🌹سلام شهید سر بلند
♦️میگفتند تکفیریهای «اجنادالشام» سرش را بریدهاند، در دست گرفتهاند، روی نیزه زدهاند و با افتخار فیلم و عکسش را منتشر کردهاند. خیلیها دیدند و خیلیها هم دل دیدن این قاب تروریستی را نداشتند. اما در ایران، این قاب برای آنهایی هم که ندیدند، آشنا بود، خیلی آشنا. «سری به نیزه بلند است...»
♦️عبدالله اسکندری، بازنشسته سپاه بود. ۸ سال را در جبهه دفاع برابر تجاوز بعثیها جنگیده بود و سهم جهاد نظامیاش را داده بود. برای مردان حسینی اما جهاد «سهمی» نبود که باید داده شود و بعد، تمام. جهاد برای کسی که عاشورا برایش فقط یک روز نیست، یک سبک زندگیست. همین سبک زندگی است که رئیس سابق بنیاد شهید شیراز را حتی پس از بازنشستگی دنیایی به سوریه میرساند. دفاع از حرم سهمی بود که او باید میگرفت، نه اینکه بدهد. افتخاری که گویی مزد عمری زندگی جهادی بود. شهید آوینی میگوید «تنها کسانی مردانه میمیرند که مردانه زیستهاند...»
♦️زنگ میزنند به پسرش و خبر شهادت را میدهند. تاکیدی دارند که مراقبت کنید خواهر و مادرتان دسترسی به اینترنت نداشته باشند. خانواده هنوز از جزییات نحوه شهادت مطلع نیستند. پسر میگوید: «همان شب عکسی در سایت ها منتشر شد که پیکر ایشان با لباس رزمشان بود و سر از بدن جدا شده بود که خاکی و زخمی و خونی بود. من پدر را شناختم...» سر بریده روی نیزه، تصویر دیگری بود که تروریستها منتشر کردند. همه چیز برای مردم ایران آشنا بود. سر بریده و تن بی سر مقابل چشم خانواده. «امان از دل زینب...»
♦️تروریستها درخواست پول کردهاند تا پیکر شهید را تحویل دهند یا آنکه مبادله با اسرایشان شود. پسر شهید میگوید: «ما به مادرمان گفتیم که مادرجان، به کسانی که میخواهند پیکر پدر را بازگردانند، بگویید ما راضی نیستیم که یک ریال از پول بیتالمال صرف این گروه خبیث شود. حتی یک اسیر هم نباید آزاد شود؛ پدر رفته بود تا آنها را به درک واصل کند و ما برای آنچه در راه خدا داده ایم، توقعی نداریم و حاضر نیستیم که به ازای پیکر پدرمان ریالی از بیتالمال هزینه شود زیرا هر اقدامی کمک به آنها محسوب میشود.» چقدر همه این تصاویر آشنا بود. یک سکانس از عاشورای سال ۶۱ هجری، سر بریده وهب را عمربنسعد پیشکش برای مادرش فرستاد که از کنار خیمهها معرکه جنگ را میدید. مادر وهب سر پسرش را برگرداند: «در مرام ما زیبنده نیست چیزی را که در راه خدا داده ایم، باز پس ستانیم.»
