eitaa logo
دانلود
دومین مبارز هود (علیه‌السلام) دومین پیامبری است که در برابر بت و بت‌پرستی، قیام و مبارزه کرد، که اولی آنها حضرت نوح (علیه‌السلام) بود.
✅خصوصیات قوم عاد با این توضیح و با الهام از قرآن، نظر شما را به فرازهایی از زندگی حضرت هود (علیه‌السلام) و قومش که به قوم «عاد» معروف بودند جلب می‌کنیم: ۶.۱ - پیشینه قوم عاد حدود ۷۰۰ سال قبل از میلادِ حضرت مسیح (علیه‌السلام) در سرزمین احقاف (بین یمن و عمّان، در جنوب عربستان) قومی زندگی می‌کردند که به آنها قوم عاد می‌گفتند. زیرا جدّشان شخصی به نام «عاد بن عوص» بود و حضرت هود (علیه‌السلام) نیز از همین قوم بود و عاد بن عوص، جدّ سوم او به شمار می‌آمد. (قبل از آنها نیز قومی به نام «قوم عاد اول» وجود داشته‌اند که در آیه ۵۰ سوره نجم، به عنوان «عاداً الاولی» نام برده شده‌اند.) ۶.۲ - قوم قدرت‌مند قوم عاد افرادی تنومند، بلند قامت و نیرومند بودند، از این‌رو به عنوان جنگاورانی برگزیده به حساب می‌آمدند. از نظر تمدن نیز نسبت به قبایل دیگر تا حدود زیادی پیشرفته‌تر بودند و شهرهای آباد، زمین‌های خرم و سرسبز و باغ‌های پرطراوت داشتند. چنان‌که این مطلب از آیه ۸ سوره فجر استفاده می‌شود. ۶.۳ - قوم مغرور این قوم در ناز و نعمت به سر می‌بردند و هم‌چون شیوه بیشتر سرمایه‌داران و مرفّهین بی‌درد، مست غرور و غفلت بودند. از قدرتشان برای ظلم و ستم و استعمار و استثمار دیگران سوء استفاده می‌کردند و از طاغوت‌ها و مستکبران عنود و سرکش پیروی می‌نمودند و در میان انواع خرافات و بت‌پرستی و گناهان غوطه‌ور بودند. ۶.۴ - قوم طاغی طغیان، بی‌بندوباری، عیش‌ونوش و شهوت‌پرستی، جهل و گمراهی، لجاجت و یک‌دندگی در سراپای وجودشان دیده می‌شد و هرگز حاضر نبودند که از روش خود دست بکشند و در برابر حق تسلیم گردند. چنان‌که این مطلب از آیه ۵۹ سوره هود استفاده می‌شود.
-✅ دعوت و مبارزه هود با بت‌پرستی حضرت هود (علیه‌السلام) در میان قوم، دعوت خود را چنین آغاز کرد: «ای قوم من! خدا را پرستش کنید، چرا که هیچ معبودی برای شما جز خدای یکتا نیست، شما در اعتقادی که به بت‌ها دارید در اشتباهید، و نسبت دروغ به خدا می‌دهید. ‌ای قوم من! من از شما پاداشی نمی‌خواهم، پاداش من فقط بر کسی است که مرا آفریده است. آیا نمی‌فهمید؟ ‌ای قوم من! از پروردگارتان طلب آمرزش کنید، سپس به سوی او بازگردید، تا باران رحمتش را پی‌درپی بر شما بفرستد، و نیرویی بر نیروی شما بیفزاید، روی از حق نتابید و گناه نکنید.» قوم هود گفتند: ‌ای هود! تو دلیلی برای ما نیاورده‌ای و ما خدایان خود را به خاطر حرف تو رها نخواهیم کرد، و ما اصلاً به تو ایمان نمی‌آوریم، ما فقط درباره تو می‌گوییم؛ بعضی از خدایان ما به تو زیان رسانده و عقلت را ربوده‌اند. هود گفت: من خدا را به گواهی می‌طلبم، شما نیز گواه باشید که من از آن چه شریک خدا قرار دهید بیزارم. من در برابر شما هستم، هر چه می‌خواهید در مورد من نقشه بکشید و مرا تهدید کنید، ولی از دست شما کاری ساخته نیست، من بر «الله» که پروردگار من و شما است توکل کرده‌ام، هیچ جنبنده‌ای نیست، مگر این که او بر آن تسلط داشته باشد، اما سلطه‌ای بر اساس عدالت چرا که پروردگار من بر راه راست است. من رسالتی را که مامور بودم به شما رساندم، پس اگر روی بگردانید، پروردگارم گروه دیگری را جانشین شما می‌کند، و شما کمترین ضرری به او نمی‌رسانید، پروردگارم حافظ و نگاهبان هر چیز است.
