عقل معاش میگوید:
که شب هنگام خفتن است اما عقل معاد میگوید که همه چشم ها در ظلمات محشر در آن فَزَعِ اکبَر از هولِ قیامت گریانند مگر چشمی که در راه خدا بیدار مانده
و از خوف او گریسته باشد..
#شهید_سید_مرتضی_آوینی
👈دعوتید به کانال ما 👉
✋فهرست امروز
حکم ریش تراشی
https://eitaa.com/ahkam31/1774
سه تکنولوژی که آینده را متحول
https://eitaa.com/Tebyangonabad/42607
پنج راهکارمدیریت اختلاف خانواده
https://eitaa.com/fatemi24/16272
عاقبت ترک امر به معروف در مدینه
https://eitaa.com/fatemi5/3586
از شجاعت شیرودی چ میدانی
https://eitaa.com/fatemi48/830
از مدرسه تعالی چه خبر؟
https://eitaa.com/abasali_fatemi/9309
آشوبِ فتنه در مدینه قائله انداخت
https://eitaa.com/fatemi8/966
فلسفه نماز صبح
https://eitaa.com/namaz_gonabad/1468
هدایت شده از KHAMENEI.IR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 نماهنگ | شهادتنامه
👈 مروری بر زندگی شهید احمد کشوری، خلبان فداکار و شجاع هوانیروز ارتش جمهوری اسلامی و قهرمان جبهههای غرب.
🗓 ۱۵ آذر ۱۳۵۹ سالروز شهادت شهید احمد کشوری
💻 Farsi.Khamenei.ir
🌷سوزنهای تهِگرد را زیر انگشتانش نهادند، چشمان زن بسته بود و جائی را نمیدید ناگهان دستانش را به دیوار کوبیدند و سوزنها را از زیر ناخنها تا ته فرو کردند... درد، استخوانهای زن را میسوزاند اما لب از لب نمیگشود. ساواکیها زن را روی تخت خواباندند و پس از فحشهای تکاندهنده و سرگیجه آور حالا سیگارهای خود را روی بدن او خاموش میکردند... زن، دیگر جای سالمی برای شکنجه شدن نداشت آن زن "مرضیه حدیدچی" بود، دختر انقلابِ ملت که برای آرمانش، تا پای جان ایستاد اما این پایان داستان او نیست ساواک برای آنکه مقاومت این زن را بشکند آخر کار رفتند دخترانش راضیه و رضوان۱۳ و ۱۴ ساله را آوردند و جلوی چشم مادرشان، آنقدر آنها را زدند و با سیگار سوزاندند که زن دعا میکرد دخترکانش زودتر بمیرند تا اینقدر زجر نکشند. اما زن مگر حرف میزد... هرگز و همه میدانیم شکنجه فرزند جلو چشم مادر چقدر وحشتناک است اما این کوه صبر لب از لب باز نکرد.
کتاب خاطرات دردناک, ناصر کاوه
روایتی از مبارزات مرضیه حدیدچی (دباغ)
🌿تا روضه حضرت زهرا سلاماللهعلیها را میشنید به هم میریخت.
میگفت: تنهاترین چیزی که طاقتش را ندارم روضه حضرت زهرا سلاماللهعلیها است.
شب عملیات والفجر هشت، وقتی غواصهای لشکر برای اعلام وضعیت به طرف جزیره امالرصاص رفتند؛ خبری از آنها نشد، علی اصغر پیش قدم شد برای آوردن خبر. آخرین خبر، خبر خودش بود.
با دشمن درگیر شده بود.
صدایش از توی بیسیم میآمد.
آخرین کلامش سه بار سلام به حضرت زهرا سلاماللهعلیها و نوای سوزناک مادر بود.
🎙راوی: هم رزم شهید
📚کتاب خط عاشقی۲، خاطره ۷۲
#والفجر_هشت #حضرت_زهرا
#شهید_علی_اصغر_حاجی_غلام_زاده
🌱 -
راز دلبری شهدا....mp3
3.75M
🌿راز دلبری شهدا...