♦️خرداد ۹۳ که خبر شهادت عبدالله اسکندری آمد، جزییاتی غیر رسمی در مورد لشگر دشمن هم منتشر شد. میگفتند ابوجعفر نامی که از فرماندهان این گروه تروریستی بود سر از تن بی جان شهید جدا کرده و تصاویر آن را در فضای مجازی منتشر کرده است. البته زمان چندانی نگذشت، فقط چند ماه، که تصاویر دیگری منتشر شد. با کشته شدن ابوجعفر به دست ارتش سوریه، این بار تصویر لاشه او در معرض دید جهانیان قرار گرفت. و باز چقدر این تصاویر آشنا بود. سرنوشت قاتلان عاشورا مگر چیزی جز هلاکت دنیایی و عذاب اخروی بود؟ مگر آنها به ملک ری رسیدند که اینان به حکومت شام برسند؟
♦️ما همه اینها را دیده بودیم، و گرچه به حق، میدانستیم و میدانیم که هیچکس را نباید و نمیتوان با اهلبیت مقایسه کرد، «لا يُقاسُ بِنا أحَدٌ»، اما این تصاویر برای ما آشنا بود، نه از باب قیاس با عاشورای اماممان حسین ابن علی علیهماالسلام، که «لَا یَوْمَ کَیَوْمِکَ یَا اَبا عَبْدِالله»، اما از باب شبیه شدن به اویی که دوستش داری و الگوی زیست توست، عبدالله اسکندری، سر بریدهاش، خانواده با بصیرتش، سرنوشت کسی که سر از پیکر او جدا کرد، باقی ماندن پیکرش دور از وطن و بی کفن، بازگشتش در دهه اول محرم و انشاءالله تشییعش در روز عاشورا همه جلوهای از اقتدای او به اربابش حسین علیهالسلام است و همه، برای ما روضه محرم میخواند. «سلام شهید سربلند، سلام مدافع حرم...»/ کبری آسوپار
#منبرک_فاطمی
@fatemi222
🔔اطلاعیه
مهرواره بانور
بانوان محترم دغدغه مند
در سطح مسجد، هیئت و محله
که اقدام به حل مشکلات خانوادگی
در محورهای ذیل نموده اند میتوانند جهت ثبت نام در این جشنواره عدد ۱ را به سامانه ۵۰۰۰۱۷۵ ارسال نمایند. محورهای فعالیت:
۱- تهیه جهیزیه
۲- واسطه گری ازدواج
۳-فرزند آوری
۴- جلوگیری از سقط جنین
۵- جلوگیری از طلاق
۶- سایر اقدامات خداپسندانه ای که در جهت تشکیل، تحکیم و تعالی خانواده صورت گرفته است.
مهلت ثبت نام: ۱۵ مرداد
مهرواره بانور را به سایر عزیزان فعال در این زمینه که شما میشناسید معرفی فرمایید
•
•
❌کربلا میدان مسابقه ؛ آنکه آخر آمده بود اول رفت
•🌹👌 کربلا، میدان مسابقه بود. آنهایی که بهترین ها بودند، در کربلا دور ابیعبدالله جمع
شده بودند.
◀️اباعبدالله الحسین به بهترین بودن آنها تصریح کردند و صحه گذاشتند
أَمَّا بَعْدُ، فَإنِّی لَا أَعْلَمُ أَصْحَابًا أَوْفَی وَلَا خَیرًا مِنْ أَصْحَابِی، وَلَاأَهْلَ بَیتٍ أَبَرَّ وَلَا أَوْصَلَ مِنْ أَهْلِ بَیتِی؛ فَجَزَاکمُ اللَهُ عَنِّی خَیرَ الْجَزَآءِ.
↪️من یارانی بهتر و باوفاتر از اصحاب خودم وخویشاوندانی نیکوکارتر و نزدیکتر از ... اینک که سیاهی شب شما را پوشانده، آن را
این بهترینها در کربلا آمدند در مسابقه. هرکسی میخواهد گوی سبقت را از دیگر برباید. هرکسی میگوید من زودتر
شهید شوم. چه صحنه دیدنی هست. این میدان مسابقه دوستان خدا.
➕البته دل اباعبدالله آب و کباب میشود. حاضر نیست یک تار #مو از یارانش کم شود. شب عاشورا
هم اذن داد تا از این میدان بروند اما آنها مرد این میدان بودند. میدان مسابقه کربلا،
در این میدان از میان اصحاب آنکه از همه دیرتر آمده بود، گوی سبقت را ربود.
• کسی که دل زینب س را شکست بود. آنچنان راه را بسته بود که با اباعبدالله ع بر سر
او داد زد.
گاهی اوقات انسان با یک داد، آدم میشود، حرّ همینطوری عوض شد و در
او تحول ایجاد شد امام حسین )ع( در کربل ا به این سادگیها در مقابل کسی عصبانی
نشد.