جوهره دعوت هود خداوند در آیه ۱۲۳ و ۱۲۴ سوره هود می‌فرماید: «قوم عاد، رسولان خدا را تکذیب کردند، هنگامی که برادرشان هود (علیه‌السلام) آنها را به تقوا و دوری از گناه فرا خواند.» آن‌گاه شیوه دعوت هود (علیه‌السلام) را چنین بیان می‌کند: آیا تقوا را پیشه خود نمی‌کنید؟ به سوی خدا بیایید، من برای شما فرستاده امینی هستم، از نافرمانی خدا بپرهیزید و از من اطاعت کنید، من هیچ اجر و پاداشی در برابر این دعوت از شما نمی‌طلبم، اجر و پاداش من تنها بر پروردگار عالمیان است. آیا شما بر هر مکان بلندی، نشانه‌ای از هوی و هوس می‌سازید؟ تا خودنمایی و تفاخر کنید، شما قصرها و قلعه‌های زیبا بنا می‌کنید، و آن‌چنان به این بناها دل بسته‌اید که گویی جاودانه در دنیا خواهید ماند، هنگامی که کسی را مجازات می‌کنید، هم‌چون جباران کیفر می‌دهید. پرهیزکار شوید، از مخالفان فرمان خدا بپرهیزید، خداوندی که با نعمت‌هایش شما را یاری نموده و شما را به چهارپایان و نیز پسران نیرومند امداد فرموده، و باغ‌ها و چشمه‌ها را در اختیار شما نهاده است، اگر کفران نعمت کنید، من بر شما از عذاب روز بزرگ نگرانم که شما را فرا گیرد
ادامه دارد
بعدا بارگذاری
میشود
یکی از پیامبرانی که در قرآن از او نام برده شده است، حضرت صالح (ع) است. ۱ - مشخصات حضرت «صالح» از جمله پیامبران الهی بود که برای هدایت قوم ثمود مبعوث شد. رسالت ایشان بر قوم ثمود بود؛[۱]اما قومش او را تکذیب کرده و تهمت‌های ناروایی به ایشان زدند. حضرت صالح(ع) جهت اثبات نبوت خویش بر قوم، معجزه‌ای آورد و از دل کوه «ناقه(شتری)» بیرون آورد[۶]اما قوم ثمود ایمان نیاورده و ناقه را پی کرده و گرفتار عذاب شدند در تورات موجود(تحریف شده)، نامی از این پیامبر به میان نیامده است. ۲ - رسالت بعد از این‌که قوم عاد به سبب گناه هلاک شدند، قوم ثمود پا به عرصه گذاشت. این قوم از قوم‌های عرب بود که در یمن سکونت داشتند. نها همانند قوم عاد به فساد و مخالفت با خداوند روی آوردند؛ لذا خدای متعال حضرت صالح را که از لحاظ موقعیت اجتماعی در حد متوسط جامعه بود، و مردی با کمال و صاحب فضیلت بود، برای هدایت و ارشاد آنها فرستاد. وی مدت طولانی به تبلیغ قوم ثمود پرداخت؛ اما قومش دعوت وی را نپذیرفته و به جای اطاعت از خدا و رسول خدا، به پرستش بت‌ها روی آوردند، تا جایی که هفتاد «بت» برای ‌پرستش ساخته بودند. .