eitaa logo
نفوس مطمئنه
526 دنبال‌کننده
1هزار عکس
649 ویدیو
92 فایل
🌸🍃﷽🍃🌸 تقدیم به روح همه شهدا خصوصا شهید فاطمی رفاقت با شهدا https://eitaa.com/fatemi48/279 داستانهای شهدا https://eitaa.com/fatemi48/280 روایتگری https://eitaa.com/fatemi48/979 @a_f_133
مشاهده در ایتا
دانلود
خيلى مطالعه داشت و در همه زمينه‏ ها اطّلاعات عجیبی داشت . خیلی از دعاها را حفظ کرده بود. نماز خواندنش عجیب تر بود و دیده بودم بارها که در قنوتِ نمازش، دعاى كميل مى ‏خواند. وقتی در دعای کمیل به این فراز از دعا (لا یمکن الفرار من حکومتک ) که می رسید از خود بی خود می شد و به پهنای صورت نورانیش اشک می ریخت !!! در برابر مشكلات بسيار خونسرد عمل مى‏ كرد و وقتى عصبانى مى‏شد سوره «والعصر» مى‏ خواند. آن قدر خوش ‏برخورد بود كه نیروهای بسيجى دوست داشتند اسمشان در کنار او باشند . آقا مصطفی می رفت روی خاکریز و رو به قبله که دقیقاً روبرو ، و در تیررس دشمن بعثی بود می ایستاد و اذان می گفت . من بارها با فریاد می گفتم مصطفی عراقی ها می زنند ! خیلی خونسردانه برمی گشت و می گفت من دارم اذان می گویم؛ تو منو می ترسونی ؛ تا لحظه ای که اذان بگویم کسی جرأت زدن من را ندارد ! می پرسیدم چرا روی خاکریز ؟ در جواب می گفت : بگذار ببینند و بشنوند صدای اذان ما را آن ها هم بایستند به نماز و بدانند که دارند با جماعتی مسلمان می جنگند ! در سرزمین سوزان منطقه پاسگاه زید، صبح روز بعد از عملیات که دمای هوا بالای 45 درجه بود ، پا برهنه رفت و آمد می کرد ! می گفتم آقا مصطفی چرا پا برهنه ؟ جواب عجیبش این بود که مگر یادت رفته دیشب خون بچه اینجا ریخته شده و اگر مجبور نبودم هرگز کفشی در پایم نمی دیدی ! که این سرزمین همه جایش مقدس است . علی پیراسته همرزمش 🌹فهرست خاطرات شهدا https://eitaa.com/fatemi222/4587
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✊🌹 همه از این خون‌های شهید مدافع حرم پاسداری کنیم .... 🍃🌹🍃 @fatemi222
11.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹 کشف پیکر مطهر شهید در شب ۲۲ بهمن امسال با ندای بچه های تفحص شهدا ♦️منطقه عملیاتی والفجر ۱ ذره ذره استخوانهایش فردای قیامت از ما سوال خواهد کرد؟ 🌹فهرست خاطرات شهدا https://eitaa.com/fatemi222/4587
🌺نعمت انقلاب ... ♦️مرد با همسر و فرزندش در حال عبور از پل معلق اهواز بودند. از روبرو دو سرباز آمریکایی مست ! به طرف آنها می آمدند.سرباز آمریکایی با چشمان دریده به زن خیره شده و تلوتلوخوران به سمتش می آمد.گویا قصد بدی داشت؛ مرد جلو رفت تا از ناموسش دفاع کند؛ دعوا شد.مردم جمع شدند؛ پاسبان های ایرانی هم بودند!! سربازهای مست، مرد را از بالای پل به رودخانه انداختند. مردم با عصبانیت از پاسبان ها خواستند تا آنها را دستگیر کنند؛ گفتند: ماحق دستگیری و محاکمه آنهارا نداریم!! (بخاطر قانون کاپیتولاسیون)پدر جلوی چشم زن وبچه اش غرق شد دو سرباز آمریکایی بلندبلند میخندیدند و دور می شدند مادر و فرزند نرده های پل را گرفته بودند و هق هق کنان می گریستند 🔴 37 سال بعد ♦️"شما وارد محدوده آبهای جمهوری اسلامی ایران شده اید.بدون مقاومت تسلیم شوید."این صدای بلندگوی قایق سپاه ایران بود که به طرف تفنگداران امریکایی در نزدیکی یک جزیره ایرانی می آمد... وقتی شناورهای ایرانی به قایق امریکایی رسیدند،آنها با ترس و خفت، دستها را بالا بردند. و برای همیشه تصویر درازکشیدن سربازان امریکا در مقابل ایران را به صفحه رسانه ها کشاندن 🍃🌹🍃 @fatemi222
