eitaa logo
خانواده بهشتی
1.2هزار دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
1.8هزار ویدیو
27 فایل
🔸مباحث معرفتی https://eitaa.com/fatemi222/6618 🔹 احکام https://eitaa.com/ahkam31/910 🔸فهرست مباحث خانواده https://eitaa.com/fatemi24/13766
مشاهده در ایتا
دانلود
با مصرف شیر کم‌چرب، از فشارخون جلوگیری کنید !🥛 افرادی که کلسیم کمتری را به بدنشان می‌رسانند، فشارخون بیشتری دارند. نوشیدن شیر کم‌چرب برای افرادی که مبتلا به فشارخون بالا هستند، می‌تواند مثل آب روی آتش باشد، چرا که شیر کم‌چرب کلسیم بیشتری از انواع شیر‌های دیگر دارد @fatemi24
✨﷽✨ ✨ ♦️خـــداوند مے فرماید : هرچه دیدے هیچے مگو ! من هم هرچه دیدم هیچے نمیگم ... یعنے تو در مصائب صبور باش و چیزے نگو، منم در خطاهایت چیزے نمیگم ! هرچه درد را آشکارتر کنے، دوا دیرتر پیدا میشود... اگر با ادب بودے و چیزے نگفتے راه را نشانت میدهد ... باید زبانت را کنترل کنے ولو اینکه به تو سخت بگذرد ؛ چون با بیانش مشکلاتت رو چند برابر میکنے ! 🔹صـــــبور باش راه باز مے شود👌 @fatemi24
❣ 🥀دعا پشتِ دعا برای 🌾گناه پشتِ گناه برای نیامدنت 🥀دل درگیر، میان این 🌾کدام آخر؟ آمدنت یا نیامدنت 🌹تعجیل درفرج صلوات🌹 @fatemi24
با صبحانه ریحان بخورید !🌱 مصرف ریحان در صبحانه ابتلا به سردرد را کاهش میدهد، همچنین آرامش دهنده اعصاب و خوشبوکننده دهان است !👌🏻 اگر بیماری قلبی دارید ریحان بخورید ! ▫️جلوگیری از تپش قلب ▫️جلوگیری از حمله ی قلبی ▫️جلوگیری از گرفتگی رگ ها @fatemi24
یک از مردی برای خود خانه ای ساخت واز خانه قول گرفت که تا وقتی زنده است به او وفادار باشد و بر سرش خراب نشود و قبل از هر اتفاقی وی را آگاه کند. مدتی گذشت ترکی در دیوار ایجاد شد مرد فوراً با گچ ترک راپوشاند. بعد ازمدتی در جایی دیگر از دیوار ترکی ایجاد شد وباز هم مرد با گچ ترک را پوشاند و این اتفاق چندین بار تکرارشد و روزی ناگهان خانه فرو ریخت. . مرد باسرزنش قولی که گرفته بود را یادآوری کرد و خانه پاسخ داد هر بار خواستم هشدار بدهم وتو را آگاه کنم دهانم را با گچ گرفتی و مرا ساکت کردی این هم عاقبت نشنیدن هشدارها! @fatemi24
📚داستانک روزى حضرت عیسى در مناجاتش با خداوند عرضه داشت: پروردگارا دوستى از دوستارانت به من بنما، خطاب رسید به فلان محل برو که ما را در آنجا دوستى است، مسیح به آن محل موعود رفت زنى را دید که نه چشم دارد و نه دست و نه پاى، روى زمین افتاده و زبانش مترنم به این ذکر است: « الحمدالله على نعمائه والشکر على آلائه » خدا را بر نعمتهاى ظاهریاش سپاس و بر نعمتهاى باطنیاش شکر. آن حضرت از حالت آن زن شگفت زده شد، پیش رفته و به او سلام کرد، زن گفت: علیک السلام یا روح الله! فرمود اى زن تو