قرآن کریم راجع به نبوت صالح می‌فرماید: «وَإِلَی ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا... قَالُوا یا صَالِحُ... إِنَّنَا لَفِی شَکٍّ مِمَّا تَدْعُونَا إِلَیهِ مُرِیبٍ قَالَ یا قَوْمِ أَرَأَیتُمْ إِنْ کُنْتُ عَلَی بَینَةٍ مِنْ رَبِّی وَ آتَانِی مِنْهُ رَحْمَةً...» «و بسوی قوم ثمود، برادرشان صالح را (فرستادیم)؛... گفتند: ای صالح! ... ما، در مورد آنچه به سوی آن دعوتمان می‌کنی، در شک و تردید هستیم! گفت: ای قوم! اگر من دلیل آشکاری از پروردگارم داشته باشم، و رحمتی از جانب خود به من داده باشد، (می‌توانم از ابلاغ رسالت او سرپیچی کنم)؟!...» مراد از «بینه» همان معجزه‌ صالح بود ]و «رحمة» اشاره به مقام نبوت دارد که خداوند به حضرت صالح عنایت فرمود .«بینه و رحمة» به این معنا در آیات قبل از زبان پیامبران دیگر نیز بیان شده که بیانگر معجزه بر صدق نبوت و رسالت آن حضرات بوده است. صالح نبی برادر ثمود معرفی شده، چون «ثمود» نام قبیله‌ای منسوب به «ثمود بن عاثر بن ارم بن سام بن نوح» بود و حضرت صالح از فرزندان ثمود به شمار می‌رفت؛ لذا صالح برادر قوم ثمود خوانده شد؛ ]البته این برادری در دین و ولایت نیست، بلکه همان قرابت و خویشاوندی است. قرآن کریم در جای دیگر از حضرت صالح به «رسول الله» تعبیر کرده و می‌فرماید: «فَقَالَ لَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ ناقَةَ اللَّهِ وَسُقْیاهَا» «و فرستاده‌ الهی -صالح- به آنان گفت: ناقه‌ خدا -همان شتری که معجزه الهی بود- را با آبشخورش واگذارید (و مزاحم آن نشوید)!» مراد از «رسول الله» در این آیه‌ حضرت صالح(ع) است و که این واژه دال بر رسالت ایشان بوده و آیه شریفه علاوه بر اثبات نبوت، تهدید و تحذیری برای قوم ثمود را نیز دربردارد. ۳ - شیوه‌های تبلیغی حضرت صالح(ع) به عنوان رسول خدا که برای هدایت بندگان در برهه‌ای خاص از زمان از سوی خدای متعال فرستاده شده بود، مثل سایر انبیاء الهی مردم را به دین توحید و بندگی خدا دعوت می‌کرد، که مواردی از شیوه‌های تبلیغی این پیامبر خدا را بر اساس آیات قرآن به اختصار بیان می‌کنیم. ۳.۱ - دعوت به توحید، توبه و استغفار دعوت به پرستش خدای یکتا، همان دعوت توحیدی است که در تمام شرایع و تعالیم الهی وجود داشت؛ و از آنجا که خداوند در هر امری مرجع بوده و تمام چیزها در مقابل او خضوع دارد و همه‌ امور در دستان اوست؛ مجالی برای شرک و بت پرستی باقی نمی‌ماند.[۲۲][۲۳] «وَ إِلَی ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا قَالَ یا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَکُمْ مِنْ إِلَهٍ غَیرُهُ هُوَ أَنْشَأَکُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَاسْتَعْمَرَکُمْ فِیهَا فَاسْتَغْفِرُوهُ ثُمَّ تُوبُوا إِلَیهِ...»[۲۴]«و بسوی قوم ثمود، برادرشان صالح را (فرستادیم)؛ گفت: ای قوم من! خدا را پرستش کنید، که معبودی جز او برای شما نیست! اوست که شما را از زمین آفرید، و آبادی آن را به شما واگذاشت! از او آمرزش بطلبید، سپس به سوی او بازگردید...»