ولی دید حرّ این قابلیت را دارد که با یک تلنگر، عوض شود، لذا به او نهیب زد:
فَقَالَ الحُْسَيْنُ ع لِلْحُ ر ر ثَ ک لَتْکَ (»؟ مادرت به عزایت بنشیند، این چه برخوردی است «
أُ ه مکَ مَا تُرِید؛ وقعه الطف، ص 171 ( امام حسین )ع( به عمر سعد اینطوری تشر نزد،
چون دید او لیاقتیش را ندارد.
https://eitaa.com/fatemi5/1229
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: #اعمال_روز_عاشورا
👌 ضمن عرض تسلیت شب عاشورای حسینی
از حضرت رضا علیه السّلام روایت شده که فرمودند: ...
كَانَ أَبِي إِذَا دَخَلَ شَهْرُ الْمُحَرَّمِ لَا يُرَى ضَاحِكاً وَ كَانَتِ الْكِئَابَةُ تَغْلِبُ عَلَيْهِ حَتَّى يَمْضِيَ مِنْهُ عَشَرَةُ أَيَّامٍ فَإِذَا كَانَ يَوْمُ الْعَاشِرِ كَانَ ذَلِكَ الْيَوْمُ يَوْمَ مُصِيبَتِهِ وَ حُزْنِهِ وَ بُكَائِهِ وَ يَقُولُ هُوَ الْيَوْمُ الَّذِي قُتِلَ فِيهِ الْحُسَيْن علیه السلام.
هرگاه ماه محرّم فرا مى رسید، پدرم موسى بن جعفر علیهم السّلام دیگر خندان دیده نمىشد و غم و افسردگى بر او غلبه مى یافت تا آن که ده روز از محرّم مىگذشت، روز دهم محرّم که مىشد، آن روز، روز مصیبت و اندوه و گریه پدرم بود. و می فرمود: این همان روزی است که حسین که درود خداوند بر او باد در آن روز کشته شد. (امالی( للصدوق) ص: 128)
امشب بنا داریم چند نکته ای درباره آداب و اعمال روز عاشورا خدمت شما عزاداران حسینی تقدیم کنیم:
همانطور که مىدانیم روز عاشورا که روز شهادت ابا عبدالله الحسین علیه السلام و یاران با وفاى ایشان است، روز اندوه و غم و مصیبت ائمّه اطهار علیهم السلام و شیعیان آنها مى باشد، و بر رعایت امور و انجام اعمالی در این روز تأکید شده است که به چند مورد اشاره می شود:
1. کارکردن در روز عاشورا حرام نیست ولی شایسته است مؤمنین در این روز دست از کسب و کار بکشند و نیازهاى خانه را در روز عاشورا تهیّه و ذخیره نکنند و بابستن مراکز تجاری، که خود نمادی از مشارکت در مصیبت سالار شهیدان و اظهار همدردی با حضرتش می باشد در حد ممکن در این وظیفه مهم کوتاهی نکنند. البته کسانى که با مسائل بسیار ضرورى مردم سر و کار دارند مثلا پزشکان و امثال آنها و از این امر مستثنی هستند. (1)
2. مؤمنین توجه داشته باشند با اقتدا به اباعبدالله الحسین علیه السلام در هنگام وقت نماز، عزاداری و سایر امور را تعطیل و نمازشان را اول وقت و به جماعت اقامه نمایند. (3)
3. در روز عاشورا سعی جدی داشته باشیم که از مزاح و خنده و دیگر سرگرمى هاى مسرّت بخش دنیوى خوددارى کنیم و همچنین هنگام غروب روز عاشورا، به یاد مصائب فرزندان و اطفال و زنان حرم امام حسین علیه السلام باشیم، زیرا آن هنگام از سخت ترین لحظات حرم آل پیامبر صلى الله علیه و آله بود.
