eitaa logo
نفوس مطمئنه
526 دنبال‌کننده
1هزار عکس
656 ویدیو
92 فایل
🌸🍃﷽🍃🌸 تقدیم به روح همه شهدا خصوصا شهید عارف(فاطمی) 🌸رفاقت با شهدا https://eitaa.com/fatemi48/279 🌸داستانهای شهدا https://eitaa.com/fatemi48/280 🌸روایتگری شهدا https://eitaa.com/fatemi48/979 @a_f_133
مشاهده در ایتا
دانلود
23.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 | سردار و جبهه مقاومت کاری از گروه سرودمحبین اهلبیت(ع)
🌴 یعنی 🌷 با « شهیدان » 🚩 راه وصال یار را پیدا کنیم ... ▫️آماده عملیاتی در رأس البیشه بودیم مصادف بود با تولد صدام ؛ و عدنان خیرالله (وزیر جنگ صدام) گفته بود: «به چادر زنان بغداد قسم! تا ۴۸ ساعت آینده فاو را از ایرانی ها پس می گیریم». آن‌شب علی‌آقا سخنرانی حماسی ایراد کرد و در ضمن سخنرانی گفت: « عدنان خیرالله می‌خواهد برای صدام خوش رقصی کند اما شما برای آبروی امام زمان (عج) می‌جنگید» با آن سخنرانی شور و شوق عجیبی بچه‌ها را فرا گرفت و خط کارخانه نمک، کُنج جاده فاو بصره شکسته شد. اسم عملیات هم شد : عملیات صاحب الزمان (عج) راوی: علیرضا رضایی مفرد؛ هم رزم شهید نقل از کتاب: دلیل؛ روایت نابغه اطلاعات عملیات سردار شهید علی چیت سازیان، نویسنده: حمید حسام، ناشر: سوره مهر 🤲
8.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مشکل امروز ما از نگاه شهید حاج قاسم سلیمانی چقدر زیبا وضعیت جامعه را توصیف می نماید....!!!!!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺توصیف لحظه شهادت شهید محمد حسین علم الهدی از زبان همرزمان 🌹اینجامعراج‌شهداست 😭😭🌹🌹
🌹شهید حسین علم‌الهدی زیر ذره‌بین ماموران ساواک بود. در اولین دستگیری، وی را در بند نوجوانان زندانی کردند؛ پس از مدتی که خانواده حسین موفق به دیدنش می‌شوند، وی در پاسخ به این‌که چه چیزی لازم داری که برایت بیاوریم، گفت: «فقط یک جلد قرآن برایم بیاورید.» 🌹دانشجوی سال دوم دانشگاه مشهد در رشته تاریخ بود، با شروع جنگ تحمیلی همراه با گروهی از دانشجویان و نیروهای بسیجی، به سوی جبهه‌های دفاع حق علیه باطل شتافت. 🌹قبل از شهادت حسین چند شب قبل از شهادتش در جواب سوال دوستش که پرسید: «تو فکری سید؟» گفت: «وقتی وارد هویزه شدم تصمیم گرفتم هر چه از قرآن و نهج‌البلاغه فراگرفته‌ام، در عمل پیاده کنم. حالا احساس می‌کنم که روز پرداخت نزدیک است و به‌زودی پاداش خود را دریافت خواهم کرد.»
5.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹 ماجرای جالبی را مشاهده می‌کنید از شهیدی که پس از گذشت 17 سال از شهادتش، زنده می‌شود و به یکی از اعضای کمیته تفحص شهدا کمک می‌کند تا مشکلاتش حل شود. ♦️مثل دیوانه هاشده بودم.به کارت شناسایی نگاه کردم، شهید سید مرتضی دادگر. فرزند سید حسین.. اعزامی از ساری.. وسط بازار ازحال رفتم. 🔆 ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون 🕊شادی روح بلندشان صلوات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آموز ه های مدیریتی در سیره شهدا.. قسمتی از سکانس فیلم سینمایی منصور؛ به مناسبت ۱۵ دی سالروز شهادت تیمسار منصور ستاری
8.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
۱۰۰ ثانیه با امام خمینی: پنجاه سال عبادت کردید و خدا قبول کند، یک روز هم یکی از این وصیتنامه ها را بگیرید و مطالعه کنید و تفکر کنید..
📆 به مناسبت سالروز شهادت شهید دکتر محمد صالحه و همسرش..‌. 🔹شهید دکتر محمد صالحه و همسرش شهیده زهرا حسنی سعدی بعد از مراسم عقد به گلزار شهدای کرمان می روند و در آنجا سردار شهید حاج قاسم سلیمانی را می بینند. 🔸حاج قاسم وقتی می فهمد عروس دختر شهیدی از دوستان سابق اوست از آنها دعوت می کند که با هم عکس یادگاری بگیرند و می گوید مطمئن هستم این عکس عکس خوبی خواهد شد و چه عکس ماندگاری که دقیقاً پنج روز بعد از حاج قاسم آنها هم به سوی خدای خویش پرواز می نمایند. 🔹شهید دکتر محمد صالحه و شهیده زهرا حسنی سعدی پروازشان به سوی نور بود و به گواهی آیه ۱۶۹ سوره مبارکه آل عمران که می‌فرماید وَلا تَحسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلوا في سَبيلِ اللَّهِ أَمواتًا ۚ بَل أَحياءٌ عِندَ رَبِّهِم يُرزَقونَ.... 🔸غصه ما محروم شدن از حضور انسان‌هایی است که تمام قد تجلی مهربانی اخلاص گذشت و فداکاری بودند نخبه‌هایی که بی‌شک علم و استعدادشان نام ایران را در جهان بالا می‌برد. 🔹شهیده زهرا حسنی سعدی در ۲۵ سال جوانی اش نه فقط در علم فیزیک که در فلسفه و عرفان ادبیات هنر و حتی در زمینه فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی کم نظیر بود. 🔸شهید دکتر محمد صالحه که در عرصه علمی به‌ عنوان یک نخبه شناخته شده و برای ادامه تحصیل پس از فارغ‌التحصیلی در دانشگاه صنعتی شریف مدتی به کشور کانادا رفته بود اما می‌گفت که می‌خواهم زودتر تحصیلات خود را تمام کنم و به ایران برگردم نمی‌خواهم آن‌جا بمانم که در هجدهم دی ۹۸ به همراه همسرش به درجه رفیع شهادت نائل آمدند.
-شهدا یه بطری پیدا کرد و گذاشت زیر تختش. بچه‌ها تعجب کردند که این دیگه برا چیه؟! نیمه شب بطری رو بر می‌داشت و با آب داخلش وضو می‌گرفت. می‌گفت: ممکنه نصف شب بیدار بشم، شیطان توی وجودم بره و نذاره برم پایین توی سرما وضو بگیرم. می‌خوام بهونه نداشته باشم که نماز شبم رو از دست بدم.... بقیه‌ی بچه‌ها هم یاد گرفته بودن از فردا شب زیر تخت همه یه ظرف آب بود. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