👇
توبه و استغفار از دیگر اموری بود که صالح نبی بر آن تاکید داشت و قوم خود را به استغفار و توبه از شرکی که به آن معتقد بودند، ترغیب می‌کرد. توبه و طلب استغفار اولین گامی است که خداوند در پیش روی انسان برای جبران خطاها و بازگشت وی به راه راست گذاشته است. در بیان تفاوت میان استغفار و توبه گفته‌اند: استغفار طلب عفو و چشم پوشی از گناهان گذشته، بدون در نظر گرفتن آینده است؛ اما توبه طلب عفو از گذشته، همراه با تعهد به ترک گناه در آینده می‌باشد. در آیه دیگر، بعد از دعوت به توحید، قوم ثمود را مورد مؤاخذه قرار داده و فرمودند: «...قَالَ یا قَوْمِ لِمَ‌تَسْتَعْجِلُونَ بِالسَّیئَةِ قَبْلَ الْحَسَنَةِ...» «...گفت: ای قوم من! چرا برای بدی قبل از نیکی عجله می‌کنید (و عذاب الهی را می‌طلبید نه رحمت او را)؟!...» مراد از سیئه‌ قبل از حسنه، نزول عذاب قبل از عافیت و رحمت می‌باشد. ]در حقیقت حضرت صالح در بیان مؤاخذه قوم خود فرمود: چرا شما برای دریافت صدق دعوت، پیوسته به عذاب الهی روی آورده و در مورد آن تفکر نمی‌کنید و برای گرفتار شدن به عذاب عجله می‌کنید؟! یعنی نمی‌دانستند که اگر مستحق عذاب باشند، حیات انسان تمام شده و مجالی برای ایمان آوردن وجود ندارد! به همین دلیل حضرت صالح تأکید داشت که در صدق دعوت من در جنبه مثبت و رحمت الهی امتحان کنند، بعد نظر دهند! ۳.۲ - اطاعت از دستورات پیامبر خدا حضرت صالح قوم خود را پیوسته به اطاعت از اوامر خود که همان دستورات خداوند‌ی است، فرا می‌خواند: «... إِنِّی لَکُمْ رَسُولٌ أَمِینٌ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُونِ» «... من برای شما پیامبری امین هستم! پس تقوای الهی پیشه کنید و مرا اطاعت نمایید!» قوم ثمود رسالت پیامبرشان را تکذیب کردند، اما صالح نبی آنها را به خاطر بی‌تقوایی مورد مؤاخذه قرار داد و از عقاب الهی بر حذر داشت، در مقابل قوم خویش را به ایمان و پرستش خدای یگانه دعوت نمود؛ و فرمود: ای قوم از عذاب خداوند بترسید و به آن‌چه برای انذار شما بیان کرده‌ام، گوش فرا داده و از اوامر من پیروی نمایید. «امین» به کسی گویند که در امانت خیانت نکند؛ و حضرت صالح امانت الهی را بدون نقصان و زیاده به مردم ابلاغ می‌نمود؛ بدرستی‌که صالح نبی معروف به حفظ امانت بود، زیرا خداوند هیچ رسولی را نمی‌فرستد، مگر به همان فضائلی که به آن معروف باشد ۳.۳ - اجتناب از فساد حضرت صالح قوم خود را از انجام دادن فسادی که منجر به مختل شدن حیات و امور خاص و عام مردم می‌شد، بر حذر می‌داشت؛ زیرا خداوند اراده نموده تا انسان از نیروهای درونی خود که در وجود او به ودیعه گذاشته، یا برای او مسخر شده، استفاده نماید؛ بنابراین هر کس از این اساس و قانون تخطی نماید، نفس خود را در معرض عذاب الهی قرار داده است. ]«...وَ لَاتَعْثَوْا فِی الْأَرْضِ مُفْسِدِینَ»«...و در زمین، به فساد نکوشید!» «تَعْثَوْا» از ماده «عثی» به معنای افساد .