خداوند متعال اجر عزاداری ما را سلامتی و فرج امام زمان علیه السلام قرار دهد به برکت صلوات بر محمد و آل محمد.
نکات توضیحی و منابع:
(1) (رهبری، سایت، استفتائات، شماره 592835 ؛ مکارم، احکام عزاداری، ص: 118 ، س 169 ؛ رهیافت احکام عزاداری، ص: 85 ؛ مفاتیح نوین، اعمال روز عاشورا)
(2) (سیستانی استفتائات کتبی در گروه علمی حرم ؛ استفتائات مکارم ج1 س575)
(3) (رهبری، سایت، استفتائات، شماره 607464 ؛ فاضل، جامع المسائل، ج1 ، ص: 583 ، س 2177 ؛ بهجت، استفتائات، ج4 ، ص: 541 ، س 2177 ؛ مکارم، استفتائات سایت، نماز جماعت، اهمیت نماز جماعت ؛ رهیافت احکام عزاداری، ص: 69)
⁉️ چگونه می شود با #یک_قطره اشک بر سیدالشهداء(علیه السلام)، همه گناهان بخشیده شود...
💠 بسم الله الرحمن الرحیم 💠
🐫 سيد بحرالعلوم به قصد تشرف به سامرا تنها به راه افتاد. در بين راه راجع به اين مساله، كه گريه بر امام حسين (علیه السلام) گناهان را مى آمرزد، فكر مى كرد.
🐎 همان وقت متوجه شد كه شخص عربى كه سوار بر اسب است به او رسيد و سلام كرد. بعد پرسيد: جناب سيد درباره چه چيز به فكر فرورفته اى؟ و در چه انديشه اى؟ اگر مساله علمى است بفرماييد شايد جواب را بدانم.
🤔 سيد بحرالعلوم فرمود: در اين باره فكر مى كنم كه چطور مى شود خداوند، اين همه ثواب به زائرين و گريه كنندگان بر حضرت سيدالشهداء(علیه السلان) مى دهد؟
👣 مثلا در هر قدمى كه در راه زيارت برمى دارد، ثواب يك حج و يك عمره در نامه عملش نوشته مى شود و براى يك قطره اشك، #تمام گناهان #صغيره و #كبيره اش آمرزيده مى شود.
👑 آن سوار عرب فرمود: تعجب نكن! من براى شما مثالى مى آورم تا مشكل حل شود. سلطانى به همراه درباريان خود به شكار رفت. در شكارگاه از همراهيانش دور افتاد و به سختى فوق العاده اى افتاد و بسيار گرسنه شد.
🐑 خيمه اى را ديد و وارد آن خيمه شد. در آن سياه چادر، پيرزنى را با پسرش ديد. آنان در گوشه خيمه، گوسفندی داشتند و از راه مصرف شير اين گوسفند، زندگى خود را مى گرداندند.
🍖 وقتى سلطان وارد شد او را نشناختند، ولى به خاطر پذيرايى از مهمان، آن گوسفند را سربريده و كباب كردند، زيرا چيز ديگرى براى پذيرايى نداشتند. سلطان شب را همان جا خوابيد و روز بعد، از ايشان جدا شد و به هر طورى كه بود خود را به درباريان رسانيد و جريان را براى اطرافيان نقل كرد.
⁉️ در نهايت از ايشان سؤال كرد: اگر بخواهم پاداش ميهمان نوازى پيرزن و فرزندش راداده باشم، چه عملى بايد انجام بدهم؟
👈 يكى از حضار گفت: به او صد گوسفند بدهيد.
👈 ديگرى كه از وزراء بود، گفت: صد گوسفند و صد اشرفى بدهيد.
👈 يكى ديگر گفت: فلان مزرعه را به ايشان بدهيد.
😐 سلطان گفت: هر چه بدهم كم است، زيرا اگر سلطنت و تاج و تختم را هم بدهم، آن وقت مقابله به مثل كرده ام. چون آنها هر چه را كه داشتند به من دادند، من هم بايد هرچه را كه دارم به ايشان بدهم تا سر به سر شود.