ظهر شهادت حضرت زهرا سلاماللهعلیها
🎙راوی: حاج حسین یکتا
#حضرت_زهرا
#حاج_حسین_یکتا
🌱 -
🌿میخواست یه حرفی بزنه...
+ گفتم سعیدجان! می خوای حرفی بزنی؟
_ بابا اونجا مسئولیت خیلی سنگینه.
+ سعید تو که مسئولیت گریز نبودی.
_ وقتی از هواپیما پامون رو زمین میزاریم
هر قدممون جا پای حضرت زهرا سلاماللهعلیها است.
چون اولین مدافع حریم ولایت و امامت حضرت زهراسلاماللهعلیها بودن.
گام بعدیمون رو برمیداریم، جا پای
حضرت ابالفضل علیهالسلام میزاریم.
اینو چیکار کنیم؟
🎙راوی: پدر شهید سعید سامانلو
#شهید_سعید_سامانلو #پدر_شهید #مسئولیت
🌱 - فهرست خاطرات شهدا
https://eitaa.com/fatemi48/281
نماز و شهدا
در آسمان کردستان بودیم و سوار بر هلیکوپتر. دیدم شهید صیاد مدام به ساعتشان نگاه میکردند.
علت را پرسیدم، گفتند: وقت نماز است و همان لحظه به خلبان اشاره کردند که همینجا فرود بیا تا نمازمان را اول وقت بخوانیم.
خلبان گفت: این منطقه زیاد امن نیست، اگر صلاح میدانید تا رسیدن به مقصد صبر کنیم.
شهید صیاد گفتند: هیچ اشکالی ندارد! ما باید همینجا نمازمان را بخوانیم.
خلبان اطاعت کرد و هلیکوپتر نشست.
با آب قمقمهای که داشتند وضو گرفتیم و نماز را به امامت ایشان اقامه کردیم...
... وقتی طلبههای شیراز از آیتالله بهاءالدینی درس اخلاق خواستند؛ ایشان فرمودند: بروید از صیاد شیرازی درس زندگی بگیرید. اگر صیاد شیرازی شدید، هم دنیا را دارید و هم آخرت را...
#داستان_نماز
https://eitaa.com/namaz_gonabad/922
🌸🍃﷽🍃🌸
در دوران جواني كه به ورزش كشتي مي رفت روزي براي انجام مسابقات به اتفاق هم به سالن رفتيم . مسابقات فينال بود، در ميان جمعيت به تماشا نشسته بودم كه چند نفر از رقيبان با هم مبارزه كردند.
نوبت به عباس رسيد. چند بار نام او را براي مبارزه خواندند، امّا او حاضر نشد. تا اين كه دست رقيب او را به عنوان برنده مسابقه بالا بردند. نگران شدم به خودم مي گفتم : يعني عباس كجا رفته ؟ در جستجوي او بودم نگاهم به او افتاد كه از درب سالن وارد مي شد. جلو رفتم و گفتم : كجا بودي؟ اسمت را خواندند، نبودي ؟
گفت : وقت نماز بود، نماز از هر كاري برايم مهمتر است . رفته بودم نماز جماعت.
اينقدر نماز اول وقت به جماعت ، براي عباس حاجي زاده مهم بود كه بعد از شهادتش وقتي وصيت نامه اش را خوانديم نوشته بود:
برادران و خواهران عزيز! اگر خواستيد خود سازي كنيد، از نماز كمك بگيريد، البته نماز اول وقت در مسجد به خضوع و خشوع و از روي صبر.
ستارگان خاكي ، صفحه 219
#داستان_نماز
https://eitaa.com/namaz_gonabad/922
شهید رجایی ـ رحمة الله علیه ـ می فرمود:
چطور وقتی تلفن زنگ می زند، شما مضطربید که زود بروید و جواب دهید تا آقایی که پشت خط هست زیاد معطل نشود، حتی اگر در نماز هستید، نماز را سریع می خوانید تا بیایید جواب تلفن را بدهید! اذان که می گویند، خداوند پشت خط است; وظیفه ما این است که لبیک بگوییم.
#داستان_نماز
https://eitaa.com/namaz_gonabad/922