و عجله کردن در فساد است .با این وجود که در آیه هر دو واژه‌ «لَاتَعْثَوْا» و «مُفْسِدِینَ» ذکر شده، زیرا واژه‌ی «عثی» در ظاهر به معنای فساد، ولی در باطن به معنای اصلاح امر هست؛ همانند داستان حضرت موسی و خضر در مورد سوراخ کردن کشتی، که در ظاهر خراب کردن کشتی سالم، ولی در باطن اصلاح امر یتیمان با حفظ کشتی معیوب بود؛ اما قید «مُفْسِدِینَ» بیانگر آن است که عمل قوم صالح در ظاهر و باطن فسادآور بود. ۴ - معجزات قوم ثمود برای تصدیق سخنان حضرت صالح و دعوت ایشان به سوی توحید از وی معجزه‌ای خواستند تا در صورت توانایی بر این امر ایمان بیاورند و از بت ‌پرستی و گناه دست بردارند؛ وقتی حضرت با خواسته‌ی آنان موافقت کرد، از ایشان خواستند که از دل کوه و از داخل سنگ شتری بیرون بیاورد! بعد از دعای حضرت خداوند دعایش را مستجاب کرد و ناگهان سنگ شکافته شد و از دل آن ماده شتری بیرون آمد که بلافاصله درد زایمان گرفت و بچه‌ای را به دنیا آورد: ]«قَالَ یا قَوْمِ... قَدْ جَاءَتْکُمْ بَینَةٌ مِنْ رَبِّکُمْ هَذِهِ نَاقَةُ اللَّهِ لَکُمْ آیةً فَذَرُوهَا تَأْکُلْ فِی أَرْضِ اللَّهِ وَلَا تَمَسُّوهَا بِسُوءٍ فَیأْخُذَکُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ» «گفت: ای قوم من... دلیل روشنی از طرف پروردگارتان برای شما آمده: این «ناقه‌» الهی برای شما معجزه‌ای است؛ او را به حال خود واگذارید که در زمین خدا (از علفهای بیابان) بخورد! و آن را آزار نرسانید، که عذاب دردناکی شما را خواهد گرفت!»
عتبات و عمره
توبه و استغفار از دیگر اموری بود که صالح نبی بر آن تاکید داشت و قوم خود را به استغفار و توبه از شرکی
- سرانجام قوم حضرت صالح به امر خداوند آب آن منطقه تقسیم شد، یک روز برای شُرب ناقه و روز دیگر برای مردم! ]ناقه در روز خود برای نوشیدن آب می‌آمد و در پایان روز می‌رفت، و قوم در روزی که آب سهم ناقه بود، از شیر او استفاده می‌کردند ما عواملی چون استکبار، طغیان‌گری، روحیه ظلم و ستمگری، کفر و الحاد قوم ثمود]موجب شد که شقی‌ترین آنها (قدار بن سالف) ناقه را پی کند. طبق نقل پیامبر اکرم -صلی‌ الله علیه و آله- او شقی‌ترین فرد در میان اولین انسانها بود.[۵۳]قوم صالح، بعد از پی کردن ناقه، بی‌شرمی را به نهایت خود رسانده و گفتند: «ای صالح! اگر تو از فرستادگان خدا هستی، آن‌چه ما را با آن تهدید می‌کنی، بیاور!» صالح به آنها گفت: سه روز در خانه‌هایتان بهره‌مند گردید و بعد از آن، عذاب الهی فرا می‌رسد، وعده‌ای که دروغ نخواهد بود مراد از واژه‌ «دار» در «تَمَتَّعُوا فِی دَارِکُمْ خانه‌ای است که انسان در آن با آرامش زندگی می‌کند و در آیه منظور شهری بود که قوم ثمود آن‌جا زندگی می‌کردند. هنگامی‌که قوم ثمود عذاب الهی را مشاهده نمودند، از کردار خود پشیمان شدند، اما دیگر سودی نداشت و صیحه‌ آسمانی آن‌ها را در برگرفته، پس آنها از شدت عذاب به صورت خشک شده، به روی افتاده و هلاک شدند.