👌 بعد سوار عرب به سيد فرمود: حالا جناب بحرالعلوم، حضرت سيدالشهداء (علیه السلام) هرچه از مال و منال و اهل و عيال و پسر و برادر و دختر و خواهر و سر و پيكر داشت همه را در راه خدا داد.
👈 پس اگر خداوند به زائرين و گريه كنندگان، آن همه اجر و ثواب بدهد نبايد تعجب نمود. چون خداوند كه خدائيش را نمى تواند به سيدالشهداء(علیه السلام) بدهد، پس هر كارى كه مى تواند انجام مى دهد.
⚠️ يعنى باصَرف نظر از مقامات عالى خودش، به زوار و گريه كنندگان آن حضرت درجاتى عنايت مى كند و در عين حال اينها را جزاى كامل براى فداكارى آن حضرت نمى داند.
😔😔 چون شخص عرب اين مطالب را فرمود، از نظر سيد بحرالعلوم غايب شد.
📚 منبع: العبقرى الحسان، ج۱، ص۱۱۹.
#ارزش_عزاداری_امام_حسین(علیه السلام)
⚫️
این حسین ع،کیست که عالم همه دیوانه اوست😭😭🌴🌷
🏴
درمسیربندگی
@a_fatemi24
محبت به اهل بیت علیهم السلام
خدا می فرماید : ای پیغمبر! اگر این هشت مورد را بر خدا ترجیح داد، منتظر مرگ باشد؛ این آدم ایمان ندارد:
① اِن کانَ اباءَکم: پدر
② و أولادکُم: فرزندان
③ و إخوانکم: برادر و خواهر
④ و اَزواجَکم: همسر
⑤ و عَشیرَتِکُم: فامیل
⑥ و أموالٌ اِقتَرفتموها: ثروت
⑦ و تجارهُ تخشونَ کسادَها: کاسبی
⑧ و مساکن ترضونها: مسکن
اگر از ما بپرسند شما چه دارید جواب ما یکی از این هشت مورده: پدر و مادر ، فامیل، همسر، اولاد، برادر و خواهر، کسب و کار، خانه و مسکن، ثروت ـ اگر اینها را بیشتر از خدا و پیغمبر دوست داری، منتظر مرگ باشید ، شما دروغ میگویید محبت به خدا دارید، کانون دل اگر محبت خدا و امیر المومنین و حضرت زهرا شد، دیگر جای دشمنان آنها نیست، اگر محبت امام صادق شد دیگر محبت خلفای بنی عباس وبنی امیه نیست، این همان است که ما میگوییم «ولىٌ لِمَن والاکم و عدوٌ لِمن عاداکُم»
آقایی است به نام هاشم بن عتبه، این همان شخصی است که پدرش در جنگ شی (سنگی) پرتاب کرد و دندان مبارک پیغمبر را شکست. در این حد بد بوده که از مشرکین بود و به درک واصل شد، ولی خدا به این فرد پسری عنایت میکند به نام هاشم که عاشق و فانی علی بوده و از کاندیدهای استانداری مصر هم همین شخص است، که به هاشم مرقال شهرت داشته، به این دلیل که نیزه بلندی داشته و با آن می جنگید، بسیار علی را دوست داشت و علی علیه السلام هم متقابلا دوستدار او، ایشان در جنگ صفین نزد مولا می آید و اذن جنگ می خواهد که به میدان رود در حالی که بزرگانی چون عمار یاسر ها شهید شده بودند، آقا فرمودند برو. همینطور که میرفت آقا صدایش کرد و فرمود سفارشی، وصیتی نداری گفت: چرا آقا یک مطلب دارم، دوست ندارم (لا اُحِبُ) همه دنیا را به من بدهند بگویند دست در دست دشمن علی بگذار، بگویند با دشمن ایشان سر یک سفره بنشین، آقا من همه محبتم مال شماست حتی اگر دنیا را هم به من بدهند.
(عمروعاص با یک پیشنهاد استانداری مصر رفت چه کار کرد، بعضی ها با وعده پول یا خرما امدند با امام خود جنگیدند، مورخین نقل میکنند در میان سپاه عمر سعد افرادی به خصوص شیوخ کوفه برای پیروزی امام حسین دعا میکردند، یک وقت کسی این دعاها شنید گفت: شما که در لشکر عمر سعد هستید، چرا برای امام حسین دعا میکنید؟! پاسخ می دادند ما دلمان با امام حسین است، پول مارا به اینجا کشانده، گفت : “اینها شمشیر هایشان علیه شماست ولی محبتشان برای شماست، ولی این محبت ارزشی ندارد محبتی که شمشیر بر روی امامش بکشد چه ارزشی دارد!)
گفت آقا اگر دنیا را به من بدهند حاضر نیستم دست در دست دشمنان شما بگذارم، آقا فرمود: برو به میدان رفت و رجزی خواند و مجروه شد وقتی افتاد زمین، دید یکی از دشمنان علی و از سپاهیان معاویه روی زمین است خودش را کشاند و دندانش را روی او گذاشت و فشار داد و در این حالت جان داد، که وقتی امیرالمومنین بالای سرشان رسیدند و این حالت او را که این طور از دنیا رفته دیدند؛ و بعضی ارباب تاریخ نقل کرده اند که می خواست به علی بگوید: علی جان! ببین بغض دشمنان شما را تا اخرین لحظه ثابت کردم. که آقا شروع به خواندن اشعاری کرده و برای او گریه کرد این محبت ارزش داره.
البته باید تمرین کرد، جوانان عزیز باید مطالعه کنید؛ نگذارید قلبتان کانون هر محبتی بشود، عشق و محبت را به هر کسی ابراز نکنید محبت چیز با ارزشی است محبت محکم ترین ریسمان ایمان است، باید به کسانی ابراز شود که ارزش آن را دارند، چرا افرادی عشق های مجازی را جایگزین عشق های حقیقی می کنند، چرا برخی از افراد به خاطر مال دنیا و بعضی از ارزش ها دست از محبت خدا و اهل بیت برمیدارند. داریم الان افرادی برای یک ویزا دست از اسلام برمی دارند برای گرفتن یک مقیمی یا تابعیت تن به کارهای ناپسند می دهند، حاضر می شوند از مذهب خودشان برگردند.
بعضی از این کلیسا ها شده کانون این افرادی که به سهولت و با هیچ مطالعه ای دست از اهل بیت و اسلام برمیدارند و سراغ سایر مذاهب و فرقه ها می روند، مراقب باشید! آقایان ما تمام ادیان الهی را محترم می شماریم، ما عیسی بن مریم و موسی بن عمران را دوست داریم، توهین به حضرت موسی و عیسی توهین به پیامبر خداست (لا نُفَرِقُ بَینَ اَحدٍ من رسله) اما این محبت و دوستی معنایش پذیرش دین و آیین قبل از اسلام نیست، اسلام دین نهایست اجازه ندهیم این محبت خدشه دار شود محبت را به کساین بورزیم که خدا گفته اینها را دوست داشته باشید، مگر نفرمود؛ «قُل لَّا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبَى».
هر شب جمعه که دلتنگ زیارت میشوم
میروم در گوشه ای غرق عبادت میشوم
یا سلامی میدهم از بام خانه بر حرم
چون کبوتر راهیه صحن و سرایت میشوم
با دوبال حسرتم پر میكشم تا شهر عشق
تا که مهمان تو و گنبد طلایت میشوم
من کبوتر نیستم هستم کلاغی رو سیاه
گر بخواهی ام, غلام رو سیاهت میشوم
مثل جون و مثل عابس, مثل مسلم, مثل حر
گر دهی رخصت مرا, من هم فدایت میشوم
گر برات کربلایم را به دستانم دهی
جان زهرا تا قیامت وامدارت میشوم
چون قسم دادم تو را بر نام زهرا, مادرت
مطمئناً شامل لطف و عطایت میشوم