امروز از مسیر حمیدیه به سمت اروند عازم هستیم با دانشجوها. دلاورردی‌های شهید غیور اصلی در اتوبوس گوشی از آنها به دانشجویان ارائه شد
با رمز یا فاطمه الزهرا. ۱_در اروند کوسه‌ها فرصتی برای ماندن نمی‌گذارند ۲_تا کربلا دو ساعت راه است . رقص آب دل‌ها را زیر و رو می‌کند. پیکر صدها شهید غواص این آب را متبرک کرده است. غواص سر طناب را رها کرده مگر ما بی‌صاحب است سر طناب را به حجت بن الحسن سپرده‌ام تا خودش هدایت کند ۳_با غافلگیری ضربه محکمی به دشمن وارد شد. البته سیم‌های خاردارهای حلقوی عمق ۱۵ و عرض ۵۰۰ متر فرمانده گزارش داد: وضعیت ما بسیار بد است. ۴_عبور ۸۰۰ بار نیروها جهت تفحص کار عجیبی بود که اتفاق افتاد ۵_اینجا محلیست برای خواستن، خواستن به نحو شهدا شهدا چه خواسته‌اند . پیام آنها بشارت است. پیام را باید شنید تطهیر گوش یکی از کارهایی است که برای شنیدن پیام آنها لازم است. نفی ترس و اندوه ۸_والفحر ۸ مصادف با فاطمیه بود می‌روند تا انتقام سیلی زهرا بگیرم. غبار دلت را به اروند بسپار غواصانی که لب تشنه در آب شهید شدند 🌹فهرست خاطرات شهدا https://eitaa.com/fatemi222/4587
مهمان شهدا هستیم نه فقط گدای در خانه شهدا ۱_مقتل شهدا دارالشفای انسان‌های آزاده است. چشم به نخلا که می‌افتد یاد کربلا می‌افتیم که البته نزدیک کربلاست. ۲_در کمال ناباوری دشمن عملیات انجام شد. هیچ نیروی نظامی تا به حال اجازه عبور از اروند بخود نداده بود این حماسه و قدرت ایمان و توکل بچه‌ها بود. دشمن به خرمشهر اومد و به سمت بهمنشیر و آبادان حرکت کرد ولی جرات نکرد از اروند ورود پیدا کند. ۳_تازه غواص‌ها که عبور کردن اون طرف تازه وارد سیم خارداری‌های خورشیدی و مین‌ها رسیدند. از رودخانه که ضد تانک و تانک و تیربار نمی‌شود یا خودت ببری ،فقط یک سلاح ساده می‌شود. تازه رسیده به دشمنی که آماده و مسلح و دست روی ماشه است. ۴_سال‌ها می‌گذرد از صدای گریه و خنده بچه‌ها در حاشیه اروند. جاذبه حقیقت و شجاعت آنها ما را به اینجا رسانده است و الا همه زمین و زمان با هم برابر هستند و تفاوتی بین آنها نیست. اینجا دنبال چی هستید که بغض فرونشسته شما به غلیان درآمده است. دجله و فرات اومدن تبدیل به یک اروند شدند یاد علقمه و نقل‌های سربریده. یاد کربلا و تشنگی شهدای کربلا می‌افتیم. ۵_کنار اون کانال آب روضه عباس بخونی نمیشه امام زمان حضور پیدا نکنه. دشمن حتی در زمانی که در خرمشهر در محاصره هستند نمی‌توانند از اروند عبور کنند. در این آب مواج تنها راه نجات تمسک به اهل بیت است و واقعاً اهل بیت همان کشتی نوح هستند که هر کس سوار بر این کشتی شود نجات پیدا می‌کند. ۶_این موج‌ها یاد ابتلاات است که آنها را امتحان کنه تا بهترین را بندگان را انتخاب نماید.. 🌹فهرست خاطرات شهدا https://eitaa.com/fatemi222/4587
اگر پشت مشکلات زندگی گیر کردی باید بدانیم قدیم بعضیا با ذکر از روی آب عبور می‌کردنددوحالا توکل براو... ۱_قبل از عملیات هوا بارانی شد و خط دشمن در غفلت کامل به سر می‌برد.. نگهبانان در خواب بودند و غواص‌ها ورود پیدا می‌کنند و فرمانده تیپ دشمن را در حال استراحت اسیر می‌کنند. شما که آماده باش بودید و نورافکن روشن داشتید : ما شما را ندیدیم تا دیشب ۱۰۰٪ آماده باش بودیم بعد از این وضع هوا لغو آماده باش زدیم. ۲_روح معنوی شهداست که در کمال مظلومیت رفتند و امروز ما را دعوت کردند تا آنها را تماشا کنیم.. آرامش بچه‌ها رو در ارتباط با خدا می‌توان مشاهده کرد. ۳_اما