eitaa logo
نفوس مطمئنه
526 دنبال‌کننده
999 عکس
649 ویدیو
92 فایل
🌸🍃﷽🍃🌸 تقدیم به روح همه شهدا خصوصا شهید فاطمی رفاقت با شهدا https://eitaa.com/fatemi48/279 داستانهای شهدا https://eitaa.com/fatemi48/280 روایتگری https://eitaa.com/fatemi48/979 @a_f_133
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ ‍ 🌸بسم رب شهدا و الصدیقین🌸 🌷محمد رضا شفیعی در شب عملیات کربلای 4⃣ با اصابت تیر به ناحیه شکم مجروح می شود. 👥و چون همرزمش نتوانسته بود او را به عقب برگرداند، به دست عراقیها اسیر می شود. 1⃣1⃣ روز در اســـــــــــــــــــــارتـــــــــــ به سر میبرد 😔و در نهایت به خاطر جراحتش زیر شکنجه ی بعثی ها به شهادت رسیده🌷 👤 و همانجا در کربلا دفنش می کنند...🌷 ⚰بعد از شانزده سال جنازه ی محمد رضا را سالم از خاک در آورده بودند ‼️ 🗣صدام گفته بود این جنازه نباید به این شکل به ایران برود. 🌷 پیکر پاک محمد رضا را سه ماه در آفتاب گذاشتند تا شناسایی نشود☀️ ✨ ولی جسد سالم مانده بود. ❌حتی روی جسد پودر مخصوص تخریب جسد ریختند که خاصیتش این بود که استخوان های جسد هم از بین می رفت ... ✨ولی باز هم جسد سالم مانده بود. 🔍وقتی گروه تفحص جنازه ی محمد رضا را دریافت می کردند 😭 سرهنگ عراقی که در آنجا حضور داشته گریه می کرده و گفته: ما چه افرادی را کشتیم ⁉️ ❣مادر شهید می گوید موقع دفن محمد رضا ☝️حاج حسین کاجی به من گفت: « شما می دانید چرا بدن او سالم است⁉️» گفتم: ⚜«از بس ایشان خوب و با خدا بود. »⚜ ✅ولی حاج حسین گفت: « راز سالم ماندن ایشان در چهار چیز است: ✳️هیچ وقت نماز شب ایشان ترک نمی شد؛ ✳️مداومت بر غسل جمعه داشت؛ ✳️دائما با وضو بود ✳️واینکه هر وقت زیارت عاشورا خوانده می شد، ما با چفیه هایمان اشکمان را پاک می کردیم ولی ایشان با دست اشکهایش را می گرفت و به بدنش می مالید ❎و جالب اینکه جمعه وقتی برای ما آب می آوردند، ایشان آب را نمیخورد و آن را برای غسل نگه می داشت. » 📜فرازى از وصيت نامه 🌷 شهيد محمدرضا شفيعى🌷 . ‼️ای جوانان ، ⚠️ نکند در رختخواب ذلت بمیرید که حسین (ع) در میدان نبرد شهید شد ❎ ❌و مبادا در غفلت بمیرید که علی (ع) در محراب عبادت شهید شد ❎ ❗️و مبادا در حال بی تفاوتی بمیرید که علی اکبر در راه حسین و با هدف شهيد شد❎ . ☝️راستى عزيزان : 💦 محمد تشنه شهيد شد🌷 🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹 @fatemi48
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اهل سرعت https://eitaa.com/fatemi48/10 آسایش ما ؟ https://eitaa.com/fatemi48/47 ایثار یعنی؟ https://eitaa.com/fatemi48/50 چرا رفاقت با شهدا https://eitaa.com/fatemi48/51 شهدای روحانی گناباد https://eitaa.com/fatemi48/16 زندکی نامه شهید فاطمی https://eitaa.com/fatemi48/20 کلیپ شهدای حاجی آباد https://eitaa.com/fatemi48/36 آمارشهدای جنگ https://eitaa.com/fatemi48/351
🌸🍃﷽🍃🌸 ✋ داستانهای ناب از شهدا ۱_انفاق و جوانمردی جوانمرد قصاب https://eitaa.com/fatemi48/176 امانت داری شهدا https://eitaa.com/fatemi48/15 سلیمانی و خانواده دشمن https://eitaa.com/fatemi48/65 ۲_سیره عبادی شهدا نماز شهید رجایی https://eitaa.com/fatemi48/205 بدن سالم یک شهید https://eitaa.com/fatemi48/276 سفارش نماز اول وقت وجماعت؛ https://eitaa.com/fatemi48/612 ۲۶ سال نماز قضا https://eitaa.com/fatemi48/611 حاج عبدالله نوریان تسویه با بی نمازها https://eitaa.com/fatemi48/610 حق الناس و نماز شب شهیدخوش_لفظ https://eitaa.com/fatemi48/606 ابراهیم هادی و نماز شب مخفی https://eitaa.com/fatemi48/578 مسابقه حساس والیبال و ابراهیم هادی https://eitaa.com/fatemi48/530 آخرین نماز رضا https://eitaa.com/fatemi48/525 نماز_اول_وقت احمد نیری و امداد الهی https://eitaa.com/fatemi48/515 حق شناس و نماز عجیب احمد https://eitaa.com/fatemi48/514 اتاق جهت نماز شب https://eitaa.com/fatemi48/451 شهیده زینب کمایی ونماز و شهدا https://eitaa.com/fatemi48/427 شهیـد احمد پلارک نماز و زبان https://eitaa.com/fatemi48/312 نماز صبح ابوترابی https://eitaa.com/fatemi48/262 محسن بود و نمازهاش https://eitaa.com/fatemi48/254 دارند اذان مي‌گويند (شهيدشيرودي) https://eitaa.com/fatemi48/209 بعدنماز شهید کردند https://eitaa.com/fatemi48/208 نماز در پادگان آمریکایی https://eitaa.com/fatemi48/207 نماز حججی و بستنی https://eitaa.com/fatemi48/40 ۳_عفاف و حجاب(دوازه خاطره) https://eitaa.com/fatemi48/422 ۴_استقامت و مظلومیت شهیدلشکری در اسارت چه دید https://eitaa.com/fatemi48/286 مظلوم ترین مادرشهید https://eitaa.com/fatemi48/167 ثبات قوم شهدا در مسیر انقلاب https://eitaa.com/fatemi48/315 تندگویان https://eitaa.com/fatemi48/901 https://eitaa.com/fatemi48/910 ۵_شجاعت و ایثار روایت دختر سوری از داعشی‌ها https://eitaa.com/fatemi48/334 شجاعت در میدان خطر https://eitaa.com/fatemi48/317 در محاصره داعش https://eitaa.com/fatemi48/334 شیر صحرا https://eitaa.com/fatemi48/379 شجاعت سردار https://eitaa.com/fatemi48/1191 چند داستان شجاعت https://eitaa.com/fatemi48/1196 ۶_مسولیت پذیری شیرودی وفرزندمریضش https://eitaa.com/fatemi48/343 مسولیت پذیری https://eitaa.com/fatemi48/358 تفکر چمران باعث ترس دشمن https://eitaa.com/fatemi48/124 ۷_ارتباط شهدا با امام زمان https://eitaa.com/fatemi48/376 ۸_سيره رفتارى شهدا با همسرانشان https://eitaa.com/fatemi48/386 ۹_اخلاص خواستند گمنام بمانند https://eitaa.com/fatemi48/304 ترجیح غیر خدا https://eitaa.com/fatemi48/327 اخراج رستمعلی از جهاد https://eitaa.com/fatemi48/354 ۱۰_ولایت پذیری ولایت پذیری صیاد https://eitaa.com/fatemi48/288 رابطه شهدا با امام زمان https://eitaa.com/fatemi48/376 ۱۱_ثواب شهید معلمی ک در درجه شهدا بود https://eitaa.com/fatemi48/29 بعداز جنگ چه کنیم؟ https://eitaa.com/fatemi48/295 دعای شهید برای زائرش https://eitaa.com/fatemi48/165 بوی عطرسنگ قبر شهید https://eitaa.com/fatemi48/12 دیدم که شهادت یک انتخاب ست https://eitaa.com/fatemi48/27 سیلی سرباز برفرمانده (بروجردی ) https://eitaa.com/fatemi48/287 انگیزه قوی نوجوان https://eitaa.com/fatemi48/293 پیمان نامه عجیب https://eitaa.com/fatemi48/307 _آیه وجعلنا برای شیطان https://eitaa.com/fatemi48/348 خیلی نامردید https://eitaa.com/fatemi48/347 طراح جنگ در جوانی https://eitaa.com/fatemi48/340 سهمیه مخصوص ! https://eitaa.com/fatemi48/335 کتاب 365 خاطره 365 روز https://eitaa.com/fatemi48/388 12-تواضع شهدا https://eitaa.com/fatemi48/623 شهدا و ارتباط با حضرت فاطمه سلام الله علیها 👇👇 https://eitaa.com/fatemi48/2361
🌸🍃﷽🍃🌸 ۱_رفاقت با شهدا https://eitaa.com/fatemi48/279 ۲_داستانهای شهدادر دوازده موضوع) https://eitaa.com/fatemi48/280 ۳_روایتگری الف؛سوسنگرد https://eitaa.com/fatemi48/733 سردار دلها سلیمانی https://eitaa.com/fatemi48/979 جنگ https://eitaa.com/fatemi48/1272 جنوب https://eitaa.com/fatemi48/1155 فتح المبین https://eitaa.com/fatemi48/1266 اروند https://eitaa.com/fatemi48/1282 پاسگاه زید https://eitaa.com/fatemi48/1273 ابراهیم هادی https://eitaa.com/fatemi48/1506 جنگ را درست بنویسیم https://eitaa.com/39389968/1075
📌 شهیدعلمدار: اگر مثل شهدا نباشیم بی فایده است/باید پیام شهدا را به‌ داخل شهرها ببریم 🔹️ هر روز ورود زبانش بود و می گفت: «تیر و توپ و تفنگ دیگه تموم شد! ما باید توی شهر خودمون،کوچه به کوچه، مسجد به مسجد، مدرسه به مدرسه، دانشگاه به دانشگاه، کار کنیم. باید بریم دنبال جوانها؛ باید پیام اینهایی که توی خون خودشون غلتیدند رو ببریم توی شهر.» 🔹 یکبار به او گفـتم: «خب! اگـه این کـار رو بکنیم چـی ميـشه!؟» 🔸برگشت و با صدایی بلندتر گفت: «جامعه بیمه ميشه. گناه در سطح جامعه کم ميشه. مردم اگه با شهـدا رفیق بشن، همه چی درست ميشه؛ اونوقت جوانها ميشن یار امام زمان عج .» ◽بعد شروع کرد توضیح دادن: «ببین! مانميتونیم چکشی و تند برخورد کنیم؛ باید با نرمی و آهسته آهسته کار خودمون رو انجام بدیم. باید خـاطرات کوتاه و زیبای شهــدا رو جمع کنیم و منـتقل کنیم. نباید منتظر باشیم که ما رو دعوت کنند؛ باید خودمان بریم دنبال جوانها. البته قبلش باید روی خودمان کار کنیم. اگه مثل شهــدا نباشیم، بی فایده است؛ کـلام ما تأثیر نخواهد داشت.» 📚 علمــدار / گروه فرهنگی شهید هادی فهرست مباحث نفوس مطمئنه https://eitaa.com/fatemi48/42
11.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ماجرای گریه های پنهانی حاج قاسم سلیمانی در کنار اروند رود برای توسل به حضرت زهرا(س) ا💦🌱💦🌱💦🌱💦🌱💦 فهرست مباحث نفوس مطمئنه https://eitaa.com/fatemi48/42
باور کردنی نیست ولی حقیقت دارد 📌خاطره‌ای از ۱۸ سال اسارت سیدالاسراء، شهید سرلشگر خلبان ، اولین اسیر ایرانی در جنگ تحمیلی بود و آخرین اسیری که آزاد شد و مدتی بعد به فیض عظیم رسید!!! 🔸وقتی بازگشت از او پرسیدند: این همه سال انفرادی را چگونه گذراندی؟ او گفت: برنامه ریزی کرده بودم و هرروز یکی از خاطرات گذشته‌ام را‌ مرور می‌کردم. 🔸سال‌ها در سلول‌های انفرادی بود و با کسی ارتباط نداشت؛ قرآن کریم را کامل حفظ کرده بود، زبان انگلیسی می‌دانست و برای ۲۶ سال نماز قضا خوانده بود. 🔸حسین می‌گفت: از هیجده سال اسارتم ده سالی که تو انفرادی بودم سالها با یک "مارمولک" هم‌صحبت می‌شدم! چقدر برای انقلاب زحمت کشیدند؟ 🔸بهترین عیدی که این ۱۸ سال اسارت گرفتم، یک نصفه لیوان آب یخ بود! عید سال ۷۴ بود. سرباز عراقی نگهبان یک لیوان آب یخ می‌خورد می‌خواست باقی مانده آن را دور بریزد، نگاهش به من افتاد. دلش سوخت و آن را به من داد، من تا ساعت‌ها از این مسئله خوشحال بودم. 🔸این را هم بگویم که من مدت ۱۲ سال (نه ۱۲ روز یا ۱۲ ماه) در حسرت دیدن یک برگ سبز و یک منظره بودم. حسرت ۵ دقیقه آفتاب را داشتم... شهید 🕊🌹 فهرست خاطرات شهدا https://eitaa.com/fatemi48/281
✋سیلی سرباز بر صورت فرمانده (خاطره ای از شهید بروجردی ) در دفتر فرماندهی سر و صدا به حدی رسید که فرمانده سپاه منطقه هفت از اتاقش بیرون آمد و جویای قضیه شد. مسئول دفتر گفت:" این سرباز تازه از مرخصی برگشته ولی دوباره تقاضای مرخصی داره". فرمانده گفت:" خب! پسر جان تو تازه از مرخصی آمدی نمیشه دوباره بری". یک دفعه سرباز جلو آمد و سیلی محکمی نثار شهید بروجردی کرد. در کمال تعجب دیدم شهید بروجردی خندید و آن طرف صورتش را برد جلو و گفت:" دست سنگینی داری پسر! یکی هم این طرف بزن تا میزان بشه". بعد هم او را برد داخل اتاق. صورتش را بوسید و گفت:"ببخشید، نمی دانستم این قدر ضروری است.می گم سه روز برات مرخصی بنویسند". سرباز خشکش زده بود و وقتی مسئول دفتر خواست مرخصیش را با کارگزینی هماهنگ کند گوشی را از دستش گرفت و گفت:"برای کی می خوای مرخصی بنویسی؟برای من؟نمی خواد. من لیاقتش را ندارم". بعد هم با گریه بیرون رفت.بعدها شنیدم آن سرباز راننده و محافظ شهید بروجردی شده؛یازده ماه بعد هم به شهادت رسید.آخرش هم به مرخصی نرفت. فهرست خاطرات شهدا https://eitaa.com/fatemi48/281
💥 سخنرانی نیست، دستوره... گاهی که خدمت آقا می‌رفتیم، عید بود یا مناسبت‌های دیگر. می‌دیدم آقا که صحبت می‌کنند، صیاد تند تند یادداشت برمی‌دارد. ‏آخرین بار عید غدیر بود ... آقا که شروع به حرف زدن کردند، صیاد ... دفترچه‌اش را برداشت و شروع کرد به نوشتن. ‏وقتی مراسم تمام شد و داشتیم برمی‌گشتیم، ازش پرسیدم: «حاج علی، برای چی موقع سخنرانی آقا یادداشت برمی‌داری؟ ‏حرف‌های ایشون رو از تلویزیون پخش می‌کنند». گفت: «حاج ناصر، شما حقوق خونده‌ای، نه؟» گفتم: «بله، ولی چه ربطی ‏به سوال من داره؟» گفت: «ببینم، اجرای امر فرمانده برای ما لازمه؟» گفتم: «بله، لازمه». گفت: «تأخیر در اجرای امر ‏فرمانده برای ما قبح داره و زشته، مگه نه؟» با بی‌صبری گفتم: «بله، زشته، ولی جواب من رو ندادید».‏ گفت: «خیلی خب. من که باید از صحبت‌ها یادداشت بردارم، دیگه منتظر اخبار ساعت دو نمی‌شم، همون‌جا یادداشت می‌کنم. ‏بعد در فاصله‌ای که میشینم توی ماشین، این صحبت‌ها رو به دستورالعمل تبدیل می‌کنم. وقتی به ستاد کل رسیدم، میدم ‏برای تایپ و بعد هم اجرا. تو شاید این حرف‌های آقا رو سخنرانی تلقی کنی، ولی برای من این حرف‌ها سخنرانی نیست، ‏دستوره. از همون لحظه‌ای که می‌شنوم تکلیف به گردنم میاد که امری رو از فرماندهم گرفتیم و باید اجرایش کنم. تا ستاد کل ‏برسم وقت رو تلف نمی‌کنم»‏ 📚‏ خدا می‌خواست زنده بمانی – ص ۱۹۷ فهرست خاطرات شهدا https://eitaa.com/fatemi48/281