوایز مسابقه کتاب خوانی و اجرای گروه ژیمناستیک با همکاری حسینه فاطمه الزهرا دیلم مسجد الرسول دیلم مسجد امام رضا دیلم پایگاه امام رضا علیه السلام قرارگاه عملیاتی حضرت زینب

امروز با آقا عادل حرف میزدم! یک کودک سنی مذهب! گفتم چند تا خواهر و برادر داری!؟ گفت: ۱۰ تا خواهر ۶ تا برادر؛ متأسفانه باید اعلام کنیم که شیعیان ایران در خطر انقراض هستند😞 حیف نیست نسل محب اهل بیت رو زیاد نمی کنید! هرآن کس که دندان دهد نان دهد! ✍محمد مهدی پیری؛ میم، پ

✅گزارشی از عملکرد یکساله قرارگاه عملیاتی حضرت زینب در زمینه های فرهنگی و تربیتی ١_برگزاری بیش از 25 مراسم مذهبی به مناسبت های مختلف در قالب هیئت هفتگی ٢_برگزاری مراسم آبروی کوچه افتخار محله در مسجد الرسول دیلم ٣_2بازدید از مجموعه فرهنگی گنجینه ایثار و شهادت اردکان ۴_تجلیل از نوجوانان و نونهالان فعال مسجد که در اقامه و اذان ما را همراهی می‌کنند ۵_برنامه تلاوت یک حدیث بعد از نماز صبح در ماه رمضان ۶_تفسیر قرآن بعد از نماز ظهر و عصر و مغرب و عشاء در ماه رمضان ٧_تشکیل جلسات جزءخوانی قرآن کریم در ماه رمضان و ادامه داشتن آن در سایر ماه ها ٨_برگزاری مراسم احیاء لیالی قدر و توزيع نذورات در آن شب ها ٩_برگزاری مسابقات ورزشی (تیراندازی) در هیئت فاطمه الزهرا دیلم ١٠_اجرای بیش از 20برنامه ورزشی در هیئت فاطمه الزهرا دیلم ١١_برگزاری کلاس آموزش موزیک (طبل ریز محرم) ١٢_برگزاری کلاس های رفع اشکال درسی در مسجد الرسول دیلم برای پایه های مختلف تحصیلی ١٣_شرکت متعدد نوجوانان در نماز عبادی وسیاسی جمعه ١۴_برگزاری برنامه ورزشی استخر ویژه نوجوانان مسجد و هیئت ١۵_برگزاری مراسم بزرگداشت آزادسازی خرمشهر در مسجد الرسول دیلم ١۶_اجرای رویداد شبی در هیئت و شبی در مسجد ١٧_برگزاری کلاس احکام و تعقيب خوانی و قصه های قرآنی برای نوجوانان ١٨_برگزاری حلقه های کتابخوانی ویژه نوجوانان ١٩_برگزاری کلاس آموزش دفاع شخصی در هیئت فاطمه الزهرا دیلم ٢٠_اجرای مسابقه کتابخوانی با محوریت کتاب وآنکه دیرتر آمد ٢١_برگزاری اردوی زیارتی و تفریحی امامزاده سید نورالدین احمد اردکان باحضور نمازگزاران مسجدالرسول دیلم ٢٢_قربانی یک عدد گوسفند و توزيع بین نمازگزاران مسجدالرسول دیلم ٢٣_برگزاری مراسم روز عرفه در مسجد الرسول دیلم ٢۴_برگزاری جشن باشکوه به مناسبت عید غدیر و ولادت امام موسی کاظم علیه السلام در هیئت فاطمه الزهرا دیلم و مسجدالرسول دیلم و اهدای هدایا به عزیزان سید نمازگزار مسجد ٢۵_اجرای برنامه پیاده‌روی در مناسبت های مختلف ویژه نوجوانان و نونهالان ٢۶_برنامه ریزی برای برگزاری اردوی زیارتی و تفریحی ویژه نمازگزاران مسجدالرسول دیلم ٢٧_برنامه ریزی برای فعالیت های هیئت فاطمه الزهرا دیلم و مسجدالرسول دیلم در ماه محرم و فضاسازی آن

#از_تبار_باران #قسمت_دوم #خاطرات_شهید_محمود_پیری در آهنگری شاگردم بود. آن زمان محمود هشت سال داشت و به شدت بازیگوش! پدرش او را پیش من آورده بود تا کمک کارم باشد. یک روز در دکّان آهنگری مشغول کار بودم. محمود صبح آمده بود ولی در مغازه اثری از او نبود؛ در دلم گذشت که نکند خراب کاری کند؛ تا این فکر در ذهنم گذر کرد؛ همان موقع خانمی عصبانی جلوی آهنگری ایستاد. شروع به داد و هوار کرد! گفت: این شاگردت را جمع کن! این را که گفت فهمیدم محمود دست گل به آب داده است. پرسیدم:مگه چی شده؟! خودت نگاه کن به چادرم! چادر خانم پر از روغن سوخته بود! محمود بازیگوش روغن دان را برداشته بود و به چادر خانمی که داشت از کنار دکّان می گذشت روغن پاشیده بود. یک گوش مالی ریزی به او دادم؛ آستین های لباسش را به گیره آهنگری بستم و گفتم: توی همین دکان زندانی هستی و حق نداری بیرون بروی! طفلک خیلی ترسید؛ به گریه افتاد. یکی از همچراغی ها پا در میانی کرد؛ من هم بخشیدمش! بعد از آن تا دو سه روز از من حساب می برد. راوی: محمود وراثی

سماوری که به بزم حسین می‌جوشد بخار رحمت آن جرم خلق میپوشد🖤 ان شاءالله از امشب بعد از نماز مغرب و عشاء جوانان همت کنند تشریف بیاورند؛ جهت آماده سازی حسینه در محرم

#گزارش_تصویری 📸 ✅تصاویری از برگزاری مراسم بزرگ عید غدیر و ولادت امام کاظم (ع) در هیئت فاطمه الزهرا دیلم