مردانه در پاتک‌ها جنگیدند بسیجی رو در دکل فشار قوی برق گذاشت تا روزها رصد کنه اطلاعات رو برسونه. بگیرین چطوری با دشمن باید روبرو شد ۴_دختر میگه مامانم نمی‌گذاشت عازم راهیان شه : بسیجی‌ها سر شما را از راه به در می‌برند. حال دلم اینجا گیر کرده دلم هوای کربلا کرده سر کوچه عکس شهید بود بهش گفتم امشب خودت مادرم راضی کن. شب اومد بخوابم گفت مامانت راضی شد. صبح مامانم گفت دخترم خواستی بری برو هو الذی انزل سکینة فی قلوب المومنین 🌹فهرست خاطرات شهدا https://eitaa.com/fatemi222/4587
گفتند: آقا ابراهیم چرا جبهہ رو ول نمیکنے بیایے دیدار امام؟ گفت: ما رهبرے را براے تماشا نمی‌خواهیم ما رهبرے را براے اطاعت می‌خواهیم. 🌷شهید ابراهیــم هادے 🌹فهرست خاطرات شهدا https://eitaa.com/fatemi222/4587
🖤🌹 🌹از زبان دوستش↓ من و منوچهر معمولا" نیمکت نشین اخر کلاس بودیم.معلم ما خانمی بود که بدون و با ظاهری نامناسب در کلاس حضور پیدا می کرد. چون شهید صدای خیلی قشنگ و رسا و دلنشین داشت،💫 معلم همیشه به او می گفت که کتاب را بخواند. منوچهر میگفت:شرطی دارد و آهسته به معلم گفت.خانم معلم ناراحت شد و قبول نکرد. ❌چون شرطش با حجاب شدن معلم بود، و شهید هم دیگر هیچوقت کتاب نخواند.🌷 او با شهید محمد حسین یوسف الهی🌹 و چند تن دیگر، در عملیات والفجر۸ با انفجار راکت، شیمیایی شدند🖤 آنها به سختی با یک قایق از اروند گذشتند و وارد منطقه عملیاتی شدند هنوز چیزی نرفته بودند که حال شمس الدینی به هم میخورد چون اولین مشکلی که برای یک مصدوم شیمیایی پیش می آید تهوّع است🖤 او بر اثر انفجار راکت های شیمیایی تمامی سینه و ریه هایش حالتی سوخته پیدا میکند🖤 و بیمارستان برای او کاری نمیتواند انجام دهد 🥀 منوچهر را برای درمان به آلمان میفرستند و او در هواپیما به محض رسیدن به آلمان تمام میکند 🖤و در آن لحظه شربت را مینوشد🕊️🕋 🌷شهید منوچهر شمس الدینی 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 🌹فهرست خاطرات شهدا https://eitaa.com/fatemi222/4587 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
😔 🍁غواص شهيد: يوسف قرباني – معاون گروهان خط شکن 🌹شهید «یوسف قربانی» در خانواده‌ای مستضعف در زنجان متولد شد. یوسف در شش ماهگی پدر خود را از دست داد. در سن شش سالگی مادر یوسف در اثر حادثه‌ای از دنیا رفت،یوسف و برادرش را با همه دردها و رنج‌هایشان تنها گذاشت.بعد همراه برادرش به تهران رفت. با پیروزی انقلاب و سپری شدن دوران ستمشاهی، یوسف نیز همراه دیگر فرزندان مستضعف امام پا به عرصه انقلاب گذاشت.در همین سال‌ها برادر یوسف در حادثه‌ای درگذشت. همرزم یوسف می‌گوید: هر روز می‌دیدم یوسف گوشه‌ای نشسته و نامه می‌نویسد. با خودم می‌گفتم یوسف که کسی را ندارد، برای چه کسی نامه می‌نویسد؟ آن هم هر روز...یک روز گفتم یوسف نامه‌ات را پست نمی‌کنی؟دست مرا گرفت و قدم زنان کنار ساحل اروند برد. نامه را از جیبش در آورد، داخل آب ریخت.چشمانش پر از اشک شد و آرام گفت: من برای آب نامه می‌نویسم. کسی را ندارم که!!! او سرانجام در عملیات کربلای پنج، در شلمچه به شهادت رسید. چند دقیقه قبل از عملیات، یکی از همرزمان خبرنگارش از او پرسیده بود: آقا یوسف! غواص یعنی چی؟ او پاسخ داده بود: غواص یعنی مرغابی امام زمان عج‌الله. 🌷 یوسف قربانی 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 🌹فهرست خاطرات شهدا https://eitaa.com/fatemi222/4587 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