که هرگز مرا ندیدهاى از کجا شناختى من عیسى هستم، زن گفت: آن دوستى که تو را به سوى من دلالت کرد برایم معلوم نمود که تو روح الله هستى، فرمود: اى زن تو از چشم و دست و پا محرومى، اندامت تباه شده! زن گفت: خدا را ثنا میگویم که دلى ذاکر و زبانى شاکر و تنى صابر دارم، خدا را به وحدانیت و یگانگى یاد میکنم که هرچه را میتوان با آن معصیت کرد از من گرفته، اگر چشم داشتم و به نامحرم نظر میکردم، اگر دست داشتم به حرام میآلودم و اگر پا داشتم دنبال لذات نامشروع میرفتم چه عاقبتى داشتم؟ این نعمتى که خدا به من داده به احدى از بندگانش نداده است. 📚منبع:خزینه الجواهر ،صفحه۳۱۸ @fatemi24
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چنتا جمله ی قشنگ و با ارزش بخونیم : 🌸👈 بهترین معلم من کسی بود که با ارزشترین مطلب عمرم را به من آموخت دو خط موازی روی تخته کشید و گفت : این دو هیچگاه به هم نخواهند رسید ؛مگر اینکه یکی خود را بشکند 🌸👈 همیشه کسی را برای دوستی انتخاب کنید که آنقدر قلبش بزرگ باشد که نخواهید برای جاگرفتن در قلبش خودتان را بارها و بارها کوچک کنید 🌸👈 خدا چه زجری میکشد وقتی این همه آدم حرفش را نفهمیده اند که هیچ،اشتباهی هم فهمیده اند. 🌸👈 گاهی آنقدر از آدمها دلگیر میشوم که میخواهم تاسقف آسمان پرواز کنم و رویش دراز بکشم آرام و آسوده مثل ماهی حوضمان که چند روزیست روی آب است. 🌸👈 خدایا ﺑﻪ ” ﺟﻬﻨﻤﺖ ” ﺩﯾﮕﺮ ﻧﯿﺎﺯﯼ ﻧﯿﺴﺖ ﻣﺎ ﺁﺩﻣﻬﺎ ﻫﻤﺪﯾﮕﺮ ﺭﺍ ﺑﻬﺘﺮ ” ﻣﯿﺴﻮﺯﺍﻧﯿم @fatemi24
📚 روزی اسب پیرمردی فرار کرد، مردم گفتند: چقدر بدشانسی پیر مرد گفت : ازکجا معلوم فردا اسب پیر مرد با چند اسب وحشی برگشت. مردم گفتند: چقدر خوش شانسی پیرمرد گفت: از کجا معلوم پسر پیرمرد از روی یکی از اسبها افتاد و پایش شکست. مردم گفتند: چقدر بدشانسی پیرمرد گفت از کجا معلوم فردایش از شهر آمدند و تمام مردهای جوان را به جنگ بردند به جز پسر پیرمرد که پایش شکسته بود. مردم گفتند : چقدر خوش شانسی پیرمرد گفت : از کجا معلوم زندگی پر از خوش شانسی ها و بدشانسی های ظاهری است، شاید بدترین بدشانسی های امروزتان مقدمه خوش شانسی های فردایتان باشد. از کجا معلوم؟ @fatemi24
‌ سه داستان زیبای سه ثانیه‌ای: روستاييان تصميم گرفتند براى بارش باران دعا كنند. در روزی‌كه براى دعا جمع شدند تنها یک پسربچه با خود چتر داشت. «این یعنی ایمان» كودک یک ساله‌اى را تصور كنيد، زماني‌كه شما او را به هوا پرت می‌كنيد او می‌خندد زيرا می‌داند او را خواهيد گرفت. «اين يعنى اعتماد» هر شب ما به رختخواب می‌رويم، هيچ اطمينانى نداريم كه فردا صبح زنده برمی‌خيزيم، با اين حال هر شب ساعت را براى فردا كوک می‌كنيم. «اين يعنى اميد» @fatemi24
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا